بخشی از مقاله

نقش اقتصاد دانش بنیان در تحقق اقتصاد مقاومتی

 

چکیده

با توجه به شرایط استراتژیک خاص کشور در چند سال اخیر و مواجه با تحریم ها و تنگناهای متفاوت پیش آمده برای ایران، استفاده از الگوی بومی و متناسب با شرایط کشور از الزامات رشد اقتصادی محسوب می شود، به همین جهت الگویی تحت عنوان اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری مطرح گردید. با توجه به اینکه اقتصاد مقاومتی،اقتصادی است که در شرایط تحریم ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی دشمنان، تضمین کننده رشد و شکوفایی کشور است برای دستیابی به اهداف این الگو باید موارد موثر بر آن در دستور کار قرار گیرد و همه (مسئولین و مردم) به دنبال ثبات و خود اتکایی به سبب رسیدن به تعالی در حوزه اقتصادی باشند و با مقابله با تحریم ها و تقویت تولید ملی موجب تحولی عمیق در رشد و توسعه کشور شوند. در این راستا با توجه به اینکه اقتصاد دانش بنیان بر تولید، توزیع و استفاده از دانش برای بدست آوردن ثروت و ایجاد رشد تاکید دارد و در عصر ارتباطات و فناوری، دانش به مثابه منبع حیاتی سازمان ها در عرصه رقابت و عاملی برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار محسوب می گردد استفاده از آن یکی از الزامات و مولفه های دستیابی به اهداف ذکر شده در اقتصاد مقاومتی می باشد.

کلیدواژه: اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان، دانش، ایران


مقدمه

اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی است که هماهنگ با سیاستهای کلان سیاسی و امنیتی نظام اسلامی و برای مقاومت در برابر اقدامات تخریبی شکل می گیرد تا بتواند در برابر ضربات اقتصادی تحریمها و توطئههای گوناگون اقتصادی نظام استکبار مقاومت کرده و توسعه و پیشرفت خود را ادامه دهد.

امروزه پایه و اساس رقابت بین کشورها و سازمانها، رقابت در دانش بوده و اقتصاد کشورها به سمت اقتصاد دانش محور در حال پیشروی می باشد. اقتصاد دانش محور اقتصادی است که به شکل مستقیم بر اساس تولید، توزیع و مصرف اطلاعات و دانش قرار گرفته باشد. زمانی که توجه سازمان ها و کشورها به سوی دانش و دانش محوری جلب می گردد وجود شرکت های دانش بنیان از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. به طوری که کشورها می توانند با اتکاء بر دست آوردهای این شرکتها به کسب مزیت رقابتی در بازارهای جهانی بپردازند. این موضوع زمانی ازاهمیت بالاتری برخوردار می شود که مسئله تحریم های اقتصادی وارد معامله گردد. زمانی که کشوری با تحریم های اقتصادی مواجه می شود شرکت های دانش بنیان به عنوان یک راهبرد اثرگذار برای مقابله با تحریم ها کاربرد خواهد داشت (کوثری و همکاران، .(1393

بنابراین در این راستا میتوان بیان نمود اقتصاد دانش بنیان میتواند راهکاری برای دست یابی به این مهم باشدکه نه تنها به عنوان یک نیاز اساسی برای کشورهای در حال توسعه نظیر ایران به شمار می آید بلکه اجتناب از حرکت به سمت چنین اقتصادی توان رقابتی را به شدت کاهش می دهد. این اقتصاد با وقوع تحولات علمی و تحقیقاتی، دگرگونی عمیقی در عرصه رشد و تولید اقتصادی ایفا می کند. اقتصاد مبتنی بر علم و دانش موجب رشد و توسعه پایدار جامعه و درنهایت تحقق اقتصاد مقاومتی می شود (رمضان پور و همکاران، .(1391 با توجه به ضرورت و اهمیت تحقق اقتصادی مقاومتی و در نهایت رشد اقتصادی کشور و عوامل موثر در تحقق اهداف مشخص شده در این الگو؛ در این تحقیق برآنیم تا تاثیر اقتصاد دانش بنیان را بر تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی مورد بررسی قرار دهیم.

ضرورت انجام تحقیق


اقتصاد مقاومتی در ظرفی تحقق پیدا می کند که پتانسیلهای درونی و اقتصادی آن بهعنوان مؤلفههای مؤثر بهصورت جداگانه آسیبشناسی شده و برای آن برنامهریزی شود. فضای فعلی اقتصادی ایران با بستر تحقق اقتصاد مقاومتی فاصله دارد؛ لذا

 

اکنون باید مؤلفههای مؤثر را بهصورت جداگانه شناسایی و برای تقویت آنها برنامهریزی کرد. اقتصادی که بتواند مزیتهای خود را بشناسد و برای نقاط ضعف خود برنامه ارائه دهد، مقاومسازی شده است. این آسیبشناسی قدم نخست برای اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی است که از محدوده شعار و کاغذ فراتر است. لذا در این پژوهش سعی شده است تا مولفه ها و ویژگی های اقتصاد دانش بنیان به عنوان یکی از موارد اثر گذار بر تحقق اقتصاد مقاومتی مورد بررسی قرار گیرد.

مفهوم اقتصاد مقاومتی


در سال های اخیر، به منظور مقابله با فشارهای ناشی از تحریم به اقتصاد ایران و همچنین رهایی از اقتصاد تک محصولی و وابسته به نفت، واژه ی اقتصاد مقاومتی به ادبیات اقتصادی و سیاسی کشور وارد گردید و صاحب نظرانی با رویکردهای گوناگون در این حوزه اظهار نظر کردهاند؛ برخی با ادبیات علم اقتصاد، برخی با ادبیات اقتصاد اسلامی و برخی نیز نقش مؤلفههای حوزههای فرهنگ و سیاست را در شکلگیری اقتصاد مقاومتی مورد بررسی قرار دادهاند. (جباری پور، .(1391 برخی از این صاحب نظران اقتصاد مقاومتی را مفهومی می دانند که درپی مقاوم سازی، بحران زدایی و ترمیم ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی مطرح می شود، که قطعا باور و مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های عقلایی و مدبرانه، پیش شرط و الزام چنین موضوعی است (مقبل و نادری، (1394 برخی دیگر نیز اقتصاد مقاومتی را به معنای مقاوم کردن اقتصاد کشورها در برابر تهدیدها و دسیسه های دشمنان، به گونه ای که آسیب پذیری اقتصاد در برابر فشارهای بیرونی کاهش یابد تعریف می کنند، که البته این تعاریف و مفهوم بسیار شبیه و نزدیک به یکدیگر هستند ولی در این میان، تعریف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتی را خود رهبر فرزانه انقلاب ارائه داده اند. ایشان در دیدار با دانشجویان فرمودند: "اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی ها و خصومت های شدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد" (بیانات رهبر معظم انقلاب، (1391

اقتصاد مقاومتی در راستای کاهش وابستگی ها و تاکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش بر خوداتکایی و مردمی کردن اقتصاد، اجرایی کردن سیاست های اصل 44 ، توانمندسازی بخش خصوصی، تشویق فعالیت اقتصادی و سیستم بانکی کشور، توجه به صنایع دانش بنیان و ظرفیت های گوناگون دیگر می باشد (شهری و علیزاده، (1393

الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی

برخی از الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی عبارتند از:

.1 اقتصاد علم است و باید علمی اداره شود منظور علم و شیوه های اجرایی بومی شده ای است که متناسب با ویژگی های اقتصاد ملی باشد. اقتصاد هر کشور برنامه ریزی

اقتصادی علمی لازم دارد که با اولویت بندی می توان به نتیجه رسید.

.2 حوزه عمل اقتصاد دستوری و اقتصاد اثباتی باید در جای خود مورد توجه قرار گیرد علم به عنوان ابزار، وظیفه ای دارد و مکتب، حوزه عمل دیگری دارد که بر علم هم احاطه دارد. ارزش ها، آداب و رسوم و سنت

ها در حوزه اقتصاد دستوری است. همه نظام ها در حوزه قلمرو علم اقتصاد (تولید، توزیع و مصرف) یکسانند و تفاوتی ندارند. اقتصاد مقاومتی از این حیث که دارای روح ارزشی است و آن هم برگرفته از غایت مداری مکتبی است، حتما فراتر از اقتصاد ریاضتی است. اما برخلاف آنچه که بعضا اصرار می شود که این دو مفهوم کاملا متفاوت اند، اقتصاد ریاضتی بخشی از اقتصاد مقاومتی و لازمه آن است که منطق و علم اقتصاد به آن توصیه می کنند. مقاومت حاکی از یک شرایط سخت و غیرعادی است که یا به دلیل کمبودها – به هر دلیل – یا تصمیم برای توسعه ملی، پیش روی جامعه باشد. در چنین شرایطی جامعه می تواند در مصرف و تخصیص منابع دست و دل بازانه عمل کند، بنابراین ریاضت اجتناب ناپذیر است.

.3 بحران ها به حداقل ممکن تقلیل داده شوند اگر بحران و فشارهای آن به حداقل ممکن برسد، مقاومت در برابر آن با کمترین هزینه صورت می گیرد. مساله مقاومت و

تصمیم برای مقاومت امری صرفا اقتصادی نیست؛ ولی از یک طرف تبعات اقتصادی دارد و از طرف دیگر اقتصاد هزینه های مقاومت را اندازه گیری می کند تا تصمیم گیران براساس اطلاعات درست و یک تحلیل هزینه – فایده علمی اولا هزینه های تصمیم گیری را بدانند و ثانیا کم هزینه ترین راه ممکن را برای مقاومت برگزینند.

.4 توجه به تولید ملی پایدار تولید ملی مهم ترین شاخص و متغیر در هر اقتصاد ملی است. تولید پویا نه تنها نیازهای جامعه را به کالا و خدمات برآورده می

کند، بلکه اساس اقتدار و پایداری ملت محسوب می شود. تولید ملی به عنوان اساس و پایه مقاومت یک ملت است. ملتی می تواند در مقابل ناملایمات و بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی مقاومت کند که بتواند نیازهای مصرفی خانوارها و مواد اولیه و واسطه ای تولید را برآورده کند.

.5 هم اقتصاد و هم مقاومت باید مردمی باشد

اقتصاد ملی زمانی می تواند به توفیقاتی دست یابد که مورد قبول و حمایت آحاد جامعه قرار گرفته باشد. این اتفاق هم زمانی روی می دهد که مردم اقتصاد ملی را برای منافع و حداقل در جهت کاهش مشکلات خویش ارزیابی کنند. لازمه این دو حالت وضعیتی است که مردم در اقتصاد به طور موثر ایفای نقش کنند. این شرایط حداقل شرایط لازم در جهت ایجاد انگیزه برای مقاومت در برابر ناملایمات و سختی هاست. ثبات قوانین، حقوق مالکیت، وجود قوانین شفاف، اجرای عدالت در توزیع امکانات اقتصادی، سیاستگذاری های مناسب و .... مشارکت مردم در اقتصاد را تقویت می کند.

.6 مقاومت کار فرهنگی لازم دارد کارفرهنگی، انسانی می سازد که در همه ابعاد "مقاومت" تکلیف او می شود. این موضوع فقط در مساله اقتصادی نیست. کار

فرهنگی به معنای یادآوری تکلیف و انجام وظیفه است. انسان وظیفه گرا در جنگ، دفاع و در همه سختی ها از جمله در بحران های اقتصادی، کمبودها و نیازمندی های ملی مثل رشد و توسعه اقتصادی هم مقاومت می کند و امیدوارانه و صبورانه تلاش می کند (اسدی، .(1393

اقتصاد دانش بنیان

مفهوم اقتصاد مبتنی بر دانش اولین بار در سال 1995 توسط سازمان توسعه وهمکاری اقتصادی (OECD) مطرح شد. در گزارش تکمیلی این سازمان در سال 1996 ، اقتصاد دانش چنین تعریف شده است: اقتصادی که به طور مستقیم مبتنی بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات باشد. اصطلاح اقتصاد دانش بنیان نتیجه شناخت کامل نقش دانش و فناوری در رشد اقتصادی است(.(OECD,1996 اقتصاد دانش و اقتصاد دانش بنیان اصطلاحات عمومی هستند که این روزها مترادف هم به کار می روند. در میان این دو مفهوم، اقتصاد دانش قدمت بیشتری داشته و ریشه آن به دهه 1950 میلادی می رسد و عمدتاً بر ترکیب نیروی کار متمرکز است. امروزه دانش و نوآوری بعنوان عوامل مهم ایجاد ثروت پذیرفته شده و در سطح خرد و کلان فرصتها و چالش های جدیدی را فراهم کرده اند. در سطح کلان کشورهای در حال توسعه و سازمان های اقتصادی بین

المللی اقدام به ایجاد راهبردها و چارچوب هایی برای رسیدن به اقتصاد دانش محور که در آن ثروت و درآمد بر اساس توانایی های دانش و نوآوری است، تلاش می کنند (عظیمی و برخورداری،(1387 اصطلاح اقتصاد دانش بنیان از دیدگاه سیستم ها به جنبه های ساختاری گذرگاه ها و رژیم های فناورانه افزوده می شود

(Cooke, P., & Leydesdorff, L, 2005) سه نیروی محرکه فرعی تجدید شده به عنوان کارکردهای یک اقتصاد دانش بنیان عبارتند از: (1 تولید ثروت در اقتصاد؛ (2 تولیدات جدید از طریق سازماندهی علم و فناوری و (3 اداره و کنترل تعاملات


استان مازندران ، ساری - هشتم اسفند ماه 1394

میان این دو نیروی محرکه فرعی، از طریق سیاست گذاری در محدوده دولتی و مدیریت در محدوده خصوصی(Leydesdorff, L., & Etzkowitz, H,2003 و (Leydesdorff, L, 2010


اقتصاد دانش بنیان بر خاسته از دو نیروی اصلی استْ ×

1. ×افزایش دانش بری فعالیت های اقتصادی

2. ×افزایش جهانی شدن امور اقتصادی

افزایش دانش بری برخاسته از ترکیب عوامل مختلف نظیر انقلاب فناوری اطلاعات و نیز افزایش سرعت تحولات تکنولوژیکی است ×؟جهانی شدن هم ناشی از برداشته شدن قید وبند های دولتی، بین المللی و نیز انقلاب ارتباطی وابسته به فناوری اطلاعات است×؟در هر حال باید به این نکته توجه داشت که اصطلاح اقتصاد دانش به کل ساختار نوظهور اقتصادی اشاره دارد و به طور مشخص هیچ یک از تحولات ذکر شده یا ترکیب آنها را در بر نمی گیرد (نیل فروشان، (1384 با کاربرد مستمر و تولید دانش به عنوان هسته اصلی فرایند توسعه اقتصادی ، ضرورتآ اقتصاد به اقتصاد دانش بنیان تبدیل می

شود. اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است که در آن دانش، کلید اصلی رشد اقتصادی است که در آن دانش کسب، تولید و انتشار پیدا می کند و به صورت کارا و مؤثری در افزایش توسعه اقتصادی استفاده می شود. گذار موفق اقتصادها به اقتصاد دانش بنیان عمومآ نیاز به عواملی از قبیل سرمایه گذاری بلند مدت در آموزش ، توسعه ظرفیت های اختراع و نوآوری، به روز کردن زیرساخت های اطلاعاتی و یک محیط اقتصادی دارد که بازارهای معاملاتی را به وجود می آورد. عوامل مذکور توسط بانک جهانی به عنوان پایه های چارچوب اقتصاد دانش نامیده شد. به گونه ای که نظام نهادی و اقتصادی باید انگیزه لازم برای کاربرد کارای موجودی دانش به منظور خلق دانش جدید، حذف فعالیت های ناکارآمد و شروع فعالیت های جدید با کارآمدی بیشتر (رونق کارآفرینی) را ایجاد کند. سیاست های دولت به ویژه سیاست های مربوط به فناوری ، صنعت و آموزش ، مستلزم توجه بیشتر بوده و زیرساخت ها و ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری و تعلیم و تربیت دارای اهمیت می باشد. همچنین از الزامات اقتصاد دانش ، جمعیت تحصیل کرده و ماهری است که به خوبی بتواند ، دانش را خلق و آن را بکار گیرد. آموزش و سرمایه گذاری در سرمایه انسانی ، سرمایه گذاری بلند مدتی است که بدون آن اقتصاد دانش بنیان ناپایدار خواهد بود. لذا در یک اقتصاد دانش محور توسعه یافته ، خدمات آموزشی باکیفیتی که در اختیار افراد قرار می گیرد ، اولویت اصلی اقتصاد و جامعه است. از طرف دیگر یک نظام نو آور کارا متشکل از بنگاه ها ، مراکز پژوهشی و دانشگاهی ، مشاوران و سایر سازمان ها به منظور دست یابی به دانش جهانی و تطبیق آن با نیازهای محلی و خلق فناوری های نوین لازم است. نوآوری اغلب نتیجه


پیوند دانش در فعالیت ها و صنایع مختلف است. بنابراین ترتیباتی که باعث ارتقاء همکاری بین سازمانی و درون سازمانی می شود، میتواند متضمن منافع قابل ملاحظه ای باشد. این امر گویای آن است که اقتصاد دانش بنیان باید در جهت ایجاد تعامل بین سازمان ها ، محققان و تکنسین ها ( ارتباط بین تحقیق و توسعه و تولید یا تجاری سازی فناوری های جدید) تلاش کند تا منجر به یافته های جدیدی شود. در نهایت الزام دیگر اقتصاد دانش بنیان زیر ساخت های تسهیل کننده ارتباطات ، انتشار و پردازش اطلاعات است. (حسینی، .(1384


ویژگی های اقتصاد دانش بنیان

در یک تحلیل نظری، به طور کلی می توان ویژگی های زیر را برای اقتصاد دانش بنیان عنوان کرد:

1. اقتصاد دانش بنیان اقتصاد کمیابی منابع نیست ، بلکه اقتصاد فراوانی منابع است ؛ زیر ا برخلاف بسیاری از منابع که هنگام مصرف مستهلک می شوند،اطّلاعات و دانش، که اساس اقتصاد دانش پایه است، می تواند بارها مصرف شده و با مصرف بیشتر در واقع رشد کند.
2. در اقتصاد دانش پایه، دانش به کالا تبدیل شده و به فروش می رسد . هم اکنون بازارهای مجازی برای خرید و فروش دانش در جهان شکل گرفته و افراد با اعلام قیمت دانش خود، آن را در معرض مبادله قرار می دهند. بازار دانش، بازاری بسیار ناهمگن است و هر کالا کیفیت و قیمت خاص خود را دارد. صاحبان دانش در واقع به صورت انحصاری یا شبه انحصاری عمل می کنند.

3. اقتصاد دانش بنیان، به نوعی یک اقتصاد بدون وزن((Weightless economy است. اگر نشانه های اقتصاد فیزیکی، کارخانه های فولاد، پتروشیمی، اتومبیل سازی و ادارات مستقر در آسمانخراش هاست، نشانه های اقتصاد دانش پایه، معمولا به صورت مدارهایی((Circuits پچیده، بسیار کوچک و تلفیق شده بایکدیگر بوده، و شامل فکرها (Ideas) یعنی نرم افزارهاست. آنچه در این اقتصاد به عنوان ارزش شناخته می شود معمولا از نوع فکری((Intelligence و غیرقابل لمس می باشد.

4. ارزش محصولات و خدمات در اقتصاد دانش پایه به شرایط افراد بستگی دارد. یک اطلاع یا دانش معین می تواند برای افراد مختلف در زمان ها و مکان های مختلف ارزش متفاوتی داشته باشد.

5. در اقتصاد دانش بنیان ، دانش پایگی اقتصاد وابسته به مجموعه ای از نظام ها و فرایندها ی دانشی جامعه است؛ بنابراین دارای ارزش دائمی بیشتری است . در صورتی که دانش انفرادی موجود در مغز افراد به راحتی قابل زوال و ازبین رفتن است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید