بخشی از مقاله

چکیده:

جریان دفاع مقدس در فرهنگ و ادب فارسی از چنان جایگاه والایی برخوردار است که امروزه در تقسیم بندی ادبیات فارسی، بخشی را زیر عنوان؛ ادبیات پایداری و مقاومتی، گرچه مقاومت در برابرظلم و ظلم ستیزی همواره در اشعار شاعران پیشین نیز نمود داشت اما هشت سال دفاع مقدس و سروده های شاعران متعهد و انقلابی زمینه را برای شکوفا و مستقل کردن این نوع ادبی بیش از پیش فراهم کرد، در کنار ادبیات عرفانی، حماسی و ... قرار می دهیم. نگارنده در مقاله ی پیش رو نگاهی تحلیلی توصیفی به اشعار سپید و نیمایی شاعر کوته عمر و بلند نام انقلابی کشورمان، سلمان هراتی، انداخته و نمود دفاع مقدس را در آینه ی اشعار ایشان، با تکیه بر دو دفتر؛ از آسمان سبز و گزیده ادبیات معاصر - مجموعه شعر - 2 بررسی می کند.
هراتی در اشعارش بیشتر به توصیف و ستایش جبهه و رزمندگان پرداخته و گاه نیز از احساس حقارت خود در مقابل آنان سخن گفته ، البته شکایت و اعتراض به رفاه طلبان و غفلت بی دردان جامعه نیز در میان اشعارش دیده می شود. اما یکی از زیباترین مضامین شعری هراتی بیان دل تنگی هایش برای جبهه است.

کلیدواژه ها: سلمان هراتی، از آسمان سبز، گزیده ادبیات معاصر - مجموعه شعر - 2 ، دفاع مقدس

مقدمه:

هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس از جمله اتفاقاتی است که از همان ابتدا تا کنون مورد توجه شاعران متعهد و انقلابی کشورمان قرار گرفته و زمینه ساز پیدایش اشعار مقاومتی زیبا و زیادی شده است. سلمان هراتی از جمله شاعرانی است که علی رغم عمر کوتاهش اشعار به یاد ماندنی در این زمینه از خود برجای گذاشته اند. هرچند که گوش مردم ما شاید با نام این شاعر بزرگ آشنایی اندکی داشته باشد و در واقع آن چه باعث انتخاب اشعار سلمان هراتی شد نیز همین است.طبق جستجوهای انجام شده، تحقیق و مقاله ای که به صورت مستقل به بررسی محتوایی اشعار مقاومتی هراتی بپردازد، یافت نشد.گذری به زندگی شاعر:

- - زنده یاد سلمان هراتی، فروردین سال 1338 در روستای مزر دشت از توابع تنکابن مازندران در خانواده ای محروم و سختی کشیده به دنیا آمد، وی به همان میزان که از استعداد برجسته و ذوق سرشار برخوردار بود، از برخورداری های مادّی نصیبی نداشت.تحصیلات ابتدایی را درنهماروستا و تحصیلات متوسّطه را در خرّم آباد تنکابن طی کرد. سال ششم متوسّطه هم زمان با اوج شکوفایی انقلاب به تهران رفت و هم زمان با تحصیل، در بیمارستانی به کار مشغول شد. بعد از قبولی در امتحان نهایی ششم متوسّطه به شهر خود برگشت و دو ماه در سپاه خدمت کرد. سپس روانه ی سربازی گردید.

بعد از سربازی در رشته ی هنر تربیت معلّم پذیرفته شد و دوباره به تهران بازگشت. در همین سال ها با شاعران حوزه ی اندیشه هنر اسلامی آشنا و به طور مداوم در جلسات آنان حاضر می گشت.بعد از دوران تربیت معلّم در یکی از روستاهای لنگرود به معلّمی پرداخت و در این کار به قدری جدّیت و صمیمیت نشان داد که یکی از دانش آموران روستایی در نامه ای خطاب به وی نوشت: - - آقای هراتی شما هر وقت وارد کلاس می شوید، شبیه به شخصی هستید که نور می دهد و ذرهّ ذرهّ آب می شود. - - سلمان از نظر اخلاقی فردی بی ریا و صادق بود و به مردم عشق می ورزید همسرش می گوید: - - او همیشه مهربان بود مثل بهار، هم با من و هم با بچه ها . رابعه را خیلی دوست داشت و با او هم بازی می شد.

همیشه نگران بی پناهان بود، در صفای روحش انکاری نیست. - - مذهب در زندگیسلمان جایگاه ویژه ای داشت که تأثیر آن را در اشعارش به خوبی می توان دید. زیارت عاشورا، روضه ی اهل بیت و ترنّم قرآن آشناترین زمزمه هایی بود که سلمان با آن بزرگ شد. به دلیل عشقی آتشین که به اهل بیت داشت، یک سال محرّم نذر کرده بود برای امام حسین - ع - مرثیه بسراید و خود با صدای گرمی که داشت بخواند. سال 1361 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نام های رسول و رابعه است. سلمان و همسرش چهار سال با هم زندگی کردند: - - زندگی که چه بگویم، با هم که نبودیم. سال های اول زندگی سلمان در تهران درس می خواند، بعد از درس هم در یکی از روستاهای دور افتاده ی لنگرود به نام - - واجاره گاه - - به بچه های روستا درس می داد.

من هم با دو بچه ی کوچک همین جا پیش پدر و مادرش بودم و او هر هفته به دیدن ما می آمد همیشه با خود می گفتم: شاید روزی این سختی ها به پایان برسد. - - 1 - از زبان همسر سلمان هراتی - سرانجام این شاعر گران قدر در اوج جوانی و در سن 27 سالگی در آبان 1365 در حادثه ی تصادف در جاده های شمال - هنگام رفتن به محل کارش در روستای - - واجاره گاه - - لنگرود - دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت، پیکر پاک ایشان در زادگاهش تنکابن به خاک سپرده شد.از جمله آثار منتشر شده ی این شاعر گران قدر و جوان کشورمان می توان به مجموعه های زیر اشاره کرد:

-1از این ستاره به آن ستاره - شعر برای کودکان - ، 1367، حوزه ی هنری.

-2دری به خانه خورشید - مجموعه شعر - ، 1367، سروش.

-3از آسمان سبز - مجموعه شعر - ، 1368، حوزه ی هنری.

-4گزیده ادبیات معاصر - مجموعه شعر - 2، 1378، نیستان.

-5مجموعه کامل شعرهای سلمان هراتی، 1380، انجمن شاعران ایران.

که متاسفانه نگارنده نتوانست به دفتر شعر - - دری به خانه خورشید - - و - - مجموعه کامل شعرهای سلمان هراتی - - دست یابد.

نمود دفاع مقدس در اشعارش:

از جمله مضامین و موضوعاتی که سلمان هراتی هم چون دیگر شاعران عصر انقلاب، تحت تاثیر فضای جبهه و هشت سال دفاع مقدس به آن پرداخته است، عبارتند از: توصیف جبهه، جبهه نشینان شهید و شهادت -خود کم انگاری در مقابل شهدا و رزمندگان- دل نگرانی ونارضایتی نسبت به بی خیالی برخی از رفاه طلبان و حاشیه نشینان جنگ و دفاع مقدس، دل تنگی برای جبهه و… که در ادامه خواهدآمد.توصیف جبهه ، جبهه نشینان: سرودن از جبهه و جبهه نشینان سر خط اشعار همه ی شاعران عصر انقلاب است، بی شک هراتی شاعر جوان متعهد و انقلابی نیز از این مساله غافل نمی ماند، هراتی با کمک گرفتن از ترکیباتی زیبا هم چون - - ابدیت بی ارتحال - - به توصیف و ستایش جبهه و جبهه نشینان می پردازد، درختانی که از جنگل های کال و نارس سبزترند و خاک جبهه که اقیانوسی است آبی از زلال که در ابدیتی بی ارتحال و جاودانی جاری است، البته ناگفته نماند، که در این شعر از استعاره ی درخت که استعاره ای تکراری است، استفاده کرده است:

