بخشی از مقاله

چکیده 

حکمرانی خوب شهری که امروزه به عنوان یک پارادایم در مدیریت شهری مطرح شده است، بهرهگیری از فرآیندی است که در آن دولت، شهروندان و نهادهای خصوصی در یک جریان افقی و فرابخشی به مشارکت میپردازند که این همکاری می تواند آثار مطلوب فراوانی را برای جامعه به همراه داشته باشد و زمینه بروز تحولات ساختاری و عظیم در سطح فضاهای شهری را فراهم میآورد و منتج به بروز پتانسیلها و فرصتهای جدید خواهد شد. طبق فرض مقاله حکمرانی خوب شهری تأثیر مستقیمی بر هر چه مطلوبتر شدن کیفیت عرصه های همگانی شهری دارد. بنابراین آنچه که به عنوان هدف برای پژوهش حاضر تعریف می شود بررسی و تحلیل چگونگی تأثیر گذاری مکانیزم حکمرانی خوب شهری بر تبلور عدالت در فضاهای شهری موجود میباشد. روش مورد استفاده پژوهش از نوع تحلیلی- توصیفی میباشد و اطلاعاتی که شاکله اصلی پژوهش را تشکیل می دهند از طریق مطالعات کتابخانهای - اسناد و مراجع مرتبط - و میدانی - پرسشنامه - جمع آوری شده اند و در انتها از طریق نرم افزار SPSS به تجزیه و تحلیل آمارههای کمی استخراج شده از پرسشنامهها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که ارتباط نزدیکی بین شاخص های حمکروایی شهری و فضاهای شهری عادلانه وجود دارد که نشان دهنده تاثیر پذیری مستقیم و بالای این متغیرها از یکدیگر می باشد.

واژههای کلیدی: حکمروایی، فضاهای شهری، عدالت، شهر. 

 مقدمه 

واژگان حکمرانی حکومت، دارای مفاهیم محض و تخصصی بوده که بعضاً فارغ از مفهوم، معمولا جایگزین یکدیگر به کار می روند. اما قدمت حکمرانی به تاریخ تمدن بشری برمیگردد. واژه حکمرانی از لغت یونانی - Kyberman - و - Kybernetes - گرفته شده و معنی آن هدایت کردن و راهنمایی کردن و یا چیزها را در کنار هم نگه داشتن است. در حالی که مفهوم حکومت دلالت بر واحد سیاسی برای انجام وظیفه سیاستگذاری داشته و برجسته تر از اجرای سیاست ها است. پس می توان گفت واژه حکمرانی اشاره به پاسخگو بودن هم در حوزه سیاستگذاری و هم در حوزه اجرا دارد .@1> حکمرانی طی دهه 990ٌ میلادی، به یکی از واژه های محوری علوم اجتماعی، به ویژه در حوزه نظریه سیاسی، علوم سیاسی و جغرافیایی انسانی تبدیل شده است.

بنابراین حکمرانی را می توان کنش، شیوه یا سیستم اداره دانست که در آن مرزهای بین سازمان ها و بخش عمومی و خصوصی در سایه یکدیگر محو می شوند. جوهره حکمرانی به وجود روابط متعامل بین و درون حکومت و نیروهای غیر حکومتی اشاره دارد [ٍ.] در واقع تأکید بر توسعه به عنوان ابزاری برای رفاه و سعادت انسان و نه انسان به عنوان ابزاری برای توسعه و همچنین تأکید بر این نکته بوده است که توسعه، دگرگونیهای عمدی از جانب انسان است که طبیعت نقش کمرنگی در آن داشته و مسئولیت آن مستقیماً به عهده انسان است. به همین خاطر است که اینک الگوهای کلاسیک توسعه جای خود را به رگه عوامل فرهنگی و انسانی داده اند.

پیش از این، همه تأکید بر عوامل سیاسی B اقتصادی بود، اما اکنون سازه های انسانیBفرهنگی نیز جایگاه خود را یافته اند. قبلاً جامعه به درون چارچوب های تک سونگر توسعه رانده می-شد و اکنون این توسعه است که باید خود را درخدمت ویژگیهای بومی هر جامعه قرار دهد و شهرها به عنوان مکانهایی که منشأ شکل گیری تمدنها بوده و هستند، از مهمترین عرصه هایی هستند که اندیشمندان حوزه توسعه همواره به دنبال پیاده-سازی نظریههای خود در آنها بوده اند[َ.]حکمروایی خوب شهری به نحوی ناگسستنی با رفاه شهروندان پیوند دارد و هدف آن فراهم نمودن بستر دسترسی زنان و مردان و کلیه اقشار جامعه به منافع و حقوق شهروندی است.

حکمرانی شهری خوب بر پایه حقوق شهروندی، تأکید میکند که هیچ مرد، زن یا کودکی را نمی توان از دسترسی به ضرورت های زندگی شهری، شامل پناهگاه مناسب، امنیت مسکن، آب سالم، بهداشت، محیط پاکیزه، سلامتی، آموزش و تغذیه، اشتغال و امنیت عمومی و تحرک باز داشت و زمینه رشد و شکوفایی استعدادهای افراد جامعه و بهرهگیری بهینه از منابع را برای نیل به رفاه، پیشرفت، نظم، امنیت و سلامت فردی و اجتماعی فراهم می کند [ُ.] پس، حکمرانی موضوعی است که بر نحوه تعامل دولت ها و سایر سازمان های اجتماعی با یکدیگر، نحوه ارتباط با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده تمرکز داشته و فرایندی است که از آن طریق جوامع و سازمان ها تصمیمات خود را اتخاذ و بواسطه آن، مشخص می کنند که چه کسانی در این فرایند درگیر و چگونه وظیفه خود را به انجام برسانند [ٌ.]

در واقع حکمرانی به افراد و سازمانهایی می پردازد که در فرایند تصمیم گیری و اجرای تصمیمات نقش دارند [ِ.] و لازم به توجه است که حکمرانی وجود قدرت در داخل و خارج از اقتدار نهادهای رسمی و غیررسمی را به رسمیت می-شناسد و گروه های اصلی از بازیگران دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی را شامل و نیز در برگیرنده فرایند شناسایی و تشخیص تصمیماتی است که در آن مجموعه پایه ریزی شدهاند [ّ× .]حمکرانی شهری بر خلاف مدیریت شهری، فرایندی مدیریتی است که به اتخاذ و حفظ زیربناها و خدمات شهری می پردازد . حکمرانی شهری فرایندی کاملا سیاسی در نظر گرفته می شود [ٌ.] و از آنجا که حکمرانی یا حاکمیت شهری، وظیفه به اجرا در آوردن تصمیمات و سیاست های عمومی در جهت منافع عامه را دارد [ْ.] به عنوان فرایند مشارکتی توسعه، تعریف می شود و به موجب آن همه ذینفعان شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی تمهیداتی را برای حل مشکلات شهری فراهم می آورند که نتیجه آن رفع ناپایداری توسعه شهری، رفع ناپایداری ها از بدنه نهادهای مدیریتی، برنامه ریزی شهری، کارآمد سازی و مسئولیت پذیری بیشتر در اداره امور شهری و تفویض قدرت، وظایف و صلاحیتها به حکومتها و سایر ذینفعان محلی خواهد بو

-2 بیان مسئله 

حکمرانی و حکمرانی خوب مفاهیمی هستند که امروزه در علوم سیاسی، امور دولتی و بویژه مدیریت توسعه مطرح و به کار گرفته می شوند. این مفاهیم در کنار مفاهیمی دیگر مانند دموکراسی، جامعه متمدن، مشارکت شهروندان، حقوق بشر و توسعه اجتماعی و پایدار معنی می یابند. بنابراین با توجه به موضوعیت یافتن این مفاهیم و ضرورت توجه به آنها به دلیل تغییرات مستمر جوامع و ارتباط آنها با یکدیگر، تعیین سطوح به کارگیری و متولیان جاری سازی آن اهمیتی قابل توجه دارد. به همین دلیل ایجاد تمایز و تعریف دقیق هر یک از مفاهیم حکومت، حکمرانی، حکمرانی خوب و مدیریت در دو سطح کشور و شهر می تواند به طور اعم نقش هر یک از عاملان اصلی و به طور اخص نقش و مسولیت مدیران شهری را مشخص کند و بر اساس آن ،امکان تعیین الگوی مناسب و ایجاد زیرساخت های لازم برای مدیریت شهر و بهره گیری از مزایای حکمرانی خوب شهری در سایه سازماندهی مناسب فراهم آید.

اگر حکمروایی را نتیجه تعامل دولت، شهروندان و نهادهای مدنی از طریق فرایند سیاسی، توسعه خط و مشی، طراحی برنامه و ارائه خدمات بدانیم، در آن صورت دولتها یکی از نهادهای مهم و خاصی هستند که در حکمروایی مشارکت دارند. در واقع حکمروایی به افراد و سازمانهایی می پردازد که در فرایند تصمیم گیری و اجرای تصمیمات نقش دارند. این مفهوم وجود قدرت در داخل و خارج از اقتدار نهادهای رسمی و غیررسمی را به رسمیت می شناسد و گروه های اصلی از بازیگران دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی را شامل و نیز در برگیرنده فرایند شناسایی و تشخیص تصمیماتی است که در آن مجموعه پایه ریزی شده اند. هدف گذاری اصلی در حکمروایی خوب، حرکت و گذار از ساختارهای متمرکز و سلسله مراتبی به طرف یک رویکرد مشارکتی با سازمانهای اجتماعی و بازیگران غیردولتی از جمله بخش خصوصی است.

ویژگی مهم حکمروایی شهری، دادن رویکردی سیاسی به مدیریت شهری است. تحقق حکمروایی شهری منوط به شکل گیری یک مجموعه روابط رسمی و ساختارهایی از قبیل قانون مداری، چارچوبهای حقوقی مدون و مشخص، تعریف و تعیین حدود رژیم های سیاسی، تعیین سطوح تمرکززدایی و فراهم کردن زمینه مشارکتهای همگانی در امور تصمیم گیری راجع به خطی مشیهاست [َ.] مک کارنی و دیگران عقیده دارند، پذیرش مفهوم حکمروایی به منظور تحلیل شهری، در واقع تغییر جهت اندیشه از چشم اندازهای دولتگرا به سمت نقش کنشگران متعارف همانند انجمنهای مدنی، سازمانهای اجتماع محلی و بخش خصوصی است و پوریو آن را مدلول روابط قدرت در بین سهامداران مختلف در شهرها میداند. از آنجا که حکمروایی شهری، وظیفه به اجرا در آوردن تصمیمات و سیاستهای عمومی در جهت منافع عامه را دارد [ْ.] به عنوان فرایند مشارکتی توسعه تعریف میشود و به موجب آن همه ذینفعان شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی، تمهیداتی را برای حل مشکلات شهری فراهم می آورند که نتیجه آن رفع ناپایداری توسعه شهری، رفع ناپایداریها از بدنه نهادهای مدیریتی، برنامهریزی شهری، کارآمدسازی و مسئولیت پذیری بیشتر در اداره امور شهری و تفویض قدرت، وظایف و صلاحیتها به حکومتها و سایر ذینفعان محلی خواهد بود .]9[ در همین چارچوب، مفهوم حکمروایی در زمینه شهری عبارت است از مجموع روشهای برنامهریزی و مدیریت عمومی شهر از سوی افراد، نهادهای عمومی و نهادهای خصوصی و نیز فرایند مستمری که از آن طریق، منافع متضاد یا متعارض با یکدیگر همراه شده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید