بخشی از مقاله

چکیده:
زندگی انسان بدون ارتباط با یک تشکیلات نظام مند اجتماعی، قابلیت خوانایی خود را از دست خواهد داد. نحوه شکل گیری الگوهای رفتاری انسان و درک ابعاد فضای پیرامون آدمی برای تبلور فضای فرهنگی جامعه، از جمله محورهای مطالعاتی خواهد بود که برای تفهیم و مشخص کردن نظام های همنواخت بین دو مقوله معماری و فرهنگ محیط، مورد نیاز می باشد.

معماری در حقیقت امر، به ترسیم منظری طبیعی از فرهنگ حاکم بر یک جامعه می پردازد. این نوشتار سعی دارد تا اثرات محیط کالبدی روستاهای بیابانی بر قابلیت های رفتاریBفرهنگی ساکنین آنها و تعاملات دوسویه، الگوهای جاری رفتار و فضا را با یکدیگر مورد تدقیق قرار داده و به ترسیم حدود معینی از آزادی طراحی در چهارچوب سببیت مکانی Bفرهنگی بپردازد تا به الگوهایی قابل تعمیم در این حوزه دست یافته و با تطبیق و بسط آنها به غنای فضایی در روستاهای بوم بیابانی کمک نماید.

مقدمه:
جریان فکری طراحی مبتنی بر اصول رفتاری انسان را می توان از شکل گیری نخستین فرآیندهای معماری تا به امروز مشاهده کرد. قابلیت رصد کردن این شالوده ذهنی از طراحی ابتدایی ترین فضاهای اجتماعی تا پیچیده ترین شکل آنها در عصر کنونی مقوله ای قابل تأمل است. از اولین جرقه های تشکیل اجتماعات انسانی، نیاز به مطالعه رفتار او و به تبع آن، تعیین خط مشی های پیش بینی شده در طراحی احساس می شده است.

تلاش اصلی در این زمینه برای حوزه های آکادمیک، از کنفرانس معماری برای رفتار انسان در سال ٌٌُْ، که توسط جمعی از مؤسسات علمی و پژوهشی معماری، با سرپرستی شعبه انجمن معماران آمریکا - - AIA در فیلادلفیا آغاز گشت. هدف اصلی این کنگره،جلب توجه جامعه معماری به مقوله روانشناسی محیط بود که به تدوین کتابی، تحت عنوان طراحی برای رفتار انسان-معماری و علوم رفتاری-منجر شد. بن مایه این کتاب که توسط چارلز بارنت و همکارانش تدوین و منتشر شد، ارائه تعریفی مبسوط از واژه عملکرد در معماری بود.

اهمیت و ضرورت موضوع:

ضرورت پرداختن به موضوع مقاله از این جهت قابل توجه است که از این رهگذر بتوان، به باززنده سازی فضاهای سینرژیک روستایی و احیای فرهنگ سترگ این بوم ها توجه کرد، همچنین به تنظیم تعاملات رفتاری مردم طبق این اصول پرداخت و موجبات بروز ارزش های نمادین و آرمانی این مناطق را فراهم آورد.

هدف تحقیق:

هدف کلی از انجام این پژوهش، واکاوی و تحلیل الگوهای جاری رفتار در محیط روستایی و میزان اثرپذیری فضاها از فرهنگ بومی می باشد.

سوالات تحقیق:

این مقاله در صدد پاسخگویی به سوالات زیر است:

- چگونگی تأثیرگذاری فرآیند رفتاری - فرهنگی بر شکل گیری فضای کالبدی در بوم های بیابانی.

- ماهیت تغییرات فضایی در معماری روستایی، تحت انگیزش های فرهنگی بوده یا عوامل دیگری مثل برنامه ریزی های نادرست و عوامل اقتصادی ریشه این دگرشدگی ها می باشد.

وحدت کالبدی و فرهنگی در روستاهای بوم بیابانی

سکونتگاههای روستایی در بوم های بیابانی با کالبدی همگون برخاسته از دل زمین و پرهیز از عوامل بصری ناهمگن، به طور ناخودآگاه موجبات القای حس وحدت را در انسان فراهم می آورد. از طرفی وحدت معماری موجب وحدت اجتماعی خواهد شد و بدین ترتیب است که متعالی شدن روح را در پی خواهد داشت ]ٌ.[ راپاپورت در بیان فضای حاکم بر معماری بومی اذعان می دارد: »این معماری ترجمان بی واسطه ناخودآگاه نیازها، ارزشها، باورها و آرزوهای اکثریت مردم جامعه در یک فرم فیزیکی خاص بوده که بیش از بناهای باشکوه که بخاطر گروههای برگزیده ای از مردم شکل گرفته اند گویای فرهنگ عامه می باشند]«ٍ.[ شکل گیری فرهنگ اجتماعی موجب بروز رفتارهای جمعی در محیطی صمیمی و خاص خواهد شد. سریان معماری در بوم های بیابانی همیشه ماهیتی مردمی و فزون گرا داشته است.

فرانک لویدرایت در باب اهمیت موضوع وحدت و یکپارچگی در معماری و همسویی بافت پیرامون و فضای طرح ریزی شده توسط معمار می گوید: آنچه که بیش از هرچیز در معماری حائز اهمیت است و نیاز به آن احساس می شود وحدت و حس هم گونی است که در وجود انسان نیز نهفته است.

یکپارچگی، از عمیق ترین کیفیات موجود در فضاهاست. کسب چنین موفقیتی در فضاهای معماری بزرگترین خدمتی است که به طبیعت معنوی- روانی جامعه می کنیماو. صریحاً اعلام می دارد »همبستگی و وحدت را برقرار سازید زیرا این عامل نه تنها در معماری موثر است بلکه از نظر اجتماعی نیز یک امر اجتناب ناپذیر محسوب می شود

یکپارچگی فرم و ساختار روستاها در بوم های بیابانی، بافت روستایی را به مثابه کلیتی واحد قابل ارزیابی می کند. از طرفی ایجاد فضاهایی برای بروز رفتارهای جمعی ساکنین و تعاملات بصری و بساوایی آنها در ایجاد حس یکپارچگی و وحدت نقش بسزایی دارد. سادگی و بی آلایشی سطوح و بدنه ها از دیگر خصوصیات این نوع خاص از معماری می باشد.

زیبایی موجود در بافت بومی عاریتی و دکوراتیو نبوده، بلکه متأثر از ترکیب بندی کالبد و تنظیم روابط انسانی محیط می باشد. آدریانو آلپاگونوولو در مقوله معماری فضاهای روستایی اینگونه می نگارد: »این معماری بر ارزش مطلق فضایی که از ابتدایی ترین اشکال هندسی پدید می آید، بر ترکیب بندی آزاد و اغلب بدون تقارن، نیروی متجلی دیوار ضخیم، رعایت چشم انداز و منظره های پیرامون تاکید دارد

آدولف لوس معتقد است هر فرمی در دنیا به خودی خود دارای زیبایی ذاتی است و نیازی به تزیین مجدد آن نیست. بافت بکر یک روستا در بوم بیابانی، نمونه ای در خور تحسین از حذف تزئینات و بهره گیری از تمامیت فضا برای نمایش یک پانارومای جذاب می باشد. لوس می گوید:» ما از نظر تزئینات و آرایش بزرگتر شده ایم و به وضعیتی بدون آرایش رسیده ایم.

همچنین معتقد است در یک ملت مولد و پرحاصل، تزیین و آرایش دیگر یک محصول فرهنگی ملی نیست. بنابراین بیانگر پس رفت و حتی میل به انحطاط است. فرم یک شی باید تا زمانی که از لحاظ فیزیکی باقی می ماند قابل تحمل باشد] «ّ.[ همانطور که لویی کان اذعان می دارد آجر و قوس با یکدیگر سنخیت هویتی دارند ]ْ[، ما نیز معتقدیم که یک بافت روستایی ترجیح می دهد دری را بر بدنه خود نگه دارد که از جنس چوب با گل میخ های اتصال دهنده باشد تا تکه ای از فولاد رنگ شده و دکوراتیو.

تووش بندها و فخرمدین های کار شده در جداره نورگیر فضا در روستاهای بوم بیابانی، کارآیی مناسب تری را نسبت به پنجره های پیش ساخته فلزی خواهند داشت. مقبولیت بکارگیری مصالح و عناصر بومی در روستاهای کویری، توسط باورهای درونی ساکنین مورد تأیید قرار گرفته و بنابراین به سختی دچارتغییر می شوند.

با ساخت واحدهای ناهمگون کالبدی و حذف فضاهای سینرژیک در روستاهایی با خصوصیت بوم گرا، وحدت بصری و اجتماعی آسیب می بیند و همین امر موجب افتراق رفتاری در محیط روستا خواهد شد. بنابراین یکپارچگی رفتاری موجود در بین ساکنین این روستاها جای خود را به خودخواهی و درگیری بین مردمی خواهد داد.

شاید بتوان گفت یکی از دلایل بیشترشدن نزاع های بین اهالی بعضی از روستاها، بهم زدن بافت همگن آنها به بهانه نوسازی روستایی بوده است. مدت زمان این تغییرات نابیوسان در فضاهای کالبدی این روستاها بقدری اندک بوده و از طرفی سرعت این اتفاق تا آن اندازه بالاست که فرصت عجین شدن مردم با محیط و پذیرش این تحول از ساکنین گرفته شده است. بدین ترتیب روستاهایی که استعداد حفظ بافت خود را داشته اند، دچار دگردیسی ناگهانی از لحاظ فرم و فضا می شوند.

در واقع ما با ارائه تسهیلات مالی جهت نوسازی به ساکنین این روستاها کمک می کنیم تا بافت روستای خود را تغییر دهند و شبیه فضای شهری بسازند. محیط روستایی که در ظاهر شبیه شهر می شود ولی نه خدمات شهری در آن محیط وجود دارد و نه حس شهرنشینی به ساکنین آن القا می شود.

شکل گیری معماری در این بوم ها علاوه بر عوامل محیطی و نیازهای عملکردی به عامل سومی که همانا برآیند حاصل از نیروهای جاری بر زمینه فرهنگی این جوامع کوچک است نیز پاسخ می دهد. غنای رفتاری موجود در محیط و همسویی کالبدی با این عامل، سبب می شود که پاسخی خلاقانه به عوامل انسانی و مکانی در فضا داده شود.

سریان رفتارها در فضا، محیط را به موجودیتی ملموس از زندگی روزمره تبدیل کرده و حس زنده بودن را تقویت خواهد کرد. از طرفی انسان خود را محاط در طبیعت برخاسته از دل خاک می یابد و اینگونه است که به باطن زمین نزدیکتر می شود. ساکنین این روستاها سعی دارند تا همواره ارتباط خود را با طبیعت تقویت کنند و سرشت طبیعت را وارد زندگی شان نمایند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید