بخشی از مقاله

ضرورت حکو مـت
نیاز بشر به حکومت از دیدگاه عقل :
برای اثبات نیاز بشر به حکومت بیان دو مقدمه ضروری است :
نخست اینکه اجتماعی زیستن آدمی مورد اتفاق تمامی دانشمندان می باشد. تاریخ زندگی بشر نیز گویای این واقعیت است که وی به صورت جمعی می زیسته است. طریقه زندگی انسانها با حیوانات فرق می کند بیشتر حیوانات به صورت فردی زندگی کرده و احتاجاتشان را خودشان فراهم می کنند. اما خداوند انسانها را بگونه ای آفریده است که :
۱) نیازهای متفاوتی دارند.
۲) دارای استعدادهای مختلفی هستند که بدین وسیله نیازهای گوناگون یکدیگر را بر طرف می سازند.
۳) کمال آنان در گرو شکوفایی استعدادها و تامین نیازهای آنان است.


۴) این نیازها تنها در اجتماع بر آورده می شود استعداد ها نیز در میان جمع و با فعالیتهای جمعی و موقعیت های مناسبی که جامعه در اختیار فرد قرار می دهد شکوفا می شود.
ویژگیهای فوق نشانگر این است که انسان اجتماعی آفریده شده است و به اجتماع و زندگی اجتماعی نیازمند است .
از سوی دیگر انسان دارای غریزه حب ذات و خود دوستی است و همواره در صدد جلب منفعت و دفع ضرر از خود می باشد. هر کس می خواهد بر دیگران تفوق و بر تری پیدا کند و آنها را به استخدام خود در آورد .

اینجاست که در زندگی اجتماعی تضاد منافع و اصطکاک و در نتیجه هرج و مرج - اختلاف - بی نظمی و بی ثباتی اجتماعی به وجود می آید و این اختلاف و هرج و مرج - انسانیت - بقا نسل و زندگی اجتماعی انسان را به خطر می اندازد.
بنابراین هر عقل سلیم و هر فطرت پاکی حکم می کند که برای جلو گیری از هرج و مرج - درگیری - حفظ نظام اجتماعی و وصول به هدفهای والای انسانی جوامع گوناگون بشری نیاز مند دو اصل زیر هستند :
۱) قوانینی که حدود و وظایف و تکالیف عموم را معین کرده پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسان باشد.


۲) رهبر و نظام حکومتی که اجرای قانون و هدایت عموم مردم را عهده دار شود و در میان آنها قضاوت کند.
بر کسی پوشیده نیست که مجموعه قانون به تنهایی برای اصلاح جامعه کفایت نمی کند و برای اینکه قانون مایه اصلاح جامعه و سعادت بشر بشودبه قوه اجرائیه ( حکومت ) و مجری ( حاکم ) احتیاج دارد به همین جهت خداوند در کنار تشریع قوانین یک حکومت و دستگاه اجرایی به وسیله پیامبر ص ایجاد کرد. ( ولایت فقیه حضرت امام خمینی ره ص۲۳ تلخیص )


قران کریم بر این حکم عقل مهر صحت زده و در تایید آن می فرماید : « کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه ... » ( بقره :۲۱۳) مردم گروهی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را فرستاد که نیکو کاران را بشارت دهند و بدان را بترسانند و با ایشان کتاب را به راستی فرستاد تا در باره آنچه مردم اختلاف کردند .


ضرورت حکومت از دیدگاه امامان معصوم :
امامان معصوم ع وجود حاکمی را که رهبری اجتماع را به عهده گیرد و جامعه را از هرج و مرج و اختلالهای مضر به حیات اجتماعی نجات دهد یک امر لازم و طبیعی می دانندو بر ضرورت حکومت در جامعه اگر چه حکومت ایده آل اسلامی هم نباشد تاکید کرده اند.
حضرت علی ع می فرماید : و انه لا بد للناس من امیر بر او فاجر... ( نهج البلاغه خطبه ۴۰ ص ۱۲۵و۱۲۶) وجود حاکم و زمامدار برای مردم ضروری است چه حاکم نیکو کار و چه بد کار ...


سیره پیشوایان دین در تشکیل حکومت :
پیامبر گرامی ص پس از ابلاغ رسالت خویش به منظور اجرای قوانین و دستورات نجات بخش الهی حکومت تاسیس کرد و خود در راس حکومت زمام امور جامعه اسلامی را به دست گرفت . سپس اقدامات اساسی و حیاتی حکومتی را به اجرا گذاشت از جمله : به مناطق مختلف اسلامی حاکم اعزام و قضات را برای داوری نصب نمود سفرایی به نزد روسای قبایل و پادشاهان گسیل داشت و به جمع آوری مالیات و سر و سامان دادن به وضع اقتصادی پرداخت. ( ولایت فقیه حضرت امام خمینی ره ص۲۵)


بعد از اتمام دوران رسالت ختمی مرتبت ائمه معصومین ع نیز هر کدام به نوبه خود و شیوه متناسب با زمان خودشان بی وقفه برای ایجاد حکومت در جامعه تلاش کردند که بعنوان نمونه به دوران حکومت حضرت علی ع و امام مجتبی ع می توان اشاره کرد. البته بیشتر آنان به دلیل عدم آگاهی سیاسی مردم و نیز سلطه دشمنان موفق به تشکیل حکومت نشدند.
انواع حکومت :
در جهان بینی اسلامی که بر پایه دین و ایمان به خدای یگانه استوار است رژیم های سیاسی در یک تقسیم کلی به « حکومت الهی » و « حکومتهای غیر الهی ( طاغوتی ) » تقسیم می شوند.


این تقسیم بندی در قران با تعبیر به « ولایت الله » و « ولایت طاغوت » آمده است .( بقره : ۲۵۷ ) حکومت الهی یعنی حکومتی که بر اساس احکام و قوانین الهی و نیازهای فطری انسان اداره و حاکم آن نیز با معیارهای الهی انتخاب می شود.
حکومت و ولایت طاغوتی و غیر الهی یعنی هر حکومتی که با معیارهای الهی همخوانی ندارد و حق حاکمیت و حاکم را زر و زور ( در رژیم های استبدادی ) و تبلیغات مسموم ( در مدعیان دموکراسی ) تعیین می کند و قوانین آن بر اساس خواست اکثریت مردم تدوین می شود. ( تحقیقی پیرامون ولایت فقیه حبیب الله طاهری ص۱۶ )


انواع رژیمهای سیاسی موجود در جهان را می توان از دو زاویه مورد بر رسی قرار داد : میزان مشارکت مردم و شکل و ساختار حکومت.
انواع حکومتها بر مبنای میزان مشارکت مردم :
یکی از ملاکهای طبقه بندی انواع حکومت میزان مشارکت مردم در آن است که بر این اساس رژیم های سیاسی را می توان به سه دسته استبدادی - دموکراسی و مختلط تقسیم کرد.


الف ) رژیمهای استبدادی :
حکومت استبدادی حکومتی است که فرد به تنهایی زمام امور جامعه را به دست گیرد و بدون هیچ گونه قانون و قاعده ای هر چه را بخواهد انجام دهد. ( روح القوانین منتسکیو ترجمه علی اکبر مهتدی ص۲۱) این حکومت دارای ویژگیهای زیر است:
(1) نامحدود بودن قدرت حاکم : در این حکومت حدود سنتی یا قانون برای میزان قدرت دولت وجود ندارد. حاکم خود هم قوه مقننه- هم مجریه و هم قضائیه است. نظر و خواست او قانون است که با واسطه یا بدون واسطه بر مردم تحمیل می شود . زور و سرنیزه هم قوه مجریه است. مردم همانند برده ناگزیر از اطاعت او هستند . وی خود سرانه مجازات متخلفان را معیین و آنها را به مجازات دلخواه می رساند.


(۲) مبتنی بودن بر یک نظام اجتماعی استکباری و استثماری : در این نوع حکومت حاکم و زمامدار به وسیله مردم انتخاب نمی شودبلکه از راههای فتح - کودتا - ارث و یا تعیین جانشین به قدرت می رسد. ( رژیمهای سیاسی موریس دوورژه ترجمه ناصر صدر الحفاظی ص۱۶و۱۷ )
حکومت با شیوه استبدادی از دیر زمان در اکثر کشورها حاکم بوده و در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحولاتی گردیده است. در قرن بیستم نوع جدیدی از استبداد تحت عنوان به وجود آمد . واژه « توتالیتر » بر گرفته از « توتوس » به معناي فراگير و جامع « توتالیتاریسم » است. ( فرهنگ علوم سیاسی غلامرضا بابائی و دکتر بهمن آقایی ص۱۹۷ ) و در اصطلاح سیاسی به آن دسته از رژیم ها اطلاق می شود که دارای این ویژگی باشند:
۱) نظارت دولت بر کلیه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی.


۲) انحصار قدرت سیاسی در دست یک حزب ( حزب حاکم ).
۳) حذف کلیه اشکال نظارت دمو کراتیک جامعه .
۴) توسل به ترور برای سرکوب هر نوع مخالفت.
۵) وجود یک فرد در راس حزب و دولت.
۶) تلاش برای شکل دادن جامعه بر اساس ایدئولوژی حزبی و تجهیز همه قوای جامعه در راه هدفهای حزب و دولت و از میان بردن استقلال فردی . ( همان )
ب ) رژیمهای دمو کراتیک :

دمو کراسی از نوع حکومتی است که به موجب آن اکثریت مردم کنترل سیاسی جامعه را در دست داشته باشند و در راس آن فرمانروایی که از جانب مردم انتخاب شده قرار گیرداعم از اینکه مردم او را بطور مستقیم انتخاب کرده باشند یا منتخب نمایندگان مردم باشد.


گفتنی است که متاسفانه حکومت دمو کراسی به طور کامل در هیچ جامعه ای به تحقق نرسیده است . و یا اینکه بیشتر حکومتهای دنیای امروز به ویژه حکومتهای غربی ادعای دموکراسی دارنداما عملکرد آنها نشا می دهد که دموکراسی فقط در ظاهر وجود دارد و مردم هر چند در ظاهر آزاد هستند و حق رای و انتخاب نمایندگان خود را دارند ولی در واقع چنین نیست بلکه حکومتها در موقع انتخابات با تبلیغات وسیع و دقیق ( گذشته از حزب بازی و مرام سازی عده ای جاه طلب با عناوین فریبنده و یا تبلیغات گمراه کننده که در این راه از هر وسیله ای حتی از خوانندگان - نوازندگان- و زنان رقاصه استفاده می کنند ) آنچنان جوی به وجود می آورند که مجال فکر کردن را از مردم می گیرند و مردم را به سمت و سویی که خود می خواهند هدایت می کنند.


اصول اساسی که مبانی دمو کراسی را تشکیل می دهند عبارتند از :
۱ پیروی از عقل و منطق : به این معنی که بشر بیشتر از عقل و منطق پیروی می کند . بنابراین تصمیمات و سیاستی که در یک حکومت دمو کراتیک اتخاذ می شود توام با تفکر و احساس مسئوولیت خواهد بود.


۲) پیروی بشر از اخلاق : بشر موجودی است نوع دوست و برای حقوق دیگران احترام قائل است و توانایی دارد که بین نیازهای جامعه و هوس های تعادل به وجود آورد .
۳) برابری : سومین اصل دمو کراسی برابری افراد بشر است و این برابری نه تنها شامل حق رای می گردد بلکه شامل حقوق مدنی ( مانند تهیه منزل- آموزش و پرورش و بهداشت ) و منافع فردی نیز می شود.
۴) توانایی بشر برای نیل به پیشرفت : طبق این اصل امکان ترقی بشر به وسیله خود او و بدون هیچ گونه راهنمایی و هدایتی امکان پذیر است و توانایی دارد سطوح مادی - فکری و معنوی خویش را سامان بخشد.


۵) آزادی : از دیگر اصول دمو کراسی آزادی افراد و گروه هاست. منظور از واژه آزادی در اینجا آزادی به معنای غربی آن است. آزادی در غرب به معنای بی بند و باری و در بینش دمو کراسی بیشتر به معنای آزادی فردی است . از نظر سیاسی نیز کسانی که دارای نظر و عقیده ای موافق با قدرتمندان حاکم باشند افکارشان در سطح وسیعی در جامعه منشر می شود ولی افرادی که با صاحبان زر و زور نا سازگاری داشته باشند هر چند به ظاهر در اظهار عقیده آزادند ولی صدایشان به گوش کسی نمی رسد. ( دانش اجتماعی احمد حامد مقدم چاپ آموزش و پرورش ص ۴۶)
از جمله ای حکومتها حکومت مشروطه سلطنتی است که نمایندگان مجلس آن توسط مردم انتخاب می شوند. ولی رئیس حکومت از راه استبدادی قدرت را به دست می گیرد.


الف ) حکومتهای سلطنتی :
این واژه به رژیمهایی اطلاق می شود که در آن یک تن به عنوان پادشاه یا ملکه که بر اساس توارث یا انتخابات یا عادات و رسوم کشور به پادشاهی رسیده حکومت می کند . ( فرهنگ علوم سیاسی ص۳۷۶) این حکومت به دو دسته تقسیم می شود : سلطنت مطلقه و سلطنت مشروطه . در سلطنت مطلقه سلطان حاکمیت مطلق و تام دارد و با استفاده از آن مستبدانه و بی محاباو بنا به رای خویش حکمرانی می کند . جانشینی شاه موروثی است. نمونه بارز این نوع حکومت رژیم حاکم بر عربستان سعودی است. ( ترمینولوژی حقوقی دکتر محمد جعفر جعفری ص۳۶۱) در سلطنت مشروطه بخشی از قدرت در اختیار پادشاه و بخشی در اختیار مجمع عمومی ملت و یا در اختیار طبقات ممتاز یا در دست مجالس مقننه است. ( فرهنگ علوم سیاسی ص۳۷۶)


ب) حکومتهای جمهوری :
رژیم جمهوری به لحاظ اعمال حاکمیت ملی در انتخابات مسوولان به سه نوع تقسیم می شود:
۱) جمهوریهایی که فقط نمایندگان قوه مقننه توسط مردم انتخاب می شوند و رئیس جمهور از طرف مجلس تعیین می گردد مانند جمهوری چهارم فرانسه که رئیس جمهور بر اساس آن در جلسه مشترک مجلس انتخاب می شد.
۲) جمهوری هایی که ملت علاوه بر انتخابات اعضای مجلس مقننه رئیس جمهور را نیز انتخاب می کنند مانند جمهوری اسلامی ایران و نیز امریکا .
۳) جمهوری هایی که ملت علاوه بر نمایندگان مجلس و رئیس جمهور اعضای دیوان عالی را که مسوولیت قوه قضائیه را دارند انتخاب می کنند مانند جمهوری مکزیک. ( فقه سیاسی عمید زنجانی ج۱ ص۱۰۴)


حکومتهای جمهوری موجود جهان به دو دسته عمده تقسیم می شوند :
الف ) جمهوریهای دموکراتیک غربی : ریشه های تاریخی این جمهوریها به انقلابهای قرن هیجدهم و نوزدهم می رسد. سنن دموکراسی در این نوع حکومتها ملحوظ است و زمامدار از طریق انتخابات عمومی بر گزیده می شوددر این نوع حکومت نقش احزاب و پارلمان چشمگیر است. ( فرهنگ علوم سیاسی ص۲۰۵) از کشورهای عمده ای که دارای این رژیم سیاسی هستند می توان فرانسه - ایتالیاو آلمان را نام برد.
ب) جمهوری های دموکراتیک کمونیستی ( توده ای ) : این نوع جمهوری پس از حرکتهای کمونیستی در اروپای شرقی و آسیا به وجود آمد که جمهوری « پرولتاریا » ( طبقه کارگر ) خوانده می شود.

 

کدام یک از این حکومتها را بپذیریم ؟
حکومتهایی که نام بردیم دارای نقاط ضعف و نارسایی های فراوانی می باشند که هرگز از عهده انجام این خواسته ها و وظیفه ها بر نیامده و نمی توانند بر آیند .
مهم ترین و عمده ترین نقاط ضعف مشترک این حکومتها عبارتند از :
۱) بی توجهی به جنبه های معنوی انسان :
در حکومتهای ذکر شده به جنبه های معنوی اصلا توجه نشده است در این حکومتها به انسان از این جهت که انسان است توجه نشده حتی در این حکومتهای کمونیستی انسان فقط از جنبه های اقتصادی مورد توجه قرار گرفته و در رژیمهای غربی انسان بعنوان یک وسیله خدماتی یا کالا برای استفاده در جهت مطامع دنیوی و لذت و شهوت و آزادیهای بی قید و بند نگاه می شود. این حکومتها اگر چه به پیشرفتهای علمی و صنعتی نایل آمده اند ولی در نتیجه عدم توجه به جنبه های معنوی آتش حرص و جاه طلبی در آنان شعله ور شده و این پیشرفت ها به ابزاری برای رسیدن به اهداف استکباری تبدیل شده اند.


۲) شعله ور ساختن آتش جنگ ها :
تلفات ناشی از جنگهای خانمانسوز و اختراع بمب های آتشزا که هر روز زندگی و حیات انسان را مورد تهدید جدی قرار می دهدبر کسی پوشیده نیست آتش جنگ جهانی اول و دوم که جز بر محور اغراض مادی دور نمی زد به دست همین حکومتها شعله ور گردید:
جنگ جهانی اول : ده میلیون کشته - ۲۲میلیون ناقص - ۵میلیون مفقود و ۳۰ میلیون نفر زخمی بر جا گذاشت . ( جمهوری اسلامی حسین نوری ص ۱۰۶) در زمان کنونی نیز هر زمان منافع مادی مدعیان دموکراسی به ویژه آمریکای جهانخوار اقتضا کند به کشوری حمله می کنند بدون اینکه دلیل قانع کننده ای داشته باشند ( مانند حمله به عراق و افغانستان و ... ) و لکن آنجا که منافعی نداشته باشند اگر جان هزاران انسان هم در خطر باشد سکوت خواهند کرد . ( مانند فلسطین و لبنان )

۳) سوء استفاده از قدرت :

از دیگر نقاط ضعف این حکومتها سوء استفاده از قدرت نظامی و اقتصادی برای نیل به اهداف پلید و زور مدارانه است. این نوع حکومتها ملت های ضعیف را زیر زنجیر استعمار فکری - اقتصادی و سیاسی می کشند و منابع و ثروت آنها را به یغما برده نظریات خود را به آنها تحمیل می کنند.

۴) شیوع فساد و فحشا :

از دیگر نقاط ضعف این حکومتها شیوع روز افزون فساد - فحشا و بی بند و باری های فراوان از جمله : سقط جنین - هم جنس بازی - روابط نا مشروع- امراض خانمانسوز مقاربتی - مشروبات الکلی و ... تحت عنوان آزادی است. ( تلخیص از جمهوری اسلامی حسین نوری ص۱۰۸)

از آنچه بیان شد به خوبی روشن می شود که هیچ یک از حکومتهای ذکر شده سعادت بشری را تامین نمی کنند و موجبات تکامل واقعی انسان را فراهم نمی آورند بلکه روز بروز انسانها را به انحطاط و تباهی می کشند. از این رو نمی توانند حکومت ایده آل انسانی باشند.

حکومت الهی :

حکومت الهی یا اسلامی از لحاظ مبنا هدف و شکل حکومت از سایر حکومتها متمایز است و دارای ویژگیهای خاص خود می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید