بخشی از مقاله
مشکلات خط فارسی
نقصهايي اساسی كه براي زبان فارسي شمردهاند به شرح زيراست (راثی ساربانقلی، 1384):
● عدم اعراب گذاری: به عنوان مثال کلمات (مَلَک، مِلک، مَلِک، مُلک) همه به یک شکل نوشته می شوند.
● وجود چند علامت برای یک حرف: مانند (ز، ذ، ظ، ض)
● استفاده از یک علامت برای چند حرف: مانند "و" که پنج مورد نوشتن دارد یکی برای بیان ضمه در کلمات "خوش" و "تو". ديگر بيان مصوت ممدود يا "واو ماقبل مضموم" مانند "شور" و "او". سوم بيان حرف صامت "واو" در كلماتي چون "آواز" و "والي" و "عفو" . چهارم بيان حرف مصوت مركبي كه در كلمات "نو" و "جوشن" و مانند آنهاست. پنجم حرفي كه در زبان كنوني خوانده نميشود مانند "واو معدوله" در كلمات "خواهر" و "خواستن" و "واو" در كلمه "عمرو"[27]
● حرفهایی که در نوشتار حذف می شوند: مانند "الف" در کلمات "اسمعیل" و "الله"
● نقطه گذاری: نقطههايي متعدد در بالا و پائين حرف كه هم سبب دشواري و هم موجب اشتباه در خواندن ميشود. اهميت بيش از حد نقطه درخط فارسي هنگام تشخيص نوري كاراكترها توليد اشكال اساسي ميكند. به عنوان مثال كلمات زير را در نظر بگيريد كه با يك يا چند نقطه عوض ميشوند (بُر، بَر، پُر، پَر، تَر، پُز، پَز، بُز، تِز). - از راست به چپ نوشته شدن: برای این مورد دلایل
مختلفی ذکر شده است از جمله عدم هماهنگی و ایجاد مشكل در نوشتن متون رياضي و شيمي و نتهاي موسيقي و دستورات شطرنج و اين كه خط تصويري يعني علائم گرافيكي كه در كل جهان استفاده ميشود مانند علائم راهنمائي و رانندگي تماماً از چپ خوانده ميشوند.
● پیوسته نویسی و جدا نویسی: مانند تنوع استفاده از ‹مي› چسبان و غير چسبان و يا تنوع نحوه به كار بردن «علامتهاي جمع ‹ها، ان، جات› ، هم، هيچ، كه، (ضماير شخصي متصل مان، تان، شان)، شناسي، را، چه، چون، تر، ترين، بي (پيشوند نفي)، به، اي (نشانه ندا)، آن و اين» در كلمات به صورت پيوسته و يا جدا گانه: (آنچه ، آن چه)؛ (همچنانكه، همچنانكه) ؛ (جنابعالي،
جنابعالي)؛ (هيچكس، هيچكس)؛ (ميتواند، ميتواند)؛ (آن ها، آنها) در اين مورد كلماتي كه پيشوند و يا پسوند دارند نيز در شكلهاي مختلف نوشته ميشوند. برخي از كلمات در دو شكل متصلنويسي و منفصلنويسي به دو شكل مختلف ظاهر ميشوند، مانند «علاقمند و علاقهمند؛ انديشمند و انديشهمند». مصدرها و فعلهاي مركب و اسمهاي مشتق از آنها نيز به دو صورت
متصل و منفصل نوشته ميشوند مانند «نگهداشتن و نگهداشتن». در جستجوي مطالب از اينترنت اين مورد توليد اشكال ميكند چنانكه جستجوي «هيچكس» نتايج متفاوتي را با جستجوي «هيچكس» ميآورد و يا جستجوي «كتابشناسي» و «كتابشناسي» در موتور جستجوي گوگل نتايج متفاوتي را ارائه ميكند. اين گونه كلمات با اين كه در خواندن متن اشكال كمي به وجود
ميآورند و هر آشناي به زبان فارسي به راحتي ميتواند آن را بخواند اما در فنآوري امروزه و تجزيه و تحليل كلمات به كمك رايانه اشكال اساسي توليد ميكند و شايد اگر قاعدهاي جامع و مانع براي آن وضع گردد، بتوان گفت بزرگترين مشكل خط فارسي حل شده است. منظور اين كه، براي مثال خواندن سه كلمه «بيحوصلگي، بيحوصلگي، بيحوصلهگي» مشكلي ايجاد نميكند. اما در محيط الكترونيكي و شبكه اينترنت براي بازيابي اين كلمه بايستي براي تمام اشكال اين كلمه، جستجو را انجام دهيم، البته اگر آگاهي از تمام اشكال نوشتاري آن داشته باشيم.
● نوشته شدن حروف به اشکال متعدد: مثلاً نوشتن ك و گ (كـ گـ ك گ) در اشكال مختلف نيز باعث سردرگمي و عدم جستجوي صحيح ميشود.
●بوجود آمدن معنای متفاوت با اضافه کردن یک فاصله: مثل مادر ، ما در
● تعداد سطرها در هر صفحه: سه كرسي مختلف براي حرفهاي مختلف الفبا باعث مي شود كه در مقايسه با اكثر زبانها تعداد سطرهاي هر صفحه به مراتب بيشتر گردد چون برخي حروف روي خط كرسي قرار ميگيرند و برخي پائين خط كرسي و برخي بالاي خط كرسي مثل (ا ب م )
● پیوسته نویسی حروف: از آنجائيكه حروف در نوشتن غالباً به صورت چسبيده و پيوسته نوشته ميشوند و اين امر تشخيص حرف به حرف نوشته به وسيله رايانه را، دچار مشكل ميكند.
● عدد صفر در فارسی: در او. سي. آر. فارسي هم چنين اعداد نيز مشكل ساز هستند چنانچه صفر در فارسي يك نقطه كوچك است كه ميتواند رايانه را به اشتباه بياندازد و نيز اعداد 1 و 2 و 3 بسيار شبيه هم هستند و تفاوتشان در يك دندانه كوچك است.
● تنوع در رسم الخط: مانند ( اتاق و اطاق) و يا (امپراتور و امپراطور). و كلماتي كه فقط يك شكل آنها صحيح ميباشد ولي شكل ناصحيح آن نيز زياد استفاده ميشود مانند «ذغال و زغال؛ خوشنود و خشنود». البته اين جداي از تنوع در مفهوم كلمات است كه در ديگر زبانها نيز وجود دارد، يعني براي بعضي از مفاهيم ممكن است كلمات متنوعي استفاده بشود. مانند كامپيوتر و رايانه.
● شکل های مختلف ضبط نام های بیگانه: واژههاي بيگانه اغلب براي پر كردن خلاء واژههاي علمي و يا ارتباطي سودمند هستند، اما وجود آنها مسائلي از قبيل چگونگي ضبط آنها در زبان قرضگيرنده را به وجود ميآورد. براي ضبط واژههاي قرضي به سبب اختلاف فاحش نشانههاي الفباي فارسي با نشانههاي الفباي خارجي مشكلات جدي وجود دارد. از جمله اين كه الفباي
فارسي آوانگار نيست و به همين جهت در ضبط دقيق تلفظ واژههاي زبان فارسي نيز ناتوان است و اين ناتواني در ضبط واژههاي بيگانه به مراتب بيشتر است و اين كه در مورد برگردان اسامي خارجي به خط فارسي قاعده خاصي وجود ندارد و هر كس بنا بر سليقه و ذوق خود اين كار را انجام ميدهد كه در نتيجه يك كلمه واحد به صورتهاي مختلف نوشته ميشود. براي مثال (كلسيم،
كلسيوم، كالسيوم) و يا اسم Franklin به صورت (فرانكلين، فرانكلن، فرنكلين، فرنكلن) ضبط شده است. خانم صديق بهزادي اين مشكلات را به سه دسته تقسيم كرده است: ” 1- نامهايي كه در برگردان آنها همخوانها ايجاد مشكل ميكنند. 2 – نامهايي كه در برگردان آنها واكههاي ساده مشكلاتي را به وجود ميآورند . 3 – و سوم نامهايي كه در بر
گردان آنها مشكل اصلي مربوط به واژههاي مركب است. (نقل در راثی ساربانقلی، 1384)
● انواع مختلف جمع بستن: به عنوان مثال جمع بستن يك واژه با علايم جمع فارسي وعلايم جمع عربي و نيز جمع بستن بي قاعده (جمع مكسر)، استفاده ازجمع جمع، مانند (معلم، معلمين، معلمان، معلمها).
