بخشی از مقاله
تاثير مطالعات غير درسي با پيشرفت درس فارسي دانش آموزان كلاس اول ابتدايي
مطالعات غيردرسي دانش آموزان مانند خواندن مجله كودك و كتابهاي داستاني كه با توجه به سن، علاقه و استعداد و آموزنده با همكاري معلم و اولياء دانش آموزان و به انتخاب كودكان براي فرزندان تهيه مي شود، مي تواند به عنوان يك رسانه آموزشي باشد تا كودك ضمن مطالعه و شناخت بيشتر محيط پيرامونش تجارب ارزنده اي را كسب نمايد. طبق تحقيقات پرلز2001 مطالعه موجب تقويت انگيزه هاي دروني، يادگيري عميق تر، و كاربرد آموخته هاي كودكان د ر موقعيت هاي جديد مي شود، به همين خاطر مولانا فرموده اند:
مرد خردمند هنرپيشه را عمود و بايست در اين روزگار
تا يكي را تجربه آموختن و دگر تجربه بستن به كار
بنابراين تجارب نگارنده در بررسي هاي گوناگون حاكي از اين امر است كه از طريق تلفيق فارسي با مطالعات غير درسي است كه افق هاي جديدي در ذهن كودكان تابيده مي شود و به قول لئوناردداوينچي بينش و بصيرت كسب مي گردد. روش تحقيق اين پژوهش شبه آزمايشي است. جامعه آرماني 20 نفر دانش آموز دختر و پسر كلاس اول ابتدايي است كه به صورت غير تصادفي انتخاب شده اند. 10نفر به عنوان گروه گواه و 10 نفر گروه آزمايش به صورت مختلط ابزار گرد آوري اطلاعات نتايج فعاليت هاي خوانداري و نوشتاري اين دو گروه است و تجزيه و تحليل اطلاعات حاصله از گروه آزمايش.
اصلاحات كليدي:
اهميت و اهداف فارسي در دوره ابتدايي- رسانه هاي آموزشي- هدف مطالعات غيردرسي
مقدمه:
بهبودمسائل تعليم و تربيت همواره ا زدغدغه هاي تاريخ زندگي بشريت بوده.بايد رويكردهاي نوين تربيتي بر ديدگاه فعال و توسعه يافته باشند ت توانايي همگامي با فناوري و ارتباطات نوين را داشته باشد. يادگيري عميق موضوعات درسي كمك به پرورش شهرونداني خواهد كرد كه ابعاد مختلف توانائيهاي آنان همچون خودشكوفايي، خلاقيت، استدلال و… شكوفا شوند چرا كه تجارب قبلي
مبناي ادراكات،طرزتفكر و رفتار است. در دنيايي كه هر روز پيچيده تر مي شود شاگردان مدرسه نيازمندند كه بيشتر و بهتر درباره محيط خود بياموزند چون امكان آموختن چون امكان آموختن از طريق تجربه دست اول در همه موارد وجود ندارد،لذا دانش آموزان با مطالعات غير درسي است كه مي توانند به مسائل و مجهولات پر رمز و راز علمي و غير علمي نگاهي دقيق داشته باشند. البته نبايد
شروع آموزش با فشار و اجبار توام باشد،چنانكه كودكي آمادگي لازم را از خود نشان ندهد بايد اين فعاليت را به تعويق انداخت،در غير اين صورت كودك با شكست و ناكامي مواجه مي شود و در زمان مناسب هم پيشرفت لازم را نخواهد داشت. خواندن زماني تحقق مي يابد كه دانش آموزان بتواند حروف را به طور صحيح با هم تركيب كند و كلمه عبارت را خوب و روان بخواند و آنرا درك كند.
اگر خواهان تربيت دانش آموزان خلاق،متفكر،مستقل و كنجكاو هستيم و اگر در پي كشف علل
كاهش افت تحصيلي و ارتقاء انگيزه پيشرفت تحصيلي آن ها بايد برنامه ريزي درسي را به سمت توسعه ذهني و گسترش ظرفيت انديشيدن سوق دهيم كه يكي از اين شيوه ها نهادينه شد فرهنگ مطالعه در زندگي دانش آموزان است.
اهميت فارسي در دوره ي ابتدايي:
جان ديويي و فرير معتقدند: انسان از طريق خواندن به خود آگاهي و شعور اجتماعي مي رسد1 انجمن بين الملي ارزشيابي تحصيلي IEA در مورد اهميت خواندن مي گويد:(خواندن يكي از توانائيهايي است كه دانش آموزان درطول يادگيري خود در سالهاي اوليه دبستان كسب مي كنند و موجب رشد عقلاني،عاطفي و اجتماعي كودك شده و توان يادگيري او را در موضوعات ديگر تقويت مي كند2.بنابراين خواندن اساسي ترين وسيله ي آموزش است و فرد با كسب مهارت خواندن معلومات لازم زندگي را كسب مي كند و قوه ي تميز، استدلال، تعميم، تجريد،حكم و قضاوتش
تقويت مي گرديد. شخصيتش پرورش يافته و با كسب اطلاعات سودمند با ديگران رابطه ي حسنه برقرار كرده و لذت روحي و نشاط خاطر را براي خويش و ديگران فراهم مي سازد.
اهداف فارسي در دوره ي ابتدايي:
1- شناخت حروف و كلمات و درك معاني آنها به منظور قادر شدن براي خ
2- پرورش قوه ي قضاوت صحيح در كودكان جهت استخراج مطالب از منابع مفيد و تشخيص مطالب درست از نادرست.
3- ايجاد توانائيها مطلوب در خواندن مانند بلندي يا كوتاهي صدا، كندي يا تندي خواندن، نشان دادن حالات عاطفي نويسنده، رعايت نشانه هاي دستوري، تلفظ صحيح و لذت بردن از خواندن در جمع بدون اضطراب.
4- ايجاد علاقه به خواندن انواع كتابها و مطالب نوشتاري براي پر كردن اوقات فراغت رفع خستگي، لذت بردن و بدست آوردن مطالب مورد نياز .
5- گسترش خزانه لغات.
6- پرورش قواي ذهني مثل تفكر،تخيل و …
7- آشنايي با ويژگي هاي اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي جامعه خويش و ايجاد سازگاري با آن رسانه هاي آموزشي: كليه امكاناتي هستند كه تحت شرايط آن دانش آموزان قادرند اطلاعات، رفتار و مهارتهاي جديدي را با درك كامل بدست آورند.
هدف مطالعات غير درسي: ايجاد انگيزه براي يادگيري و تاكيد به كاربرد بالقوه اين دانش در موقعيت هاي مختلف يادگيري.
بيان مساله:
مساله مورد تحقيق در پژوهش حاضر اين است كه مطالعات غير درسي چگونه مي تواند موجب بهبود يادگيري درس فارسي شود؟
در بررسي اين موضوع مي توان اظهار داشت: عوامل بسياري مي توانند روند يادگيري درس فارسي را تسهيل و تعميق نمايند، يكي از اين عوامل بهره گيري از مطالعات غير درسي توسط دانش آموزان كلاس اول ابتدايي است.در اين كلاس براي آموزش خواندن از روش جاست كارپينتر استفاده شده چون خواندن با درك مطالب توام است. لازم به ذكر است در همه كشورها ارتباط مبتني بين پيشرفت سواد خواندن و درگير بودن كودكان در فعاليت هاي سواد خواندن قبل از ورود به مدرسه( مانندكتاب خواندن، قصه گويي،شعر خواني، بازي با حروف الفبا و كلمات) وجود دارد. در همه
كشورها دانش آموزان متعلق به خانه هايي با كتابهاي كودكان زياد(بيش از 100 جلد) نسبت به دانش آموزان متعلق به خانه هايي با كتابهاي كودكان كم (كمتر از 10 جلد) عملكرد بالاتري داشته اند. به طور متوسسط در همه كشورها دانش آموزاني از سطح پيشرفت خواندن برخوردارند كه والدين آنها مدت زماني را بيشتر از 6 ساعت در هفته مطالعه مي كرده اند و نگرشي مثبت به خواندن و مطالعه داشته اند.
اهداف تحقيق:
- بهبود يادگيري درس فارسي
- ايجاد علاقه به مطالعه كتب غير درسي
- تعميق يادگيري
- استفاده از آموخته هاي درس فارسي در موقعيت هاي مشابه
فرضيه ها:
- مطالعات غير درسي موجب بهبود يادگيري درس فارسي مي شود.
- تلفيق درس فارسي با مطالعات غير درسي موجب كاربرد آموخته ها در موقعيت هاي مشابه است.
تاريخچه تحقيق:
ارزش مطالعه بر كسي پوشيده نيست. حتي پيشينيان ما نيز به اين امر آگاهي داشته و تمدنهاي كهن و باستان را بر پايه كتاب و كتابخواني بنا نهادند. به تعبيري ديگر از گذشته كهن تا عصر اتم و تكنولوژي. كتاب به معناي اعم آن يعني علم و دانش كه همواره به دنياي بشر احاطه داشته.البته مطالعه تنها افزايش علم ودانش را به دنبال نداردبلكه گستره ي وسيعي را و قابليت هاي ديگري را در انسان به وجود مي آورد. سلامت جسماني و رواني، خلاقيت و نوآوري، روابط اجتماعي،آينده شغلي و… نتيجه ي مطالعه است. در عصر كهن كتاب ناياب بود و فقط به قشر خاصي از افراد
جامعه تعلق داشت، اما در عصر كنوني كتاب پديده اي كاملا عمومي و همگاني است. صاحبنظران معتقدند كتاب رسانه اي است كه مطالبش مقيد به زمان و مكان نيست اما متاسفانه در بين گروه سني كودك و نوجوان از جايگاه واقعي برخوردار نيست، در حالي كه كودكان تا پيش از ورود به دبستان معمولا دوستدار كتاب و مطالعه هستند. آنچه تحقيقات نشان مي دهد اين است كه مطالعه در دوران مدرسه به عنوان يك نياز شناخته نشده و احتمالا بخش بزرگي از اين حس بي علاقه اي از واقعيت هاي درون مدرسه برمي خيزد.بررسي و تحليل سيستم آموزشي كشور بيانگر اين است كه مطالعه از جايگاه مناسبي در يين كودكان و نوجوانان برخوردار نيست، چون معلمان كمتر تكاليف درسي را به كتب غير درسي و آموزنده گره مي زنند و كتب موجود در كتابخانه هاي
مدارس غير مرجع بوده و متناسب با نيازهاي كودكان و نوجوانان تهيه نمي شود، همچنين عدم انگيزه والدين به مطالعه و ندانستن اهميت مطالعه در زندگي و سرنوشت خود و تحليل عملكرد و سايل ارتباط جمعي و… نيز از علل بي توجه اي به مطالعه است.
تحليلي كلي بر مطالعه و توجه به ويژگيهاي كودكان هفت ساله:
دنياي كودكي از حيث خاص بودن شگفت آور است به همين علت از دنياي بزرگسالان جدا مي
شود. در واقع كودكان افكار،نگرش ها، و رفتارهاي منحصر به فرد خود را دارند. كنجكاوي از خصيصه هاي اصلي آنهاست. به همين دليل به راحتي تحت تاثير محركات محيطي واقع مي شوند. اين فرزندان عيني گرا هستند،يعني بايد ببينند و لمس كنند تا باور نمايند. البته بايد به اين مقلوله جنسيت و شخصيت و تفاوتهاي فردي هر كودك رانيز افزود و با عنايت به تمامي اين ويژگيها مديريت رفتار و انديشه كودكان معنادار مي شود. بنابراين انتخاب كتاب براي كودكان بايد با توجه به سن آنها باشد. كودكان 7 ساله به قصه هايي با تم هاي واقعي تا افسانه اي علاقمندند اما داستانهاي ماجراجويانه و خنده دار نيز در آنان شوق و رغبت مطالعه ايجاد ميكند. البته كتابها بايد پاسخگوي كنجكاوي كودكان نيز باشد. در حالي كه تحقيق خانم باب الحوائجي بيانگر اين است كه كتب درسي و غير درسي كمتر به تحريك ذهني كودكان توجه دارد و باب تخيل و تجربه را به روي آن ها مي بندد1. بنابراين با مراجعه به كتب مختلف و مطالعه آنها پي بردم كه براي بهبود يادگيري درس فارسي بايد به اين نكات توجه كنيم:
1- سلامت جسماني كودكان: ديدن،شنيدن،عدم تاخير در گفتار يا نقيصه هايي،دراين دستگاه و سلامتي عمومي بدن مي تواند در مهارت خواندن موثر باشد. زيرا شرط اول يادگيري زبان ديدن و شنيدن است.و كودكي كه نقيصه هايي در چشم و گوش داشته باشد رشد گويايي مناسبي نخواهد داشت. بديهي است چنين كودكي با داشتن ضعف در اركان اوليه ي زبان در خواندن نيز دچار مشكل مي شود.
2- آمادگي ذهني : بين تحولات شناختي كودك و خواندن و درك و فهم رابطه وجود دارد به همين دليل كساني كه دچار عقب ماندگي شديد ذهني هستند به يادگيري خواندن قادر نمي شوند. (گزل) كه جريان رشد را بر پايه اصول زيستي مورد بررسي قرار مي دهد معتقد است: آموزش
خواندن در مرحله ي معيني صورت مي گيرد و تا زماني كه اين توانايي ها آشكار نشده آموزش خواندن بايد به تعويق افتد1. (مورفت) و ( واشبرن)1931 طبق تحقيقات خود اعلام كردند كه لحظه مناسب براي آموزش رسمي خواندن5/6 سالگي2. اما تحقيق ديگري در همين زمينه نشان مي دهد كه شيوه آموزش مهمتر از منتظر ماندن براي رسيدن كودك به سن عقلي خاص است. (دوركين) و (مدرني و دورل) معتقدند كه مرحله ضروري آموزش آغازين خواندن با توانايي تشخيص حروف است.3.
3- رشد عاطفي واجتماعي: كودكي كه بتواند با محيطش سازگار باشد، با همسالان خود بازي مي كند، در فعاليتهايش تمركز حواس داشته باشد و يا دقيق باشد و احساس امنيت خاطر نمايد در امر خواندن به مراتب موفق تر خواهد بود. برنامه هاي آموزشي تلوزيون و رسانه ها مانند كتاب،مجله،روزنامه و… مي تواند در آمادگي خواندن كودك موثر باشد.
4- همكاري و هماهنگي والدين و معلمان: اين دو گروه بايد علائم آمادگي خواندن را بشناسد و به موانعي كه بر سر راه پيشرفت تحصيلي كودكان وجود دارند آگاه باشند. فرصت هاي لازم را جهت كسب تجربه فراهم آوردند و آنها را به كاربرد و درك كلمه ها و جمله ها تشويق نمايند تا ميل
خواندن در آنها ايجاد گردد. بديهي است والديني كه براي بچه ها كتاب مي خوانند و آنها را به مسافرت و بازديدهاي علمي فرهنگي مي برند و تماس بيشتري با ديگران پيدا مي كنند از توانايي كلامي بيشتري برخوردار مي شوند و به راحتي مي توانند تجربه ها و برداشت هاي خود را در هر موقعيتي اظهار نمايند و در مسائل آموزشي شركت فعال داشته باشند. سرانجام اين عوامل و بسياري موارد ديگر در درك خواندن و قدرت نوشتن آنان تاثير به سزايي دارد.
5- عادت دادن كودكان به مطالعه: كودكي كه كتاب مي خواند در مقايسه با همسالانش بين
ش و آگاهي وسيع تري دارد و باعث مي شود به دنياي اطرافش مسلط تر باشد و اعتماد به نفس بيشتري داشته باشد و در استحكام پايه هاي شخصيتي او تاثير بسياري دارد و در آينده موجب رشد و خلاقيت او مي شود. تحقيقات انجام شده در روانشانسي بيانگر اين مطلب است كه كودكاني كه از سنين پايين با مطالعه خو ميگيرند بعدها در زندگي قدرت تفكر بهتري پيدا مي كنند و در برابر مسائل و مشكلات واكنش مثبت تر و خلاق تري نشان مي دهند براي ايجاد اين عادت نيا
ز به همكاري اولياء كودكان و مربيان تعليم و تربيت است تا از طريق اجراء شيوه هاي صحيح مطالعه انگيزه لازم را در كودكان بيافريند.
6- آموزش گوش دادن صحيح و سخن گفتن: كودكان از هنگام تولد داراي توانائيهاي بالقوه اي هستند كه ضعف در هر يك از آنها ميم تواند تاثيريي منفي بر روابط اجتماعي آنان بگذارد مثلا كودكاني كه دچار ضعف توجه اند در زمينه شنيدن و در توجه به صحبت هاي ديگران هم مشكل دارند يا كودكاني كه نمي توانند مكالمه را درست پي گيري كنند ممكن است دچار نقص در حافظه باشند. الگوي تكلم در 5يا6 سالگي شروع به ظاهر شدن مي كند و گوش دادن امري اكتسابي
وارادي است. علماي تعليم و تربيت اين دو ركن را عامل اساسي اجتماعي شدن انسان دانسته اند. كودك از اين طريق محدوديت زمان و مكان را شكسته دايره قدرت سعي خود را افزايش داده، از عقايد ديگران آگاه شده و افكارش را به ديگران منتقل مي كند. اختلال در تكلم موجب بروز مشكلات عاطفي، سكوت مرضي، هيجانات شديد و نهايتا عدم ايجاد ارتباط صحيح و عقب ماندگي درسي مي شود. يادگيري گوش دادن صحيح نيز موجب باز شناسي آواها و درك مفهوم كلي پيام و مصداقها مي شود.
7- داشتن تحرك بدني: از چندي پيش فيلسوفان تعليم و تربيت به دو دليل تحرك را در برنامه هاي
آموزشي گنجانده اند. الف: پرورش كودكان شاد و مشتاق به يادگيري.ب: تسكين تنش هاي كودكان كه مي تواند در امر يادگيري آنان تاثير منفي داشته باشد. چون كودك مشكلات عاطفي و رواني خود را در بازي منعكس مي كند و اين اولين گام براي ورود به دنياي كودك و شناخت اوست كه از مهمترين و ظايف معلم است. پياژه معتقد است:(بازي به عنوان ابزاري براي حل بحرانهاي عاطفي و هيجاني و كاهش مشاجرات بين كودكان است1. لاندرنت بازي را جزء جدا نشدني از زندگي كودكان مي داند چون عامل شيوه طبيعي يادگيري و برقراري ارتباط سالم او با ديگران است و عدم تحرك را عامل ايجاد مشكلات و يادگيري زبان و رياضي مي داند2.
8- رسيدگي به تغذيه كودكان:خانواده هايي كه مشكلات عمده بهداشت و تغذيه دارند فرزندانشان در معرض در معرض سوء استفاده و علي الخصوص فقر آهن قرار ميگيرند. در كشورهاي توسعه
نيافته و در حال توسعه بيشترين فقر اقتصادي از اين نوع است. اين بيماري بيشتر تابع سن و جنس است و كودكان كوچكترآسيب پذيرترند. عوارض مهم فقر آهن عبارتند از: بي تفاوتي،خستگي،بي حسي، كاهش قدرت يادگيري و عدم تمايل به فعاليتهاي فيزيكي مثل ورزش.
9- شرايط فرهنگي خانواده: خانواده اولين محيط تعليم و تربيت براي كودكان است. كودك از طريق همانند سازي با والدين بسياري از عادات را مي آموزد. چون كودكان آينه رفتار والدين خود هستند3. (گلاور) والديني كه تجارب خوشايندي از دوران تحصيل خود دارند، يا علاقه آنها به مطالعه خود
كتابخانه د رمنزل و دسترسي كودك به كتابهاي متناسب با سن و علاقه اش و عدم تحميل فشار و انتظارات نابجاي واليدن از فرزندان از عوامل مهم خواندن هستند. چون ارتباط مهمي بين نگرش والدين با رفتار كودكان است. همچنين پيشرفت خواندن كودكان نتيجه پيشرفت خواندن در خانواده است.4.(گلاور1381)
10- چگونگي ارتباط معلم با دانش آموز: يكي از ويژگيهاي بارز كودكان هشت ساله اضطراب و دلهره است و اگر ارتباط معلم با دانش آموز با ترس و فشار و احساس امنيت كودك توام باشد موجب سردرد،سرگيجه و دل درد كاذب مي شود. و سطح يادگيري را كاهش مي دهد. همچنين اگر هنگام خواندن با صداي بلند معلم كودك مرتبا تذكر دهد و يا ملامت كند دانش آموز دلسرد شده و
موجب عدم تمركز حواس او مي شود ولي احساس آرامش و امنيت عامل افزايش دقت حواس است.
11- توجه به تفاوت هاي فردي كودكان: استن هاوس عقيده دارد ( معلم باغباني است كه گلهاي متفاوتي را پرورش ميدهد1.) دانش آموزان همه به يك اندازه و با يك سرعت در خواندن پيشرفت نمي كنند. بعضي در اول كند پيشرفت مي كنند و به مرور سرعت بيشتري پيدا مي كنند و عده اي خيلي زود قواعد خواندن را فرا مي گيرند و گروهي با نظم فكري خاص كه دارند به خوبي مي توانند مطالبي را كه خوانده اند گزارش دهند. بنابراين توجه به تفاوتهاي فردي كودكان اولين وظيفه اولياء و
مربيان تعليم و تربيت است. خداوند در سوره نوح آيه13 در قرآن كريم در اين مورد مي فرمايد: (مالكم لا ترجون لله و قارا و قد خلقكم اطوارا)پيامبر گرامي اسلام در اين مورد مي فرمايند: الناس معادن كمعادن ذهب والفضه)2.بي توجهي به تفاوتهاي فردي و انتظار يكسان از كودكان به خاطر عدم شناخت تواناييها و استعداد هاي كودكان است.