بخشی از مقاله

چکیده:

قرآن ، این کتاب انسانساز و هدایتگر ، برنامه کامل زندگی مسلمانان است ،و همانطور که پیامبر بزرگوارمان فرموده اند،اگر مورد تاسی قرار گیرد مایه سعادت خواهد شد. اگر واقعا برنامه هاي تربیتی قرآن به طور دقیق و ظریف استخراج شوند می توانند الگوها و متدهاي تربیتی براي انواع نهادهاي مرتبط با مقوله تعلیم و تربیت قرار گیرند که موفقیت آنها تضمین شده است. مقوله عفاف و حجاب از جمله مسایل مهم و پر چالش امروزي است که تحت تاثیر برنامه هاي مخرب غرب ،دستخوش تغییر قرار گرفته و از حدود شرعی و اسلامی خود دور شده است ، واگر نهادهاي مربوطه چاره اي نیندیشند وبرنامه سامان یافته اي براي اعاده حیثیت اسلامی عفاف و حجاب تدبیر نکنند ، حتما غرب برنامه دقیق خود را براي پیاده کردن فرهنگ منحط خود به اتمام خواهد رساند،و اینجاست که دیگر نمی توان هویت جوان اسلامی را به او برگرداند.

قرآن کریم از همان آغاز ظهور مسئله عفاف و حجاب را مورد توجه قرار داده و آیات زیادي در این زمینه نازل شده است ،آیات عفاف و حجاب به تعداد زیاد هم در سور مکی و هم در سور مدنی وجود دارد که به دلیل محدودیت این نگاشت ، در اینجا به روش توصیفی – تحلیلی فقط به بررسی آیات عفاف و حجاب در سور مدنی پرداخته ایم که در این آیات به دلیل افزایش قدرت اسلام و جهت استقرار و اجرایی شدن احکام شدت و حدت می بینیم ،یعنی مسئله عفاف وحجاب به صورت الزام و اجبار تشریع می شود ، وبراي اعمال منافی عفت مجازات و حد تعیین می شود، و براي حفظ عفت عمومی راهکارهایی ارائه می شود تاعلاوه بر حفظ ارزش و کرامت فردي ، امنیت اجتماعی نیزتامین گردد.

واژگان کلیدي:قرآن ، عفاف ، حجاب ،سور مدنی.

مقدمه:

فرهنگ بشري در طول تاریخ دستخوش تغییرات و تحولات مختلفی گشته است در این میان قرآن یکی از ارزنده ترین وموثرترین منابع تاثیر گذار بر فرهنگ جامعه بشري علی الخصوص جامعه اسلامی است ،این منبع ارزشمند با نظمی خاص وسبکی ویژه اولین گروه مخاطبان خود را به شدت متحول نمود و از آنان شخصیتهاي مومن ،معتقد و فداکار در راه آزاديانسان و گسترش ارزشهاي الهی ساخت.انتخاب مکه و اطراف آن به عنوان مرکز ظهور اسلام از حکمتهاي گوناگون حکایت دارد که شاید یکی از مهمترین آنها نشان دادن ظرفیتهاي ویژه این دین و کتاب آسمانی آن در ایجاد تحول همه جانبه برمخاطبان باشد.

فرهنگ جاهلی عرب و بهره بسیار اندکی که از مظاهر فرهنگ و تمدن در آن زمان وجود داشت،عقاید سخیفو باورهاي غلط، گمراهی و انحرافات فکري و رفتاري ،روابط اجتماعی منحط و همراه با ظلم و تعدي و تجاوزي که میانآنان بر پا بود،در مقایسه با تحول شگرف پس از ظهور اسلام ،ظرفیتهاي تحول آفرین اسلام و قرآن را به منصه ظهور رساند.قرآن در این راستا داراي نگرش فرهنگی و در صدد فرهنگ سازي بوده است و با ارائه برنامه ها و قواعد و قوانین و ترسیمایده آلها و تعمیق آنها در ذهن و اندیشه پیروان طرحی حساب شده و دقیق را پی ریخته است که در این طرح هر یک از
توصیه هاي اخلاقی دین و برنامه هاي عبادي یا قواعد حقوقی قرآن به گونه اي تعیین و تعریف شده است که بتواندهماهنگ با فطرت انسانی صلاح ،نیک اندیشی و خیر خواهی و سلامت جسمی ،روانی ،امنیت و آرامش فردي و اجتماعی شهروندان جامعه دینی را تامین کند و از این طریق همه نهادها ي فرهنگی جامعه دینی را در ابعاد مختلف به زیباترین نماد ها برساند و نمودهاي زشت را از ساحت فرهنگ جامعه بشري بدون محدودیت تاریخی و با کارآمدي همیشگی و پایدار بزداید.

از جمله مسائلی که باظهور اسلام دچار تحولات اساسی و چشمگیر شد مسئله عفاف و حجاب بود ،که شاید بتوان گفت دستاوردي نوین بود که موجب تحولات فردي و اجتماعی عظیمی در جامعه جاهلی عرب شد،چرا که عفاف و حجاب امري است که بیشترین درگیري ذهنی و مراقبت عملی را بوجود آورد،و نقش آن در زندگی روزمره انسان با هیچ مسئله دیگري قابل مقایسه نیست.در این نگاشت به دلیل مجال اندك آن فقط به آیات عفاف و حجاب در سور مدنی ،آن هم به ترتیب نزول ، پرداخته می شود ، باشد که روزنه اي براي توجهات عمیقتر و گسترده تر گردد.

مفهوم شناسی:
عفاف:
عفت ، در لغت به معنی مناعت است. در شرح آن گفته اند حالت نفسانی است که از غلبه شهوت باز دارد، پس باید عفیف به معنی خود نگه دار و با مناعت باشد. - قرشی،1371،ج5 ، ص - .19 وهم چنین، حالتی است نفسانی که صاحبش را از مغلوب شدن بر شهوت منع می کند و المتعفف کسی که به این حالت رسیده باشد. - راغب اصفهانی، 1412، ص - 359از لحاظ اصطلاحی عفاف معنایی فراتر از پاکدامنی و آلودگی از فحشا و زنا دارد و قرآن کریم و نصوص روایی نیز عفاف را در معنا ي وسیعتر از عفاف و پاکی جنسی به کار برده و آن را به معناي در پیش گرفتن رویه اعتدال، خود نگهداري، تسلط برخویشتن، صبوري و ایستادگی در برابر کام جویی ناروا می دانند که در حوزه تمایلات جسمی و جنسی می گنجد، و نفس انسانی خواهان برآورده شدن بی قیدو حصر آن نیازهاست. - مختاریان پور و گنجعلی، 117-152 :15، - 1390از این رو عفاف، نیروي درونی است که انسان ها در خود تقویت می کنند تا در مقابل عواملی که آنها را به سوي افراط درارضاي غریزه هاي مختلف می کشاند هرچه بیشتر خویشتنداري کنند - مهدوي کنی ، 1388،ص - 273 به عبارت دیگر؛ انسان خود را از ارتکاب کارهاي حرام و درخواست از مردم بازدارد و به کسی که خویشتن را در مقابل محرمات و درخواست چیزي از مردم حفظ می کند ، عفیف می گویند. - فاخري، بی تا،ج 2، ص - 100

حجاب :

این واژه از ریشه حجب به معنی پنهان کردن و منع از دخول است ، حجاب به معنی پرده نیز است .  -  قرشی. 1371،ج1 ، ص. - 103حجب و حجاب منع از رسیدن به چیزي، حاجب: دربان و نگهبان پادشاه. - ولد بیگی ، 1389 ، ص - 117حجاب – ستر – پرده – نقابی که زنان چهره خود بدان پوشانند، روبند، برقع، چادري که زنان سرتا پاي خود را بدانپوشانند. - معین، 1363، ص - 1340این لغت در اصطلاح فقهی، پوشش زن در برابر بیگانه است. البته کتب فقهی از واژه حجاب به این معنی کمتر بهره گرفته اند و براي بیان مقصود در دو مقوله کاملاً مرتبط » پوشش« و » نگاه« از دو واژه » ستر«و » نظر« استفاده کرده اند. - خلفی ، - 1386 .132-75 : 37

رابطه عفاف و حجاب:

همانگونه که در معانی حجاب گفته شد حجاب به معناي پرده و مانع آمده است و به نگهبان حاجب می گویند. چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص می گردد. بنابراین حجاب و پوشش زن نیز به منزله یک حاجب و مانع در مقابل افراد نا محرم است که قصد نفوذ و تعرض در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوي عفت نیز وجود دارد.
بنابراین دو واژه حجاب و عفت در اصل معناي منع و امتناع مشترك اند ، تفاوتی که بین منع و بازداري حجاب و عفت است،تفاوت بین ظاهر و باطن است، یعنی منع و بازداري در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداري در عفت مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، بنابراین بین حجاب و پوشش ظاهري و عفت و بازداري باطنی انسان تاثیر متقابل است. - مهدي زاده ، 1381،ص - 14

برخی نیز رابطه عفاف و حجاب را از نوع رابطه ریشه و میوه دانسته اند، با این تعبیر که حجاب میوه عفاف، و عفاف ریشه حجاب است. پوشش ظاهري زن مسلمان بخشی از حقیقت باطنی و بیانگر اندیشه ها و نظام ارزشهاي درونی اوست، از نظر فرهنگ شناسی، حجاب، نمود بیرونی باورهایی است که در لایه هاي زیرین فکري و شخصیتی افراد قرار دارند. هنگامی که جهان بینی فرد توحیدي باشد به ربوبیت خداوند و اینکه او تربیت کننده و مربی ما به سوي بهتر زندگی کردن در این دنیا و جهان آخرت است،باور پیدا می کند و از آنجایی که یکی از راهنماییهاي این مربی براي بهتر زندگی کردن رعایت عفت و حیاست، لذا عفت و حیا براي او ارزش می شود و در نتیجه در رفتارهاي او رفتاري به نام حجاب بروز و ظهور میکند. - مختاریان پورو گنجعلی ،117-152 :15، - 1390

ظاهر و باطن انسان در تعامل با همند ، رفتارهاي ما در روحیات ما اثر می گذارد و روحیات ما منشا رفتارهاي ما می شوند.ظاهر و باطن انسان در تعامل و دادو ستدند. بی حجابی، خود آرایی و جلوه فروشی، روح حیا و عفاف را در درون انسان نابود می کند، چنان که پوشیدگی و وقار ظاهري روح حیا و عفاف را تقویت می کند. عفاف سبب می شود که زن طالب پوشیده بودن باشد و هر چه روح وقار و عفاف در او عمیق تر گردد، طالب این می شود که خودش را بیشتر بپوشاند در تمامی احکام الهی طیفی وجود دارد که از حداقل قابل پذیرش آغاز گردیده و تا حد اعلاي کمال ادامه می یابد. بنابراین زن اگر بخواهد نه تنها روح حیا و عفاف در باطنش نابود نشود بلکه قوي شود، باید حجاب و وقار و متانت ظاهري را برگزیند. - طیب، 1388، ص - 16

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید