بخشی از مقاله

چکیده

خلاقیت در بالاترین سطح فعالیتهای شناختی انسان قرار دارد و یکی از موضوعهای جالب و بحثانگیز در حوزه های مختلف علمی به ویژه علوم تربیتی و روانشناسی است، همه انسان ها در کودکی از استعداد و خلاقیت برخوردارند، اما نداشتن محیط مناسب و بیتوجهی به این توانایی و عدم تقویت آن مانع بروز خلاقیت میشود و با افزایش سن میزان خلاقیت در افراد کاهش می یابد. با توجه به اهمیت روزافزون خلاقیت در جهان امروزی، مسئله آموزش خلاقیت مورد توجه قرار گرفته است از آنجا که آموزش و پرورش، وظیفه عمده زمینه سازی و ایجاد تغییر و تحول در جامعه را بر عهده دارد لذا توجه به مسئله خلاقیت و نوآوری در سازمانهای آموزشی، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

مقدمه

در جوامع امروزی داشتن افرادی خلاق و نوآور امری حیاتی است. در سال های اخیر در مراکز پژوهشی و هم محافل تربیتی مفهوم آفرینندگیهای افراد خلاق مورد بحث و بررسی بوده است و بیتردید پرورش خلاقیت، یکی از مهم ترین هدف های تعلیم و تربیت به شمار میآید. [1 ] زندگی پیچیده امروزی هر لحظه در حال نو شدن است و خلاقیت و نوآوری، ضرورت استمرار زندگی فعال است. از سوی دیگر خلاقیت، موهبتی است الهی که تحقق و ظهور آن مستلزم وجود بستری مناسب است.

گسترش این توانایی که برای جامعه به منزله بقاست از طریق برنامه ریزی آموزشی و تدریس و تربیت مناسب و صحیح امکانپذیر است.[2] در مدارس این وظیفه را معلمان با روش های تدریس مناسب، برخورد شایسته، همچنین به کارگیری به موقع سایر عوامل میتوانند تحقق بخشند. معلمان میتوانند با خلاق بودن خود، خلاقیت را در دانش آموزان نیز پرورش دهند. با پرورش خلاقیت دانش آموزان میتوان دید آن ها را نسبت به محیط اطراف گسترش داد، بینش آن ها را دقیق تر کرد و نگاه آن ها را به محیط پیرامون، همراه با تفکر منطقی رشد داد؛ بنابراین، باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورشقوّه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد. در این مقاله به بررسی مسئله خلاقیت، ویژگیهای افراد خلاق، اجزا و عناصر خلاقیت و راههای ایجاد خلاقیت پرداخته شده است؛ که مهمترین هدف آن ارائه راههای به وجود آوردن خلاقیت در دانشآموزان دوره ابتدایی میباشد.

گیلفورد - 1950 - در سخنرانی افتتاحیه موسسه روانشناسی آمریکا، این سؤال را مطرح کرد که چرا مدارس نمیتوانند افراد خلاق زیادی را پرورش دهند و چرا بین " آموزش و پرورش" و "خلاقیت" رابطه کمی وجود دارد؟ او اشاره کرد مسائل متعددی در زمینه خلاقیت از بعد آموزشی وجود دارد که باید بررسی شوند. گیلفورد در سال 1962 اعلام کرد که عمل خلاقانه، نشانه یادگیری است، پس هر نظریه یادگیری، باید به خلاقیت توجه ویژه ای داشته باشند . [3 ] به طور کلی میتوان گفت تعاریف بسیاری از خلاقیت وجود دارد. برخی از تعاریف بر ویژگیهای افرادی تاکید دارند که خلاق هستند درحالیکه دیگر تعاریفخودِ، خلاقیت را بررسی میکنند. در هر دو مورد، بیشتر تعاریف دو معیار اصلی برای قضاوت خلاقیت دارند: تازگی1 و تناسب. [4] 2 فورد[5] 3خلاقیت را یک مهارت میداند که میتوان آن را در مدارس آموزش داد و بسیاری از مشکلات جامعه در آینده به وسیله دانشآموزان همین مدارس خلاق، حل خواهد شد.

ویژگیهای افراد خلاق

آمابیل[6] 4 اعتقاد دارد که برخی شخصیت ها، بیشتر مستعد تفکر خلاق هستند. بعضی از صفات افراد خلاق عبارت اند از: خود نظمی زیاد، پشتکار مواجه با مشکلات و شکست، استقلال، تحمل ابهام، تحمل شکست، علاقمند به پذیرفتن خطر، اعتمادبه نفس و ... اگر این ویژگیها به شکل طبیعی در افراد وجود نداشته باشد، می توان آن را پرورش داد. افراد خلاق بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود میکنند. این افراد کنجکاوی زیادی دارند و همیشه در جستجوی مباحث پیچیده جدید و ناشناخته و عجیب میباشند. به همین دلیل در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمی برخوردارند، سؤالهای بیشتر و پیچیده تری مطرح میکنند. افراد خلاق انعطافپذیرند و در ارائه راه حل و اندیشه بدیع آمادگی بسیاری دارند، آنها به کمک همین ویژگی دارای توانایی تعقیب و دستیابی به راه حل مشکلات از راههای گوناگونی هستند.

اجزاء و عناصر خلاقیت

خلاقیت متشکل از عناصر مختلفی است. رئیس مرکز پژوهش های دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد آمابیل [6] سه عنصر مهارت های مربوط به قلمرو یا موضوع، مهارت های مربوط به خلاقیت و انگیزه را اجزای اصلی خلاقیت میداند.

مهارت مربوط به موضوع:

مهارت های مربوط به موضوع شامل: دانش و شناخت ما نسبت به حقایق، اصول و انگاره های نهفته در آن موضوع که از طریق استعداد، تجربه و آموزش در آن راستا به دست میآید. بدیهی است که انسان پیش از آنکه در یک حوزه خلاق شود، بهتر ایست دارای مهارت باشد که اکثر ما آن را نادیده میگیریم.

مهارتهای مربوط به خلاقیت:

اگر فردی از بالاترین حد مهارت نسبت به موضوع برخوردار باشد، اما دارای مهارت خلاقیت نباشد، هرگز قادر به انجام کار خلاقی نخواهد بود. بلکه مهارت های موضوعی او اساسیترین مانع خلاقیت خواهد بود، اما اگر مهارت های خلاقیت را به دست آورد، میتوان از مهارت موضوعی در راه جدیدی استفاده نماید و یا آنها را افزایش داده و طرق بهتری جهت بهکارگیری اتخاذ کند.

ارزشهای فکری که مهارتهای خلاقیت را تقویت میکند عبارتاند از:

شکستن عادت، ترک کردن شیوههای فکری و عملی پیشین و استفاده از روشهای جدید. عقب انداختن قضاوت و ارزیابی ایده ها به منظور جلوگیری از ضایع شدن ایده ای که در ابتدا احتمال دارد، جالب و مفید به نظر نیاید. درک مسائل پیچیده هنگام مواجهشدن با آنها و سعی و تلاش در حل این مسائل. متفاوت دیدن مسائل و مشاهده امور به روش تازهای کهقبلاً به آن توجه نشده است. وسعت فکر و برقراری ارتباط بین ایدههای متفاوت.

انگیزه یکی از اساسیترین اجزا خلاقیت، انگیزه است که با وجود آن کار برای افراد جالب و لذت بخش خواهد بودکاملاً. واضح است که توانایی یادگیری موضوعات جدید در کل " وضعیت ذهنی " انسان بستگی دارد، نه به یک استعداد ذاتی و خدادادی و این قابلیت یادگیری هنگامی به اوج میرسد که فرد نسبت به آنچه انجام میدهد، تمایل کامل و بیقید و شرط داشته باشد. این انگیزه در افراد کارآفرین بسیار زیاد است، زیرا آن ها علاقه زیادی به کسب وکار خوددارند.

الگوهای فرآیند خلاقیت

الگوی البرشیت " البرشیت مراحل خلاقیت عملی و قابل اجرایی را که از پنج مرحله تشکیل شده است پیشنهاد می کند. او معتقد است که خلاقیت 5 مرحله دارد؛ این مراحل به ترتیب عبارتاند از:
جذب اطلاعات، الهام، آزمون، پالایش و عرضه. او میگوید که شخص خلاق، اطلاعات اطراف خود را جذب میکند و برای بررسی مسائل به بررسی و جستجوی راه های مختلف میپردازد در این هنگام ذهن فرد خلاق با استفاده از اطلاعات خام به طور غیر محسوس آغاز به کار میکند و پس از تجربه، تحلیل و ترکیب اطلاعات راه حلی برای مسئله عرضه میکند.

در مرحلهای که الهام نامیده میشود، فرد خلاق احساس میکند که به راه حل قابل اجرایی دست یافته است، پس از پیدا کردن راه حل جدید فرد خلاق آن را به آزمون میگذارد تا موفقیت یا عدم موفقیت را مشاهده کند. در این مرحله ممکن است در کیفیت راه حل نیز بهبودی حاصل شود؛ از این رو باید با نگرش و تفکری انعطافپذیر امتیازات و کاستیهای راه حل را پذیرفت. زمانی که آزمون انجام گرفت و عملی بودن و قابل اجرا بودن طرح تأیید شد ممکن است به پالایش نیاز باشد؛ به این معنی که بهینه کردن راه حل بررسی شود. آخرین مرحله، عرضه اندیشه خلاق است، بدین ترتیب که اندیشه جدید به گونه ای عرضه شود که بتوان آن را به سادگی و به طور عملی ارائه نمود. وقتی مراحل خلاقیت با موفقیت طی میشود که پذیرش اندیشه انجام پذیرد . [7 ]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید