بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل کارناوالی سه رمان نوجوان ایرانی در چهارچوب نظریه ی کارناوال باختین است. رمانهای امپراطور کلمات، هستی و دخترهی خلوچل به دلیل داشتن کنش و فضای کارناوالی به صورت هدفمند از میان رمانهای نوجوان ایرانی انتخاب شدند. با توجه به اهمیت توانمندسازی نوجوان و پرورش صدای متمایز او، بهویژه در دورهی شکلگیری هویت، پرداخت به این نظریه ضروری به نظر میرسد. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد توصیفیتحلیلی است و واحد تحلیل، کل رمان، جمله و واژه در نظر گرفته شده است. چنانکه از یافتههای پژوهش برمیآید، امپراطور کلمات با پدیدآوردن فضایی کارناوالی، اقتدار بزرگسال را میشکند و کودک را توانمند میکند. کودکان با درنوردیدن مرزها، نژادها و طبقات مختلف را در کنار هم قرار میدهند.
درپایان، مرزها آهنینتر از چیزی است که کودکان میپنداشتند و بزرگسال نمی تواند با استفاده از قدرتش کودک را به فضای خانه بازگرداند. در رمان هستی، کنشهای هنجارشکنانهی شخصیت اصلی نوجوان، در جامعهای که نوجوانان ضعیف و ستمدیدهاند، رسمیت و قدرت بزرگسالان را خدشهدار می کند. هنجارشکنی هستی معطوف به قانونهای آهنین خانه و جامعه و در زمینهی جنسیت، دگرپوشی و گزینش هویت مردانه برای رسیدن به هویت زنانه در جامعه ی مردسالار اتفاق میافتد. در دخترهی خلوچل، طنز کارناوالی گذشته از توانمندسازی نوجوان در برابر بزرگسال، قدرت مردانه را به نفع زنان رنجدیده به سخره میگیرد. این تمسخر توسط خانمبس که عقل درستوحسابی ندارد و همانند دلقکهای کارناوالی با حربهی جنون، واقعیتها را بیپرده برملا میکند، ضربهای سهمتر به قدرت مردانه وارد میآورد. رمان، بیدفاعی زنان و دختران را در برابر نظام مردسالار نشان میدهد.
کلیدواژهها: باختین، رمان نوجوان، کارناوال، توانمدسازی.
.1 مقدمه
رمان نوجوان در خارج، پیشینه ای بیش از دویست سال دارد؛ اما در ایران، متأسفانه رمان نوجوان هنوز مرزهای خود را به طور کامل از رمان بزرگسال جدا نکرده است. با این حال، کوتاهی اثر، نوجوانبودن حداقل یکی از شخصیت ها، زبان ساده و زیبا، طرح مسألههای مربوط به نوجوانان و تقویت نیروی تخیل آنان، از جمله مؤلفههای رمان نوجوان هستند. کودکان به وسیلهی تخیل میتوانند به لذتی ژرف دست یابند. فانتزی، گونهای از ادبیات کودک است که با تخیل رابطهای تنگاتنگ دارد و به گفتهی محمدی، تخیل فانتاستیک، مرزهای واقعیت را میشکند و آن را در راستای نیازهای خود دگرگون می کند. - محمدی، - 3 :1378
پژوهش حاضر، مؤلفههای کارناوالی را طبق نظریهی کارناوال میخاییل باختین1، در سه رمان نوجوان امپراطور کلمات، هستی و دخترهی خلوچل واکاوی می کند. هستی، از میان داستانهای واقعگرا و دو نمونهی دیگر در نوع فانتزی به صورت هدفمند گزینش شدهاند.نظریه ی باختین در ایران، بهخصوص در زمینه ی کاربرد آن در ادبیات کودک، کمتر شناخته شده است و جای پژوهشهای نظری در زمینه ی کارناوال در ادبیات کودک و نوجوان، خالی است و پرداختن به آن، ضروری به نظر میرسد. توجه به کارناوال می تواند سهم بسزایی در توانمندکردن کودکان و پرورش صدای متمایز و ویژهی آنان داشته باشد.این جستار در پی پاسخدادن به پرسشهای زیر است: .1 مؤلفههای کارناوالی در بخشهای شخصیتپردازی و تکنیکهای روایی، در رمانهای برگزیده ی پژوهش کدامند؟ .2 رمانهای مذکور تا چه حد در توانمندسازی نوجوان و تمایزبخشی به صدای ویژهی او موفق بودهاند؟
3. پیشینهی پژوهش
افزونبراین، کنش کارناوالی، هنگام مذاکره ی شخصیتها بر سر مناسبات قدرت، منجر به ایجاد تغییرهای چندآوایی می شود. - الیک، - 454 : 2001 نظریهی کارناوال در ادبیات کودک ایران، برای نخستین بار بررسی شده است و در منابع فارسی هرچه هست، به ادبیات بزرگسال تعلق دارد. به دلیل کوتاهی جستار، از ذکر این منابع صرف نظر می شود و تنها پژوهشهای مرتبط با ادبیات کودک بهصورت مختصر معرفی می شوند.باختین - 1984 - در رابله و دنیایش، به فرهنگ عامه و خندهی مردمی در دورهی رنسانس، با دیدی متفاوت و جامع نگریسته و نظریهی کارناوال را با توجه به اثر داستایفسکی، تشریح کرده است. او رابله را یکی از نویسندههای ماندگار و از بزرگترین سازندگان ادبیات نو میداند که به فرهنگ عامه و غیررسمی، به طور گستره ای پرداخته است.
استیونز - 1992 - بحث می کند که کارناوال در ادبیات کودک در بازیگونگی و هنجارشکنی ریشه دارد و با جدیت و قدرت در تضاد است. قهرمان کارناوالی گاه احمق یا دلقک است و پیش فرضها و باورهای پیچیدهی اجتماعی را بازتاب میدهد. اصطلاح وقفه، ارتباط بدن با خوردن و عملکرد دفعی نیز از دیگر بحثهای مطرح در کتاب »زبان و ایدئولوژی« است.الیک - 2001 - بخشهایی از رمانهای لوییس و تریور را با دیدی کارناوالی تحلیل و مناسبات قدرت و چندآواییبودنشان را بررسی میکند. در این رمانها، علاوه بر حضور و تلفیق بزرگسال و کودک، شخصیتهای حیوانی نیز، کنار شخصیتهای انسانی حضور دارند.نیکولایوا - 2002 - ، کارکرد گونهای خاص از قصههای پریان را در اتحاد جماهیر شوروی بررسی می کند. این قصهها، در عین نشاندادن عقاید بسته و محدود حکومتی، پیام واژگونی را برای خوانندگان هوشمند به همراه دارند.
او با خوانشی کارناوالی از این قصهها نشان میدهد که نویسندگان شوروی سابق، کودک را با قراردادن در شرایط نامتعارف، تا حدودی توانمند میکنند؛ اما در نهایت به همان فضای خانه و قانونهای بزرگسال بازمیگردانند. درواقع، هدف آنها، بهرهگیری از آموزهای تربیتی، برای فرمانبردارساختن کودکان است.نیکولایوا - 2009 - در مقاله ی دیگری، از نظریهی کارناوال کمک میگیرد تا مفهوم دیگرانگی، صدا و مناسبتهای قدرت میان کودک و بزرگسال را بررسی کند. به گفتهی او، روایت بزرگسال، میزان دیگرانگی را ناگزیر، آشکار میسازد. ساختارهای قدرت در هیچجا به اندازهی ادبیات کودک آشکار نیست؛ امااخیراً نویسندگان کودک، آگاهانه در پی تغییر و واژگونی کارکرد تضعیفی آنند.جوردنا هال - 2011 - کارناوال، گروتسک و تقابل فرهنگ رسمی و عامه را در مجموعهی هری پاتر بررسی میکند و مؤلفههای خندهی مردمی باختین را، تعیینکنندهی معیارهای خوب