آن سوی قلمرو چشم هامّان/ درختانی ایستاده اند/ هزاربار/سبزتر از این جنگل کال/ بعد از اینجا/ اقیانوسی است/ آبی از زلال/ یله در بیکرانی/ چونان ابدیتی بی ارتحال. - از آسمان سبز، ص - 109-110 او در شعر دیگری، با یک مقایسه، آسمان و جبهه را در مقابل هم قرار داده و خود را در برابر منجمان و اشخاصی که با تلسکوپ در پی کشف رازهای ستارگان اند، قرار می دهد. آنان در آسمان، ستارگان را می جویند و هراتی با چشم بی سلاح و با چشم عشق، ستارگان جبهه را می بیند که در حوالی خاک آن می درخشد و طبق معمول در این شعر نیز از استعاره کمک می جوید، هر چند برخی از ترکیبات و تعبیرات مانند - - تجدید تعجّب کنند - - نو و تازه است، امّا او از استعاره های تکراری مانند ستاره استفاده کرده است که در شعر دیگر شاعران این عصر نیز آمده است:

آدم و تلسکوپ/ آسمان را می کاوندتا/ تجدید تعجّب کنندامّا/ من/ خاکی را می شناسم/ که 750 هزار ستاره دنباله دار/ در حوالی شب آن خاک/ می درخشند/ من با چشم عشق می بینم/ وتو با تلسکوپ/ که رویت بیش از یک ستاره/ از روزن تنگ آنمیّسر/ نیست. - گزیده ادبیات معاصر، ص - 44-45 و نیز در شعری دیگر به توصیف رزمندگان و کاروان آن ها می پردازد که به خط مقدم می روند، به زیارت آفتاب، و چهره های نورانی آن ها را معرفی می کند و ابهت آن ها را به تصویر می کشد و از استقامت و استواری آن ها سخن می راند:

وقتی به راه می آیی/ با هر گامی که بر می داری/ آفتاب را/ بزرگتر می بینی/ این کاروان به زیارت آفتاب می رود/ نگاه کن/ این مرد چه پیشانی بلندی دارد/ تو تا کنون چهره ای دیده ای/ که این همه منور باشد؟/ چه دستهای سترگی دارد!/ و قامتش برای ایستادن چه قدر متناسب است!/ بی شک آفتاب، آری آفتاب/ اینجا گردش آفتاب خیلی طولانی استو/ محض تفرّج حتی چشمانت/ بی سبب افق های زیادی را خواهد دید/ و روز چنان است/ که تو می توانی همه جا را ببینی/ و همه صداها را بشنوی. - از آسمان سبز، ص - 76-77 و به توصیف فضای معنوی جبهه و ندای عشق که در آن جاری است، می پردازدو با جمله ی - - گوش کن - - توجّه مخاطب را جلب می نماید و او را وارد فضای شعر که در واقع همان فضای معنوی جبهه است می کند و با خود همراه می سازد و از جمله تعابیری که در این شعر به چشم می خورد و تا حدّی زیباست اشاره به این نکته است که - - وقتی از حرص و آز متاع دنیوی دل می کنی تازه صدای عشق را

می شنوی - - و نکته ی دیگر تلمیح به داستان فرهاد بیستون است، او رزمندگان را فرهادهایی می داند که منتظرند تا تیشه ی عشق دستشان بدهند و مردانه به جنگ دشمن بروند، از دیگر نکات برجسته ی این شعر، - - تجربه کردن تخریب حصار - - است که هم می تواند حصار تن و دنیا باشد و هم حصار دشمن، و نیز به کار بردن تعبیر زیبای - - کسای متبرک توحید - - برای جبهه است، که فضای آن را هم چون کسای متبرک توحید دانسته است که جبهه نشینان، سایه نشین آن هستند:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید