بخشی از مقاله

چکیده

آموزش و یادگیری با فرهنگ ارتباطی تنگاتنگ ومتقابل دارند وموقعیت های فرهنگی عامل تعیین کننده ای بر فرایند آموزش، یادگیری و بازاندیشی است. روش سازمان دهی کلاس درس، الگوهای رفتاری معلم، برنامه های آموزشی و درسی، محتوای کتابهای درسی، شکل و ساختار اداره ی امور آموزشی، ابزارها و روش های آموزش، سبکهای یادگیری ، راه های پرورش و بازبینی اندیشه ها ،عمل تربیتی و باورها و انتظاراتی که دانش آموزان و معلمان درباره نقش و هدفهایشان از فعالیت های تربیتی و فرایند آموزش و یادگیری دارند، جلوه های ارتباط آموزش، یادگیری و پرورش با فرهنگ را نشان می دهد.  هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت فرهنگ آموزش در مدارس ابتدایی از منظر کیفیت و سبک تدریس معلمان ، ارتباط معلمان با دانش آموزان، بررسی امکانات آموزشی و فضای فیزیکی مدارس، فعالیت های فوق برنامه و قوانین و مقررات در مدارس ابتدائی شهر بابل است.

روش تحقیق در این مطالعه مردم نگاری و جامعه مورد مطالعه نیز مدارس ابتدایی شهر بابل می باشدیافته های تحقیق بیانگر آن است که جمعیت دانشآموزان مدارس مورد مطالعه، تراکم دانشآموزان کلاسها، موقعیت مدارس از نظر نوع قرارگرفتن آنها در حاشیه شهر و یا سایر نقاط شهری، در امکانات مدارس، فضای سبز و همچنین وسعت مدارس در تقویت روحیه، شادابی و نشاط داشآموزان تاثیرگذار است. ارتباط معلمان بسیار خوب و با دانشآموزان نیز بسیار صمیمانه و نزدیک توصیف میشودو استفاده از روشهای فغال تدریس و توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان، پیگیری روند پیشرفت آنان و استفاده از فعالیتهای فوق برنامه به عنوان بستری برای پرورش انگیزه، فکر و خلاقیت دانشآموزان از دیگر یافتههای مطالعه فرهنگ آموزش در مدارس ابتدایی بود.

مقدمه

فرهنگ شکل دهنده ذهن وجعبه ابزاری برای ساختن دنیای خود و همه ی مفاهیم و برداشت های ذهنی است بنابراین آموزش و یادگیری اثربخش مستلزم قرارگرفتن آموزگاران و دانش آموزان در دنیایی با زمینه های فرهنگی مناسب ومرتبط با زندگی است اگرچه یادگیری در ذهن انجام می شود ولی ریشه در فرهنگی دارد که یادگیری از آن نشأت می گیرد. در واقع، این زمینه ی فرهنگی یادگیری است که امکان ایجاد ارتباط بین عوامل مختلف فرایند آموزش و یادگیری را فراهم می کند.

بنابراین، شناخت زمینه ی فرهنگی آموزش و یادگیری یکی از اساسی ترین ملزومات مدیریت و برنامه ریزی فرایند آموزش و یادگیری اثربخش است. به گفته "برونر" بهبود اثربخش و مستمر آموزش و غنی سازی یادگیری، جز با فهم ما از چگونگی آموزش و یادگیری در موقعیت های فرهنگی فراهم نمی شود. آموزش و یادگیری در فرایندی از مناسبات اجتماعی پیچیده، که تجلی باورها، ارزش ها نگرشهاو کیفیت رفتار انسان ها است، شکل میگیرد.

بنابراین ، کیفیت فرایند آموزش و یادگیری به قابلیت های فرهنگی یادگیری وابسته است - سرکارآرانی، 1392،ص. - 11 آموزش و یادگیری همچون سایر فعالیتهای فرهنگی از راه زیست و مشارکت و تعامل پیدا و پنهان، پیچیده وغیر رسمی در مدت زمانی طولانی انجام می پذیرد. آموزش برآمده و برگرفته از الگوها و سنت های فرهنگی است. نوع »جهت گیری ارزشی« در جوامع و فرهنگ های مختلف، نوعی تلقی و برداشت از مفاهیم علم، یادگیری و یاددهی، معلم و نقش های آن مدرسه و جایگاه آن و برنامه درسی و تمام مؤلفه های آموزش شامل نیازها، انتظارات و نحوه پیوند با نظام سیاسی در شیوه ها، ابزارها و محتوای آموزشی در هر جامعه ای به صورت خودآگاه و ناخودآگاه بر چگونگی آموزش و تمامی فرایندهای یاددهی و یادگیری تاثیرگذار است. 

آموزش پدیده ای فرهنگی است، همانطور که فرهنگ نیز ماهیتاً امری است که از راه جامعه پذیری و فرهنگ یابی، از نسلی به نسل بعد آموزش داده می شود. اکتسابی بودن فرهنگ، آن را به امری جوهراً آموزشی تبدیل می نماید و از این راه پیوندی ناگسستی بین آموزش و فرهنگ ایجاد می شود. دررویکردهای فرهنگی کلیه فعالیت های یادگیری، یاددهی، برنامه درسی، نظام آموزشی و مؤلفه های آن تحت تاثیر و برخاسته از نظام معنایی و فرهنگی هستند که در آن واقع شده واستقرار یافته اند.

"جورج نلر" از منظری انسان شناختی این امر را اینگونه بیان می کند: بدون شک خط مشی های تربیتی را انسان ها تعیین می کنند. با این حال، آنها صرفاً وسیله هایی هستند که نیروهای فرهنگی با یاری آنها به هدف های خود تحقق می بخشند. انتخاب هایی که مربیان به عمل می آورند، در واقع کار خود آنها نیست، بلکه این فرهنگ است که دستش را از آستین مربیان بیرون می آورد به انتخاب دست می زند. به اعتقاد "نلر"4 اگر فرهنگ، رفتار اعضای خود را تعیین می کند، پس برنامه درسی هم باید بر اساس مطالعه ای مستقیم ازوضع امروز و فردای فرهنگ بنا نهاده شده باشد - نلر، . - 26 :1379

اگر این پیش فرض انسان شناختی نسبت فرهنگ و آموزش و پرورش را بپذیریم نه تنها برنامه درسی، بلکه تمام مولفه های نظام آموزش و پرورش ازمعماری مدارس و اتاق های درس گرفته تا نظام مدیریت، روشهای تدریس، روش های یادگیری، ارزش های مربوط به تعلیم و تربیت، رابطه معلم، دانش آموز، والدین، کارکنان مدرسه و در نهایت کلیت نظام برنامه ریزی آموزش و پرورش متاثر از فرهنگ است. مقنی زاده - - 115: 1381 بر این باور است که فضای حاصل از تعاملات اجتماعی در سطح مدرسه را میتوان جو مدرسه یا فرهنگ آن مدرسه نامید.

بختیاری و حبیب زاده - - 1392 در نگاهی موسع به قلمرو تعلیم و تربیت، فرهنگ مدرسه را با گسترده ای از مفاهیم همچون جو، رسم و سنت، آیین، محدوده و فضای ذهنی و نظایر اینها مترادف می داند که شامل مجموعه ارزشها،باورها، هنجارها، آداب، عادات، رفتارها، روابط و ... دورن مدرسه است، که موجب تمایز دو مدرسه از هم می شود. این مفهوم چارچوب وسیعی است که به کمک آن روابط پیچیده درون مدرسه بهتر درک می شود و فهم مشکلات و مسائل دست اندرکاران مدرسه و دانش آموزان که سازنده فلسفه موجودی مدرسه و تعلیم و تربیت هستند، آسان تر می شود.

محیط آموزشی از نظر آموزه هایی که برای زندگی آیندگان دارد، ریشه دارتر و غنی تر می شود، تمرین زندگی اجتماعی در مدرسه جدی تر خواهد شد زیرا یکی از مهمترین مؤلفه های زندگی دانش آموزان نیاز پیشرفت است - حسین چاری و خیر، :1381 - 50 به اعتقاد "نیومن1996 - "5 به نقل از احمدی و همکاران - 1389 بازسازی ساختارهای آموزشی ، مستلزم درک اهمیت و نقش حیاتی فرهنگ مدرسه است.

"فولان - 1998 - "6 این امر را برای بهبود بخشی به فعالیت های مدرسه مهم می دارد روح زندگی مدرسه ای و فعالیت های تحصیلی متأثر از فرهنگ مدرسه است و شکل گیری انگیزه ، تعهد، تلاش و تمرکز در مدارس به آن وابسته است. در گذشته نه چندان دور تصور بر این بود که نظام های تربیتی بایستی بدون توجه به تنوع و گوناگونی فرهنگها برنامه ریزی کنند، اما امروز ناگریز باید در امر برنامه ریزی درسی بایستی به این امر مهم توجه شود. در این راستا از جمله رسالتهای نظام تعلیم و تربیت در جوامع چند فرهنگی، طراحی برنامه درسی حساس به فرهنگ و پاسخگو به ویژگی های چند فرهنگی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید