بخشی از مقاله

چكيده:

هدف از پژوهش حاضر تعيين اثربخشي اجراي شيوه درسپژوهي بر ايجاد مولفههاي سازمانيادگيرنده در مدارس ابتدايي شهرستانهاي چالوس، نوشهر و نور ميباشد. جامعه آماري در اين پژوهش شامل كادر آموزشي مدارس غيرمجري روش درسپژوهي در شهرستانهاي چالوس، نوشهر و نور در استان مازندران به تعداد ٦٠٨ نفر و كادرآموزشي مدارس اجرا كننده روش درس پژوهي در سه شهرستان به تعداد ٥٥٧ نفر مي باشد. جهت تعيين نمونه از فرمول كوكران استفاده شد و تعداد ١٦٨ نفر از پرسنل مدارس مجري اين روش و ١٧٧ نفر از پرسنل مدارس غيرمجري به عنوان حجم نمونه تعيين گرديد. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش، پرسشنامه سازمانيادگيرنده بر اساس مدل پيتر سنگه با طيف ليكرت ميباشد.

پايايي ابزار به روش ضريب آلفاي كرانباخ ٧٧/٠ برآوردگرديده است. دادههاي جمع-آوري شده در بخش آمار توصيفي با استفاده از ميانگين وانحراف معيار و در بخش آمار استنباطي با استفاده از آزمون t دو گروه مستقل تحليل شد. در سطح خطاي ٠٥/٠ نشان داده شدكه اختلاف معنيدار بين اين دو گروه مدارس از نظرمولفه هاي سازمان يادگيرنده وجود دارد و اين تفاوت با ميانگين كل ٥٧/١٢٣و اختلاف ميانگين ٥٢/٧به نفع مدارس مجري درسپژوهي مي باشد . در بين مولفه هاي سازمان يادگيرنده، مولفه تسلط فردي - توسعه قابليت هاي فردي - با ميانگين ٥٥/٣٢ بالاترين ميزان را به خود اختصاص مي دهد.

مقدمه

مدارس متولي و كارگزاركاشت دانه هاي انديشه ورزي و پرسشگري در ذهن معلمان و دانش آموزان هستند و پژوهشهاي مدرسهاي جزو بهترين، موفقترين، مطمئنترين و روزآمدترين شيوهها براي رفع مشكلات مدارس در اين ميدان است كه ميتواند حركت از وضع موجود به وضع مطلوب را همواره جاري و ساري نگه دارد. ]١[ با اذعان بر اهميت پژوهشهاي مدرسهاي ميگويد عمدهترين موضوع هاي پژوهشي معلمان و دانش آموزان بايد رنگ و بوي بومي بودن، محلي بودن و مدرسهاي بودن و حتي كلاسي بودن داشته باشد. انتقادات مكرر از تحقيقات تربيتي موجود در ناتواني به پاسخگويي به نيازهاي اساسي تعليم و تربيت نظامهاي تربيتي و معلمان را به سمت استفاده از ظرفيتها و رويكردهاي جديد از پژوهش كه ميتواند مشكل آنها را حل كند، سوق داده است]٢[ وتبديل مدرسه به محيط موثري كه در آن معلمان از يكديگر بياموزند و به بهبود مستمرآموزش همت گمارند، ازجمله برنامههاي بيشتركشورها براي تحول در نظام آموزشي شده است ]٣.[

درسپژوهي مدل ژاپني تبديل مدارس به سازمان هاي يادگيرنده و يكي از اثربخشترين فرايندهاي توانمندسازي معلمان براي ياري رساندن به آنها براي يادگيري حين عمل، غلبه بر ترس از تغيير، ترويج خلاقيت و تفكر انتقادي، و نوكردن پيش فرضهاي ذهني است]٤.[ درس پژوهي، پژوهش مشاركتي معلمان در مدرسه و كلاس درس است. اين مدل پژو هش معلمان با بهرهگيري از حلقه-هاي كيفي پژوهش، آموزش و يادگيري تلاش ميكند معلمان را در فرآيند طرح سؤال، برنامهريزي، عمل، مشاهده فعال، بازخورد و بازانديشي١ و يادگيري گرد هم آورد و به تبادل نظر و يادگيري از يكديگر ترغيب سازد. اين الگوي "پژوهش در آموزش و يادگيري تأثير زيادي بر پرورش حرفهاي معلمان، بهبود كيفيت تدريس، تداوم تغيير براي به سازي مدرسه، بهبود يادگيري دانشآموزان و جلب مشاركت فعال معلمان در تبيين آرمان و برنامه عمل و اداره اثربخش مدرسه براي بازسازي آن به مثابه سازمان يادگيرنده دارد.

بكارگيري درسپژوهي براي بازسازي مدارس به عنوان سازمان هاييا دگيرنده، به توسعهي فرهنگ حرفه اي نويني در مدرسه ياري مي دهد. فعاليتهاي مشاركتي، سهيم شدن در تجربههاي يكديگر، ترويج تصميمگيري مشاركتي، آموختن از يكديگر، ترويج تفكر انتقادي، غلبه بر ترس از يادگيري و "هراس از اصلاح"، بهسازي رهبري آموزشي، طراحي و اجراي طرح درسهاي نوآورانه براي ترويج آموختن براي زيستن، تامل در انديشه و نياز دانشآموزان و مشاهده و ثبت دقيق دادههاي مربوط به پژوهش در كلاس درس براي بهسازي سبكهاي آموزش و يادگيري، مهمترين عناصر فرهنگ حرفهاي تازه است ]٥.[درسپژوهى بيش از نگاه سنتى به ارزيابى عملكرد معلمان برفرايند آموزش و يادگيري، طراحى و سازماندهى گفتمان اثربخش دركلاس درس بر بهسازى آموزش متمركز است. در اين فرايند بيشتر توجه و علاقه به نياز و عملكرد دانشآموزان در كلاس درس معطوف ميشود.

معلمان هم »كارگزارآموزشي «و هم » پژوهشگر آموزشي « هستند و خود را به منزلة يادگيرندة مداوم، پژوهشگر و تصميمگير باور دارند]٦.[ تلفيق اين ايده با توسعه حرفهاي معلمان فرصتهايي را پديد ميآورد كه خود موجب تغيير در مدرسه و بهبود يادگيري دانش آموزان ميشوند. يكي از جلوه هاي اين تلفيق، فرايند درسپژوهي به عنوان نوعي پژوهش مشاركتي در مدرسه است كه با ايجاد فرصت براي توسعه حرفهاي معلم تغيير مدرسه را به سازماني يادگيرنده امكانپذير ميسازد - خاكباز، ١٣٨٧ - . سنگه پنج اصل را براي سازمان يادگيرنده پيشنهاد ميدهد كه عبارتند از: ١-تسلط فردي - توسعه قابليت هاي فردي - ١، ٢-مدلهاي ذهني،٢ ٣-آرمان مشترك٣ ،٤-يادگيري تيمي٤،٥- تفكر سيسماتيك٥ ]٧.[

١- تسلط فردي - توسعه قابليتهاي فردي - : تسلط و يا قابليتهاي شخصي عبارت است از نظامي كه در آن فرد به صورت مستمرديدگاههاي شخصي خود را روشنتر و عميقتر مينمايد، انرژي و توان خود را متمركز ميكند، صبر و بردباري خود را گسترش ميدهد وبالاخره آنكه واقعيات را منصفانه و بيغرض در مي يابد. با چنين تعريفي، تسلط و تواناييهاي شخصي يكي از اركان اساسي در سازمانهاي فراگير است. ويژگيهايي كه در اين مولفه بررسي ميشود عبارتند از: "مهارت ايجاد كشش خلاق، باور معلم به تاثير بر جريان تربيت، اهميت دادن به فراگيري معلم و دانش آموز، احساس نياز به يادگيري و رشد حرفهاي دائمي و برخورد با نشاط با مشكلات و مسائل كار".

٢-مدلهاي ذهني : انگاشتهاي بسيار عميق و يا حتي تصاوير و اشكالي هستند كه بر فهم ما از دنيا و نحوه عمل ما در مقابل آن اثر ميگذارند بسياري از مواقع ما نسبت به مدلهاي ذهني خود و اثري كه آنها بر عملكرد ما ميگذارند، آگاهي كاملي نداريم. ويژگيهايي كه در اين مولفه بررسي ميشود عبارتند از: "ارائه چشم انداز مطلوب، اعتقاد به تنوع ديدگاهها، فراهم آوردن فرصت لازم براي ارائه ديدگاهها، امكان پرسشگري و دفاع از نظريات و مهارت برخورد با تعارض" .

٣- آرمان مشترك : ايدهاي كه همواره الهام بخش سازمانها در زمينه رهبري بوده است، عبارت است از ظرفيت ايجاد يك تصوير و آرمان مشترك از آيندهاي كه به دنبال آن هستيم . به سختي ميتوان سازماني را نام برد كه به درجهاي از موفقيت رسيده باشد بدون آنكه داراي اهداف، ارزشها وآرمانهايي باشد كه عميقا در سطح موسسه پذيرفته شده باشد. ويژگيهايي كه در اين مولفه بررسي ميشود عبارتند از :"درك يكسان از آرمان مشترك، فعاليت بر اساس آرمان مشترك، احساس مسئوليت نسبت به آرمان مشترك، تعهد به آرمان مشترك، انتشار آرمان مشترك در تمام سازمان " .

٤- يادگيري تيمي : فرمان يادگيري تيمي با گفتگو آغاز ميشود، توانايي اعضاي تيم كه پيش فرض ها را كناربگذارند و وارد مرحله تكلم مشترك شوند. نكته قابل توجه اين است كه تجربه گفتگو در بسياري از جوامع بدوي رايج بوده اما تقريبا در جوامع مدرن امروزي محو شده است. امروزه تلاش ميشود كه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید