بخشی از مقاله

چکیده

برابري و عدالت یکی از جذابترین فاکتورهاي حقوقی در تمامی دوران زندگی اجتماعی بوده و بشر همیشه از بی عدالتی، تبعیض رنج برده است. در جوامع ابتدایی بسیاري از جنگها به دلیل زیر پا گذاشتن حقوق انسانی و ایجاد برابري و عدالت اتفاق افتاده و انسانهاي زیادي در حسرت احقاق حق خود از دنیا رفته اند. ادیان الهی دستورات صریح و روشنی براي روابط اجتماعی انسانها دارند و به کمال معنوي و مادي انسانها توجه داشته اند. از آغاز آفرینش، ماموریت همه پیامبران ایجاد عدل و داد بوده است. خداوند ، انسان را مختار آفریده و او را بر سرنوشت اجتماعی خود حاکم ساخته است. در اسلام نیز به آزادي فردي، حمایت ازکرامت انسانی، گسترش عدالت و حقوق بشر و رعایت حقوق زنان تاکید فراوان شده است.

شهروندي از جمله مفاهیمی است که به عدالت و برابري در عرصه هاي اجتماعی و سیاسی اهمیت فراوانی می دهد. با گسترش روابط بین ملت ها و دولت ها و با آگاهی ملت ها از حقوق خود و درخواست احترام به آن از جانب دولتها قانونگذاران ملزم به تصویب قوانین جدیدي شدند که حقوق حقه همه مردم رعایت شود. قانونگذار ایرانی نیز این قاعده را رعایت کرده و قانون حقوق شهروندي را تصویب کرده است.

در این قانون اولویتی براي رعایت حقوق زنان به عنوان نیمی از جامعه نیز مورد بررسی قرار گرفته است ولی با وجود تلاش هاي فراوان مسئولین امر،اهتمام لازم به منظور شناسایی ضعف ها و رعایت دقیق و بی قید و شرط آن به عمل نیامده و رعایت آن با چالش هاي جدي روبروست. در دنیاي امروز با توجه به رشد جمعیت و کمبود منابع و فرصت هاي برابر و عدم احترام متقابل مردم به حقوق یکدیگر، رعایت حقوق شهروندي و از آن مهمتر رعایت حقوق شهروندي بانوان دشوارتر از گذشته است و رعایت آن، آرمان جوامع امروزي است.

مقدمه

انسان در ابتداي ورود به زندگی اجتماعی براي تامین نیازهاي اولیه خود نیاز به همزیستی با دیگر انسانها را احساس کرد و براي رفع نیازهاي خود راهکارهایی را کشف کرد از جمله این راهکارها ایجاد قوانینی ساده بود که براي زنده ماندن و تامین امنیت به آن نیاز داشت. حتی همان جوامع ساده ابتدایی نیز با رعایت قوانین ساده و پیش پا افتاده از یکدیگر محافظت می کردند و جلوي جنگ و خونریزي را با وضع قانون می گرفتند.

با گذر زمان و شکل گیري جوامع امروزي و مدرن، نیاز به قانون نیز بیش از پیش احساس می شود و بسیاري از مردم رعایت قانون را بر خود و دیگران واجب می دانند بدون اینکه نیاز به یادآوري پیامدهاي عدم رعایت قانون و استفاده از قوه قهریه وجود داشته باشد. اما با وجود رعایت قوانین از سوي مردم، باز هم دولتها به عنوان نماینده مردم وظایفی بر عهده دارند از جمله وضع و تصویب قوانینی که همه جوانب و زوایاي زندگی اجتماعی را در بر بگیرد. اگرچه این وظیفه خطیر را بسیاري از مردم قانونمدار به درستی و در جاي خود انجام می دهند ولی وضع قانون براي رعایت حقوق شهروندان در هر جامعه اي لازم و ضروري است.

قانونگدار با رعایت حدود و مرزهاي جامعه به درستی و در مواقع لازم دست به وضع قوانینی می زند که براي رشد اجتماعی لازم است. رعایت این قوانین به همزیستی مسالمت آمیز مردم با یکدیگر و مردم با دولت منجر می شود. یکی از این حقوق لازم ولی نه کافی براي جامعه اسلامی ما قانون حقوق شهروندي است که با وجود کاستی هایی که دارد نشانگر نیاز جامعه در حال پیشرفت به قوانینی همراه و همگام با آن است. در این قانون اهتمام ویژه اي به حقوق زنان شده است. بانوان به عنوان نیمی از جامعه،که هرگز نمی توان تحمل رنج ها و از خود گذشتگی هاي آنان را براي رسیدن به کمال و حقوق انسانی خود از یاد برد، براي رسیدن به این مرحله قانونی تلاشهاي بسیاري کرده اند.اگر چه این قانون به تصویب رسیده است اما با چالشهایی براي رعایت آن روبرو هستیم که در این مقاله به گوشه اي از این چالشها اشاره می شود.

-1تعریف شهروند

در فرهنگ لغت دهخدا شهروند این گونه تعریف شده است، اهل یک شهر یا یک کشور و نیز آمده که وند موجود در این واژه در گذشته نیز بوده و در واقع این واژه شهربند بوده است، به معناي کسی که به شهري بند است.در اثر گذشت زمان، این بند تبدیل به وند شده است. ي موجود در شهروندي یعنی هر چیز مربوط به شهروند. واژه شهروند، ترجمه لغت citizen است که از واژه لاتینی civtias مشتق شده است .شهر، تنها مجتمعی از ساکنان نیست، بلکه واحدي سیاسی و مستقل است .شهروند، کسی است که به آن تعلق دارد و شرایط لازم را براي مشارکت در اداره امور عمومی دارد. - پللو، - 1389 در فرهنگهاي عمومی و تخصصی تعریفی از شهروند عرضه نشده است و قانون اساسی ما نیز در هیچ کجا کلمه شهروند را به کار نبرده است.

به نظر میرسد، شهروندي تقریبا به طور کامل بر حسب دارا بودن حقوق »در یک کشور معین« تعریف میشود. و آنچه مسلم است، اینکه مفهوم شهروندي و حقوق آن ارتباط تنگاتنگی با حکومت و دولت دارد. شهروندي وقتی محقق میشود که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشند و همچنین به فرصتهاي مورد نظر زندگی از حیث اقتصادي و اجتماعی دسترسی آسان داشته باشند.

شهروندان به عنوان اعضاي یک جامعه در حوزههاي مختلف مشارکت دارند و در برابر حقوقی که دارند، مسئولیتهایی را نیز در راستاي اداره بهتر جامعه و ایجاد نظم بر عهده میگیرند. شناخت این حقوق و تکالیف، نقش موثري در ارتقاي مرتبه شهروندي و ایجاد جامعهاي بر اساس نظم و عدالت دارد. - جاوید و دیگران، - 1391 دیوید هلد شهروندي را چنین تعریف میکند: وضعیتی که به افراد به طور برابر حقوق و تکالیف، آزادي، محدودیت، قدرت و مسئولیت در درون جامعه سیاسی ارزانی میدارد. مطابق این دیدگاه، شهروند کسی است که شایستگی مشارکت در زندگی جامعه سیاسی را داراست.

وضعیت شهروندي در جهان جدید به نوعی نشانه آمیزهاي از شایستگی ها و حقوق براي مشارکت و دستهاي از الزامات و تکالیف است. شهروندي در واقع بیانگر جنبه فعال انسان و فرد در جامعه است. شهروندي با رکن تابعیت پیوند دارد، زیرا شهروند تبعه یک کشور محسوب میشود، در حالی که حقوق و وظایفی نیز بر عهده دارد. به عبارت دیگر، شهروندي وضعیت یک تبعه داراي حقوق و تکالیف را گویند که ایده بنیادي آن نیز حق تعیین سرنوشت و فعال نمودن شهروندان است که این هدف از رهگذر مشارکت تحقق مییابد. - فلاح زاده، - 1386

-2تعریف حقوق و مصادیق حقوق شهروندي

حقوق، مجموعه اي از قوانین و مقررات فردي و اجتماعی است که از سوي خداي انسان و جهان، براي برقراري نظم و قسط و عدل درجامعه بشري، تدوین می شود تاسعادت جامعه را تأمین سازد. - احمدزاده، - 1389 مفهوم شهروندي همراه با مفهوم فردیت و حقوق فرد در اروپا پدید آمده است و اساسا کسی شهروند شمرده می شود که تنها فرمانبردار دولت نباشند بلکه از حقوق فطري و طبیعی نیز برخوردار باشد و دولت این حقوق را رعایت و از آنها حمایت کند. - خامی زاده ، . - 1385

براساس یک تقسیم بندي کلی، حقوق شهروندي شامل سه گونه حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی است. حقوق مدنی، که در حقوق ایران با عنوان حقوق راجع به شخصیت نیز شناخته میشود، حقوق مربوط به حفظ ذات و عرض انسانی است، در یک اصطلاح دیگر به آن حقوق عمومی هم میگویند، زیرا پیش از هر چیز، اعمال این حقوق به طرفیت دولت و نمایندگان دولت است تا افراد عادي. حقوق مدنی خود شامل حقوق مربوط به آزادي، حقوق مربوط به مساوات و حقوق مربوط به مصونیت افراد میشود. حقوق شهروندي را می توان مجموعه قواعدي که بر روابط اشخاص در جامعه شهري حکومت می کند تعریف نمود. از این رو، حقوق شهري که موضوع آن چگونگی روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و همچنین در برابر جامعه و اصول و هدف ما و وظایف و روش انجام آن است را می توان به عنوان اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.

حقوق سیاسی نیز حقوقی است که براي مشارکت فعالانه در فرایند هاي آزاد حکومت ضروري است و موارد زیر را در بر می گیرد.حق رأي و امکان تصدي مسئولیت در سطح حکومت، آزادي گردهمایی و تشکیل انجمن، آزادي دسترسی به اطلاعات آزاد و امکان فعالیت هاي سیاسی. حقوق اقتصادي اجتماعی، که از آن به عضویت کامل در عرصه اجتماعی جامعه نیز تعبیر شده است، موارد زیر را در بر می گیرد: حق مالکیت، حق کارکردن، برابري در فرصت هاي شغلی، حق بهره مندي از خدمات اجتماعی بهداشتی، بهره مندي از تأمین اجتماعی و استاندارد زندگی متناسب براي شخص و حمایت از شخص در مواقع بیکاري، پیري و از کار افتادگی.

حقوق فرهنگی نیز یکی از حقوقی است که مسئولیت حفاظت از فرهنگ و زبان اقلیت ها، حق دست یابی به فرهنگ و زبان اکثریت، حق داشتن سنت ها و شیوه هاي زندگی متفاوت، حق داشتن ارتباطات فرهنگی و بین المللی، احترام به تفاوت هاي قومی و فرهنگی و برابري در آموزش را بر عهده دارد .حقوق قضایی نیز بهره مندي از اصل برائت، حق دفاع، دادرسی عادلانه، حق اعتراض به تصمیمات قضایی، رسیدگی علنی و بدون تبعیض، حق دسترسی به ادله قضایی، اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها، حق جبران خسارات ناشی از اشتباهات قضایی، حق انتخاب وکیل از مهم ترین حقوق قضایی شهروندي محسوب می گردد.

-3تعریف و سیر تاریخی طرح حقوق شهروندي

مفهوم شهروندي یکی از دیرپاترین مفاهیم سیاسی اجتماعی است که از دوران یونان باستان تاکنون مورد توجه شمار زیادي از اندیشمندان سیاسی و    اجتماعی قرار داشته است. هر چند ممکن است دیدگاه نظریه پردازان گوناگون نسبت به اهمیت این مفهوم متفاوت باشد، اما به هر صورت جایگاه ویژه آن در نظام اندیشه بشر، نشان از اهمیت برجسته آن دارد. جالب این که، تعلیم و تربیت شهروندي در کانون توجه کتاب هاي مهمی نظیر جمهوریت افلاطون و سیاست ارسطو نیز قرار گرفته است. - سیف نراقی، - 1389 و    همچنین شهروندي از مهمترین ایده هاي اجتماعی است که به روابط بین افراد و گروه هاي اجتماعی وابسته است و شهروند کسی است که با هم نوع خود زندگی می کند و از طرف دولت حمایت می شود، از حقوق اجتماعی برخوردار است و وظیفه اجتماعی انجام می دهد - کوي، - 1384

اصطلاح حقوق شهروندي از دو واژه، حقوق و شهروند ترکیب یافته و معناي جدیدي را افاده میکند. حق از نظر لغوي و واژه شناسی کاربردهاي گسترده و گوناگونی دارد که در اینجا تنها به دو مورد آن اشاره میشود: حق بهره یا نصیبی است که هر موجودي نسبت به دیگري دارد و آن دیگري ملزم به رعایت آن میباشد. به این مفهوم که هر کسی در هستی و جهان، متناسب با موقعیت خود در جامعه، سهمی در حیات و منابع زیر زمینی و رو زمینی دارد و دیگران ملزم هستند که به این حقوق احترام بگذارند و آنها را به رسمیت بشناسند. - کاتوزیان، - 1377

-4حقوق زنان

زندگی اجتماعی انسان را بر آن داشته است که براي رسیدن به آمال و اهداف خود و کمال مادي و معنوي، مشقت و سختی ها را تحمل کرده و توان و قدرت خود را افزایش داده و نتایج و پیامدهاي آن را نیز بپذیرد. در طول تاریخ، زنان با وجود فشارهاي شدید و عواقب بسیاري که متحمل شده اند، باز هم در راه نائل شدن به اهداف خود که مهمترین آن رعایت حقوق انسانی آنان است، دست از تلاش برنداشته اند. حقوق زنان در دوران هاي مختلف دچار فراز و نشیب هاي بسیاري بوده است. براي مثال در عصر جاهلیت دختران حق حیات نداشتند اما از دیدگاه اسلام زن و مرد هر دو انسانند و هر دو از حیث دستیابی به کمال و معنویت انسانی و تعبد و کرامت انسانی برابرند. بر همین اساس داراي حق حیات و زندگی و حقوق اجتماعی و سیاسی و مالکیت و حقوق آموزشی و غیره میباشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید