بخشی از مقاله
چکیده:
به دلیل اهمیت راهبردی و مفهوم کارآفرینی و همچنین جایگاه خاص آن در دانشگاه از یک سو و رسالت دانشگاه برای تربیت نسل جدید پرداختن به موضوع دانشگاه کارآفرین در راس مهمترین موضوعات آموزش عالی قرار گرفته است. هدف مقاله حاضر بررسی موانع دستیابی به دانشگاه کارآفرین در ایران میباشد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و قلمرو آن پژوهشهایی است که در خصوص دانشگاه کارآفرین در ایران انجام گرفته است. نتایج این مقاله نشان میدهد در اکثر دانشگاههای ایران مفهوم دانشگاه کارآفرین به حوزه اقتصادی و رابطه صنعت و دانشگاه تقلیل پیدا کرده است. مضاف بر اینکه چنین فروکاست عملکردی از دقت بالایی برخوردار نبوده و سهم علوم انسانی که ماهیتی کارکردی دارد از دانشگاه کارآفرین کاسته شده است. اتکای دانشگاه کارآفرین به بعد کاربردی چالش حذف علوم انسانی و اجتماعی و پیامد بازتولید تک بعدی دانشگاه را به همراه دارد. مقاله حاضر پیشنهاد میکند الگویی جامع برای دانشگاه کارآفرین متناسب با وضعیت جامعه ایران، رسالت دانشگاه، انتظارات و نیازهای اجتماعی و جهتگیری علوم انسانی طراحی گردد.
واژگان کلیدی: کاربرد، کارکرد، دانشگاه کارآفرین، آموزش عالی
مقدمه
بدون شک یکی از پیامدهای تسلط گفتمان اقتصادی در حوزه آموزش عالی موضوعاتی همچون تجاری سازی آموزش3 و به ویژه رویکرد کارآفرینی4در این نظام است. اگرچه پذیرش چنین رویکردی در حوزه نظام آموزش عالی یکی از الزامات دستیابی به توسعه اقتصادی پایدار است اما تحقق چنین امری مستلزم درک پیش فرضها و استلزامهای نظام آموزش عالی نیز میباشد. یکی از این الزامات درک رسالتها و کارویژه های اصلی نظام دانشگاهی است؛ به عبارت دیگر کارکرد دانشگاه تربیت نیروی خلاق و سرمایههای فکری یک جامعه از یک سو و پاسخ به نیازهای جامعه در یک رابطه متقابل با صنعت و جامعه از طریق دانشگاه کارآفرین است.
دانشگاه کارآفرین در واقع محصول تغییر پارادایمی و ناشی از ضرورت بازسازی روند تأثیرگذاری نظام آموزشی از طریق کارآفرینی بر جامعه است. همانگونه که گیب و همکاران - - 2009 تصریح میکنند پارادایم دانشگاهی نیز در حال تغییر است و از این رهگذر دانشگاه در حال رفتن از سادگی به سمت پیچیدگی و از اطمینان به عدم اطمینان است.در این حالت طرحی به نام دانشگاه کارآفرین با خصایصی همچون تلاش برای به حداکثر رساندن مالکیت و استقلال فردی، تلاش برای توسعه روابط خارجی، امکان همپوشانی و اطلاعات، یکپارچه سازی، تشویق و پاداش، تفکر استراتژیک و انعطاف پذیر شکل مییابد.به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل ضعف عملکرد کارآفرینانه نظام آموزشی، فقدان الگوی مشخص کارآفرینی در دانشگاهها باشد.
در واقع رسیدن به چنین الگویی مستلزم رد یابی مسیر عملکردی و ارتباطی نظام آموزشی بر حسب سازههای چشم اندازی و رسالتی است به گونهای که نشان دهد برای نیل به یک دانشگاه کارآفرین ضرورتاً به چه مسیری بایستی حرکت کرد. شواهد نشان میدهد در برخی از دانشگاههای مطرح کشور - علامه طباطبایی - اختلاف معناداری در قصد کارآفرینی با توجه به رشته و مقطع تحصیلی دانشجویان، وجود دارد - ایینی،. - 1390 علاوه بر این اعمال رهبری تحول بخش و ایجاد یک محیط پویا وعلمی - صفرزاده، احمدی،کارگریان مروستی،» - 1388
به شدت کاربردی شدن تحقیقات و بازاری شدن کارکرد دانشگاه - «پژوهش و پورکریمی، - 1393 از جمله عناصری است که در کارآفرین بودن دانشگاه موثر است. تحقیقات در ایران نشان دادهاند دانشگاههای فردوسی مشهد، شیراز، کردستان و کاشان در سطوح بالای کارآفرینی و دانشگاههای ملایر، بابل، زنجان و اراک در رتبههای پایین قرار گرفتهاند - مهدوی مزده, بانک, زاهدی, پورمسگری،. - 1392 این در حالی است که انتظار میرود که دانشگاههای پایتخت به دلیل داشتن امکانات و روابط به مراتب قویتر از امکان بیشتری برای کارآفرین شدن برخوردار باشند. جدول - - 1 نشان دهنده دهنده وضعیت دانشگاه کارآفرین در دانشگاه های کشور می باشد.
یافتهها
موانع داخلی بیشترین تأثیر منفی و موانع محیطی در این زمینه کمترین نقش بازدارنده را در دانشگاه مازندران داشتهاند. از بین موانع داخلی، تصمیمات نامناسب مدیران عالی در انتصاب و انتخاب مدیران زیردست و از بین موانع میانجی، متغیر فرهنگی- اجتماعی و از بین موانع محیطی نیز فقدان رقابت، بیشترین تأثیر منفی را بر کارآفرینی دانشگاه نهادهاند.دانشگاه تربیت مدرس دارای ساختار کارآفرینانه نمیباشد. اما دارای چشم انداز مشترک و استراتژی آینده نگر، فرهنگ کارآفرینانه، تعامل مستمر با محیط است و در کل دانشگاه تربیت مدرس یک دانشگاه کارآفرین میباشد نبود نیاز سنجی و برنامهریزی در دانشگاه بر اساس نیاز صنعت وجامعه، نبود گرنت و امتیاز برای کارآفرینی اعضای هیأتعلمی، عدم اجرای قوانین مالکیت فکری از جمله قوانین بینالمللی و کپی رایت در دانشگاه و کشور، پایین بودن فرهنگ ریسک در بین دانشگاهیان، اختصاص کم بودجه به بخش پژوهش در دانشگاه، حجم بالای فعالیتهای آموزشی اعضای هیأتعلمی و نبود انگیزه در بین آنان، عدم ثبات مدیریتها و تعویض مکرر آنهاهمچنین عدم استقلال آنها،وجود جو بیاعتمادی بین دانشگاه و صنعت،حجم پایین اختراعات و طرحهای پژوهشی دانشگاهیان، عدم استقلال واحد ارتباط با صنعت، رقابت نابرابر بین شرکتها و سرمایهگذاران خصوصی و دولتی، بافت فرسود صنعت و وارداتی بودن آن به عنوان ضعفها و تهدیدها در کارآفرینی دانشگاه شهید چمران اهواز میباشد یکی از بسترهای مناسب برای تحقق کارآفرینی، وجود ساختار سازمانی منطبق با فعالیتهای کارآفرینی است.
از جمله این ویژگیها غیر رسمی بودن، نداشتن پیچیدگی، عدم تمرکز و وجود شبکههای ارتباط دانش محور در دانشگاهها است که با سازمانهای بیرونی، دانش آموختگان و کارآفرینان تعامل مستمر و رابطه هم افزایی دارند.نظر اکثریت اعضای هیئت علمی بر این بود که دانشگاه باید به سوی اهداف کارآفرینانه قدم بردارد و میزان این فعالیتها در حال حاضر کافی نیست.نتایج در بخش کیفی نشان داد، آموزش و پژوهش کارآفرینانه به عنوان فعالیتهای اصلی و طراحی ساختار سازمانی کارآفرینانه، مدیریت منابع انسانی و مالی کارآفرینانه و فعالیتهای کارآفرینانه نهادهای واسطهای به عنوان فعالیتهای پشتیبانی میتوانند در کارآفرینی دانشگاهی نقش عمدهای را ایفا نمایند. مقوله هستهای در آموزش کارآفرینانه شامل اهداف و محتوی کارآفرینانه و در پژوهش کارآفرینانه شامل فن آفرینی، نوآوری و ارزش آفرینی میباشد. همچنین ساز و کارهای مدیریتی، آموزش و بهسازی اعضای هیأت علمی، استقلال مالی دانشگاهها و تجاری سازی به ترتیب مقولههای هستهای در ساختار کارآفرینانه، مدیریت کارآفرینانه منابع انسانی و مالی و نهادهای واسطهای بودند. نتایج در بخش کمی نشان داد بیشترین میزان فاصله بین وضعیت موجود و مطلوب در مدیریت کارآفرینانه منابع مالی و کمترین میزان فاصله مربوط به پژوهش کارآفرینانه است.
از جدول - - 1 اینگونه بر میآید که با وجود زمینه ایجاد کارآفرینی در دانشگاه ساختار و محتوی اکثر دانشگاههای کشور از فقدان سویههای مدیریت کارآفرینی رنج میبرد. با توجه به اینکه پرداختن به مقوله کارآفرینی و تربیت و آموزش دانش آموختگانی که دارای تواناییها و مهارتهای لازم برای راه اندازی یک کسب و کار مناسب باشند،از وظایف اصلی هر دانشگاه محسوب میشود متأسفانه فقدان آن کاملاً در دانشگاههای ایران محسوس میباشد - آخش،انصاری و جاویدان، . - 1392 علاوه بر این سازمان علمی آموزشی فرهنگی ملل متحد1 در چشم انداز جهانی آموزش عالی برای قرن بیست و یک، دانشگاه نوین را واجد مهارتهای کارآفرینی، به منظور تسهیل قابلیتهای فارغالتحصیلان و برای تبدیل شدن به ایجاد کنندگان کار میداند - حلاج یوسفی و نیکی اسفهلان،. - 1390 این در حالی است که علاوه بر فقدان رویکرد کارکردی در کارآفرینی نظام آموزشی کاربردی آن نیز محل تأمل است. بر این اساس میطلبد سازههای اصلی کارآفرینی در دانشگاه همسو با رسالتهای دانشگاهی مورد بررسی قرار گیرد.
در رسالت نامه دانشگاه پنسیلوانیا که جهت گیریهای این دانشگاه را تا سال 2010 مشخص کرده بود توجه به موضوعاتی همچون دانشگاه به مثابه محلی برای کسب تجربه برای فرصتهای شغلی، تربیت سرمایههای فکری برای ایفای نقشهای چندگانهای در زندگی، ارائه خدمت به جامعه، سامان دهی به شخصیت حرفهای مطرح شده است. در رسالت دانشگاه میشیگان به ارزشهای یادگیری مستمر در طول دوران زندگی، مسئولیتهای شهرنشینی، ارائه خدمات عمومی و درک مسائل موجود در گروههای اجتماعی به عنوان یک رسالت مهم بر شمرده شده است. همچنین دانشگاه منچستر که در حال حاضر یکی از دانشگاههای شناخته شده در جهان محسوب میشود و در سال 2015 در عرصه تحقیقات، نوآوری، آموزش و یادگیری یک دانشگاه پیشرو بوده است در رسالت خود مسئولیت پذیری دانشجویان به عنوان شهروندانی تحصیل کرده، آگاه و انعطاف پذیر ، به منظور عمق بخشیدن و مفهوم دادن به زندگی اجتماعی و فرهنگی خود و پیشرفت بشریت در جامعه جهانی امروز برای ایجاد جامعهای دانش محور که اعضاء آن عمیقاً به پرسشگری آزاد، هدفمند و عقلایی معتقد بوده و برای رسیدن به کمال در آموزش عالی، تحقیقات و تعلیم و تربیت حرفهای ، متعهد باشند را به عنوان یک اصل قرار داده است - دانشگاه منچستر،. - 2015
در رسالت نامه دانشگاههای کمبریج،واشنگتن، ام آی تی و بسیاری دیگر از دانشگاههای مطرح جهانی رویکرد کارکردی مورد توجه قرار گرفته است. پر واضح است که برای دستیابی به اهداف کلان دانشگاهی در ایران و رسیدن به نقطه قابل قبول از حیث کسب جایگاه شایسته جهانی، تولید دانش و انتقال تکنولوژی، توانمند ساز کردن دانشکدهها، کسب منابع رقابتی و ارائه خدمات اثر بخش به جامعه رسیدن به »کارآفرینی« و عملکرد »نوآورانه« دانشگاهها در ایران یک نیاز جدی است. نظام آموزش عالی در ایران، به رغم توسعه کمی چند ساله اخیر نتوانسته مهمترین رسالت خود را که تربیت نیروی انسانی متخصص، ارتقای سطح فرهنگ عمومی و رشد فضایل اخلاقی و گسترش مرزهای دانش و تأمین نیازهای پژوهشی باشد، برآورده سازد. به نظر میرسد پاسخ به چنین خلاءی در حوزه نظام آموزش عالی از طریق دست یابی به کارآفرینی در نظام آموزش عالی میسر باشد. به عبارت دیگر مسئله پژوهشی اینجاست که نظام آموزشی کارآفرینانه عمل نکرده است و برای