بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر بر مطالعه موردی استوار بوده و هدف آن درمان ناتوانی یادگیری - LD - نام رنگها، نماد ریاضی برخی اعداد و ترتیب نوشتاری برخی حروف الفبای فارسی با استفاده از تکنیکهای درمانی شناختی - واسطهها یا میانجیها، تصویر سازی ذهنی و تکرار و مرور - میباشد. نمونه این پژوهش دانشآموز 7 ساله پسر از فراگیران پایه اول ابتدایی شهر پارسآباد مغان در سال تحصیلی 93-94 بود که به درجاتی از ناتوانی یادگیری مبتلا بود. مقارن با شروع سال تحصیلی و آغاز آموزش کتب درسی به مدت یک ماه به مشاهدات خط پایه و شناسایی اختلالات رفتار آماج، زمان صرف گردید و پس از ترسیم نیمرخ رفتاری به مطالعه و اقدامات لازم در جهت شناسایی نوع اختلال و در صورت امکان، درمان آن پرداخته شد. ادبیات پژوهشی و نتایج تحقیقات گردآوری گردید
و استراتژیهای شناختی - میانجیها یا واسطهها، تصویرسازی ذهنی و راهبرد تکرار و مرور - از میان استراتژهای شناختیِ درمان ناتوانیهای یادگیری در جهت درمان ناتوانیها، انتخاب شدند. مداخلات در بازه زمانی دوماهه صورت گرفت و شواهدات و مستندات حاکی از مشاهدات بعدی؛ مدافع و شاهد تأثیر اساسی راهبردهای استفادهشده در درمان ناتوانیها بود. میزان بالای شیوع این اختلالات و آمار ترک تحصیل بالا در مدارس برای این دانشآموزان، اهمیت همت گماری در درمان این اختلالات را دوچندان مینماید. این مطالعه نشان داد که استفاده از راهبردهای درمانی شناختی تا حد زیادی میتواند در کاهش ناتوانیهای یادگیری و بهینهسازی روند درمانی این کودکان تأثیر گذار باشد.
واژگان کلیدی: ناتوانیهای یادگیری - LD - ، ناتوانی یادگیری رنگ، ناتوانی یادگیری عدد، ناتوانی یادگیری حروف
مقدمه
ناتوانی یادگیریٌ یک اصطلاح عام است که به گروهی ناهمگن از اختلالات اطلاق میشود که بهصورت دشواریهایی جدی در اکتساب و کاربرد مهارتهایی چون گوش دادن، حرف زدن، خواندن، نوشتن و استدلالات ریاضی اطلاق میشود - هامیل، لای، مک نات و همکارانٍ، . - 1981 اصطلاح ناتوانی یادگیری - LD - از نیاز به تشخیص و خدمت به دانشآموزانی برخاستهاست که بهطور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه میشوند و درعینحال در چهارچوب سنی کودکان استثنایی نمیگنجند. این کودکان ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش آنها کمابیش عادی است، بهخوبی صحبت میکنند، مانند سایر کودکان بازی و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار میکنند.
در خانه نیز یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار میکنند بهخوبی انجام میدهند. لیکن توانایی لازم برای به جریان اندازی اطلاعات برای بیان کردن و بهویژه نوشتن را ندارند. پس با توجه به مشخصات کلی این دانشآموزان، میتوان آنها را در گروه جدیدی به نام دانشآموزان اختلال یادگیری قرار داد و گفت این دانشآموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط میشود، اختلال دارند که این اختلال میتواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود. این اصطﻻح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی، آسیبدیدگیهای مغزی، نقص جزئی در کار مغز و خوانشپریشی را در برمیگیرد. این تعریف آن دسته از دانشآموزان را که به دلیل معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقبماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شدهاند،
شامل نمیشود - به نقل از دائرهالمعارف ویکیپدیا - . ناتوانیهای یادگیری با اصطلاحهایی چون خواندن جبرانی یا دیرآموزی مترادف نیست. این تعریف بهطور ویژه از کودکان و نوجوانانی یاد میکند که بهشدت دچار ناتوانیهای یادگیری بخصوصی هستند. دانشآموزان مبتلا به این مشکل نیازمند آموزش ویژهای هستند که بنا بر نظر امز باید با تمرینهای مخصوص، غیرمعمول و باکیفیتی غیرعادی سروکار داشته باشند این امر جدا از شیوههای آموزشی و منظمی است که اکثر کودکان از آن استفاده میکنند. وظیفهی کارشناسان در این زمینه این است که عهدهدار جبران ناتوانی یادگیری بهخصوص کودک بهصورت آموزش انفرادی یا گروههای کوچک باشند - برگرفتهشده از دائرهالمعارف اینترنتی ویکیپدیا، . - 94/2/15 مقارن با آغاز سال تحصیلی جدید و شروع آموزش مطالب کتب درسی در تدریس صفحات اولیه کتاب ریاضی در مبحث ادامه الگوها، مشاهده گردید که یکی از دانشآموزان با نام مستعار - ع-ع - ، در رنگآمیزی الگوهای ساده ریاضی با مشکلاتی در ادامه الگو مواجه است.
در گام اول به یادآوری و آموزش الگو بهصورت ترتیب کلامی و موسیقی با ریتم دست، اقدام شد و بعد مشخص گردید که دانشآموز مذکور در بیان کلامی و ریتم صوتی الگوها هیچگونه مشکلی ندارد و حتی ادامه الگوهای چندرنگی را نیز بهصورت کلامی میداند اما در رنگآمیزی الگوی ساده و کار بارنگها حتی در الگوهای دورنگی عاجز است. مشخص گردید که در پایهی پیشدبستانی نیز مربی مربوطه متوجه مشکلاتی درزمینهی رنگآمیزی دانشآموز مذکور شده و موضوع را با والدین دانشآموز در میان گذاشته بود اما آموزشهای مربی مربوطه در طول سال تحصیلی نتیجهی مطلوبی نداشته است. در اولین فرصت با کمک اشکال موجود در کتاب زمینه روانشناسی هیلگارد، - ع-ع - مورد تست کوررنگی قرار گرفت که نتیجه منفی بود؛ نتیجه معاینه متخصص چشم نیز تأییدی بر نبود علائم کوررنگی در دانش آموز بود. همچنین مشاهدات نشان داد که دانشآموز میتواند رنگهای الگوها را در میان مداد رنگیها تفکیک کند اما در ذکر نام و یادگیری آنها عاجز است.
همچنین مقارن با آغاز آموزش حروف الفبا - در کتاب مهارت خواندن و نوشتن - این نکته نیز مشخص شد که دانشآموز مذکور در به یادسپاری تعدادی از حروف زبان فارسی و گامهای نوشتن آن حروف و ایفای کلامی آنها، با مشکلات جدی موجه است. مطابق با پیشرفت روند آموزش این نکات نیز مشخص گردید که دانشآموز مذکور در به یادسپاری شکل نماد برخی از اعداد 0 الی 9 نیز مشکلاتی دارد که پیشنیاز یادگیری مباحث محاسبات و منطق ذهنی ریاضی محسوب میشود. در اولین وهله دفترچه سنجش سلامت دانشآموز مذکور مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچ مشکلی از جنبه هوشی و حرکتی در زمان سنجش سلامت وی، مشاهده نشده است. بررسیهای تخصصی نیز در خصوص آزمون هوشی بر این مطلب گواه بود. سؤالی که مطرح شد، این بود که آیا دانش آموز مذکور با نوعی از اختلال یادگیری درگیر است؟
و با این که آیا این مشکلات دانشآموزاصلاً قابلدرمان یا بهبود است یا نه؟ و چنانچه اگر قابلدرمان و بهبود است، چگونه و با چه روشهایی میتوان مشکلات دانشآموز مذکور را درمان و یا کارآیی او را در خصوص موضوعات مطرحشده و دروس مربوطه که از اهمیت زیادی نیز برخوردارند، بهبود بخشیده و بهینهساخت؟ سؤال مطرح شده این بود که چگونه میتوان مشکلات اشارهشدهی - ع-ع - را در زمینههای موجود درمان کرد و یا بهبود بخشید. چالشهای پیش رو عبارت بودند از: الف - چگونه میتوان در جهت رفع مشکل تشخیص رنگها به دانشآموز مذکور، آموزش اصلاحی داد؟ ب - چگونه میتوان شکل نوشتاری و ایفای صوتی برخی حروف فارسی را در ذهن دانشآموز تحکیم بخشید؟ ج - چگونه میتوان به یادسپاری نماد نوشتاری برخی اعداد ریاضی را در ذهن دانش آموز معنیدار کرد؟
مشاهدات خط پایه:
مقارن با شروع آموزش دروس در کلاس درس و طی کردن چندین جلسه آموزشی از اول مهرماه تا اوایل آبان ماه - به مدت یک ماه - نسبت به بررسی، شناسایی و جمعآوری اطلاعات از نیمرخ رفتاری دانشآموز مذکور اقدام شد. مشاهدات شاهد اختلالاتی در یادگیری و ت شخیص و بیان نام رنگهای: قرمز، آبی، سبز و زرد - که بقیه رنگها در درجه دوم اهمیت قرار دارند - بود. مشکلات مربوط به نوشتن شامل شناسایی و ایفای کلامی و مراحل نوشتن صداهای - مطابق با 23 صفحه اول کتاب مهارت نوشتن که باید شکل اولیه اکثریت حروف زبان فارسی تا پایان مهرماه نوشته شوند - دال، حِ، فِ و صاد و در درس ریاضیات در ت شخیص و نو شتن شکل نو شتاری نمادهای عددی - اعداد: 4، 6 و - 9 بود. پس از جمعآوری اطلاعات اولیه و م شاهدات پایه، مو ضوع و م شکل دانشآموز مذکور م شخص گردید
که - ع-ع - با نوعی از اختلال یادگیری ویژهٌ سروکار دارد. اختلالهای ویژه یادگیری به معنای اختلال در یک یا چند فرآیند روان شناختی ا سا سی ا ست که در فهم یا کاربرد زبان - نو شتاری یا گفتاری - د ستاندرکارند و ممکن ا ست به صورت نار سایی در گوش دادن، فکر کردن، خواندن، صحبت کردن، نو شتن، هجی کردن و یا انجام محاسبات ریاضی آشکار شود. معلولیتهای ادراکی، آسیب مغزی، بدکنشی جزئی مغز، نارساخوانی و زبان پریشی تحولی از علل این اختلال به شمار میروند؛ اما کودکانی که در اثر معلولیتهای بینایی، شنیداری و یا حرکتی، عقبماندگی ذهنی، اختلالهای هیجانی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی و یا اقتصادی به نارساییهای یادگیری مبتلا هستند، در حوزه این تعریف قرار نمیگیرند - باعزت و راحت، . - 1386
عوامل بروز ناتوانیهای یادگیری
ثابت شده ا ست که علل بروز ناتوانیهای یادگیری ن سبتاً مبهم ا ست برخی از م شکلات کنونی دربارهی مفهوم ناتوانیهای یادگیری بازتابی ا ست از ناتوانی ما در ا شارهی دقیق به علل بروز ناتوانیهای یادگیری که شاهدش ه ستیم. عوامل زیادی را در بروز اختلالات یادگیری مؤثر میدانند که برخی از آنها به شرح ذیل میباشد - به نقل از دائرهالمعارف اینترنتی ویکیپدیا - . الف - عوامل آموزشی شامل: - 1 تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان. - 2 عدم فراگیری معلم از مهارتهای لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس. - 3 توقعات بیشازاندازه بالا یا بسیار پایین معلمان. - 4 برنامهریزی و طرح برنامهی آموزشی ضعیف. - 5 عدم فعالیتهای برانگیزنده. - 6 تدریس عملی نادرست. - 7 عدم آموزش مهارتهای اجتماعی، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیریهای زبان شفاهی. - 8 استفاده نادرست از روشها و مداد و برنامه درسی. ب - عوامل محیطی؛ عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که میتواند به پیچیدگی ناتوانیهای یادگیری بیفزاید و حتی شاید سببساز آن با شد. ازجمله: تغذیه، بهدا شت، تندر ستی. انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار براثر گر سنگی و وجود رنگها و