بخشی از مقاله
چکیده
خانواده، کوچکترین و مهمترین نهاد جامعه است. هر چه خانواده از نظر آگاهی، اخلاق، تعهد و عاطفه از کیفیت بالاتری برخوردار باشد و به تمام نیازهای اعضای آن به طور منطقی پاسخ داده شود، آنها در برخورد با مشکلات کمتر دچار آسیب خواهند شد و کمتر به هنجارشکنی اجتماعی سوق خواهند یافت. سازمان جهانی بهداشت در سال 2000، مفهوم کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های آنان تعریف کرد.
تعریف های جدیدتر، کیفیت زندگی را اختلاف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کنند و هرچقدر این اختلاف کمتر باشد، کیفیت زندگی بالاتر می رود. بنابراین کیفیت زندگی کاملاً فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگی آنان استوار است. عملکرد خانواده نیز یکی از شاخص های مهم تضمین کننده کیفیت زندگی و سلامت روانی خانواده و اعضای آن است، همچنین رابطه منفی آنان به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده و نگهدارنده اختلالات روحی و هیجانی افراد مطرح می شود.
از سوی دیگر، اولین خطاب آیات قرآن به مؤمنان، مربوط به یک سبک رفتاری است نه یک اخلاق یا عقیده و خداوند علاوه بر نقد آن به عنوان یک »سبک« به زیبایی و عدم زیبایی آن نیز توجه دارد. »سبک زندگی« اصطلاحی است که سابقاً خیلی مورد توجه نبوده و اخیرا اندیشمندان به این موضوع در زندگی انسان توجه کرده و آن را تحت عنوان و اصطلاحی متمایز مورد مطالعه قرار دادهاند. البتهشودنمی گفت که ماهیتِ آن جدیداً پدید آمده است بلکه این اصطلاح و عبارتِ »سبک زندگی«است که به تازگی پدید آمده است و جدیداً به آن توجه شده است و به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.
-1-1 مقدمه
نهاد »خانواده« یکی از اصیل ترین و قدیمی ترین نهادهایی است که اجتماع بشری آن را تجربه کرده، اگر سرمنشا و فلسفه وجودی تشکیل نهادها را نیازهای »ساخت یافته« بدانیم به یقین، خانواده نهادی است که یکی از طبیعی ترین و پایدارترین نیازهای انسان را به صورتی ساخت یافته و تعریف شده تآمین می کند. نیاز به آرامش و سکون و استراحت یکی از مهم ترین نیازهای انسان است که خداوند متعال با آفرینش زوج و جفتی در کنار انسان، این نیاز او را برآورده کرد و برای اینکه سازوکار ارضای این نیاز قاعده مند باشد یک راه را مجاز دانست و آن نهاد »خانواده« است؛ خداوند همسری در کنارتان قرار داد تا بدان وسیله، آرامش یابید. خانواده، کوچکترین و مهمترین نهاد جامعه است. کوچکترین به جهت کمیت اعضا و مهمترین به لحاظ کیفیت. هر چه خانواده از نظر آگاهی، اخلاق، تعهد و عاطفه از کیفیت بالاتری برخوردار باشد و به تمام نیازهای اعضای آن به طور منطقی پاسخ داده شود، آنها در برخورد با مشکلات کمتر دچار آسیب خواهند شد و کمتر به هنجارشکنی اجتماعی سوق خواهند یافت.
-2-1 سلامت روانی
انسان موجود بسیار پیچیده با ابعاد گوناگونی است و تداوم حیات او به تعادل نسبی این ابعاد بستگی دارد. یکی از این ابعاد سلامت روان است. سلامت روان، حالت کامل آسایش و کامیابی زیستی - روانی و اجتماعی است و صرف نبود بیماری یا معلولیت نمیباشد - سازمان بهداشت جهانی - . سلامت روانی در مفهوم عام خود نیز به سلامت فکر، تعادل روانی و دارا بودن ویژگیهای مثبت روانی گفته میشود و راههای دستیابی به سلامت فکر و روح که برای تعالی و تکامل فردی و اجتماعی انسانها لازم است، با پرداختن به آن روشن میشود. مفهوم کیفیت زندگی طی قرن های متمادی همواره موضوعی چالش برانگیز و متأثر از نوع جهان بینی افراد بوده است.
-3-1 کیفیت زندگی
آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو 322 -384 - قبل از میلاد - بر می گردد. ارسطو به ویژه درکتاب اخلاق نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی و اینکه سعادت چیست، متشکل از چه فعالیت هایی است و چگونه می توان سعادتمند شد، می پردازد. رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال 1920 میلادی یعنی زمانی که پیگو در کتاب اقتصاد و رفاه به این موضوع پرداخت، سیر تازه ای پیدا کرد. از دهه 1930محققان به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف جهان پرداختند و به علت گستردگی، تدریجاً در سایر علوم مانند روان شناسی، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی و پزشکی بصورت یک موضوع میان رشته ای مورد توجه قرار گرفت ولی حدود 40 سال قبل برای اولین بار کیفیت زندگی در رابطه با وضعیت سلامت مطالعه و گزارش شد.
سازمان جهانی بهداشت در سال 2000، مفهوم کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های آنان تعریف کرد. تعریف های جدیدتر، کیفیت زندگی را اختلاف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کنند و هرچقدر این اختلاف کمتر باشد، کیفیت زندگی بالاتر می رود.
بنابراین کیفیت زندگی کاملاً فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد ازجنبه های مختلف زندگی آنان استوار است. گرچه کیفیت زندگی یکی از اساسی ترین دغدغه های علوم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز هست و در آن پارامترهای مادی مانند توسعه اقتصادی در کنار پارامترهای غیر مادی مانند کیفیت کار، خوشبختی انفرادی و حتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرد ولی اندازه گیری کیفیت زندگی در علوم پزشکی اهمیت و جایگاه خاصی داشته و عمدتاً کاربردهای زیر را دارد:
1. تعیین کارآیی درمان های مختلف
2. ارزیابی خدمات بهداشتی و اولویت بندی آنها
3. سیاست گذاری و تخصیص منابع
4. بهبود روابط پزشک و بیمار با افزایش درک متقابل از بیماری و درمان آن
5. پژوهش
از این روست که در روان شناسی از شاخصی بنام مقیاس رضایت از زندگی به عنوان ملاک ارزیابی کیفیت زندگی استفاده می کنند و این همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است - نویدیان، . - 1384 کیفیت زندگی هر فرد و جامعه با عوامل گوناگونی مرتبط است اما کیفیت زندگی وابسته به سلامت بخشی از کیفیت زندگی را شامل می شود که تحت تأثیر سلامت انسانها قرار می گیرد. در واقع کیفیت زندگی یک مفهوم عام و کیفیت زندگی وابسته به سلامت یک مفهوم خاص است. اغلب متخصصان در تعاریف کیفیت زندگی در ذکر مفاهیم ذهنی بودن و پویا بودن کیفیت زندگی اتفاق نظر دارند.
همواره اعتقاد بر این است که پدیده ها و پیامدهای مطالعه با رویکرد کیفی از پویایی و دینامیسم خاصی برخوردار است و با عنایت به اهمیت فرهنگ و نظام ارزشی در تعاریف کیفیت زندگی و تمرکز رویکرد کیفی به مطالعه پدیده ها ، در بستر فرهنگی خاص و توجه به نظام ارزشی فرد و افراد تناسب و ارتباط همسویی وجود دارد و از آنجا که انتظارات و اولویت های هر فرد متاثر از دریافت ها و پنداشت های خاصی شکل گرفته و کیفت زندگی را متاثر می کند. لذا به خوبی مشخص می گردد که این نوع نگاه در رویکردهای کیفی به عنوان اصول و پیش فرض های اساسی مطالعه می باشد چرا که تعاریف و تئوری های استخراج شده از مطالعات کیفی همواره مختص بستر و فرهنگ و نظام ارزشی خاصی می باشد و کاملاٌ بومی می باشد.
یکی دیگر از مفاهیم مهم موجود در تعریف کیفیت زندگی مفهوم چند بعدی بودن می باشد که در رویکرد کیفی نوع نگاه به پدیده ها همواره عمیق و پرداختن به کشف ابعاد مختلف پدیده و گزارش جامع از پدیده مورد مطالعه می باشد که این مفهوم نیز رابطه تنگاتنگ و همسویی با رویکرد مطالعه کیفی دارد و به نظر می رسد تعاریف متعدد مطرح شده از کیفیت زندگی و همچنین طراحی ابزار های متنوع سنجش کیفیت زندگی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم ازمطالعه با رویکرد کیفی متاثر شده است و در نتیجه شناخت پیش فرض های مطالعه کیفی، به درک بیشتر کیفیت زندگی در جوامع کمک می کند و ضروری است محققین به تناسب این مفاهیم و ارتباط آنها نگاه عمیق تری داشته باشند و از آنجا تلفیق در روش های جمع آوری داده ها همواره منجر به کشف و تبیین تعاریف و تئوری های منسجم و قابل قبولی می گردد به نظر می رسد در معرفی کیفیت زندگی نیز از روش های متنوع جمع آوری داده ها استفاده شده و تغییر وتکامل مفاهیم موجود در تعاریف کیفیت زندگی در بستر زمان و مکان نیز تایید کننده این ایده می باشد که با رویکردکیفی تطابق و تناسب دارد.
-4-1 مطالعات روان شناختی در مورد کیفیت زندگی
مطالعات روانشناختی کیفیت زندگی به توانایی فرد برای دریافت معنا از زندگی شان مربوط است. این مطالعات مربوط به ارضای نیازهای خودشکوفایی یک فرد است. در یک مطالعه اکتشافی شرکت کنندگان عواملی مانند باورهای مذهبی، پیشرفت شغلی، روابط با خانواده و دوستان، حس اتمام کار و حس تعلق داشتن را به عناون شاخص های کیفیت زندگی شناسایی کردند - کامپوس ، . - 2002 از جمله متغیرهایی که به نظر می رسد با کیفیت زندگی افراد مرتبط باشد عملکرد خانواده است. عملکرد خانواده به توانایی خانواده در انجام وظایفی که به عهده دارد، از جمله تأمین نیازهای عاطفی، روانی، فیزیولوژیکی - مادی - اعضای خود اطلاق می شود.
خانواده کارا به خانواده ای گفته می شود که قادر به تأمین نیازهای عاطفی، روانی و فیزیولوژیکی اعضای خود باشد. خانواده ناکارا به خانواده ای گفته می شود که قادر به تأمین نیازهای عاطفی، روانی و فیزیولوژیکی اعضای خود نباشد - لشگری، . - 1383 ایوانز و کوپ - به نقل از فلاحی خشنکناب و همکاران، - 1385 ابعاد کیفیت زندگی را بعد جسمانی، روانی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، تفریحی و معنوی می دانند. بعد خانوادگی، نحوه تعاملات خانوادگی و میزان حمایت های خانوادگی و نقش افراد خانواده در برداشت کلی از کیفیت زندگی را شامل می شود.