بخشی از مقاله
-2 جهانی شدن
دهه های پایانی قرن بیستم و سال های آغازین هزاره سوم میلادی با بحث ها و مناقشات فراوان پیرامون پدیده جهانی شدن همراه بوده×است. با وجود کاربرد، اهمیت و فراگیر شدن جهانی شدن، معنا و مفهوم آن هنوز چندان روشن نیست [1] و تعاریف گوناگون پیرامون آن ارائه شده است. از جمله این تعاریف متنوع عبارتند از: »فشردگی جهان«، »وابسته شدن بخش های مختلف جهان«، »افزایش وابستگی و در هم تنیدگی جهانی«، »فرایند غربی کردن و همگون سازی جهان«، »ادغام همه جانبه اقتصادی در گستره جهان«، »پهناورتر شدن گستره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری کنش های اجتماعی«، »کاهش هزینه های تحمیل شده توسط فضا و زمان« و ...
بر اساس وجوه مشترک نام برده شده تعریفی از جهانی شدن را می توان ملاک عمل قرار داد: »جهانی شدن عبارت است از فرایند فشردگی فرایند زمان و فضا2 که به واسطه ی آن مردم دنیا کم و بیش و به صورتی نسبتا آگاهانه در جامعه جهانی واحد ادغام می شوند.[2] « به بیان دیگر جهانی شدن معطوف به فرایندی است که در جریان آن، فرد و جامعه در گستره ای جهانی با یکدیگر پیوند می خورند.
مصداق های جهانی شدن در عرصه های اصلی زندگی اجتماعی - اقتصاد، سیاست و فرهنگ - قابل شناسایی و پیگیری است. جهانی شدن اقتصادی بر دیگر حوزه ها تقدم و برتری دارد و دارای قدمت بیشتری است. ادغام و همگرایی اقتصادی زمینه ساز جهانی شدن سیاسی و در نهایت جهانی شدن فرهنگی بوده است .[3] در حوزه ی اقتصادی، شکل گیری یک اقتصاد فراملی، نمود و تجسم فروریزی و فرسایش مرزها و موانع گسترش و جهانگیر شدن زندگی اجتماعی به شمارمی رود. انقلاب ارتباطی و تحول خیره کننده در عرصه ارتباط و حمل و نقل این امکان را فراهم آورده است تا نظام سرمایه داری در نظامی جهانی مرزهای ملی و محلی را در هم ادغام نماید. در سیاست نیز برای تبلور جامعه ای فراملی، عوامل و فرایند های سیاسی و مرتبط با آن فراتر از محدوده و قلمروهای دولت-ملت و در قالب نهادهای بین المللی، شبکه های جهانی را پدید آورده اند.
-3 فرهنگ و عام گرایی فرهنگی3 در فرایند جهانی شدن
فرهنگ پدیده ای پیچیده است که درباره آن تعاریف گوناگون از منظرهای متفاوت ارائه شده است. فرهنگ را می توان شامل هر آنچه خصوصیات ویژه ای به انسان می دهد در نظر گرفت. روش زندگی، جنبه های ذهنی انسان، عادت و همسازی با محیط های مختلف مهمترین محتوای فرهنگ را تشکیل می دهد. روش زندگی به نحوه زندگی انسان ها و ایده آل ها و قوانین و رفتارهای روزمره انسان استوار است.
جنبه های ذهنی به طرحواره های ذهنی، زبان و حتی انتخاب محیط زندگی و نحوه استفاده از قرارگاه های رفتاری مربوط است که این جنبه ها از نسلی به نسل دیگر و طی تبادلات فرهنگی منتقل و دگرگون می شود. همسازی با محیط موضوعاتی نظیر استفاده از منابع موجود در محیط و روش های خاصی که انسان برای استفاده از سیستم های طبیعی در محیط های مختلف برای بقای خود کشف نموده است، نظر دارد ]ُ.[ در این زمینه یکی از معنای شگرف فرهنگ در زبان فارسی، تعبیر آن به "قنات" و "کاریز" است - واژه نامه برهان قاطع - ]به نقل از ِ[ که مبین اهمیت شیوه سازگاری انسان با محیط طبیعی زیست وی است.
بر اساس جنبه های مذکور برای فرهنگ و برایند کلیه تعاریف اراده شده برای فرهنگ می توان سه رکن اصلی مرتبط برای آن متصور شد: ارزش ها - که مردم آنها را حفظ می کنند - ، هنجارها - که مردم از آنها تبعیت می کنند - و چیزهای مادی - که مردم از آنها استفاده می کنند، اعم از کالاها، سیستم های حمل و نقل، ساختمان ها، تسهیلات شهری و ... - ]ِ.[ ارزش ها و هنجارها در اجزای مادی خود را به نمایش می گذارند و آنها را به صورت مظاهر مادی یک فرهنگ معرفی می کنند.
اجزای مادی فرهنگ نمایان کننده همه ویژگی های پیدا و پنهان فرهنگ یک جامعه هستند. کار ویژه و اصلی این مجموعه سه گانه عبارت است از فراهم کردن معنا و هویت برای اعضای جامعه به واسطه ترکیب عناصر شناختی، معنایی، احساسی و ارزشی ]ّ.[ جهانی شدن فرهنگی عبارتست از شکل گیری و گسترش فرهنگی خاص در عرصه جهانی ]ْ.[ این فرایند موجی از همگونی فرهنگی را در جهان پدید می آورد و همه خاص های فرهنگی را به چالش می طلبد. فرایند جهانی شدن در عین حال که اقتصادی جهانی و جامعه ای فراملی را پدید می آورد، فرهنگی جهانی را نیز شکل می دهد، چنانچه مطابق با تعریف پذیرفته شده برای جهانی شدن - فشردگی فضا و زمان - فروریزی مرزها و فضاهای محدود و سنتی و برخورد فرهنگ های خاص گریز ناپذیر است.
عام گرایی فرهنگی پیامد انطباق، انعطاف، آمیزش، تعدیل و تفاهم فرهنگ های ملی-×محلی در مواجهه با فرهنگ جهانی است. دوران زندگی در قلمروهای فرهنگی محدود و بسته سپری شده است و همه افراد در فضای فرهنگی مختلط، باز و انعطاف پذیر می توانند زندگی کنند. اندیشه فرهنگ واحد پیشینه ای طولانی با قدمت امپراطوری های باستانی مانند روم و یا چین داشته است و ادیان جهانی مانند مسیحیت و اسلام نیز همواره دغدغه جهانگیر شدن را داشته اند .[7] اپادورای - 1996 - 4 پنج بعد جهانی شدن فرهنگی را شامل ابعاد قومی - جابجایی جهانگردان، مهاجران و پناهندگان - ، ابعاد رسانه ای - عرضه جهانی اظلاعات از طریق روزنامه ها، مجلات، اینترنت و ... - ، ابعاد فنی - عرضه فناوری ها - ، ابعاد مالی - جریان های جهانی سرمایه - و ابعاد فکری - عرضه عقاید سیاسی و ارزش ها - می داند.[3]
صرفنظر از نقش و جایگاه کشورها در عرصه جهانی اقتصاد و سیاست، فرهنگ جهانی از طریق رسانه و فناوری با قدرت انتشار می یابد. برخی فرهنگ ها به آسانی در برابر فرهنگ جهانی مستحیل می شوند. اضمحلال و تغییر اساسی ارزشها به مفهوم پذیرش بی هویتی و از دست دادن هویت ملی و محلی خواهد بود .[8] شماری نیز موضعی سرسختانه و ستیزجویانه در برابر فرهنگ جهانی اتخاذ می کنند و با حذف ارتباطات جهانی از انتخاب های مفید برای رشد و رفاه جامعه چشم می پوشند.
در دنیای معاصر فرهنگ در جریان های جهانی قرار گرفته و امکان هرگونه ثبات فرهنگی در درون مرزها را از بین برده است. در چنین شرایطی، عناصر فرهنگی مختلف - ارزش ها، هنجارها و مظاهر مادی فرهنگی - از بستر و سرزمین معین جدا شده و در فضایی جهانی معلق می شوند و همین فضای جهانی به صورت عرصه حضور و برخورد فرهنگ های گوناگون در می آید و فرهنگ های گوناگون حتی با مقاومت در برابر این امر گریزی از حضور در چنین فضایی ندارند. فرهنگ در مقیاس محلی و ملی سرزمین مدار و مکان مند بوده [9] است و حد و مرزهای مشخص داشته است. ارتباطات محدود بین فرهنگ های گوناگون در سرزمین های مختلف تداوم یک فرهنگ در مرزهای مکانی خاص را ضمانت می بخشیده است.
-4 معماری معاصر ایران و عام گرایی فرهنگی
در بین مظاهر مادی یک فرهنگ، معماری به عنوان تلاشی برای درک و ارتقاء کیفیت زندگی انسانها و با هدف انتقال حس "بودن" به مخاطبانش [10] آینه تمام نمای فرهنگ جوامع است.