بخشی از مقاله

چکیده

رسالت اصلی دانشکدههای مهندسی تربیت دانشجویانی است که در فرآیند تولید فناوری مشارکت فعال داشته باشند.فناوری فراتر از دانش فنی است که به شناسایی نیازهای عمیق فرهنگی و اجتماعی، فرآیند تولید علم و نحوه تبدیل آن به محصول را شامل میشود. برنامه درسی رشتههای مهندسی باید از تاکید صرف بر عمل و علم به سمت تمرکز بر تلفیق علم و عمل با محوریت شناسایی و درک نیازهای اجتماعی سوق پیدا کند. این مهم در دهههای اخیر در برخی از دانشکدههای مهندسی به وقوع پیوسته و مطالعه دروس فرهنگی و اجتماعی سهم قابل توجّهی در بین دروس مهندسی پیدا کرده است. بر این اساس میتوان پیشنهاد کرد که برنامه درسی مهندسی باید با تاکید بر محورهای فرهنگی و اجتماعی نظیر؛ درک ویژگیهای میراث فرهنگی، فرآیندهای فکری و نگرشی حاکم بر جامعه، درک باورها و اعتقادات حاکم بر جامعه، شرایط اقتصادی، مسائل حقوقی و قوانین، محیط زیست، حمایتهای اجتماعی از علم و فناوری، سیاستگذاریهای علم و فناوری شناخت خود و ارتباط با دیگران مورد بازنگری قرار گیرد تا بتواند نقش موثری در تولید فناوریهای مورد نیاز جامعه ایفاء کند.

واژگان کلیدی: درک فرهنگی و اجتماعی، بازنگری، برنامه رسید مهندسی، دانش فنّی

مقدمه

فرهنگ زیر بنای هر نوع فکر و عمل انسانی است که تعلیم و تربیت به مانند سایر فعالیتهای بشری در درون آن صورت میگیرد. فرهنگ ظرفی است که فعالیتهای دیگر انسان را به عنوان مظروف در خود میگیرد. از این رو تصمیمها و اقدامهایی که در زمینه تهیه برنامه درسی، تدریس، ارزشیابی، پژوهش، فعالیت یادگیرنده و نقش هدایتی موسسه آموزشی اتخاذ میشود، تحت تاثیر این مهم قرار میگیرد. تبادلات فرهنگی جوامع مختلف در عصر امروز با بهرهگیری از فناوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی که موجب شده، فرهنگ بومی کشورها در سطح وسیع از فرهنگ سایر کشورها تاثیر پذیرفته و بر آنها تاثیر بگذارد. بر این اساس محدوده زمانی و مکانی فرهنگ بسیار فراختر از قبل شده است و باور به میزان نفوذ آن در فرآیندهای فکری، شناختی و نگرشی افراد و شهروندان بیش از گذشته مورد تاکید است.

نگاه به فرهنگ و تاثیر در آن در فکر و رفتارهای انسان با دو نوع نگاه مد نظر قرار گرفته است. با ظهور تمدن صنعتی و شکلگیری سازمانهای صنعتی و اجتماعی غالبا نگاه به فرهنگ و ویژگیهای بومی از زاویه بسته مورد نظر قرار گرفته و صرفا به صورت متغیر مستقل در کنار سایر متغیرهای متعدد دیده شده است. لیکن از دهه 1970 به بعد، با تلاشهای گسترده روانشناسان، مربیان تربیتی، قومنگاران و زبانشناسان نقش تعیین کننده فرهنگ در فرآیندهای فکری و نگرشی آشکار شده است. در این نگاه فرهنگ به عنوان ظرف نگریسته میشود که کلیه متغیرها، عملکردها، رفتارها و تصمیمهای انسان از آن متاثر میشود - تراور و کلاین1، . - 2010 این نگاه در دهههای اخیر مقبولیت بیشتری پیدا کرده است. بر این اساس فناوریها در پرتو نیازهای اجتماعی، با مکانیزمهای فکری و خلاقانه حاکم بر جامعه و با استفاده از تبدیل یافتههای علمی به راه حلهای عملیاتی به وجود میآیند.

از این رو فناوری را میتوان فرآیندی تلقی نمود که از درک نیازهای فرهنگی و اجتماعی آغاز و با تبدیل یافتههای علمی به راه حلهای صنعتی ادامه و به محصول تبدیل میشود که این فرآیند چیزی بیش از انتقال دانش فنی است. دانش فنی صرفا به چگونگی تولید محصول و نحوه ساخت و تولید آن معطوف است - کلاو2، . - 2012رسالت اصلی مهندسی به عنوان یک شاخه شناخته شده معرفت بشری، به تولید فناوری متمرکز است. در این فرآیند نحوه تعامل سه ضلع مثلث جامعه، علم و دانش فنی میتواند در شکلگیری فناوریها تاثیر تعیین کننده باشد. در مثلث زیر نحوه تعامل سه ضلع فناوری را نشان میدهد.

- 1جامعه. نیازهای اجتماعی، ویژگیهای فرهنگی و شرایط بومی نقش مهمی در شکل گیری فناوری ها دارد. بنابراین مهندسان اگر بتوانند این نیازها را به خوبی درک کنند، نقش موثری در رفع نیازهای فناورانه جامعه خواهند داشت.

- 2 علم. فرآیند انجام پژوهش ها و یافته های علمی که از فرآیندهای فکری و تاملی حاکم بر جامعه و فرهنگ آن تاثیر می پذیرد.

- 3 دانش فنی. این ضلع نحوه تبدیل یافته های علمی به محصول و چگونگی ساخت و تولید آن را نشان می دهد و نمی تواند از فرآیندهای فکری حاکم بر جامعه به دور باشد.

برنامه درسی رشتههای مهندسی در راستای ابداع فناوریهای مختلف، نیازمند ایجاد توازن بین این سه ضلع مثلث فناوری است. در جامعه دانش بنیان امروزی که اساس اقتصاد بر طراحی و تولید راه حلهای مبتنی بر دانش است، مهندسان در مرز مقدم قرار دارند. برنامه درسی این رشتهها باید دانشجویان را با ابعاد مختلف جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حقوق آشنا سازد، فرآیند تولید علم را به آنها ارائه دهد و آنگاه آنها را با نحوه تولید فناوریهای مورد نیاز آشنا سازد. البته در این بین نقش سیاستگذاریهای علم و فناوری در جامعه تعیین کننده است که مسیر برنامه درسی دانشکده-های مهندسی را به سمت ابداع فناوری یا انتقال فناوری سوق میدهد - شپرد و ویلیام1، . - 2008

هدف این مقاله بیان ضرورت بازنگری در برنامه درسی رشتههای مهندسی با توجه به ویژگیهای فرهنگی . اجتماعی است. بر این اساس در این مقاله ابتدا ویژگیهای جوامع دانش بنیان و نحوه تاکید آنها بر فرهنگ، سپس فرآیند تولید فناوری و سواد فناورانه مورد بحث قرار می گیرد. آنگاه با شناسایی آسیبها و عارضههای برنامه درسی رشتههای مهندسی، نحوه تاکید و بازنگری این برنامهها با توجه به فرهنگ و زمینههای اجتماعی مورد بحث و جمع بندی قرار میگیرد.جوامع دانش بنیان مدیریت و هدایت جوامع بشری در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و آموزشی بیش از گذشتهبر پایه علم و دانش کاربردی بنا شده است.

این دوره با اسامی مختلف مانند جوامع دانشبنیان، جوامع دانایی محور، جوامع اطلاعاتی و امثالهم نامگذاری شده است. در این جوامع نهادهای علمی نظیر دانشگاهها، موسسات پژوهشی و سازمانهای فناور نقش برجستهای دارند. این نهادها غالبا به صورت مستقل ولی در راستای تحقق سیاستگذاری-های علم و فناوری یک کشور فعالیت میکنند.تلاش برای تصمیمگیریها و اقدامهای مبتنی بر پژوهش و تبدیل آن به فناوری پس از جنگ جهانی دوم رونق گرفت ولی در دهههای اخیر با توسعه فناوری اطلاعات این مساله در اغلب کشورها مورد توجه قرار گرفت و در حوزههای پژوهش و فناوری اصطلاحاتی مانند اشاعه نوآوری، انتقال دانش، سیال سازی دانش، سیال سازی دانش پژوهش متداول شدند. این مفاهیم از لحاظ معنی به هم نزدیک و به تدریجی بودن، تعاملی بودن، چند سویگی، ساختارمندی و به ویژه بافتمندی تاکید دارند. بنابراین میتوان گفت طراحی پژوهش، تولید علم و تبدیل آن به فناوری اساس جوامع دانشبنیان است.

همانطوریکه لوین - 2011 و - 2013 نشان داده است، به کارگیری یافتههای پژوهشی و تبدیل آن به فناوری در جامعه یک فرآیند فرهنگی و کاملا وابسته به اجتماع است. او مدلی برای نمایش نحوه گردش و شکلگیری پژوهش و فناوری ارائه کرده است. براساس این مدل بهکارگیری یافتههای پژوهشی در جامعه مستلزم توجه به سه زمینه؛ تولید یافتههای پژوهش، بستر تبادل و توزیع یافتهها و ویژگیهای بافت بهکارگیری یافتههای پژوهشی است. این سه زمینه با یکدیگر متعامل و برهم تاثیر میگذارند و بستر اجتماعی یا بافت فرهنگی در آن نقش مهمی دارد. بر اساس این مدل کاربست یافتههای پژوهشی اساسا یک نوآوری اجتماعی است و کل فرآیند مسالهیابی، پژوهش، دستیابی به یافتهها و تبدیل آنها به فناوری از ویژگیهای بافت فرهنگی و زمینههای تاریخی و اجتماعی تاثیر میپذیرد. این فضا بر تولید پژوهش و نحوه مبادله آن تاثیر میگذارد. از اینرو وی این سه زمینه و نحوه تعامل بین آنها را با سه مثلث متداخل و سه فلش دو طرفه نشان میدهد - نمودار . - 1

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید