بخشی از مقاله

چکیده

مسأله ي آموزش و پرورش به مراتب پیچیده تر از علومی چون فیزیک اتمی و شیمی است چرا که نقش آموزش و پرورش در ساختار اجتماعی یک جامعه یا رشد شخصیت بسیار مؤثر و مفید است. یکی از وظایفی که آموزش و پرورش بر عهده دارد پرورش قوه ي خلاقیت و نوآوري در دانش آموزان است . در این راستا موانعی موجود است که عبارتند از:

الف : عدم شناخت صحیح فراگیران توسط معلم

ب : توجه نداشتن به بحث آسیب شناسی یادگیري در تربیت ، توسط معلمان و مجریان آموزش و پرورش

ج : عدم توجه به بحث پژوهش در تدریس توسط مجریان آموزش در این مورد راه حل هایی ارائه شده که به اختصار عبارتند از :

الف - بهره گیري از شیوه هاي مطلوب تربیتی و فرصت هاي طلایی در دوره ي حساس یادگیري .

ب - استفاده از روش هاي متنوع در تدریس همچون حل مسأله ، روش بحث علمی و ...

ج - آزادي عمل نسبی دانش آموز در انتخاب کتاب هاي درسی د - آموزش تفکر خلاق به فراگیران.

مقدمه

حمد و سپاس خداي راست که انسان را آفرید و به او قدرت تعقل و تکلم عطا کرد و آن را تمهیدي قرار داد براي به فعلیت رساندن استعداد بالقوه ي خواندن و نوشتن . در شروع کلام باید گفت که آموزش و پرورش علمی است پیچیده ، با این وجود بیشتر افراد ناوارد به امر آموزش معتقد هستند که علومی چون فیزیک اتمی و شیمی به مراتب پیچیده و مشکل تر از علومی چون آموزش و پرورش، روان شناسی و جامعه شناسی است.

در واقع باید اذعان داشت که عکس این قضیه صادق است چرا که درك علم فیزیک و شیمی خیلی ساده تر از ساختار اجتماعی یک جامعه یا رشد شخصیت و یا جریان هاي فکري که منجر به حل مسأله می شود ، می باشد . ترکیب وجود یک موجود زنده به مراتب پیچیده تر است از ساختمان مواد بی جانی که موضوع علم فیزیک را تشکیل می دهند . در این راستا موجود انسانی که موضوع اصلی و عمده آموزش و پرورش را تشکیل می دهد به مراتب پیچیده ترین طبقه ي موجودات زنده می باشد . از این جهت که نه تنها محیط روي انسان تأثیر می گذارد بلکه انسان در برابر بسیاري از محرك ها واکنش نشان می دهد.

با توجه به مطالب گفته شده بدیهی است که نقش آموزش و پرورش درپرورش قوه ي خلاقیت و ابتکار دانش آموزان و پویایی علمی یک جامعه بسیار مؤثر است. چرا که جامعه اي می تواند پله هاي رشد و ترقی را طی کند که عوامل پیشرفت و ارتقا را مهیا و آماده باشد . یکی از عوامل مؤثر در رشد و شکوفایی جامعه، شناخت صحیح ودرست دانش آموزان مستعد وکمک به آنان جهت به فعلیت رساندن استعدادها و توانایی هاي بالقوه در زمینه هاي مختلف می باشد. در این رابطه نقش آموزش و پرورش ، به خصوص معلم به خوبی نمودار است . از این جهت در این پژوهش سعی شده موانع موجود در راه رشد و ترقی و پرورش نیروي خلاقیت فراگیران بررسی شود و در ادامه راه حل ها و راهبردهایی در این مورد ارائه گردد.

طی دهه گذشته »خلاقیت در تعلیم و تربیت « بازار بسیار گرمی داشته است. گیلفورد در نطقی که پس از انتخابش به عنوان رئیس انجمن روان شناسی آمریکا در سال 1950 ایراد کرد، تقاضا کرد که در تحقیقات روانشناختی به »خلاقیت« توجه بیشتري مبذول شود. خوشبختانه بسیاري از روانشناسان به این درخواست پاسخ مثبت دادند و پژوهش خلاقیت در سالهاي دهه 1960 و اوایل دهه 1970واقعاً شکوفاگردید. افزون بر آن، پس از سکون مختصري به مدت یک دهه یا کمی بیشتر، روانشناسان علاقه اي مجدد به این پدیده ابراز کرده اند. تعلیم و تربیت براي عملی کردن خلاقیت بایستی فرد را براي کاري آماده کند که هنوزوجود ندارد و ماهیتش را حتّیصورت هم نمی توان کرد. این امر تنها به این طریق انجام می پذیرد که به کودکان آموزش داده شود چگونه یاد بگیرند و به آنها نوعی انضباط فکري داده شود تا آنها را قادر سازد که اندوخته عقلی بشر را صرف مسائل تازه کنند.

تعریف خلاقیت

خلاقیت مفهومی پیچیده و در برگیرنده ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، سازمانی و فردي است. اگر بخواهند در جامعه اي این مفهوم توسعه یابد و به شکلی پایدار تحقق یابد باید در درجه اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردي آن را به وجود آورند. زیرا اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نیاید هر نوع کوشش از نظر کیفیت و محتوا بی نتیجه خواهد ماند. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعه خلاقیت را ایجاد کنیم هر چه بکوشیم و توان علمی خود را افزایش دهیم باز هم نمی توانیم به توسعه اي پایدار دست پیدا کنیم.

خلاقیت براي مردم معانی زیادي دارد و تعاریف گوناگونی از آن شده است. بعضی بر این عقیده اند که خلاقیت قدرت ایجاد چیزي نو و یا ابداع عقیده اي که قبلا وجود نداشته است. »مارکسبري« می گوید : نتیجه تولید خلاقیت تعیین کننده خلاقیت نیست و آن فقط موقعی نیست که فرد خلاق چیز جدید ارائه کند که قبلاً وجود نداشته است،، بلکه اختراع مجدد نیز نوعی خلاقیت محسوب می شود. یعنی اگر شخصی اختراعی کند، حتّی اگر این اختراع قبلاً شده باشد، باز خلاقیت نام دارد.

رایج ترین برداشت و تعریفی که محققین از خلاقیت داشته اند عبارت است از : » ایجاد طرحی جدید، با ارزش و متناسب .« »مزلو« خلاقیت را چنین تعریف می کند : خلاقیت در ابتدا از روان ناهشیار سرچشمه می گیرد … ایده هاي تازه - و یا نوآوري واقعی - است که با آنچه درحال حاضر وجود دارد . کاملاً متفاوت است.»براون« نیز خلاقیت را به این صورت تعریف می کند: »خلاقیتعبارت« است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه قبلاً طی شده به طرزي نوین.»خلاقیت، یعنی کشف ناشناخته ها که 3 زمینه را در بر می گیرد، »هنر« ، »علم« ، »فنون و مهارتها« و تنها دانشمندان و هنرمندان نیستند که به خلق کردن چیزهاي تازه می پردازند بلکه افراد عادي نیز با تغییر دادن و اصلاح کردن مهارتهایی که دارند می توانند به خلق کردن بپردازند.

اکثر صاحبنظران بر این باورند که اولین گام در پرورش خلاقیت کودکان به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی، آموزشی است. کارل راجرز می گوید: واضح است که خلاقیت را نمی توان با فشار به وجود آورد بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. در مورد خلاقیت هم همین وضع صادق است. چگونه می توانیم شرایط خارجی را مساعد بسازیم تا شرایط داخلی تسریع شود و خلاقیت پرورش یابد؟

می توانیم با فراهم کردن امنیت روانی و آزادي، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش دهیم. آموزش و پرورش براي رشد و خلاقیت و نوآوري در معلم و دانش آموز به ویژه در دوره آموزش ابتدایی به منزله زیربناي تعلیم و تربیت باید درك روشن و صریحی از شرایط موجود به دست بیاورد، در گام بعدي باید بکوشد بر مبناي فلسفه تعلیم و تربیت و اهداف اصولی و معیارهاي علمی و معتبر تصویر روشنی از شرایط مطلوب پرورش خلاقیت رسم کند.

با ارایه این تصویر می توان به خوبی دریافت که شرایط پرورش خلاقیت در کلاس درس، مدرسه، سازمان آموزش، خانواده یا هر محل آموزشی و پرورشی دیگر، باید به چه صورتی باشد. در نتیجه می توان با کمترین صرف وقت، انرژي، انگیزه و سرمایه در مسیر پرورش و شکوفایی خلاقیت و نواندیشی قرار گرفت. اما اگر شرایط مناسب علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادي و فردي پرورش خلا قیت را فراهم نیاوریم هر عامل مثبتی در مسیر خلا قیت نه تنها موثر نخواهد بود بلکه به صورت یک مانع عمل خواهد کرد.

اهمیت و ضرورت پرورش خلاقیت

در نظر بگیرید که انسان براي ادامه بقا و زندگی نیازهایی دارد و این نیازها به دلیل تغییر دائمی درخواست ها، تمایلات و روش هاي زندگی تغییر می کند، ازطرفی ، شرایط محیطی که انسان در آن زندگی می کند به طور روزمره در تغییر است . اگر انسان بخواهد براي نیازهاي متغیر خود در شرایط جدید، از همان راه حل هاي قدیمی استفاده کند در نهایت روزي فرا می رسد که راه حل هاي کهنه پاسخگوي شرایط جدید نخواهند بود ودر این صورت ، بقاي انسان به مخاطره می افتد، افراد و جوامعی که نمی توانند براي مسائل جدید خود راه حلی بیابند محکوم به فنا هستند و از بین خواهد رفت.

پیداکردن راه حل هاي نو در همه ي عرصه ها نیاز به انسان هاي خوش فکري دارد که آمادگی برخورد با این مسائل داشته باشند و قبلاً آن را فرا گرفته باشند ب.دین لحاظ اگر داشتن خلاقیت براي ادامهء زندگی ضروري است و از طرفی راه و روش آن آموختنی نیز هست، بهتر است زمینه هاي آن فراهم گردد و مهارت هاي لازم ان در زمان مناسب به افراد آموزش داده شود و زمان مناسب دوران کودکی می باشد که ذهن افراد در حال شکل گرفتن است و سنگ بناي اولیه تفکر در آن گذاشته می شود. اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس عوامل ، اصول و روش هاي زیادي وجود دارد که می تواند مستقیماً کیفیت آموزش هاي معلم را بهبود بخشیده و بازدهی فعالیت هاي یاددهی _ یادگیري را در زمینه ي خلاقیت افزایش دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید