بخشی از مقاله
چکیده
فرایند یاددهی و یادگیری زبانها از جمله زبان فارسی فرایندی است پیچیده که در جوامع آموزشی، آن را در چاچوب رویکرد و روشهای علمی ارائه میدهند تا ضمن اثر بخشی آموزشی، دسترسی به اهداف خرد و کالن را در آموزش و پرورش انسانها و پرورش انسانی یادگیرنده و متعالی، میسر نماید. تاریخ آموزش زبان، رویکردها، روشها و تکنیکهای بی-شماری را در دورههای مختلف به خود دیده است تا بتواند این مهم را به درستی انجام دهند. یکی از عمده ترین چالشهایی که رویکردها و روشهای آموزش زبان با آن مواجه است، عدم قابلیت اشاعة آنها به بافتهای مختلف آموزشی است و به اذعان بسیاری از محققین هیچیک از این روشها نتوانسته است به تنهایی به مقصد نهایی دست یابد،
زیرا آموزش امری است که به فرهنگ جامعة خود وابسته است و اجرای روشهای تدریس تدوین شده بدون درنظر گرفتن شرایط فرهنگی، احتماعی جوامع، امری است شکست خورده و ناقص. تدریس بر بستر فرهنگ و یا درسپژوهی چارچوبی است نوین که آموزش و پرورش بر بستر فرهنگ را میسر نموده است. شعار درسپژوهی به زبان ساده مطالعه و پژوهش جمعی پیرامون عمل تدریس است. درسپژوهی برنامهای است که کارآمدی خود را در آموزش و پرورشهای پیشرویی چون ژاپن و آمریکا به اثبات رسانده است. این پژوهش توصیفی-تحلیلی با هدف معرفی درسپژوهی به عنوان رویکردی نو و اثربخش برای بافتهای مختلف آموزشی ابتدا مراحل اجرای این رویکرد را معرفی خواهد نمود و با واکاوی آن در فرایند یاددهی - یادگیری و به طور خاص در درس آموزش زبان فارسی، زمینههای واقعی به کارگیری درسپژوهی در این حوزه را نشان خواهد داد. تدریس گروهی معلمان، دانشآموز مداری، فرایند محوری، ارزیابی و نظارت مدام فرایند یاددهی _ یادگیری توسط گروه مدرسان، مشارکت والدین در طی فرایند و ارائة بازخوردهای مناسب از نتایج اجرای درسپژوهی است.
کلیدواژهها: فرایند یاددهی-یادگیری، درسپژوهی، آموزش زبان فارسی، آموزش اثر بخش
۱. مقدمه
فراگیری ویادگیری هر زبانی شامل فعالیتهای پیچیدهای است که مستلزم صرف زمان و استفاده از روشها و اصول علمی است. زبان مادری به صورتی ناآگاهانه فراگرفته میشود که کودک پس از صرف چندین سال مهارتهای شنیدن، صحبت کردن را فرا میگیرد و خواندن و نوشتن را میآموزد. یادگیری زبان دوم نیز معموال چنین روندی را طی میکند. در طول تاریخ آموزش زبان، زبانشناسان، روانشناسان، متخصصان امور آموزش زبان، معلمان و ...... تالشهای بیشماری را انجام دادهاند که این امر با سهولت، کارآمدی و از همه مهمتر تاثیر بیشتری صورت پذیرد. مکاتبی چون ساختگرائی1، خردگرایی2 و ساختنگرایی3 در طول حیات خود روشهای متفاوتی برای آموزش زبان ارائه دادهاند که این سیر تحول و تغییر گویای این است که هر کدام از این روشها با چالشهایی روبرو بوده است. بروان4 معتقد است
که آموزش زبان فقط به روشها و گرایشها تقسیم نمیگردد بلکه معلم باید بتواند رویکردی منطقی و در خور در کالسهای متفاوت داشته باشد که این رویکرد مبنای اصولی است که بر اساس آن معلم میتواند مراحل و تکنیکهای خاصی را برای آموزش زبان در بافتهای خاص انتخاب کند - . - 15 : 1381 البته باید این نکته را مد نظر داشت که فرایند یاددهی- یادگیری اثربخش معلول عوامل بیشماری چون خصوصیات فردی یادگیرنده، خصوصیات فردی و حرفهای معلم، شرایط فیزیکی و فضای یادگیری، امکانات یادگیری، روشهای مورد استفاده و ... میباشد که در این پژوهش به روشهای موثر آموزشی پرداخته میگردد. بومشناسی فراگیری5 زبان اصطالحی بود که توسط براون - - 1991 مطرح گردید تا نشان دهد که میوة کنش زبانی یا بروننهاد آن در آب و هوای عوامل بافتی متعدد بوجود میآید - همان: - 309 که البته باید این نکته را به ایدة براون افزود که پرورش میوة کنش زبانی بسته به آب و هواهای گوناگون متفاوت است. ریچاردز و راجرز - 1384 - 1 بیش از پانزده روش و رویکرد را در مطالعات خود از آغاز قرن بیستم تا کنون به عنوان عصر پساروش معرفی کردهاند.
آنها معتقدند که این تغییرات به علت جستجو برای شیوههای موثرتر آموزش زبانهای دوم یا خارجی بوده که متداولترین راهحل انتخاب یک رویکرد یا روش جدید بوده است - . - 359 : 1384 آنها معتقدند که رویکردها و روشها در امر آموزش زبان نقش محوری دارند و یک معلم زبان باید با آنها به طور علمی آشنا باشد و به طور گزینشی بر آنها تسلط داشته تا بتواند منبعی برای تصمیمات و نقشههای آموزشی در دست داشته باشد - همان: . - 366 ویلیامز و بردن 2 به نقل از گلیزررفلد - 1995 - 3 آموزش را فعالیتی سیاسی میدانند که دو هدف عمده را باید دنبال نماید؛ نیرو دادن به یادگیرنده برای تفکر و دائمی نمودن تفکر و یادگیری - . - 66 :1386 از سویی دیگر وی معتقد است که اساسا برای تدریس روش یگانه و منحصر به فردی وجود ندارد بلکه معلم با توجه به شرایط و بافت کالس به تدریس می-پردازد - همان: . - 69 بر اساس آنچه که تا به حال گفته شد، میتوان به این نتیجه رسید که فرایند یاددهی- یادگیری امری است که باید به زمینه و بسترهای فرهنگی آن توجه نمود و این میسر نمیگردد مگر با پژوهش و کنکاش عامدانة معلم در یافتن بهترین روش در بافت کالس خود.
آموزش زبان و ادبیات فارسی هم به فارسیزبانان و هم غیرفارسیزبانان باید بر اساس اصول علمی به روز و با هدف ارتقای یادگیری زبانآموزان انجام گیرد. آموزش زبان فارسی به طور ویژه به فارسیزبانان در مدارس نیازمند رویکردهای علمی و موثر است زیرا این مادة درسی عالوه بر زبان و ادبیات مادری، به عنوان زیربنای طرح دروس دیگر نیز مطرح است. توجه به آموزش مهارتهای زبانآموزی به صورت علمی و اصولی میتواند پایههای مستحکمی را برای یادگیری دیگر دروس فراهم سازد کما اینکه نتایج ضعیف دانشآموزان ایرانی در آزمونهای تیمز و پرلز در بخش سواد خواندن، دستاورد عدم توجه علمی به آموزش