● تنوین های زبان عربی: از جمله دشواريهاي رعايت اصل همخواني نوشتاري و گفتاري هستند.
● وجود دندانه های متعدد: به خصوص در او.سي.آر. فارسي ايجاد اشكال ميكند مانند كلمات: نشستن و استشهاد.
ابزارهاي كاوش با واسط فارسي
برخي از ابزارهاي كاوش با امكانات جستجوي فارسي عبارتند از: ایران کلیکIranclick، Open Directory، ايرانهوIranhoo ، ايرانمهرIranMehre ، پارسيك Parseek ، گوگل Google. تنها موتور كاوش Google داراي برنامه روبات مي باشد و قادر است صفحات فارسي را در قالب يوني كد[28] شناسايي و در پايگاه خود نمايه كند. Parseek نيز از آنجايي كه از پايگاهGoogle استفاده مي كند، يك موتور كاوش وابسته به پايگاه ديگر ابزارهاي كاوش به حساب مي آيد.4 ابزاركاوش ديگرراهنماي موضوعي به شمارمي آيند و انسان فرايند شناسايي،بررسي و نمايه سازي سايتها يا صفحات وب رابرعهده دارد. (کوشا، 1382)
اضافه کردن يك واسط هوشمند به موتورهاي كاوش يا خزنده ها، كيفيت نتايج كاوش در وب هاي فارسي زبان را ارتقاء می دهد. اين واسط در واقع نقش يك پردازشگر پرس وجو[29] را ايفاء مي كند. (صدیقی؛ زمانی فر، 1385)
نتیجه گیری
نقایص ومشکلات خط فارسی که اجمالاً ذکر شد، بازیابی اطلاعات توسط موتورهای جستجو را که در حال حاضر تنها موتور جستجوی Google امکان جستجو به زبان فارسی را دارد و سایر موتورهای کاوش مانند Parseek هم موتور کاوش Google را برای جستجوی اطلاعات فارسی به کار می برند، دشوار می کند و همین نقایص، باعث عدم دسترسی کاربران به همۀ صفحات وب موجود به زبان فارسی می شود که این همان وب نامرئی است (صفحاتی در وب وجود دارد اما با موتور کاوش نمی توان آن را بازیابی کرد).
طبق مطالعات انجام شده در این زمینه، به نظر می رسد که حجم وب نامرئی در زبان فارسی نسبت به حجم کل وب فارسی بیشتر از حجم کل وب نامرئی نسبت به حجم کل وب است. چرا که از میان صفحات وب فارسی، صفحات وب بسیاری وجود دارد که به دلایلی که قبلاً اشاره شد از جمله عدم وجود رسم الخط ثابت و نیز عدم رعایت آن توسط تولیدکننگان صفحات وب از دید کاربران پنهان می ماند.
در این راستا آگاهی از وجود وب نامرئی توسط کتابداران، اولین و مهمترین گام است.
ساده و روشن بنويسيم
«آیا باید برای آنلاین-نویس دستورها و هنجارهای ویژهای داشت؟» به این پرسش داریوش آشوری، نویسنده و زبانشناس پرآوازه پاسخ میدهد.
دویچه وله: آقای آشوری، عنوان پروژهی شما در قلمرو زبان، پروژهی زبان باز است. اینترنت را برای باز شدن زبان فارسی یک فرصت میبینید، یا به خاطر آسیبهایی که به زبان میرساند، یک تهدید؟
داریوش آشوری: یکی از حُسنهای اینترنت برای کسانی که بیرون از ایران زندگی میکنند و با آن سروکار دارند، این است که رابطهی آنان را با زبانِ مادری یا ملیشان پایدار نگاه میدارد و کوشش
برای نوشتن در اینترنت این رابطه را استوارتر میکند. در گذشته بریده شدن رابطه با زبانِ ملی برای کسانی که سالیان دراز دور از میهن زندگی میکردند، سببِ فراموشی زبان میشد. اما، افزون بر این، طبیعتِ اینترنت و آسانیِ دسترسی به آن و این که هر کس میتواند به میل و سلیقهی خود و در حد سواد خود در آن بنویسد و منتشر کند، دستها را برای هر گونه شلوغکاری زبانی هم باز میگذارد. اینترنت میدان باز شگفتانگیزی برای هر گونه تجربهی زبانی تازه هم هست. با امکانِ ارتباطی آسان و همهگیری که برقرار میکند، از آن برای بهبود و پیشبردِ زبان هم میتوان بهره گرفت.
واما، آنچه من به عنوانِ «زبانِ باز» پیش کشیده ام به رابطهی زبان و جهانِ مدرن و نیاز جهانِ مدرن به زبانِ باز مربوط میشود: یعنی زبانی که پا به پای پیشرفت، دگرگونی علوم، تکنولوژی و در کل، شکل زندگی مدرن که پیوسته در حال دگرگونی ست، گسترش یابد. اینترنت به عنوانِ رسانهی
آسانیاب و همهگیر میتواند در داد وستد زبانی و پراکنشِ سریعِ یافتههای زبانیِ تازه و رفع مشکلاتِ زبانی، نقش مثبتی داشته باشد و کم وکاستیهای سیستم پوسیده و بیفکر آموزشی رسمی ما را تا حدی جبران کند. امکان دستیابی سریع و آسان به منابعِ اطلاعاتیِ زبانی (فرهنگها و دانشنامهها)، هم از جنبههای مثبتِ خدمتهای اینترنت است. اینترنت میتواند یک نظامِ خودآموزیِ بسیار کارامد باشد، اگر که مایهی درست و بهاندازه بر رویِ آن عرضه شود.
د. و.: یکی از مشکلهای مهمی که ما تا کنون داشتهایم، تفاوت میان زبان نوشتاری و زبان گفتاری است. اکنون گویا شق سومی نیز اضافه شده و آن هم زبان فارسی رایج شده در اینترنت است که میان زبان گفتاری و نوشتاری نوسان میکند و به خاطر اصطلاحهای ویژهاش، دارد هویت مستقلی مییابد. شما در مورد این زبان چه فکر میکنید؟ آیا میشود آن را در مسیر فکر شدهای انداخت؟
د. آ.: من در این مورد چندان دقتی نکرده ام. امّا دیده ام که گونهای زبانِ «خودمانی» در اینترنت رواج مییابد که اساس آن فارسی گفتاری به لهجهی پایتخت است. این گونهی زبانی که درادبیات داستانی مدرن با نوشتههای جمالزاده و هدایت و دیگران پیشاپیش واردِ عالمِ نوشتاری شده، حالا جای خود را در اینترنت هم باز کرده است. همچنان که میدانید، اینترنت جهانِ «بیکانون»
(decentered) است و هر گفتمان و گونهی زبانیای به آسانی میتواند به آن راه یابد و جای خود را باز کند. در نتیجه، هر کس میباید به فکرِ گونهی زبانیِ ویژهی خود در آن باشد. گونهی زبانیای که من به کار میبرم، فارسیِ نوشتاریِ رسمی ست در قلمروِ علومِ انسانی و فلسفه. این زبان میکوشد، تا جایی که میتواند، به الگوی اصلی خود، که زبانهای مدرنِ اروپایی در این قلمرو است، نزدیک شود. بنا براین، هم به فکرِ نقطهگذاریِ درست است، هم سبکِ شفاف و پیراستهی نوشتاری، هم واژگانِ گسترده و گسترش پذیر برای آنچه مینویسد، چه مقاله باشد چه ترجمه از
و پیرایش و گسترش میدانِ خویش است، روشِ و یافتههای خود را هم به دیگران پیشنهاد وسفارش میکند.
د. و.: بر مبنای این توضیحها، توصیههای شما برای کسی که online مینویسد، چیست؟ آیا فکر میکنید برای آنلاین-نویس باید دستورها و هنجارهای ویژهای داشت؟
د. آ.: بستگی دارد که چه کسی برای چه هدفی و با رویکرد به چه کسانی مینویسد. برای نوشتن در یک سایت رسمی، مانند دویچه وله و بیبیسی، که کارش گزارشگری ست، بیگمان میباید "دستور و هنجارِ ویژهای" وجود داشته باشد. رسانههای گزارشگر برای هر بخشی از کار خود میباید اصولی داشته باشند و به کارکنانِ خود سفارش کنند و اگر لازم باشد با گذاشتنِ
او، برای مثال، فارسی ست، به خودیِ خود شایستگیِ نوشتن به این زبان در یک سایت رسمی یا سخن گفتن به آن را در یک رسانهی شنیداری ندارد. زبانِ نوشتاری را باید آموخت و دانست که در چه سطحی و برای چه مخاطبی مینویسیم و چه گونه بنویسیم، همچنان که زبانِ گفتاری برای رادیو و تلویزیون را. این کار، تا آن جا که من میدانم، در دنیای رسانهای فارسیزبان تا کنون نشده است.
د. و.: سایت فارسی دویچه وله مرحلهی تازهای از کار خود را آغاز میکند. ما اکنون دارای تحریریهی مستقلی هستیم. هدف این است که در این رسانه از زبان پاکیزه واستواری بهره بگیریم. برای رسیدن به چنین هدفی چه توصیههایی به یک سایت خبری و فرهنگی چون ما میکنید؟
د. آ.: ما باید فکر کردن بیاموزیم. فکر کردن از جاهای بسیار ساده و «ابتدایی»؛ از این که نقطه و ویرگول را کجا باید گذاشت و پرانتز را و پاراگراف را کجا باید باز کرد... این که سادهترین و روشنترین شکل این یا آن جمله در زبانِ ما چه میتواند باشد (یعنی، چه گونه میتوان از شرِ کلیشهها و قلمبهگوییها، و در نتیجه، تاریکیها و ابهامهای زبان نوشتاری سنتی آزاد شد)... این که سروته مطلب را چه گونه باید به هم پیوست و دوخت و دوز کرد تا از وراجی و پریشانگویی پرهیز کرده باشیم.
تا این که روزی- انشاءالله تعالی- به آن جا برسیم که به اندیشیدن در بارهی اندیشیدن برسیم و دکارت و کانت و هگل و هایدگر را هم بتوانیم ترجمه کنیم... آمین!
چند نکته براي بهبودِ شيوهی نگارشِ فارسىِ (*)
علّتِ اصلی پریشانیها و نارسايىهاي نوشتاریِ زبانِ فارسی بیسرـوـسامانیِ عمومىِ نثرِ فارسى ست. این بیسرـوـسامانی برامده از ناآگاهیِ بیشینهی اهلِ قلم به شيوهیِ نگارشِ درست به شیوهی مُدرن است. شیوهی مدرن در همهکار اندیشیدن به روش و پایبند بودن به آن را میطبد. و این کاری ست که نظامِ آموزشیِ ملّی باید به نوجوانان و جوانان بیاموزد. امّا در نظامِ
آموزشِ طوطیپرورِ ما-- که تنها کارِ آن انباشتنِ ذهنها از مشتی «محفوظات» است— هرگز چیزی به نام «اندیشیدن» و روشهایِ آن-- که بنیادِ آموزشِ مدرن است-- طرح نشده است. بنا بر این، خود باید آستین بالا بزنیم و آنچه را که هرگز به ما نیاموخته اند، بیاموزیم. در موردِ شیوهی نوشتن هم، از همه جهت، باید اندیشید و به کمبودها و ناتوانیهای خود آگاه شد. مسائلِ نوشتن دو وجه دارد، یکی جنبهی زبانیِ ست، یعنی چهگونگیِ نوشتنِ جملههای درست و روشن و رسا و در ارتباطِ درست با یکدیگر، و دیگر ساختارِ منطقیِ گزارههایِ متن در مقاله یا کتاب یا گزارشِ کتبی و
شفاهی. با این وجه دوّم، که وجهِ دشوارترِ کار نیز هست، این جا کاری ندارم و توجّهّ من اکنون به وجهِ نخست است، یعنی تنها به وجهِ زبانی شیوهی نگارش یا، به عبارتِ دیگر، وجهِ دستوریِ آن. توجه به این مسأله و خودآگاهی یافتن به آن کاری چندان دشوار نیست. با كمي دقت در ساختارِ جمله و چیرگی بر برخى عادتهای دیرینه در نوشتن، با نگاهِ سنجشگرانه به نوشتهی خود و
ديگران، میتوان از نابسامانیها کاست و بر رساییِ نوشتهها افزود. آنچه در اين جستار مىآيد عمومىترين و فراوانيابترين مسائلِ اين گونه متنها ست، ولى كار به همين جا پايان نمييابد. مسائلِ ديگر هم هست، از جمله روشِ نقطهگذاری، كه به جای خود باید طرح کرد.
نمونههايي كه در زير ميآورم بیشترشان از یکیـدو سايتِ فارسى رادیویی گرفته شده، بجز آنچه از يك كتاب و یک روزنامه در آن آمده است. جملههای اصلی را با علامتِ ◄ مشخّص کرده ام و نمونههاي اصلاح شده را با علامتِ ☼، و جملههاي دوبار اصلاح شده را با علامتِ ☼☼.
متن پیدیاف اين مقاله)
I. نابهجايي يا پراكندگىِ اجزاءِ جمله:
در نثرِ فارسىِِ كنونى مهمترين مسأله، به گمانام، پراكندگيِ اجزاءِ اصليِ جمله و فاصله افتادن ميانِ آنها ست، كه فهمِ آن را بسیار دشوار میکند و کار را گاه به مهملنویسی و درازنویسیهای وحشتناک میکشاند. به عنوانِ یک اصلِ، باید توجه داشت که هر جملهیِ خبري يك بخشِ پايهاي دارد كه از يك نهاد و يك گزاره تشكيل میشود. براي مثال: امريكا به عراق حمله كرد. بر اين جملهی پايه، که یک فاعل، یک مفعول، و یک فعل دارد، ميتوان چيزهاى ديگري افزود، مانندِ قيدِ زمان، قيدِ مكان، همچنین عبارتها و جملههای توضيحدهنده یا تکمیلکننده كه با ابزارهاى دستورى، مانندِ حروفِ ربط و اضافه، به آن مي پيوندند. سرِ جای درست قرار دادنِ هر یک از اجزاء یا جدا کردنِ درستِ آنها در جملههای پایه و پیرو از نکتههایی ست که تاکنون در فارسی به آن توجه چندانی نشده و به نظر نمیرسد که هرگز بخشی از کارِ آموزشِ زبان بوده باشد. به همین دلیل، ابهام و تاریکی و همچنین یاوگی و بیمعنایی در نوشتههای ما کم نیست. نمونههایی که میآورم گواهِ روشنِ این نکته است.
در نمونههاى زير، براي مشخص كردن جملهی پايه، زير آن خط گذاشته ام و اجزاءِ ديگر جمله را با علامتِ // از هم جدا كرده ام. سپس نشان داده ام كه براي روشنتر شدن و رساتر شدنِ جمله چه گونه ميشود آنها را به صورتِ درستتر كنارِ هم نشاند.
براي سادهتر و روانتر شدنِ نوشته ميبايد كوشيد تا اجزاي جملهی پایه، يعنى نهاد و گزارهی آن، تا جاى ممكن در كنارِ يكديگر قرار گيرند تا خبرِ اصلي هرچه سرراستتر و كوتاهتر به خواننده برسد. و سپس، عبارتها و جملههاى پیرو به دنبالِ آن، یا در مناسبترین جا، بيايند، تا هرچه آسانتر و روانتر معنا را برسانند. در صورتي كه بر اثرِ درآمیختنِ جملهی پايه و و عبارتها یا جملههایِ پیرو،
جمله بسيار دراز شود و ميانِ اجزاءِ جملهی پايه زیاد فاصله افتد و فهمِ آن را كُند يا دشوار كند، بهتر آن است با تجزيه به دو یا سه جمله آن را كوتاه كنيم و جملههای پیرو یا توضیحی را به صورتِ جملهی جداگانه به دنبالِ جملهی اصلی بیاوریم. اين كار بهويژه براي گزارشِ راديویی بسيار اهميت
دارد. زيرا با دراز شدنِ بياندازهی جملهی اصلی و فاصله افتادن ميانِ اجزاءِ آن، شنونده، چهبسا ناخودآگاه، بهزحمت ميافتد یا جمله را درست نمیفهمد. گرفتاری در چنبرهی جملههای توـ درـ توی نامفهوم، که گاه ده ـ پانزده سطر هم میشوند، و جمع شدنِ دو یا سه، حتّا چهارـپنج فعل، در پایانِ «جمله»، و یا حذفِ بیجای فعلها در چنین سبکِ نوشتاری، از بیماریهای دیرینهی نثرِ فارسی ست.
توجه به زبانِ انگليسي و شيوهیِ بياني آن ميتواند بسيار آموزنده باشد. كوتاهنويسى، سادهنويسى، وشفافنويسى در زبانِ انگليسي، امّا با غنیترین مايهی واژگان، حتّا برای پیچیدهترین ایدهها و اندیشهها، حاصل پرورشِ روشمند و آگاهانهی آن زبان در دورانِ مدرن است، و مىتواند براي اهلِ زبانهاي ديگر، از جمله ما فارسيزبانان، نمونهای بسيار خوب و آموزنده باشد. البتّه، نه با پيروي مكانيكي از دستور زبانِ انگليسي و شيوهی عبارتبندي آن— چنان كه مترجمانِ كمتجربه میکنند— بلكه با توجه به سياقِ گفتارِ درست و شفاف در زبانِ خود.
اينك نمونهها (به تفکیکِ گزارهی اصلی—که زیرِ آن خط کشیده شده—از دیگر اجزاء توجّه کنید):
◄با اين حال «ام اس بلست» هنوز به اندازه ويروس «اسلمر» (Slammer) // که در ماه ژانويه منتشر شد و بعضی از عابربانک ها را از کار انداخت،// خسارت نزده است
☼با اين حال، «ام اس بلست» هنوز به اندازهیِ ويروس «اسلمر» (Slammer) خسارت نزده است؛ ويروسي که در ماه ژانويه منتشر شد و بعضی از عابر (؟) بانک ها را از کار انداخت.
◄اين ويروس را می توان// با پياده کردن بسته های نرم افزاری که به حل نقطه ضعف ويندوز کمک می کند و همچنين با اجرای برنامه ضدويروس// خنثی کرد.
☼با پياده کردن بسته های نرمافزاریاي که ضعفِ ويندوز را برطرف مي كنند، و همچنين با اجرای برنامهیِ ضد ويروس، اين ويروس را می توان خنثی کرد
”به حل نقطه ضعف ويندوز كمك ميكند“ جملهی ناهمواري ست. بهتر است بشود: ضعفِ ويندوز را برطرف ميكند.