بخشی از مقاله

چکیده

نقد فمنیستی یکی از رهیافتهای پذیرفته شده از میان جریانهای نقد ادبی در قرن بیستم، به ویژه در نیمه دوم آن است. این رویکرد میکوشد تا نشان دهد که در آثار ادبی چه تفاوتهایی میان نگاه و برداشت نویسنده و خواننده زن، با نویسنده و خواننده مرد، از یک داستان میتواند وجود داشته باشد. از این رو، ناقد فمنیستی درصدد آن است تا ساز و کارهایی را که در یک متن ادبی، موجب پدید آمدن نگاهی زنانه شده است، کشف کند.نقد فمنیستی را در دو گرایش عمده میتوان صورتبندی کرد که در یکی از آنها که مورد نظر نویسنده این مقاله است، بیشتر به زن در مقام نویسنده توجه میشود. در این مقاله کوشش بر آن بوده که پس از اشارهای کوتاه به تبارشناسی و انگارههای فمنیسم، دو داستانک »میمانیم توی تاریکی« و »شمعدانیها« از میترا الیاتی با رویکردی فمنیستی بررسی شود.نویسنده در این نوشتار نشان داده که چگونه میترا الیاتی، با محور قرار دادن شخصیتهای زن و دغدغههای زنانه آنان، به همراه برجسته کردن هویت زنانهشان، توانسته است گفتمان مردسالار را به چالش بکشد و صدای زنانه را بر متن حاکم کند.

کلیدواژهها: نقد داستان، نقد فمنیستی، داستانک، ساختارشکنی، ادبیات زنانه، میترا الیاتی

-1مقدمه

حقیقت این است که امروزه جنبش فکری و اجتماعی فمنیسم، به دور از هرگونه داوری ارزش مدارانهای درباره آن، اذهان بسیاری را به خود مشغول ساخته و بسیاری از حوزههای اجتماعی، اعتقادات و باورهای رایج دینی و فرهنگی جوامع انسانی را به چالش کشیده است. این جنبش چندی پس از شکلگیری به حوزههای مختلف معرفتی راه جست و توانست آموزههای خود را به شکل همهگیری به شاخهای مختلف علوم انسانی تسرّی بخشد. از جمله حوزههایی که از این آموزه ها تاثیر پذیرفت، حوزهی نقد ادبی است. ناقدان ادبی، در قرن بیستم با بهرهگیری از دیدگاه های این جنبش، که دیگر به یک مکتب فکری قدرتمند در ساحت اندیشگی بدل شده بود، توانستند خوانشهای جدیدی از آثار ادبی به دست دهند که با منطق زندگی و فضای فکری- فرهنگی دوران جدید همخوانی داشت.

این ناقدان با انگشت نهادن بر برخی از کاستیهای انگاشتهای جهان پیشامدرن، اقتدار سنّتی مردسالارانهی حاکم بر دیدگاه های نقد ادبی را به چالش گرفتند و منظر تازهای از دگرخوانی متن را پیش چشم خوانندهی امروزی برگشودند.این شیوه در یکی دو دهه اخیر در ایران نیز روایی یافت و برخی پژوهشگران کوشیدند تا با ترجمه و تالیف کتابهایی در این زمینه، محققان و خوانندگان ایرانی را با این رویکرد آشنا سازند و پژوهشگرانی نیز با چنین رویکردی به تحلیل متون ادبی پرداختند؛ »سیمای زن در رمان های برگزیده محمد محمدعلی با تاکید بر نقد ادبی فمنیستی - « حسینی، - 79 :1389 و »نقد فمنیستی مجموعه داستان دختر خاله ونگوک - «مرادخانی، - 5 :1389 از نمونه نقدهای انجام گرفته در این شاخه است.

-2 تبارشناسی و انگارههای فمنیسم

فمنیسم - feminism - که در اصل واژهای فرانسوی - feminisme - و از ریشه لاتین - femina - مشتق شده است، در زبان فارسی معادل هایی چون »طرفداری از حقوق زن«، »جنبش آزادی زنان«، »زن باوری«، »زن آزاد خواهی« و... یافته است. - رضوانی ، - 2 :1384 این نقد از اواخر دهه 1960 رایج شد و از نظریهپردازان آن میتوان به سیسکو - - Helene Cixous، ایریگری - Luce - Irigaray،کریستوا - - Juliya Kristeva و شوالتر - - Elaine Showalte اشاره کرد. اما پیشاهنگ این جریان ویرجینیا وولف، داستاننویس انگلیسی است که با نوشتن دو کتاب »اتاقی برای خود - 1929 - « و »سه گینی - 1938 - « بر زمینه تاریخی و اجتماعی فراوردههای ادبی زنان و روابط بین قدرت مرد و مناصب شغلی تاکید کرد. - مقدادی، - 198 :1378

»در جوامع ماقبل صنعتی ساختار خانواده و نقش زن کاملا متفاوت بود و زنان مستقیما در مسئولیت تولید شرکت داشتند...با صنعتی شدن جامعه محیط کار و خانه از هم جدا شدند و زنان در خانه ماندند. نقش مردان در اقتصاد کشور به تدریج مهمتر شد ... به علاوه نظریه رایجی که عقل و منطق زنان را ضعیف تر از مردان می شمرد، سبب میشد که این وضع ادامه یابد و حتی از نظر بسیاری از زنان نیز الزامی و قابل قبول بنماید.« - همان: - 377 از لحاظ تاریخی اصطلاح فمنیسم در قرن نوزدهم برای نهضت زنان، در اعتراض به وضعیتی که توصیف شد، درفرانسه ابداع و درسال 1848 میلادی در امریکا معرفی شد. دو باور اساسی طرفداران این اندیشه عبارتند از: باور به ظلم، ستم و تبعیض بر زنان به جهت جنسیت و اعتقاد به عدم اصالت این ظلم و ستم و لزوم از بین رفتن آن. - پیشگاهی فرد، - 114 :1389

از نظر طرفداران این جنبش فکری»اگرچه ستمی که بر زنان می رود، واقعیتی مادی ست؛ اما این مسئله به ایدئولوژی جنسی تصور زنان و مردان از خود و از یکدیگر در یک جامعه مرد سالار و دریافت ها و رفتارهای نشات گرفته از خودآگاه و ناخودآگاه مربوط میشود.« - ایگلتون ، - 205: 1368 همچنین به باور آنها زنان در جهانی زندگی می کنند که از مشارکت در ساختار فکری و فرهنگی و سیاسی آن کنار گذاشته شدهاند و به آنان نقشی حاشیهای داده شده است. - «آبوت، - 275 :1388به باور برخی پژوهشگران، یکی از دلائل نادیده انگاشتن موضوعات مورد توجه زنان در حوزه های مطالعاتی دوگانهانگاری - dualism - یا تقسیم بندیهای دو وجهی - dichotomy - به عنوان یک ویژگی در تفکر مردانه است که منجر به تقسیم دو وجهی و فرض جفتهای متضادی همچون جسم/ذهن، طبیعت/فرهنگ، احساس/خرد و ..زن/مرد، با بار ارزشی یکی بد و یکی خوب میشود. - مشیرزاده، - 629: 1382

فمنیسم که بیشتر جنبشی اجتماعی و فکریست، از این جهت که سعی در ساخت شکنی تقابل مرد/زن و تقابل های مرتبط با آن را دارد، در حوزه نقد ادبی گونهای از پساساختارگرایی به شمار میرود. نظریهپردازان فمنیست نوشتههای زنان را بازنمودی از تجره زنان میدانند و آن را ترویج می کنند. - کالر، - 170 :1382دیدگاه فمنیستی در نقد ادبی برآن است که برای »مدتی مدید دیدگاهی مردانه بر روند خواندن و بررسی متنها غالب بوده است و اگر تجارب و ارزشهای مطرح شده برای زنان در کنش خواندن نقشی محوری یابد، تقابل واقعی در دیدگاه پدیدار میگردد - .«سلدن، - 264 :1375شوالتر به تفاوت های نوشتاری زبان و متن نویسندگان زن و مرد اشاره میکند و معتقد است زنان به طور اساسی و بنیادی زیر نفوذ زبان، مقلوب معیارها و ارزشهای مردان هستند.

یکی از رویکردهای مکتب انتقادی فمنیسم به ادبیات، کشف و بازنمایی تصویر زن در ادبیات است و آن را ثمره زمان و مکان، نگاه و تفکر جامعه میداند.اگر مباحث فوکو را بپذیریم، واقعیت یا حقیقت به دیدگاه و جهان بینی کنترل کننده آن وابسته است؛ بنابراین تسلط مردان بر کلیه ی جهان بینیها چون فرهنگ، تاریخ و سیاست..زنان را در سیطره حقیقتهای مردانه قرار داده است. زنان برای رهایی از این گفتمان باید به جاری شدن واقعیتهای کتمان شده در ذهن و روح خود بپردازند و در ترکیبهای ساختاری نوشتههای خود و گزینش واژه ها و تصاویر ، به ذهن و روان زنانه خویش اجازه حضور دهند. - مقدادی، - 305- 303 :1378 دو گرایش عمده و معمول فمنیستی در نقد متون ادبی را که میان ناقدان رایج است، میتوان بدین گونه صورت بندی کرد:

منتقدان رویکرد» جلوههای زن«، به بررسی نقشهای قالبی و چگونگی حضور زنان در آثار ادبی میپردازند و معتقدند که نویسندگان مرد به فرض اینکه خوانندگان آثار ایشان مرد هستند، تصاویری از زنان درآثار خود ارائه میکنند که با مقتضیات فرهنگ مردسالار مطابقت دارد و در گرایش دوم که از آن با عنوان »نقد زنان« میتوان یاد کرد، به زن در مقام یک نویسنده توجه میشود. - پاینده، - 143- 142 :1382 از نظر شوالتر ارزیابی و نقد آثار زنان نقدی خلاق است و این بحث را مطرح میکند که آیا اساسا بین نوشتار زنان و مردان تفاوتی وجود دارد و می توان به نوعی زبان زنانه در آثار آنها رسید؟ - شمیسا، - 390- 389 :1385 نگارنده در این مقاله کوشیده تا بر اساس رهیافتی زن محور بر اساس گرایش دوم - نقد زنان - به نقد و بررسی دو داستانک »می مانیم توی تاریکی « و » شمعدانیها« از مجموعه ی مادموازل کتی و چند داستان دیگر - الیاتی: - 1380 تلاش نویسنده زن این دو داستانک را برای بیان دغدغههای زنانه نشان دهد. برای غافل نبودن از پیشینه تاریخی، در ضمن بررسی این دو داستانک، اشارههایی نیز به درونمایههای این داستانکها در داستانهای پیشین زنان داستاننویس در دهههای قبل خواهیم داشت.

-3داستانک - - short short story

به طور کلی در کتابهای شرح اصطلاحات ادبی به داستانک توجه چندانی نشده استدر. منابع غیر فارسی هیو هُلمن و ویلیان هارمن در کتاب راهنمای ادبیات خود، داستانک را بین پانصد تا دوهزار کلمه دانستهاند و بر ایجاز و فشردگی آن تاکید کردهاند. - پاینده، - 126 : 1385 در منابع فارسی در تعریف داستان کوتاه کوتاه یا داستانک گفته شده داستانی است که بین پانصد تا هزار و پانصد کلمه دارد و همه جنبه های فنی و عناصر داستان کوتاه را با ایجاز و اختصار در آن میتوان دید. - میرصادقی، - 100: 1377 و این که لطیفهایست که استادانه ساخته و گسترش یافته است و خواننده را با پایانی تکان دهنده، غافلگیر میکند. - میرصادقی، - 1380 :223 این شکل از داستان صرفا یک شخصیت واحد دارد که کشمکش حول او شکل میگیرد و به طور کلی تعداد شخصیتهای آنبیش از دو یا سه شخصیت نیست.

اوج داستانک زمانیست که شخصیت اصلی به موضوعی وقوف مییابد یا حقیقتی را در مییابد که پیشتر از آن غافل بوده است. معمولا درونمایه داستانک، حقیقتی جهان شمول درباره ی جنبهای از هستی یا سرشت آدمیست. همچنین میتواند وجهی مبهم از زندگی یا فرهنگ مسلط اجتماعی را بازگو کند و نوعی قرائت نقادانه باشد که باطن امور را روشن میکند و مورد کاوش قرار میدهد. - پاینده، - 132- 129 :1385 در نگاهی کلی میتوان در باره عناصر ساختار داستانک چنین گفت: پیرنگ داستانک مبتنی بر زمینهای است که در بخش گرهگشایی ، آخرین بخش از ساختار داستانک، از طریق یک صحنه دلالتمند، پیچیدگی های پیرنگ یا ابهام های آن را روشن میکند. همچنین »داستانک به رغم کوتاهی چشمگیرش، حکم نوعی قرائت نقادانه از فرهنگ را نیز دارد. نویسنده در داستانک دنیای خیالی بنا می کند که در آن با به نمایش کذاشتن وجوه ناپیدای واقعیت، نقصان های مغفول مانده فرهنگ را بازگو می کند. این مداخله نقادانه خرده گیری نیست بلکه، کنار زدن لایههای ظاهری واقعیت برای آشکارسازی باطن امور و کاوش در آن است. - پاینده، - 42-41 :1388

-4نقد و بررسی:

:4-1داستانک »می مانیم توی تاریکی:«

مادمازل کتی و چند داستان دیگر، اولین مجموعه داستان میترا الیاتی است که در سال 1380 منتشر شده است. این کتاب از سوی منتقدان ادبی بسیار مورد توجه قرار گرفت و جوایزی مختلفی همچون: جایزه اولین مجموعه داستان سال "81 بنیاد گلشیری" ، و جایزه کتاب سال »خانه داستان «، را از آن خود کرد و در سالهای بعد به چاپ سوم رسید. این مجموعه داستان، شامل 7 داستان کوتاه با درون مایههایی زنانه است، که از میان آن ها، دو داستانشمعدانی ها و میمانیم توی تاریکی را به سبب ساختار، میتوان داستانک به حساب آورد.داستان می مانیم توی تاریکی با ورود زنی جوان به اتاق پسرش شروع میشود. زن در ابتدای حضور خود قاب عکسی را که عکس همسر سابقش در آن قرار دارد، به طرف دیوار بر میگرداند. همسر جدید زن، از بیرون اتاق او را به نزد خود میخواند، در حالی که زن سعی دارد کودکش را که از ناپدری خرسند نیست، آرام کند.

در پایان زن میرود و اتاق در تاریکی خود تنها میماند.این داستانک حدود 140 کلمه دارد و شخصیتهای آن همچنان که در توضیح پیرنگ داستانک آمد، تعدادشان محدود است. شخصیت اصلی نامی ندارد و این میتواند دلالتی بر بیاهمیتی نام راوی و تاکید بر جنسیت او باشد. داستان از زبان عکسی روایت میشود که در اتاق کودک است و تصویری از همسر اول زن داستان است. از فضای داستان چنین بر میآید که زن پس از فوت همسرش دوباره ازدواج کرده است.در واقع دغدغههای زنانه درمواجهه با ازدواج دوباره که درون مایه این داستان را تشکیل می دهد، از درون مایههای مورد علاقه زنان نویسنده است و در ادبیات داستانی دهههای گذشته زنان داستاننویس نیز پیشینه دارد.

در سالهای آغازین حضور زنان در حیطه داستاننویسی نیز نویسندگانی چون زهرا کیا - خانلری - نویسنده داستان »پرویز و پروین - 1312 - « و بهین دارایی خالق اثر »حرمان - 1335 - « به نگرانیهای زنان در سرنوشت کودک خود پس از ازدواج دوباره اشاره داشتهاند. داستان حرمان زندگی پر درد زنی را روایت میکند که پس از جدایی از شوهر خیانتکارش، نگران سرنوشت دختران خویش با ازدواج دوباره پدر آنها است. داستان پروین و پرویز نیز به شرح زندگی زنی می پردازد که همسرش را در جنگ از دست میدهد و در ازدواج دوباره، درد و رنج بسیاری را به همراه پسرش تحمل میکند.این موضوع همچنان در سالهای بعد نیز حضور آشکاری در آثار زنان داستان نویس دارد. در رمان در انتظار دیدار - شهلا منصوری: - 1364 سوءنیت ناپدری نسبت به دختر همسرش باعث فرار دختر از خانه میشود.همچنین در داستان کوتاه »باران« از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید