مقاله در مورد راهنمای طراحی اقلیمی
راهنمای طراحی اقلیمی
اقلیم (از کلمه یونانی کلیما) در فرهنگ لغات آکسفورد، منطقهای با شرایط مشخصی از دما، خشکی، باد، نور و غیره معنی شده است. تعریف کمی علمیتر اقلیم چنین است: ترکیب زمانی وضعیت فیزیکی محیط جوّی، که ویژگی یک محل جغرافیایی مشخص است. چون هوا وضعیت لحظهای جوّی یک محل معین است، اقلیم را میتوان چنین تعریف نمود: ترکیب زمانی اوضاع هوا.
زمین تقریباً تمام انرژی خود را به صورت اشعه از خورشید دریافت میکند. بنابراین، خورشید عمدهترین عامل موثر در شرایط اقلیمی است.
وسعت طیف اشعه خورشید از ۲۹۰ تا ۲۳۰۰ نانومتر است. این طیف را بنا به آنچه انسان درک و احساس میکند، میتوان بشرح ذیل تشخیص داد:
الف). اشعه ماوراءبنفش، که دارای طول موجی بین ۲۹۰ تا nm380 بوده و موجب اثرات فتوشیمیایی از قبیل رنگزدایی، آفتاب سوختگی و غیره میشود.
ب)۰ اشعه مرئی یا قابل رؤیت، که طول موج آن بین nm 380 (بنفش) تا nm700 (قرمز) است.
ج)۰ اشعه موج کوتاه مادون قرمز، که طول موج آن بین ۷۰۰ تا nm2300 است و حرارت تابشی و برخی اثرات فتوشیمیایی دارد.
توزیع انرژی طیف اشعه خورشید به دلیل ضخامت تصفیهکنندگی جوّ، بسته به ارتفاع محل تغییر میکند. برخی از امواج که طول موج کوتاهتری دارند، در جوّ جذب شده و دوباره با طول موج بلندتری، مثل امواج بلند مادون قرمز با طول موجی تا nm10000، بازتاب میشوند.
اقلیم شهری
محیطهای مصنوعی، اقلیمی خاص خود در مقیاس خُرد به وجود میآورند، تفاوت میان این اقلیم خُرد و اقلیم کلان ناحیهای، تا حدودی به درجه مداخله انسان بستگی دارد. در شهرها یا شهرکهای بزرگ، مداخله انسان در محیط طبیعی به حداکثر خود میرسد، بنابراین، صحبت از «اقلیم شهری» قابل توجیه است.
عواملی که باعث تفاوت بین اقلیم شهری به اقلیم ناحیهای میشوند عبارتند از:
الف)۰ تغییر کیفیت سطوح (راههای فرش شده و ساختمانها) ـ افزایش یافتن ضریب جذب تابش آفتاب و کاهش یافتن تبخیر.
ب)۰ ساختمانها ـ باعث ایجاد سایه شده و چون مانعی در مقابل باد عمل میکنند، بادها را احتمالاً با سرعت بیشتری در محل کانالیزه مینمایند یا حرارت جذب شده را در توده مصالحشان ذخیره ساخته، در شب آن را به آرامی آزاد میسازند.
ج). نشت انرژی ـ از دیوارها و در نتیجه تهویه ساختمانهای گرم شده، حرارت خروجی سیستمهای خنککننده و تهویه مطبوع (حرارت گرفته شده از فضاهای کنترل شده به فضای خارجی انتقال مییابد)، حرارت خروجی موتورهای درونسوز وسایل الکتریکی، حرارت تلف شده از صنایع، بخصوص کورهها و کارخانههای بزرگ.
د)۰ آلودگی جوّی ـ فضولات مربوط به دیگها و دودکشهای معمولی و صنعتی، هوای خارج شده از موتور اتومبیلها، دود و بخار که هر دو باعث کاهش اشعه مستقیم آفتاب شده اما اشعه پراکنده را افزایش پراکنده را افزایش میدهند و مانعی در برابر خروج اشعه بازتاب شده ایجاد میکنند. وجود ذرات جامد در جوّ شهری ممکن است در شرایط مناسب به تشکیل مه کمک نموده موجب بارندگی شود.
مقدار این تفاوتها ممکن است کاملاً قابل توجه باشد.
هوای گرم با جریانی آرام و رطوبت متوسط
در اقلیم معتدل و در فضای داخلی، هنگامی که دمای هوا ۱۸ درجه سلسیوس و حرکت آن آرام یعنی سرعت آن از ۲۵/۰ متردرثانیه تجاوز ننماید و هنگامی که رطوبت نسبی بین ۴۰ و ۶۰ درصد باشد، فردی که مشغول انجام کاری در حالت نشسته است، در صورتی که دمای سطوح اطرافش با دمای هوا تقریباً مساوی باشد، حرارت اضافی بدنش را به سهولت به طرق زیر دفع مینماید:
از طریق تشعشع ۴۰ درصد
از طریق جابجایی ۴۰ درصد
از طریق تبخیر ۲۰ درصد
هدایت به مقدار ناچیز
این دوره را میتوان به صورت زیر بیان نمود:
الف) کمپرسور
۱- فشار را افزایش میدهد.
۲- بدون هیچگونه تغییری در حرارت موجود
۳- دما مثلاً از صفر درجه به ۳۰ درجه سلسیوس تغییر مینماید.
ب) تقطیرکننده
۱- بدون هیچگونه تغییری در فشار
۲- در تقطیرکننده، حرارت نهانی آزاد شده به محیط انتقال مییابد.
۳- دما از ۳۰ درجه به مثلاً ۲۶ درجه سلسیوس کاهش مییابد.
ج) سوپاپ اطمینان
۱- مایع را تنها در بالای فشار تنظیم شده وارد میکند و در نتیجه فشار کم در تبخیرکننده را تأمین مینماید.
۲- بدون هیچگونه تغییری در حرارت موجود
۳- دما از ۲۶ درجه به مثلاً ۴ـ درجه سلسیوس میرسد.
د) تبخیرکننده
۱- بدون هیچگونه تغییری در فشار
۲- در تبخیرکننده، حرارت نهانی جذب میشود.
۳- حرارت از محیط گرفته میشود
۴- دما از ۴ـ درجه به مثلاً صفر درجه سلسیوس میرسد.
اگر کویل (یا مارپیچ) تبخیرکننده در داخل کانال تهیه هوا قرار داده شود (به جای قرار گرفتن در کانال یخچال) هوایی که از مقابل آن جریان مییابد خنک میشود.
تدارک برای برقراری تهویه. تأثیر دودکش
تهویه، یعنی تهیه هوای تازه و خنکسازی از طریق جابجایی، هر دو شامل جریان نسبتاً آرام هوا هستند. نیروی محرکه این جریان میتواند حرارتی یا حرکتی (باد) باشد.
تأثیر دودکش به نیروی حرارتی، که ناشی از اختلافِ جرم (در اثر اختلاف دما) بین هوای داخل و خارج است ارتباط دارد. این جریان ممکن است از داخل یک پنجره باز (وقتی هوا ساکن است) صورت گیرد: هوای گرم و سبکتر داخلی از بالا به خارج و هوای سرد و سنگینتر خارجی از پایین به داخل جریان مییابد. اصول این حرکت همان اصول مولد باد میباشد.
برای انجام این عمل میتوان دودکشهایی مخصوص تهویه پیشبینی نمود. هرچه این دودکشها بلندتر، سطح مقطع آنها بیشتر و اختلاف دما بیشتر باشد، نیروی محرکه قویتر خواهد بود و در نتیجه، مقدار هوای بیشتری به جریان خواهد افتاد.
عبور هوا از سطح پوست دفع حرارت را به دو صورت زیر افزایش میدهد:
۱- افزایش اتلاف حرارت از طریق جابجایی (هَمرفت)
۲- افزایش تبخیر
در رطوبتهای کم (زیر ۳۰ درصد) این تأثیر خنککنندگی زیاد نیست. چون میزان تبخیر حتی در صورت کم بودن جریان هوا نامحدود است. در رطوبتهای زیاد (بالای ۸۵ درصد) تأثیر خنککنندگی به دلیل زیاد بودن فشار بخار، که مانعه از تبخیر میشود محدود میگردد، اما سرعتهای زیادتر (بالای ۵/۱ تا ۲ متر برثانیه) تا حدودی مؤثر خواهند بود. تأثیر خنککنندگی جریان هوا در رطوبتهای متوسط (۳۵ درصد تا ۶۰ درصد) بیشترین اهمیت را دارد.
میتوان عوامل زیر را که در شکل و سرعت جریان هوا در داخل ساختمان تأثیر دارند مشخص نمود:
الف) جهت استقرار
ب) خصوصیات خارجی
ج) کوران
د) محل بازشوها
هـ) اندازه بازشوها
و) کنترل بازشوها
اگر چه کالبد ساختمان مانعی است بین شرایط کنترل شده داخلی و شرایط احتمالاً نامناسب خارجی، اما باید توجه داشت که این کالبد میبایست مانعی اختیاری باشد، یا بهتر است مانند یک صافی عمل نماید، یعنی در عین جلوگیری از تأثیرات نامناسب، امکان بهرهگیری از شرایط مناسب را فراهم سازد. یکی از این تأثیرات مناسب، روشنایی طبیعی است.
بینایی، احتمالاً مهمترین کانال ارتباطی انسان و محیط اطراف او است. چشم به وسیله نور منعکسشده از سطح اجسام، تحریک میشود، بنابراین نور شرط لازم برای دیدن است. نور را میتوان بطور مصنوعی (مثلاً نور الکتریکی) ایجاد نمود، اما در صورتی که نور طبیعی وجود داشته باشد ـ چون هزینهای در برندارد ـ بهتر است مورد استفاده قرار گیرد.
در نورپردازی مصنوعی، خود منبع نور تحت کنترل طراح (استفاده کننده) است. اما در نورپردازی طبیعی، منبع نور (خورشید و آسمان) موجود است، بنابراین در صورتی که کنترل نور ضرروت داشته باشد، باید این کنترل را از طریق انتقال یا توزیع نور انجام داد. نورپردازی مصنوعی، عملاً مستقل از موقعیت، اقلیم و حتی کالبد ساختمان است، اما نورپردازی طبیعی شدیداً وابسته به شرایط خارجی است و کنترل آن تنها به وسیله خود ساختمان امکانپذیر است. به همین دلیل، فصل حاضر به نورپردازی طبیعی و نور خورشید اختصاص یافته است. به نورپردازی الکتریکی، تنها در رابطه با اثرات حرارتی آن یا در مواردی که به نورپردازی طبیعی مربوط میشود اشاره خواهد شد.
انتقال
بعضی مصالح وقتی در مقابل نور قرار بگیرند، مقدار زیادی از نور را از خود انتقال میدهند، این نوع مصالح «شفاف» نامیده میشوند. دیگر مصالح، یعنی «مصالح کِدر» مانع از عبور نور میشوند. در پشت یک شیء کدر، هیچ نوری (نور مستقیم) وجود نخواهد داشت، یعنی این شیء سایه ایجاد میکند. واژه «نیمه شفاف» برای مصالحی به کار میرود که قسمتی از نور تابیده شده را منتقل مینماید، اما باعث شکستگی در مسیر مستقیم آن میشود و نور را به تمام جهات پراکنده میکند و «نور پخش شده» به وجود میآورد.
نور تابیده شده به یک شیء میتواند به سه طریق توزیع شود: انعکاس، جذب و انتقال، برخی از ویژگیهای مهم اشیاء و مصالح آنها به وسیله نسبت این سه جزء بیان میشوند:
قابلیت انعکاس (r)
قابلیت جذب (a)
قابلیت انتقال (t)
در تمام موارد حاصل جمع این سه جزء یک است: (۱=t+a+r). در مورد اشیاء کدر (t=0) و در نتیجه ۱= a+r است.
انعکاس
چنانچه پرتوهای موازی نوری که به یک سطح تابیده شده، پس از انعکاس از آن سطح نیز موازی باقی بمانند، چنین سطحی «آینه مسطح) و این نوع انعکاس «بازتاب آینهای» نامیده میشود. قواعد هندسی مربوط به بینایی، در مورد چنین سطوحی صدق میکنند. براساس این قواعد، زاویه برخورد پرتوها، مساوی زاویه انعکاس آنها است، پرتوهای منعکس شده از آینه محدب از یکدیگر دورو پرتوهای منعکس شده از آینه مقعر به یکدیگر نزدیک میشوند.
نور منعکس شده از سطح مات پراکنده خواهد شد. اکثر اوقات مخلوطی از این دو نوع انعکاس اتفاق میافتد که بسته به نسبت مقدار دو جزء آن، انعکاس «نیمه پراکنده» یا «منتشر شده» نامیده میشوند.
برخی مصالح، عملاً در مقابل تمام طول موجهای نور ، قابلیت انعکاس مشابهی دارند. چنین مصالحی ترکیب طول موج نور را پس از انعکاس تغییر نمیدهند. سطوحی که چنین خصوصیتی از نظر انعکاس دارند، در نور سفید به صورت زیر دیده میشوند:
در صورتیکه r کمتر از ۷۵/۰ باشد سفید
در صورتیکه r بین ۵/۰ و ۷۵/۰ باشد خاکستری
در صورتیکه r کمتر از ۵/۰ باشد سیاه
سایر مصالح نسبت به انعکاس طول موجهای مختلف، خصلت متفاوتی دارند. این نوع مصالح ممکن است طول موج بخصوصی از نور تابیده شده را جذب نمایند، در نتیجه بقیه طول موجهای منعکس شده رنگ بخصوصی را نشان میدهند. مواد رنگی چنین جذبکنندههایی هستند که رنگ آنها حاصل عملی نقصانی است. در مواد رنگی مخلوط، جذب، عملی اضافی و انعکاس عملی نقصانی است، به طور مثال:
رنگ زرد، آبی را جذب میکند، قرمز، زرد و سبز را منعکس مینماید.
رنگ آبی، قرمز و زرد را جذب میکند، آبی و سبز را منعکس مینماید.
مخلوطی از این دو رنگ، آبی، قرمز و زرد را جذب میکند و فقط رنگ سبز را منعکس مینماید.
مخلوطی از کلیه مواد رنگی سیاه خواهد بود، چون تمام طول موجها را جذب خواهد نمود. هیچ مخلوطی از مواد رنگی، رنگ سفید را نخواهد ساخت همیشه بعضی از طول موجهای بخصوص جذب خواهند شد.
روشنایی
روشنایی یک نقطه نورانی، به نسبت مجذور فاصله آن کاهش مییابد. منبعی به شدت (I) شمع، جمعاً جریانی معادل لومن را ساطع میکند. در فاصلهای برابر (d) این جریان بر روی کرهای به شعاع (d) یا سطحی به مساحت توزیع خواهد شد. بنابراین، روشنایی در این فاصله برابر است با:
این رابطه که بنام قانون عکس مجذور فاصله شناخته شده است وقتی صادق خواهد بود که صفحه مورد نظر بر جهت نور عمود باشد، در این حالت زاویه برخورد صفر است، . در صورتی که صفحه نسبت به جهت نور مایل باشد، همان جریان در سطح بیشتری توزیع میشود و در نتیجه روشنایی کاهش مییابد. مقدار کاهش با کسینوس زاویه برخورد متناسب است:
در این رابطه En = روشنایی در سطح عمود بر اشعه
= روشنایی در سطحی که نسبت به اشعه به اندازه درجه مایل است
= زاویه برخورد
در صورتی که سطحی در برابر چندین منبع نورانی قرار گرفته باشد، روشنایی آن برابر مجموع روشنایهای حاصل از هر یک از منابع خواهد بود:
E = E1+E2+E3+…
روشنایی حاصل از یک منبع نورانی خطی به طول بینهایت، به نسبت فاصله آن کاهش مییابد (نه به نسبت مجذور فاصله آن) و در مورد سطح بینهایت بزرگ (مثل آسمان)، روشنایی به نسبت فاصله تغییر نمیکند.
میدان دید
میدان دید فردی معمولی، در وضعیت ثابت چشم و سر، تا ۱۸۰ درجه افقی و ۱۲۰ درجه عمودی وسعت دارد. در این محدوده، میدان مرکزی تا ۲ درجه و زمینه بلافاصله بعد از آن تا حدود ۴۰ درجه وسعت دارد.
آسایش و کارایی بصری را میتوان با کنترل توزیع درخشندگی در میدان دید تضمین نمود. نسبت درخشندگی در میدان دید باید به صورت ذیل باشد:
میدان مرکزی : زمینه : محیط
۵ : ۲ : ۱
۱۰ : ۳ : ۱
اما در هیچ موردی نباید این نسبت از مقادیر ردیف ۲ تجاوز نماید، چون باعث درخشش خیرهکننده خواهد شد.
چشم انسان، خود را با میانگینث درخشندگی میدان دید تنظیم مینماید (تطبیق). در صورت وجود تضاد زیاد، این عمل چشم باعث خواهد شد که قسمتهایی که روشنی کمتری دارند (قسمتهای تاریک) دیده نشده و قسمتهای درخشان (قسمتهای روشن) باعث ناراحتی شوند.
لامپهای الکتریکی
در روشنایی الکتریکی، عمدتاً دو نوع لامپ مورد استفاده قرار میگیرد:
۱- لامپهای رشتهای، در این لامپها جریان برق از یک رشته تانگستن عبور میکند و در نتیجه این رشته گرم میشود و نور ساطع شده از آن، روشنایی حاصل از حرارت خواهد بود.
۲- لامپهای فلورسنت، در این لامپها جریان برق از میان دو الکترود که در بین آنها بخار جیوه (مخلوط با گازهای اضافی) با فشار کم وجود دارد عبور مینماید و ملکولهای تحریک شده گاز، اشعه ماوراءبنفش منتشر میکنند. این اشعه به وسیله پوشش فلورسنت سطح داخلی لوله شیشهای جذب و به صورت طول موجهای قابل رؤیت بازتاب میشوند.
کارایی درخشندگی لامپهای رشتهای ۱۰ تا Lm/w 16 است، در صورتی که لامپهای فلورسنت ۴۰ تا Lm/w70 کارایی دارند. بنابراین، برای دستیابی به مقدار روشنایی مشخصی، در صورت استفاده از لامپهای فلورسنت به لامپی با توان کمتری نیاز خواهد بود.
بطور مثال، یک لامپ رشتهای ۲۰۰ وات حدود Lm/w2500 تولید میکند، در صورتی که یک لامپ فلورسنت ۴۰ وات همان بازده را دارد. (کویل لازم برای این لامپ باری حدود ۸ وات خواهد داشت، بنابراین کل قدرت این مدار ۴۸ وات خواهد بود).
یا به عبارت دیگر، کل انرژی منتشر شده از این دو لامپ به صورت زیر توزیع میشود:
لامپ رشتهای ۵ درصد نور ۹۵ درصد حرارت
لامپ فلورسنت ۲۱ درصد نور ۷۹ درصد حرارت
از نقطهنظر حرارتی، کل قدرت لامپ به عنوان میزان کسب حرارت به حساب میآید. جزء بیشتر انرژی منتشر شده از یک لامپ حرارت است، اما حتی نور منتشر شده وقتی به سطوح داخلی یک اتاق برخورد میکند، به حرارت تبدیل میشود. در مورد لامپهای فلورسنت کل توان مدار باید به حساب آورده شود، نه فقط قدرت لامپ، چون کویل نیز حرارت تولید میکند.
چنانچه در مناطق گرم و خشک، استفاده از PSALI مورد نظر باشد، حرارت ایجاد شده به وسیله نور الکتریکی دمای داخلی را افزایش خواهد داد. بنابراین، به صلاح خواهد بود که چنین تولید حرارتی، با استفاده از لامپهای فلورسنت به حداقل برسد. در یک شرایط بحرانی جدا کردن کویلها از لامپها و قرار دادن آنها در محفظه عایقبندی شدهای که بطور جداگانه تهویه میشود، ارزش خواهد داشت. این عمل باعث خواهد شد که به ازاء هر لامپ ۴۰ وات، ۸ وات در کسب حرارت صرفهجویی شود، که معادل ۱۷ درصد کاهش در کسب حرارت ناشی از نورپردازی خواهد بود.
دستگاه شنوایی انسان یکی از مهمترین کانالهای ارتباطی بدن است و احتمالاً فقط در مقایسه با دستگاه بینایی عضو دوم محسوب میشود. اما، در حالی که، چشمها را میتوان در مقابل نور شدید یا صحنههای ناخواسته بست، گوشها همواره در طول حیات در مقابل هر گونه سروصدای ناخواسته، مثل هرگونه صدای مطلوب باز هستند. بنابراین، چنانچه جلوگیری از سروصدا ضروری باشد، میبایست پیشبینیهایی در خود محیط به عمل آید.
لفظ «سروصدا» در مورد صداهای ناخواسته به کار برده میشود، بنابراین تعریف سروصدا جنبه ذهنی دارد. صدای مطلوب برای فردی ممکن است سروصدای نامطلوب برای فرد دیگری باشد.
در زندگی روستایی صداهای مختلف به ندرت به سروصدا تبدیل میشوند، زیرا این صداها به نوعی در زندگی و ارتباطات اجتماعی مردم آن محل نقش دارند. علاوه بر آن، این صداها به ندرت ممکن است از حد قابل تحمل تجاوز نمایند. شهرنشینی منابع ایجاد سروصدا را به سرعت افزایش داده (منابعی از قبیل صنایع، ترافیک، هواپیما، رادیو و غیره)، و نیز تغییری در اخلاق و رفتار اجتماعی مردم پدید آورده است.
کمبودن تراکم جمعیت در مناطق روستایی ضامن به وجود آمدن فاصله بیشتر بین منبع سروصدا و شنونده است و در نتیجه باعث کم شدن مزاحمت میشود. در حالی که در شهرهای پرتراکم، منابع بالقوه تولیدکننده سروصدا بیشتر و فاصله مابین این منابع و شنوندگان نیز خیلی کمتر است. با افزایش منابع تولیدکننده سروصدا، مشکلات مربوطه افزایش مییابد و انجام اقدامات دفاعی ضرورت پیدا میکند.
علم «آکوستیک» به دو زمینه عمده زیر تقسیم میشود:
۱- کنترل صداهای مطلوب، یعنی ایجاد بهترین شرایط برای شنیدن صداهایی که مایل بشنیدن آنها هستیم: اکوستیک اتاق
۲- کنترل صداهای نامطلوب، یعنی کنترل سروصدا
در مناطق گرمسیری حتی اگر سروصدای فعلی بمراتب کمتر از نواحی پیشرفته صنعتی در مناطق معتدل باشد، مشکلات جدی آینده آنها به هیچ وجه کمتر نخواهد بود. با رسیدن به چنین مرحلهای، به دلایلی که در زیر میآید، در واقع وظیفه طراح در مناطق گرمسیری حتی مشکلتر از مناطق معتدل خواهد بود:
الف) در مناطق گرمسیری، برعکس مناطق معتدل که بیشتر فضاهای داخلی ساختمان مورد
استفاده قرار میگیرد، قسمت عمده اوقات زندگی در فضای خارجی سپری میشود که در آن کنترل صدا امکان ندارد.
ب) خصوصاً در مناطق گرم و مرطوب که ساختمان متشکل از ساختارهای سبک و بازشوهای وسیع است و نتیجتاً کنترل سروصدا بطور موثر امکانپذیر نیست، تضادی بین نیازهای حرارتی و نیازهای شنوایی وجود دارد.
طراحی ساختمان در مناطق گرمسیری بطور قابل ملاحظهای تحت تأثیر ملاحظات کنترل سروصدا قرار میگیرد. کنترل سروصدا بیش از آنکه به جزئیات ساختمان بستگی داشته باشد، به برنامهریزی و تصمیمات اولیه طراحی بستگی دارد. اقدامات اصلاحی به ندرت امکانپذیر هستند و
انجام اینگونه اصلاحات نیازمند بصیرت، مهارت و ورزیدگی بیشتر معمار خواهد بود. معماری که برای مناطق گرم و مرطوب طراحی میکند، نسبت به همکاران دیگرش که برای مناطق معتدل طرح میدهند، بیشتر نیازمند درک و آگاهی از مسائل مربوط به سروصدا و راههای کنترل آن است.
ماهیت صدا
صدا، در واقع، احساسی است که به وسیله تأثیر یک محیط (واسطه) ارتعاشی روی گوش به وجود میآید، اما معمولاً از این واژه برای خود ارتعاش استفاده میشود.
منبع صدا بیشتر اوقات جسم جامد (مثل یک رشته سیم یا یک صفحه) مرتعش شدهای است که به نوبه خود ارتعاشی را در هوا به وجود میآورد. اما این ارتعاش ممکن است به وسیله مرتعش شدن محیطهای گازی ایجاد شود، مثل ارتعاش هوا در سوت یا فلوت.
یک اُکتاو اختلاف بین دو صدا به معنای دو برابر شدن فرکانس است، مثلاً از ۷۵ به ۱۵۰ هرتز یا از ۱۰۰۰ هرتز به ۲۰۰۰ هرتز. طیف تمام فرکانسها در یک اُکتاو را «نوار اُکتاو» میگویند.
قانون عکس مجذور فقط در شرایط فضای باز، جایی که هیچگونه مانع یا جسم خارجی منعکسکننده صدا وجود نداشته باشد، صدق میکند. شرایط هوای آزاد تقریباً همان شرایط
فضای باز نظری را فراهم میسازد.
طبق قانون «عکس مجذور» با دو برابر شدن فاصله، شدت صدا به یک چهارم کاهش مییابد. به دلیل رابطه لگاریتمی، این امر باعث میشود که با هر بار دو برابر شدن فاصله، تراز صدا به اندازه Db6 تقلیل یابد، بدون آنکه در اندازه شدت صدا تأثیری داشته باشد.