بخشی از مقاله
چکیده:
بررسی حقوق شهروندی و کاهش فاصله طبقاتی از دیدگاه اسلام، هدف اصلی مقاله حاضر میباشد، و برای نیل به این هدف از روش توصیفیتحلیلی استفاده شد. بر این اساس، با توجه به آیات قرآن کریم و مراجعه به تفسیر المیزان و نمونه برای تفسیر آیات، و مراجعه به روایات و احادیث و سایر منابع، به توصیف و تحلیل موضوع مورد بحث پرداخته شده است. در رویکرد اسلامی، با توجه به این که انسانها فارغ از نژاد جنسیت، طبقه و مذهب از کرامت ذاتی برخوردار هستند، بنابراین باید همه شهروندان از حقوق اولیه شهروندی مثل بهداشت، درمان، آموزش، اشتغال، مسکن، کیفیت زندگی مناسب، تغذیه مناسب، توانایی حمایت و تأمین نیازهای اعضای خانواده خود برخوردار شوند.
حال، اگر شهروندانی که به هر دلیل در گردونه رقابت اقتصادی دچار ضعف اقتصادی شدهاند و توانایی تأمین نیازهای اولیه خود را ندارند، حکومت اسلامی و شهروندان آن مکلفند، که سطح زندگی این افراد را به سطح متوسط زندگی مردم نزدیک کنند تا از این طریق از آسیبهای فردی، خانوادگی و اجتماعی فقر در جامعه جلوگیری کنند. برای تحقق این موضوع اسلام بر توجه به ارزشهای اخلاقی و معنوی ، اخوت همگانی، تأکید بر احسان نسبت به مستمندان ،بر انگیختن روحیه خیرخواهی، قرار دادن واجبات مالی - خمس و زکات - جزء عبادات شرعی، توأم بودن مالکیت بامسئولیّت، تقویت روحیه انفاق کردن، شایستهسالاری در تصدی امور اقتصادی، نظارت بر مصرف، آینده-نگری در برنامهریزی اقتصادی و توانمندسازی تأکید کرده است.
مقدمه
اهمیت تأمین عدالت اقصادی علاوه بر کارکردهائی چون کاهش شکاف طبقاتی، تأمین حقوق اولیه شهروندان و سلامت جسمی و روانی آنها؛ ریشه در جایگاه عدالت در تمدن بشری دارد که انسانهای مختلفی به خاطر تحقق آن در طول تاریخ جان خود را فدا کردهاند. به عبارت دیگر، عدالت دارای ارزشی فطری و جهانشمول است که همواره انسانها در طول تاریخ درپی دستیابی به آن بودهاند. پیامبران، فیلسوفان و حکیمان و سیاستمداران، آن را حد اعلای تلاش و کوشش خود قرار دادهاند.
برای این امر، با ظلم، تبعیض و بیعدالتی در ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به مبارزه برخواستهاند. در قرآن کریم در آیات متعددی عدالت و دادگری مورد توجه و تأکید واقع شده است. عالمان و حکیمان اسلامی نیز بر عدالت تأکید فراوانی داشتهاند؛ در این میان به آراء فارابی و علامه طباطبایی در ارتباط با عدالت - با توجه به جایگاهی که در فلسفه اسلامی دارند - ، پرداخته شده است. عدالت در نظر فارابی عبارت است از:
-1 عدالت در جهان هستی، که تجلی عدل الهی است و در عالم هستی هر چیزی در جای خود نظم و انتظامی دارد؛ و مدینه فاضله نیز نظم و توازن الهی را در خود متجلی میکند. -2 عدالت به معنای رعایت استحقاقها است، که این امر ریشه در تواناییها، استعدادها، تفاوتهای فردی و کوششهای متفاوت آنان در دستیابی به شایستگی دارد. پس، عدالت به معنای برابری مطلق نیست. -3 عدالت تجلی فضائل اخلاقی در فرد برای تعامل اخلاقمدار با دیگران است. -4 عدالت پرهیز از افراط و تفریط و رعایت اعتدال است. -5 عدالت به معنای تقسیم مساوی خیرات مشترک عمومی است. خیرات مشترک در جامعه مدنی عبارتند از: امنیت، سلامت، کرامت، مراتب - حرمت، آبرو و پرستیژ - و دیگر خیراتی که میتوان در آنها شریک شد - اخوان کاظمی، . - 1387
از نگاه علامه طباطبایی، عدالت اجتماعی که ناظر بر عدالت اقتصادی نیز هست، همچون پناهگاهی امن است که انسان را از خطرات ناشی از بیعدالتی و ظلم و ستم محفوظ میکند. به علاوه، عدالت اجتماعی، امری است که عمل استخدام افراد توسط یکدیگر را تعدیل میکند، یعنی آن را مبتنی بر حقوقی و وظایفی متقابل میسازد و به این ترتیب از پیدایش استثمار و بهرهکشی از دیگران جلوگیری میکند. علامه طباطبایی - 1374 - ، در این رابطه اظهار مینماید: »عدالت اجتماعی، پناهگاهی است که هر انسانی از خطر اسارت و استخدام و استثمار، به آن رکن رکین پناهنده میشود« - ج 5،
تحقق عدالت اجتماعی در یک جامعه، مستلزم این است که هر صاحب حقی به حق خود برسد و هر کس به قدر وسعش پیش برود نه بیشتر از آن، بدون اینکه حقی مزاحم حق دیگری شود و یا به انگیزه دشمنی و یا تحکم و زورگویی یا هر انگیزه دیگر به کلی مهمل و نامعلوم گذاشته شود و یا صریحاً باطل شود. به علاوه، انسانها برای سامان دادن به زندگی اجتماعی خود نیازمند بهرهمندی از استعدادها و توانمندیهای یکدیگر هستند، حال اگر این نکته را هم اضافه کنیم که در این روابط متقابل هر قوی میخواهد از ضعیف بهرهکشی کند و بیشتر از آنچه به او میدهد از او بگیرد و از این بدتر این که او را مورد استثمار خود قرار بدهد بدون این که چیزی به او بدهد.
تداوم این امر منجر به تباه شدن انسانیت انسان و عدم دستیابی به سعادت میشود. برای اجتناب از این وضعیت، انسانها در روابط خود عدالت را به عنوان ارزشی جهانشمول مورد توجه قرار دادند، تا از این طریق هر صاحب حقی به حق خود برسد. علامه طباطبایی، در ابن رابطه مرقوم نموده است:»انسان به کمال سعادت خود نمیرسد مگر آنکه در اجتماع سعادتمندی زندگی کند که در آن هر صاحب حقی به حق خود برسد. همچنین، جامعه روی سعادت را نمیبیند مگر اینکه طبقات مختلف مردم در بهرهمندی از مزایای حیات و برخورداری از لوازم مورد نیاز زندگی در سطوحی نزدیک به هم قرار داشته باشند و انفاق مالی به فقراء و مساکین از مؤثرترین عوامل برای رسیدن به این هدف است« - همان منبع، ج 15، ص . - 10