بخشی از مقاله
چکیده
محلیگرایی یا اداره امور محلی به دست مردم همان محل، برگرفته از رابطه جغرافیایی انسان با مکان و فضا و بیانگ ر حقی مبتنی بر این رابطه است. از اینرو توجه به امور محلی و تفکیک امور ملی از محلی در جهانی که بهطور فزایندهای چهره شهری به خود میگیرد، بیش از پیش اهمیت بیشتری مییابد. اداره امور محلی در کالنشهر ملی تهران بهعنوان يکي از بزرگترين و متمرکزترین کالنشهرهاي جهان با تمرکز چند بعدی - سياسي- اداري، اقتصادي و مالي، جمعیتی و خدماتی - كشور که در قالب سيستم سياسي بسيط آن به شكل يكپارچه و متمركز درآمده بیانگر تفرق سیاسی– عملکردی ش هر در سطح ملی و فراملی است.
اين تحقيق با روش توصيفي- تحليلي به تحلیل تمرکز چندبعدی تهران مبتنی بر اطالعات کتابخانهای و آمار مراکز رسمی میپردازد، يافتههای تحقیق نشان ميدهد با تغییر ساختار نظام جهای از فوردیسم به پسافوردیسم و در نتیجه تحوالت دولتهای محلی با انتقال قدرت الزم از سوی دولت مرکزی به دولتمحلی و اداره امور محلی به دست مردم و میتوان ابتدا با تمرکززدایی چند بعدی، در راستای توانمندسازی محلی و فرآیندهای جهانی گام برداشت.
.1 مقدمه:
شهر متمرکزترین عرصه تجلی نیازهای متعدد، متنوع و گستردۀ انسان است و کالنشهرها در عصر جهانی شدن موتور توسعه اقتصاد کشورها محسوب میشوند. بی تردید اکنون پس از کشورها، مهمترین واحدهای فضائی فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی بشر، کالنشهرها میباشند. کالنشهرها در پیوندهای فضایی نوینی، قلمروهای پیوسته و گسسته گستردهای به وجود آورده و به محورهای گردش توسعه به دور خود بدل شدهاند. شاید با اطمینان بتوان گفت که در تمامی کشورهای گیتی، سهم در تولید ملی کالنشهرها به مراتب بیش از سهم جمعیت آنهاست.
تا دهه 1980، بيشتر اين ديدگاه حاكم بود كه حكومتها، واجد اقتدار و ظرفيت كافي براي ادارة امور و اداره سطوح مختلف هستند و توان صورتبندي و اجراي سياست و تحقق اهداف توسعه را دارند، از اين رو رويكردِ دولت مدار و تمركزگرا در اداره امور شهر مورد توجه بود. از سوي ديگر در مقابل، نظريه كثرتگرا اين نكته را مورد تأکید قرار ميدهد كه دولت و متخصصان تنها بخشي از ساختار تصميمگيري و سياستسازي و سياستگذاري هستند، بنابراین علاوه بر دولت مركزي سطوح محلي قدرت و مديريت مورد توجه قرار ميگيرد.
از اين ديدگاه اين مسأله مورد توجه قرار ميگيرد كه تصميمگيري امري جمعي است كه بايد با مشاركت همه گروهها انجام گيرد - بركپور و اسدي، . - 144 :1388 اما با شهری شدن جهان و پیچیدگی روابط اجتماعی ناشی از آن، گستردگی فعالیتها و تمرکز وظايف دولتها، باعث شده دولتها نتواند پاسخگوی نیازهای مردم باشد، لذا با سیاست تمرکززدايی و شکلگیری نهادهای محلی مردمی و شکوفايی آنها توانستند نقش برجسته ای در آمایش فضايی کشور بیابند.
اکنون با جهانی شدن شهرها نقش دولتها از توليد کننده به توانمندساز تغييرکرده است، البته با تأکید بر تنظيمگری، مشارکتکننده و تحليلگر. در همان حال سازمانهاي غيردولتي و اجتماعي نقش مشارکتکنندگي شهري به منظور توسعه محلی را به دست آوردهاند - گزارش جهانی سکونتگاههای انسانی،. - 10 :1388 در واقع تحوالت مذکور بر این اصل استوار است که تمرکززدایی در جهان محلی شده به منظور توسعه محلی موجب میگردد تصميمگيريهاي مربوط به توسعه و مديريت زيرساختها و خدمات در آن سطحي از حکومت اتخاذ شود که بيش از سطوح ديگر به جامعه نزديک باشد و قادر به ارائه خدمات به شيوهاي مقرون به صرفه و برابر بوده و در عين حال روش مناسب کاهش هزينههاي محيطي را در پيش بگيرد. اکنون کالنشهرها در رقابتهای جهاني موتور توسعه ملی و درنوک پيکان تحوالت ملی به شمار ميروند از این رو بايد با اعطاي بيشتر مشروعيت سياسي، مسئوليت و منابع، آنها را تقويت نمود.
.2 یافتههای تحقیق:
.2-1 ساختار سیاسی و تمرکزگرای ایران:
ساختار كلي نظام سياسي در ايران در قالب حكومتي بسيط و تك ساخت ميباشد - حافظ نيا،. - 262 :1381 در حكومت تك ساخت، دولت مركزي كليه مديريتهاي محلي را تحت نظارت خود دارد و ميزان قدرت آنها را تعيين ميكند - ميرحيدر،١٤٨:١٣٨٥ - . به همين دليل تمركزگرايي قدرت سياسي و اجرايي به شكلي است كه قدرت سياسي در كانون نظام سياسي متمركز شده است و واحدهاي جغرافيايي فاقد قدرت سياسي و اجرايي هستند.
در واقع، به دليل تك ساخت بودن حكومت از يك سو و متمركز بودن بعد سازماني و اداري آن از سوي ديگر، قدرت سياسي- اجرايي در فضاي جغرافيايي كشور توزيع نميشود - حافظنيا، ٢٧٩:١٣٨١ - . در نيمه دوم قرن نوزدهم به دليل توسعه محدود منطقهاي و بازارهاي ملي و بهبودي مختصر که در ارتباطات حاصل شد، کشور دستخوش تمرکز سياسي گرديد. تمرکز قدرت حکومتي در همه ابعاد آن، مهمترين اتفاقي بود که در تهران به وقوع پيوست - مدني پور، . - 18-19 :1381 از آنجايي كه تمركز مشكل بنيادي در اداره كشور محسوب ميشود،پرداختن به آن از اهميت ويژهاي برخوردار است.
نظامهاي متمركز عمدتاً به جاي توليد ثروت در مصرف منابع كوشش كرده و منابع ملي را به دليل بوروكراسي شديد به هدر ميدهند - قاليباف، ١٣٨٦: ١٤١ - . شناخت تهران از ابعاد تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به دلیل سرعت باالی توسعهي همهجانبهي آن، بسیار مشکل است. به همين دليل در بررسی منطقههای ویژه در ایران و جهان از چشمگیرترین حوزههای پژوهشی به شمار آمده است و اگر عوامل گستردگی شهر بهلحاظ جغرافیایی و بومشناختی - اکولوژیک - و نیز جنبههای انسانی و جمعیتنگاری - دموگرافیک - با عنایت به کانونهای سیاسی قدرت درونمرزی و سلطههای برونمرزی بررسی شود، معلوم خواهد شد که در گسترهي جهانی، تهران بهلحاظ داشتن موقعیت خاص منطقهای تاریخی و مشکالت و معضاات گوناگون، از همهي شهرهای بزرگ - کالنشهرها - شاخصتر است - تکمیل همایون، 5 :1369 . - 6
.2-2 تمرکز جمعیت
از جمعیت روستای تهران پیش از صفویه، اطالعاتی در دست نیست اما، به نظر میرسد که در دورهي شاه طهماسب صفوی، کل جمعیت شهر بیش از ده هزار نفر نبوده است. در سال 1037 یا 1308 ق 1628 - م - سرتوماس هربرت46، جمعیت تهران را میان بیستوپنج تا سی هزار نفر 25000 - تا - 30000 نوشته است که در سه هزار خانه سکونت داشتهاند - جمالزاده،1339ق1920 / یا 1921م: 76 . - 79 در زمستان سال ١٨٠٧میالدی نيز ژنرال گاردان فرانسوي جمعيت تهران را ٠٠٠/٥٠ هزار نفر تخميمين ميزند.
وي متذكر ميشود كه در رزمستان جمعيت تهران بيشتر از تابستان است. زيرا در تابستان كه دربار از تهران ميرود، اهالي نيز به ييالقات دامنه كوهستان نقل مكان ميكنند. در اسناد تاربخي مربوط به تهران جمعيت تهران در سال ١٢٨٤ حدود ٧٣٦/١٥٥ نفر ذكر كردهاند و حتي تفكيك اشتغال آنها را نيز به شكل زير تعريف كردهاند: از اين عده ٨٤٨٠ نفر نظامي، ١٠٥٦٧ نفر نوكر، ٣٨٠٢ نفر خدمتكار و٣٢٨١ نفر غالم و كنيز سياه بودند.
بدين ترتيب بخش عمدهاي از جمعيت تهران جمعيني بود كه در خدمت اعيان و اشراف دولتي و بخش ديگري نيز در خدمت دربار و سپاه مشغول به كار بودند - شركت عمران شهرهاي جديد، ١٣٧٩ - . جمعيت ٠٠٠/٣٠ نفري تهران طي ٢٠٠ سال به رقمي معادل 47٩٧٥٦٧٩ نفردر سال ١٣٨٥ ميرسد بررسي روند تغييرات جمعيتي تهران خصوصاً با توجه به تغيرات جمعيت كشور نكات جالبي را آشكار ميكند. طي دوره مورد نظر كل جمعيت كشور از ٠٠٠/٦٥٤/٧ نفر در سال 1185 به رقم ٠٠٠/٤٩٦/٧٠ نفر در سال ١٣٨٥ ميرسد مالحظه ميشود در حالي كه جمعيت كل كشور در دوره مورد بحث ٢/٩ برابر شده، جمعيت تهران در همين دوره ٢٦٥ برابر شده است.
به عبارت ديگر جمعيت شهر تهران كه در سال ١٨٠٦ تنها ٤./جمعيت كشور را تشكيل ميداد در سال ١٣٨٥ شمسي ٣/١١ درصد جمعيت كل كشور را به خود اختصاص دادهاست - محمدیان،. - 67 :1389 اگر در اين برررسي با توجه به نقاط عطف تاريخي شهر تهران دورههاي مختلف را تفكيك كنيم، مالحظه ميشود طي ٧٥ سال يعني ١٣١٠ تا ١٣٨٥ جمعيت تهران ٩/٣٧ برابر شده است. نرخ افزايش نسبت جمعيت شهر تهران نيز به جمعيت كل كشور همواره خصوصاً تا سال ١٣٥٥ روندي صعودي و شتابنده داشته است. بيشترين نسبت در سال ١٣٥٥ ديده ميشود اين افزايش در دهه ٣٥ تا ٤٥ چشمگير بودهاست.