بخشی از مقاله


نقد، بررسی و تحلیل زندگی و شعر سلمان هراتی

(از شاعران انقلاب اسلامی) (1338-1365)

چکیده

در این مقاله، سعی شده است تا با نگاهی گذرا به سال شمار زندگی و آثـار سـلمان هراتـی
(از آسمان سبز و دري به خانهي خورشید) دریچههاي تازه اي از ویژگی هـاي زبـانی، فکـري و ادبی آثار او گشوده شود. وي بیگمان یکی از جریانسازان شعر انقلاب و از چهره هـاي ممتـاز شعر متعهد و آرمانگرا بود. سلمان که صعود در شعر معاصر را ازاولین گام آغـاز کـرده بـود و پنج سال بیوقفه خود را در چشماندازهاي برتري قرار داده بود، با مـرگ خـود، مـرگ دریـا و درخت را نیز رقم زد.
تکامل زبانی و ساختاري سلمان در شعر و در طول عمـر انـدك و کوتـاه خـود، توانمنـدي بالقوهي او را درادبیات امروز ایران نشان می دهد. سادگی و بیریایی او همچـون طبیعـت سـبز مازندران و بزرگواریش همچون دریاي آبی مازندران و پا بر جـا مثـل کـوه هـاي سـر بـه فلـک ساییدهي البرز بود. به این دنیاي خاکی تعلقی نداشت و به عالم عشق پیوسته بود. (روحش شاد)

کلید واژگان:

سلمان هراتی،تعهد، زبان، ویژگیهاي زبانی و فکـري و ادبـی، انقـلاب، اجتمـاع، طبیعـت، شهید، دفاع مقدس، موسیقی شعر

نقد، بررسی و تحلیل زندگی و شعر سلمان هراتی 363

مقدمه

من از ابتداي تو فهمیده بودم / که یـک روز خورشـید را خـواهی آورد / دریغـا تـو رفتـی/
هراسی ندارم، مهم نیست اي دوست / خدا دستهاي تو را / منتشر کرد.
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/126

پیروزي انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران، شعر فارسی را تحـوبالات جدیـدي رو بـه رو کرد. مضامین جدیدي مثل انقلاب، دفاعمقدس، پایداري، انتظـار، شـهادت و ... نـشانههـایی از اینتحول سترگ بودند. در این میان شکوفایی استعدادهاي جوان در پهنهيمِهآلود شعر ایـران همراه با بوي خوشتعهـد و یـکرنگـی بـه اهـداف والاي نظـام جمهـوري اسـلامی، از دیگـر دستآوردهاي شعر انقلاب بود.
یکی از این استعدادهاي جوان و پویا که در تلاقی جنگل و دریا و در قلب نارنجـستانهـا و شالیزارهاي مازندران بارور شده بود، زندهیاد سلمان قنبر هراتی بود که با کمالتأسف و با آثار ماندگار و اندك خود بر اثر سانحهي رانندگی به سراي باقی شتافت.

در آغاز با حرکت از خویش تا اجتماع و در آخر با رجعتی به خویشتن، افـق هـاي جدیـدي در برابر دیدگاههایش گسترش یافت. آشکار شدن افقهاي تازه در شـعر، نتیجـهي عـرقریـزي روحی و ریاضت دایمی او بود. روح ناآرام او، حضور عرفان را در فراخی اندیشههایش تداعی میکرد و در آینهي اشعارش، تکثیر عشق نمایان بود.
نکته در این جاست که چگونه شاعري جوان با آثار انـدك خـود،معـرّف صـادق فرهنـگ اسلامی و شیعی با زبانی صمیمی و اندیشه اي روان و نمادین، بدون ریا و ظاهرسازي، تبـدیل بـه چهرهاي شاخص درادبیات امروز ایران می گردد.

نباید از نظر دور داشت که دربارهي زندگی و مرگ و آثار او کتاب هایی همچون »بیـدارتر از صبح« یا مقالاتی مانند »نسیمی از ترانه هاي جنگل« منتشر شده است،امـا طـرح ژرف بینانـهي ویژگیهاي شعر سلمان، خـود فرصـت دوبـارهاي اسـت تـا ناکاویـدههـاي آثـارش از لابـهلاي تجددخواهی و دنیايپر زرق و برق امروزین شکوفا گردد. سلمان نمونهاي از تغییر تحوول در شعر دههي شصت است.



سالشمار زندگی و آثار سلمان قنبر هراتی

دوست من! سلام گفتی شاعر بزرگ! هر چه این جمله را بیشتر میخوانم، حقارتم بیشترتجسم پیدا مـیکنـد.

چه هنوز به سر شاعر بودن خود شـک دارم، چـه رسـد بـه بـزرگش. قـصد سـرزنش و شـماتت حضرت عالی را ندارم و نه اظهار فضل و یا فروتنیهایی از آن دست که بیشتر دلالـت بـر ادعـا دارد تا تواضع.

من هم چون شما تازه راه افتادهام اما شتابی دارم که نمیدانم از کجا ناشی می شـود و شـاید یک جور خود کمبینی باشد که به شکلیمؤدب دهان باز کرده استاما حس می کنم از عاشق شدن ناگزیرم و از نوشتن و گفتن اجتناب نمیتوانم.
(شفیعی، بیدارتر از صبح: (1377/46-47

»قسمتی از نامه هاي سلمان هراتی«

٭ فـروردین 1338 هــ.ش تولّـدـ در روسـتاي »مزردشـت« از توابـع »خـرمآبـاد« شهرسـتان

»تنکابن« استان »مازندران«، هم جوار با جنگل و دریا، نارنجستانها و شالیزارهاي فراوان در یک خانوادهي مذهبی و کشاورز (سلمان دربارهي پدرش میگوید: پدرم کارگر اسـت / بـه مزرعـه میآید / با آخرین ستاره / از آسمان صبح / و باز میگردد / با اولین ستاره / در آسـمان شـب /
پدرم خورشید است).
(شفیعی، بیدارتر از صبح: (1377/31
٭ 1345 هـ.ش ـ آغاز تحصیلات ابتدایی در زادگاهش »مزردشـت/ .« ادامـهي تحـصیل در تنکابن / پایان تحصیلات ششم دبیرستان به صورت متفرقه توجباه به شـرایط سـخت زنـدگی /
گذران معاش از طریق شاگردي در دکان خرازي، بیمارستان، چوپانی به همراه چوپانـانمحلّـی
(گالشها):ممنستِ لحظه هاي بیریاي توام / گالش / آن دورها با که درآمیختی / که نسترن
/ با اشاره ي دست هاي تو می شکفد.
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/43
آشنایی با ترانههايمحلّی به ویژه سرودههاي بومی منسوب به امیر گته یا (امیر مازندرانی):

نقد، بررسی و تحلیل زندگی و شعر سلمان هراتی 365

من شعرهاي ناسروده ي مادرم را می گویم / من با امیر گته یا خوابیدم / من با امیر گته یا شـیر خوردم / من با امیر گتهیا گریه کردم / من نبودم / من شاعر نبودم / مادرم یتیم شد.
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/107

٭ 1352 هـ.ش ـ آغاز نوشتن و سرودن شعر تخلّصبا »آذرباد] «پرندهاي با بالی از آتـش و بـالی از باد، مرغی آبی و آسمانی / یعنی رهاییجستن، رستن و رستگاري جستن، آزادي و بلندپروازي[

٭ 1357 هـ.ش ـ اعزام به سربازي همراه با اوج گیري انقلاب اسلامی ایران

٭ 1360 هـ.ش ـ ورود به مرکز تربیتمعلّم تهران و تحصیل در رشته ي هنر.

٭ 1361 هـ.ش ـ ازدواج ]حاصل ازدواج او یک دختر به نام رابعه و یک پسر به نـام رسـول است/ [ آشـنایی و دوسـتی بـا دکتـرسیدحـسن حـسینی، دکتـر قیـصر امـینپـور سـاعد بـاقري،

محمدرضا عبدالملکیان، سیدحسن ثابـت محمـودي و حـسین آهـی در حـوزه ي اندیـشه و هنـر اسلامی که بعدها به حوزه ي هنري سازمان تبلیغات اسلامی تغییر نام داد. / تأثیرپـذیري از شـعر سهراب، فروغ فرخزاد، فدریکو گارسیا لورکا، پابلو نرودا، تـیاس الیـوت / زیـارت گورسـتان ظهیرالدوله و مزار فروغ فرخزاد در آن جا / عزیمت به جبهههاي جنگ حق علیه باطل بهمدت
3 ماه / دیدار به همراه عموم مردم با امام خمینی (ره) در جماران /

٭ 1362 هـ.ش ـ اخذ مدرك فوق دیپلم در رشته ي هنر از مرکز تربیتمعلّم. / آغازمعلّمی در روستایی به نام »واجارگاه« از شهرستان »لنگرود« استان »گیلان« در مقطع راهنمایی تحصیلی

و تدریس هنر، ادبیات فارسی، انشا و اجتماعی (مهر ماه)
٭ 1364 هــ.ش ـ چـاپاول کتـاب »از آسـمان سـبز« بـه پیـشنهاد دوسـتانش و بـه وسـیلهي حوزهي هنري سازمان تبلیغات اسلامی (آذرماه) / دعوت به شـب شـعر لنگـرود در گـیلان بـه همراه ثابت محمودي، محقق، صالحی، فخر موسوي و گرمارودي بهمدت دو روز / آشنایی بـا شعر بیدل دهلوي و دوستی با دو شاعر هم شهري خود (مصطفی علیپور و ایرج قنبري)

٭ 1365 هـ.ش ـ سفر به کاشان به همراه دوسـت و خـانواده اش / تماشـاي تپـه هـاي سـیلک کاشان و روسـتاي مـشهد اردهـال و مراسـم قـالی شـویان و زیـارت آرامگـاه سـهراب سـپهري. (همسرش میگوید: سر قبر سهراب که رفتیم؛ سلمان به دوسـتش گفتـه بـود کـه همـین روزهـا برایم اتفاقی خواهد افتاد. مرا بیاورید همین جا دفن کنیـد. حادثـه درسـت یـک مـاه و نـیم بعـد اتفاق افتاد.) ]مهرماه[

 

٭ عصر جمعه / 9 آبان 1365 / ـ مرگ به همراه دوست دوران تربیتعلّمم خود به نام بیـژن محمد محتشم بر اثر سانحهي رانندگی مینیبوس در مسیر تنکابن به لنگرود در نزدیکی رودسـر گیلان / خاكسپاري در روز بعد با حضور دکترسیدحـسن حـسینی، سـاعد بـاقري،سیدحـسن ثابت محمودي و محمدرضا محمدي نیکو / حاجآقا محمودي بر پیکرش نماز گزارد. » /بعد از مرگ سلمان هراتی، مرحوم دکترسیدحسن حسینی کتاب »بیدل، سـپهري و سـبک هنـدي« را نثار روح آن عزیز از دست رفته کرد و مرحوم دکتر قیصر امینپور، مجموعهي کامل شـعرهاي سلمان هراتی را منتشر کرد. / دو یا سه هفته قبل از مرگش در واحد ادبیات حـوزه هنـري، بـین کثیري از شاعران جوان، شعر »من هم می میرم« را قرائت کرد:

من هم می میرم / اما در خیابانی شلوغ / در برابر بی تفاوتی چشم هاي تماشا / زیر چـرخ هـاي بیرحم ماشین / ماشین یک پزشک عصبانی / وقتی از بیمارستان دولتی برمـی گـردد / پـس دو روز بعد / در ستون تسلیت روزنامه / زیر یک عکس 6×4 خواهند نوشت: / اي آن که رفتـه اي
/ چه کسی سطلهاي زباله را پر میکند؟
(هراتی، دري به خانه ي خورشید : (1376/14
٭ 1367 هـ.ش ـ چاپاول »از ایـن سـتاره تـا آن سـتاره« کـه یـک مجموعـهي شـعر بـراي نوجوانان است و نیز در همین سال چاپاول »دري به خانهي خورشـید« بـه وسـیلهي انتـشارات سروش و با یاري قیصر امینپور از لا به لاي یادداشتهاي پراکنده و آخـرین بـرگهـاي شـعر سلمان صورت گرفت.

٭ 1379 هـ.ش ـ انتخاب سلمان به عنوان شاعر برگزیـده ي شـعر جنـگ پـس از 20 سـال از آغاز جنگ.

 


-1 ویژگیهاي زبانی در شعر سلمان هراتی

-1-1 آوایی

به طورکلّی زبان یکدست، ایجاز و لحن صمیمانه ي کلام از ویژگی هاي شعر سلمان است.
زبان شعر هراتی، زبان شعر انقلاب است. ارتباط با شعر سلمان براي خواننـدهي امـروزي بـسیار ساده است. حتی تجربهي سلمان در ادبیات کودکان و نوجوانان با کتـاب »از ایـن سـتاره تـا آن ستاره« نوآوري بیشتري را در حوزهي شعر نوجوان و زبان خاص این قشر پدیـد آورد. افـسوس که با مرگ سلمان، نوآوري در شعر نوجوان نیز رو به خاموشی گذارد. سلمان بـا زبـان سـاده و صمیمی براي نوجوانان شعر سروده است:
»دفتر کوچک نقاشی من / برگهاي تو کم است / موج،اما بسیار / خوش به حـال شـهدا /

که زمین دفتر نقاشی آنها شده است / میتوانند هزاران دریا / داخل دفترشان رسم کنند.« (از این ستاره تا آن ستاره)

سلمان از نظر زبان در شعر، »اکنونی و این جایی« استتحـو.ل و تغییـر در آهنـگ واژگـان شعر سلمان، پدیدآورندهي یـک شـعر سرشـار از حرکـت و تکاپوسـت. »شـعر حرکـت، یـک حرکت تحولی است. در مقام تمثیل باید گفت: حرکـت تـاریخی مثـل جریـان یـک رودخانـه است که مسیر طبیعی و بدیهی خود را می پیماید و هر گونـهحرکـتِتحـولی در ایـن رودخانـه مثل یک آبشار است که تفاوت یا شتاب یا دگردیسی محسوب می شود.«
(پاشا، شعر حرکت: (1379/10

عدهاي زبان شعر سلمان رامتأثّر از سهراب سپهري می دانند، در صورتی که وجه غالب شعر سهراب، تصویرسازي او در زبان است اما در شعر سلمان این گونـه نیـست. قافیـه اگـر در شـعر سلمان به عنوان رکن اصلی نیز واقع نشود، اما کاربرد آن در برخی مصراع ها بـه کمـک نیـروي دریافتکنندهي ذهن خواننده از شعر سلمان میآید. سلمان به خوبی قدرت انتقال دریافتهاي شاعر و سرعت بخشیدن در انتقال احساس و مضمون شـعر بـه وسـیله ي موسـیقی بیرونـی (وزن عروضی) و موسیقی کناري (قافیه و ردیف) را به خوبی درك کرده است و به همـین دلیـل بـه آفرینش برخی اشعار در قالبهاي کلاسیک دست زده است. اشعار زیر قدرت تخیل وي را در استخدام و استفاده از قافیه در شعر نو و سنتی نشان می دهد:

 

یک سبد ستاره چیدهام براي تو / یک سبد ستاره / کوزهاي پر آب / دستهايگُل از نگاه آفتـاب /

یک عبا براي شانههاي مهربان تو / در شبان سرد / چارقی براي گامهايپرتوان تو / در هجوم درد. (هراتی، از آسمان سبز: (1364/122
دیروز اگر سوخت اي دوست غم برگ و بار من و تو/ امروز میآید از باغ بوي بهار من و تو

(هراتی، دري به خانه خورشید: (1376/81 »دوري از صورت شعر، جزء ویژگیهاي اشعار ایـن دو مجموعـه اسـت (از آسـمان سـبز و دري به خانهي خورشید) البته بهتر آن است که بگوییم پرداختن به محتوا از روش هـا و اسـلوب هنر شاعري وي میباشد. به همین دلیل به موسیقی درونی نیز همانند بـه کـارگیري وزن و قافیـه در آثار سلمان کمتر التفات شده است،اما به ضرورت محتـوا و صـورت شـعربعـضاً بـا تکـرار کلمات و گاه با موسیقی درونی مواجه خواهیم شد که تکرار کلمات را می تـوان از روشهـاي جا افتادهي مرحوم هراتی دانست. این عمل در بعضی از اشعار، به انتقال مضامین کمک می کند و در اکثر موارد، جهت یادآوري و اشاره آمده است که تا حـدودي ایـن روش نـسبتی بـا شـعر
روایی برقرار میکند.«
(حمیدي، نسیمی از ترانه هاي جنگل: (1371/16
٭ تکرار »سوگ«، »تو«، »نه:« یاران به سوگ تو، نه / بـه سـوگ تـودهي مـردم نشـسته انـد /
مردم به سوگ تو، نه / به جشن شهادت نشسته اند.
(هراتی، دري به خانهي خورشید: (1376/46

٭ تکرار »هزار«، »دل:« با کولهبار هـزاران دل / هـزار دل / بـه بدرقـهي هجـرت غمگنانـهي آفتاب رفت / هزار دل به غربت تبعید.
(هراتی، دري به خانهي خورشید: (1376/20
٭ تکرار »سبد«، »ستاره:« یک سبد ستاره چیدهام براي تو / یک سبد ستاره
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/122

گاهی تکرار واژه و قافیه، تصویر روشن و جاندار و فضاي سبز و لطیفـی در ذهـن خواننـده پدید میآورد. تصویري که در انسجام واژگان ظاهر شده است و آماده بـراي انفجـار و آزادي انرژي حرکت دهنده در ذهن هنري میباشد، ضمن آن که تناسب کلمات نیـز تـصویرسازي را قوت میبخشد.

نقد، بررسی و تحلیل زندگی و شعر سلمان هراتی 369

باغ اگر سبزتر از سبز آمد/ برکت آب زلالی است/ که از چشم تـرت مـی بـارد/ بـاغ بیـدار است/باغبان با تپش قلب تو این مزرعه را/ سرختر می کارد.
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/131
به همان اندازه که به موسیقی کناري (قافیه و ردیف) در شعر سلمانتوجه شده اسـت، وجـود بعضی از مصراعها و ابیـات داراي موسـیقی درونـی، ذهـن ـیسال و مـوزون سـلمان را بـه نمـایش گذاشته است. مجموعهي هماهنگیهایی که سلمان از رهگذر وحدت یا تشابه تضادیا صـامتهـا مصووتها در کلمات شعر خود پدید میآورد، موسیقی درونی شعر خود را تکامل میبخشد.

٭ دشت روشن شده از روشنی رخسارت. (هراتی، از آسمان سبز: (1364/130

٭ شانه از بالش آرامش تن برمیداشت. (هراتی، از آسمان سبز: (1364/123
٭ از اشک عاشـقانهي خورشـید در کـویر/ نیلـوفر امیـد و ظفـر قـد کـشیده اسـت / دسـتان پرتحرك پالیزبان فتح / بر یورش دوبارهي شب سد کشیده است.
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/133

-2-1 لغوي

سلمان در به کارگیري واژگان، بیشتر از واژگانی استفاده میکند که رنگ امروزي دارند و در زبان مردم رایج و زنده به کار می روند. در شعر سلمان، کلمات به گونهاي در کنار هم چیده شدهاند که هیچ کدام براي بقیه غریب نیست. سلمان در اشعار نـوي خـود نیـز اثبـات کـرد کـه استعداد و قدرت بهرهگیري از عامیانه ترین لغات را دارد.
او به منظور تأثیرگذاري بر مخاطب با استفاده از زبـان سـاده و بـی آلایـش، نمـیخواهـد بـا واژگان ثقیل و دور از ذهن بازي کند و بخواهد از آن طریق فخرفروشی کند.
سلمان، چون دوران کودکی خود را در دامان طبیعت سپري کرده است و جانش با مهربانی
و صفاي آن عجین شده است، از پرداختن به واژگان مربوط به نام درختان، پرندگان، حـشرات

و ... نیز خودداري نکرده است. طبیعت که وجود سلمان راپر از احساس کرده و او را به دنیـاي پر رمز و راز ادبیات سوق داده است، بهانهاي شـده اسـت کـه وي شـور و شـیفتگی خـود را بـا واژگان مربوط به طبیعت در جام شعر بریزد و از آن لبریز گردد.

 

٭ جنگل از خواب زمستانی برخاسته است/با تاكهاي بزرگکُرزِل/و شاخه هـاي ریـشه اي کَرچِل/و ما را با آسمانی سبز/به دوستی میخواند.
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/39
٭ زان پس بلوطها/در هر بهار/به یاد تو خون گریه میکنند.
(هراتی، از آسمان سبز: (1364/41

واژگانی چون جنگل، دریا، درخت، شب، آفتاب، بهار، باغ، مرغابی، کومه و ... در سرتاسر اشعار سلمان، نفس هاي سبز زیستن را به شعر او ارزانی داشته اند.

کاربرد عناصر در دسترس طبیعـت مثـل کـوه و دریـا و درخـت، شـعر سـلمان را تـاحـدي معمولی و متعارف جلوه داده است، اما در برخی آثارش ذوق نوجـویی تـاحـدي هویداسـت و این نشان می دهد که در پی درك هاي معنوي و روحانی فراحـسوی از طبیعـت اسـت. کـاربرد واژگان نو و دور از انتظار نیز زمینه يفراحسی شعر سلمان را تقویت کرده است:
٭ با چشمهاي هیزدج /الوار / دشنه بر کف و دشنام بر لب / به نیزه هاي ایـستادهي شـب /
تکیه داشتند / مردان هول / مردان وحشت و بیم. / در جان شب / خـوفی عظـیم گـذر داشـت /

خوف زوال خواب / بیم افول دیو / هر چند گاه / ترس تولد آفتـاب / رعـشه بـر انـدام خـواب میافکند.
(هراتی، دري به خانهي خورشید: (1376/18

-3-1 نحوي

گاه اشعار اجتماعی به خاطر موقعیت ها و ارتباط با مردم، در صورت و محتوا تا سـطح فهـم عام سیر نزولی را طی می کنند و همین موضوع در بیشتر اشعار شاعران مردمی، حتی به صـورت عمد نیز دیده می شود.

از آن جا که اشعار سلمان نیز بیشتر رنگ و بوي اجتماعی پذیرفته است و در قالب فرهنـگ اسلامی و ارزشهاي انقلاب اسلامی ریشه دوانده است، به مواردي برمی خوریم که در اسـتفاده از تتابع اضافات و مستقیمگویی، از منطق زبان و قواعد دستوري خارج گشته است:

٭ ايخیالِ تو،رؤیايِروحانیِجاريِ آب/ ايسپیدارِستوارِ سبزِگلستانِ محراب. (هراتی، دري به خانهي خورشید: (1376/85

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید