بخشی از مقاله

خلاصه
اقتصاد دانشبنیان بر پایه تولید، اشاعه و کاربرد دانش و اطلاعات شکلگرفته و سرمایهگذاری برای پیشرفت و توسعه همهجانبه صنایع داخلی، فراوردهها و محصولات در آن نقش محوری دارد. دستیابی به سطوح مطلوب اقتصاد دانشبنیان مستلزم عواملی چون بومیسازی دانش، تمرکز به نوآوری و ابداعات در عرصههای مختلف و اجرای آموزههای لازم در حوزه-های کارآفرینی، بهرهوری، استانداردها و الگوهای تولید و مصرف دارد. از سوی دیگر ظرفیت بالای سوپرجاذبهای پلیمری در جذب و نگهداری محلولها و نیز ویژگیهای خاص آنها در ظهور و بروز رفتارهای متنوع و گزینشی؛ باعث گردیده این دسته از پلیمرها به عنوان فراورده حدواسط یا محصول نهائی؛ کاربرد گستردهای در فرمولاسیون، فراوری، بهرهوری و تولید محصولات مختلف اعم از صنایع بهداشتی، غذائی، رزین، بهینهسازی مصرف آب؛ کشاورزی، حفاری صنعت نفت و جذب آلایندههای نشطی داشته باشد.

ارتقاء شاخص بهرهوری در محصولات؛ رویکرد بالنده، درونزا و پایداری است که میتواند نقش عملی در تقویت اقتصاددانشبنیان ایفا نماید. بلاشک دستیابی به سطوح مطلوب از اقتصاد دانشبنیان نیازمند آگاهی-بخشی همگانی، همگرائی و هدفمندی در شاخص بهرهوری تمامی مراحل فرایندی از تولید آزمایشگاهی تا تجاریسازی محصولات میباشد. نظر به اهمیت کشوری موضوع اصلی جستار؛ در این مقاله تلاش میشود ضمن بررسی نظریات مرتبط با ظهور وبروز اقتصاد دانشبنیان، عوامل موثر بر تحقق آن، شاخصهای ارزیابی مقبول و وضعیت کشور در اقتصاد دانش-بنیان؛ سوپرجاذبهای پلیمری ، بخاطر اهمیت شان در ارتقاء بهرهوری و تولید، بعنوان یک محصول دانشبنیان پرکاربرد جایگاه پیدا کرده و در فرایند ارتباط این مفاهیم، ادبیات نگارش نوینی برقرار گردد.

کلمات کلیدی: شاخصهای اقتصاد دانش بنیان، بانک جهانی، ئیدروژل، ریزموج، کربوکسی متیل سلولز

.1 مقدمه

از دهه 1980 نظریهپردازهای اقتصادی ظهور عصر جدیدی را پیشبینی کردهاند که در آن، دانش منبع اصلی ثروت و تولید اقتصادی بشمار میآید. در این عصر سازماندهی اقتصادی بر اساس شبکهبندی دانش شکل گرفته است. به دیگر سخن، اقتصاد در عصر جدید از اقتصاد متکی بر زمین، نیروی کار و سرمایه فاصله گرفته و به اقتصاد دانشبنیان نزدیک شدهاست.[1]از نظر روششناختی؛ فرایند تدوین و طراحی این مقاله، انجام بررسیها و مطالعات تحقیقی است. از آنجائیکه نویسنده مقاله علاوه بر تجارب بالای فعالیتهای آزمایشگاهی و پژوهشی؛ ارتباط کاری مداوم و نزدیکی با تلاشگران عرصه سوپرجاذب های پلیمری داشته، ضمن تلاش برای آگاهیافزائی در حوزه اقتصاد دانشبنیان و سوق دادن فعالیتهای پایه در راستای تقویت پایههای آن؛ نیاز به تمرکز در جمعآوری اطلاعات و اقدامات بعمل آمده در این عرصه داشته و بر مبنای تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده در کنار نگاشت شناخت دیرینه منابع صورت پذیرفته و نگاه به تشریح جایگاه سوپرجاذبهای پلیمری در بهبود کیفی فراوردههای ذیربط دارد.

از طرفی متون علمی و نتایج پژوهشها عمدتا بهصورت " غیر مرتبط با اقتصاد دانشبنیان " هست . اصولا طراحی و تدوین مطالبی که با انسجام لازم بتواند هم نیاز محتوائی پژوهشگران را برآورد سازد و هم واجد ویژگی آگاهیبخشی در عرصه تجاریسازی و مسائل کلان اقتصادی باشد، تلاشگریهای مجدانه میطلبد. در نگارش این مقالهسعی شده ضمن تدوین و همگامسازی متون ویژگیهای فوق با موضوعات جدید مورد تحقیق، وسعت و زاویه دید مشتاقان عرصه سوپرجاذب پلیمری افزایش یافته و گفتمان نوینی در نگارش مقالات پژوهشی فراهم گردد.

در تکمیل موارد مطرح فوق کوششهای بعمل آمده در راستائی تنظیم شده تا بهرهگیری لازمه از ترکیبات بسهولت قابل دسترس و بالقوه سوپرجاذب پلیمری بعمل آید. مشخص گردید در بین این دسته از ترکیبات؛ کربوکسی متیل سلولز بنا به دلائلی که در بخشهای بعدی مقاله تشریح گردیده است، مزایای بالائی داشته و مناسبترین گزینه محسوب میشود. بنابراین جهتگیری مطالب مقاله با هدف تمرکز بر ریز روشهای سنتزی تهیه سوپرجاذب پلیمری بر پایه این ماده - با تاکید بر برتری روش تابش ریزموج - ، تشریح عوامل بوجود آورنده اتصالات عرضی گزینه منتخب و نحوه تنظیم اثربخش مولفههای دستگاه ریز موج، فرایند مورد استفاده در اندازهگیری ظرفیت نگهداری آبِ ترکیبات ژلی حاصله صورت پذیرفته است. قاعدتا شناسایی دقیق ارتباط فعالیتهای پژوهشی با مسائل تجاری و اقتصادی، هماهنگی برای فعالسازی طرحهای تحقیقاتی و پایش مستمر شاخصهای کلیدی نیازمند هماهنگیهای گسترده است.

2.طرح مسئله

1. نظریههای مهمی که در پیدایش اقتصاد دانش بنیان نقش محوری داشتهاند کدامست؟ دانشبنیان کردن اقتصاد و جامعه چگونه ممکن است و عوامل موثر بر تحقق این نوع اقتصاد کدام است؟

2.شاخصهای مهم اندازهگیری اقتصاد دانشبنیان کدامست؟ بر اساس این شاخصها، جمهوری اسلامی ایران در چه وضعیتی از اقتصاد دانشبنیان بسر میبرد؟

3.پرکاربردترین ماده در تهیه سوپرجاذبهای پلیمری کدام ترکیب است و روش سنتز بهینه آن کدامست؟

4.در مراحل افزایش کمی و کیفی محصولات و بهرهوری، سوپرجاذبهای پلیمری چه نقشی میتوانند داشته باشند؟ جایگاه اینگونه پژوهشها در اقتصاد دانشبنیان چیست؟

5.بسترهای دستیابی به وضعیت مطلوب اقتصاد دانش بنیان در کشور ، عملا چگونه فراهم میشود؟

.3  مروری بر ادبیات اقتصاد دانش بنیان

در اقتصاد دانشبنیان، دانش محرک اصلی رشد، ایجاد ثروت و کارآفرینی در همه فعالیتهاست. بنابراین اقتصاد دانش-بنیان صرفا به صنایع مبتنی بر فناوریهای پیشرفته محدود نمیشود و به نوعی شرط موفقیت در همه فعالیتهای اقتصادی، مدیریت دانش و اطلاعات هست. همچنین دانش مورد نیاز از طراحی تا نتیجهبخشی اقتصاد دانشبنیان، فقط از نوع فناوری محض نیست و دانش فرهنگی، اجتماعی و مدیریت و بازاریابی را هم شامل میشود. اقتصاد دانشبنیان با عناوین مشابهی از جمله اقتصاد جدید، اقتصاد دیجیتال و اقتصاد الکترونیک از پدیدههای معاصر در اندیشه و تفکر اقتصادی و توسعه محسوب میشود.این شاخه اندیشهای در عصر جدید، محصول توجه به تاثیر مهم دانش و اطلاعات در فرایند تولید و مقیاس آن و نیز عواملی چون جهانی شدن اقتصاد، رشد انفجاری اطلاعات و ارتباطات و افزایش تقاضا و نیاز به تولید انبوه هست.

رد پای نظریه اقتصاد دانشبنیان را میتوان در تفکر اندیشمندان اقتصادی دهههای اخیر ملاحظه کرد و الزاماتی از جمله رشدسریع فناوریهای دانشبنیان، موجب توجه ویژه به آن در عصر حاضر شده بخش مهمی از اندیشههای اقتصادی دانشگرا در عصر جدید، محصول نظریات دانشمندان نئوکلاسیک هست. در این دیدگاه، پیشرفت فناوری موجب کاهش دیدگاه می-شود. در نتیجه تقاضا برای کالاها و سپس تقاضا برای نیروی کار و دستمزدها افزایش مییابد. همچنین پیشرفت فناوری، موجب افزایش عمومی درآمدها در همه گروهها میشود. در حالیکه در مدل کلاسیکها، افزایش سطح درآمدها موجب فاصله بین گروههای مختلف اجتماعی میشد. نئوکلاسیکها معتقدند پیشرفت فناوری و بهبود کیفیت نیروی کار، موجب افزایش بازده نیروی کار میشود. مثلا بازده صعودی زمانی رخ میدهد که تحولات کیفی در صنایع قدیمی موجب ایجاد محصولات و زمینهسازی بازار جدید شده و در نهایت رشد علمی موجب صنایع میشود.

بطور خلاصه ما از ابتدای قرن حاضر، در جهان شاهد رشد اقتصاد دانشبنیان هستیم. در عصر کشاورزی استفاده از زمین و نیروی کار و ثروت اندوزی از از طریق زمین، محور فعالیت اقتصادی و قدرت یابی بود. در عصر صنعتی منابع زمینی را با نیروی انسانی و سرمایه در هم آمیختیم و در حال حاضر پی میبریم این دانش و دانائی است که تفاوتها و اختلافات را بوجود می آورد و منبع عظیم و زوال ناپذیر ثروت و قدرت دولتها و ملتها بشمار میرود. امروز دیگر زمین منبع ثروت و قدرت نیست و جنگهای آینده برای تصرف سرزمین که منبع قدیم قدرت و ثروت بود، رخ نخواهد داد. امروزه تغییراتی در ساختار اقتصادی کشورها ایجاد شده و دانش بعنوان کالائی جدید با ویژگیهای متفاوت از دیگر کالاها قابلیت عرضهاندام دارد. در حال حاضر بانک جهانی پروژه گستردهای بنام "دانش برای توسعه" تعریف کرده که هدف آن بکار بردن و استفاده از دانش برای کمک به توسعه کشورها میباشد. همچنین بانک جهانی دوره جدید را اقتصاد مبتنی بر دانش نامیده است و چهار محور بر آن تعریف کرده:

الف - سیستم پایهگذاری شده با ساختارِ اقتصادیِ مشوق استفادهی موثر از دانش و رشد کارآفرینی ب - جمعیت تحصیلکرده ، خلاق و ماهر ج - زیرساخت اطلاعاتی و ارتباطی بخوبی توسعه یافته د - یک نظام ملی موثر که رابطه دینامیکی فعال با جهان علم و فناوری و جهان کسب و کار داشتهباشد.[2]جامعه جهانی بطور عام و جوامع توسعه یافته بطور خاص در حال ورود به مرحله جدیدی از توسعه هستند که اصطلاحا جامعه دانش و سامانه اقتصادی آنرا اقتصاد دانش مینامند. به هر سامانه اقتصادی در این مرحله از توسعه "اقتصاد مبتنی بر دانش" میگویند. اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است که بر اساس تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته و سرمایهگذاری در دانش و صنایع دانش پایه مورد توجه خاص قرار میگیرد. برای دستیابی به اقتصاد دانشبنیان بایستی شرائط لازم برای ابداع و نوآوری فراهم شود تا توانائی تبدیل ایدهها به محصولات از طریق سرمایهگذاری به تولید محصولات جدید منجر شود.

کمیته اقتصادی 1 APECاقتصادی را دانش بنیان میداند که برای رشد و تولید ثروت، تنها به تعدادی از صنایع با فناوری بالا متکی نیست، بلکه در این اقتصاد تمامی صنایع به فراخور نیاز خود از دانش استفاده میکنند. یعنی تولید، توزیع و کاربرد دانش در تمامی صنایع، عامل محرکه و انگیزشی برای رشد اقتصادی، تولید، ثروت و اشتغال است. نکات اصلی در این تعریف عبارتند از:تغییرات نوآوری و فناوری در قالب نظامی کارائی لازم را دارد که در آن فعالیت نهادهای دولتی و خصوصی و تعامل آنها با یکدیگر سبب ورود، اصلاح و اشاعه فناوریهای جدید میشود.توسعه سرمایه انسانی، یعنی آموزش، تعلیم و تربیت از استاندارد بالائی برخوردار بوده و در طول زندگی افراد، انباشت سرمایه انسانی ادامه مییابد.فراهم بودن زیرساختهای کارا به طریقی که افراد و واحدهای اقتصادی بتوانند به سادگی و با هزینه معقولی به اطلاعات دسترسی یابند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید