بخشی از مقاله
چکیده:
در جهان امروز کلانشهرها، اهمیت و جایگاه ویژهاي در شکلگیري جریانهاي اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تکنولوژیکی دارند وعملاً به کانونهاي پویایی، تولید و توسعه اقتصادي و اجتماعی جهان معاصر تبدیل شدهاند. از این رو، مدیریت شهري در کلانشهرها مفهومی فراتر از حل موضوعاتی همچون محیط زیست شهري، حمل و نقل شهري، ایمنی شهروندان و برنامهریزي شهري، یافته است. کلانشهرها براي کسب جایگاه خود در فرآیند جهانی شدن راهی جز تکیه بر مشارکت آگاهانه شهروندان و توجه به توسعه محلی ندارند. هدف این مقاله شناسایی چالش هاي موجود در برابر مدیریت محلی کلانشهر تهران است. به همین منظور، در این مقاله، این چالشها شناسایی و پیشنهادات و راهکارهایی جهت بهبود مدیریت محلی این کلانشهر ارائه خواهد گردید.
مقدمه
همگام با پیدایش و تکامل نظام سرمایه داری، انباشت سرمایه، تمرکز فضایی ابزار تولید و نیاز به نیروی کار به گسترش شهر نشینی و شهر گرایی منجر شد و شهرها مکان مناسب نظام سرمایه داری معاصر و شهرنشینی و شیوه مطلوب آن به شمار آمدند - پیران، ۹۶۳۱، ۴۶ - . از پیامدهای توسعه صنعت و تکنولوﮊی، رشد و توسعه نظام شهری، افزایش میزان شهرنشینی و تولد مادر شهرها و کلانشهرها بوده است.
هنگامی که از کلانشهر سخن به میان می آید نخست ابعاد عظیم شهر به ذهن خطور می کند شهری بزرگ با جمعیتی چند ملیونی، خیابانهای پرتحرک و مملو از خودرو، ساختمانهای بلند و مدرن و مراکز اداری و مالی پر رونق. این تصویر ها و بسیاری ویژگیهای دیگر چهره ظاهری یک کلانشهر را ترسیم میکنند، ولی آنچه مهم است و ماهیت واقعی کلانشهر را مشخص میکند مقام و جایگاه آن و نیز کارکرد و تاثیر آن در سطح داخلی و خارجی است.
کلانشهر باید در وجه داخلی هدایتگر روند توسعه اقتصادی کشور و در وجه خارجی سامان دهنده ارتباطات بین المللی باشد.حجم عظیم سرمایهها، ظرفیتها و توانمندیهای تمرکز یافته در کلانشهر چنین وظایفی را برعهده آن قرار داده است - صرافی، ۱۸۳۱، ۸۶ - . عدم توجه به محیط زیست و تسلط قهرآمیز پدیده های انسان ساخت بر محیط طبیعی، بحرانهای زیستی در عرصه شهرها و کلانشهرها با پرتو افشانی صنعت و تکنولوﮊی وبه وجود آمدن سکونتگاههای غیر رسمی در اطراف کلانشهرها اکولوﮊیست ها، مدیران و برنامهریزان شهری را بر آن داشت تا ضمن ابراز نگرانی از وضع موجود راهکارهایی جهت بهبود این وضع پرداخته و راه حل های جدیدی را به کار گیرند.
امروزه کلانشهرهای کشور کمابیش در مرحله ای از توسعه هستند که دیگر بدون احراز نقش و عملکرد فرملی، امکان استفاده بیشتر و مطلوب از ظرفیتهای خود را ندارند. تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد ایران که اوج آن از دهه ۰۵ به بعد در محیط کلانشهری مشاهده شده است. بدنههای فربه با سرهای کوچک به وجود آورده است. کلانشهر تنها شهری بزرگ نیست، بلکه فرا روییدن به کمیتی میلیونی در راس نظام شهری، کیفیتهای نوینی ایجاب می نماید که ساختارهای سنتی مدیریت و اداره سکونتگاههای شهری پاسخ گوی ضرورت های زمانه نمی باشد.
کلانشهر امروزین در جامعه شبکهای و فضای جریانهای جهانی قرار گرفته است که با جامعه مبتنی بر قلمروی ملی و فضای مکانهای محلی تفاوت ماهوی دارد. در حالی که کلانشهر می تواند و میباید کانون مولد و پیشتاز توسعه ملی باشد، عدم تحقق دگرگونی لازمه ایفای این نقش در بستر جهانی، آن را به سیاه چاله ای برای مصرف و قلب نمودن توسعه بومی مبدل خواهد کرد - صرافی، بیتا، ۱ - . در کلانشهر تهران نیز با ابعاد جغرافیایی غول آسا و جمعیت چند ملیون نفری آنچه بیشتر به چشم می آید دشواریها و مشکلات لاینحل است.
مشکلاتی که در نبود راهکارهای مدیریت مطلوب شهری، حاکم نبودن اصول پایداری اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی و غیبت شهروندان هر یک گره هایی به نظر می رسد که گشوده نخواهد شد. کلانشهرها محل تمرکز امکانات، ظرفیتهای اقتصادی و مالی، جمعیت بالا و ... می باشد که جهت استفاده بهینه از این امکانات و ارتقای عملکرد ملی و بین المللی آن باید روشهای جدیدی جهت مدیریت آن به کار گرفته شود که در این مقاله به نحوه مدیرت محلی در کلانشهر تهران و نقش شهروندان در اداره امور شهر به عنوان راه حلی که ساکنان کلانشهر در رقم زدن سرنوشت خود و بهبود کیفیت زندگی خود دخالت داشته باشند پرداخته می شود.
مدیریت در کلان شهر تهران
مدیریت شهری فرایندی است که موجب خدمات رسانی به ساکنین، شاغلین و گردشگران شهر در امور نیازمند اقدامات و بسیج منابع می شود. طی این فرایند می بایست اقدامات و بسیج منابع به شیوه ای کارا، اثر بخش و در برگیرنده همگان به کار گرفته شوند. مدیریت شهری مجموعهای از ابزار، اقدامات و کارکردهایی را در بر میگیرد که تضمین نماید زندگی شهر و شهروندان ادامه یابد و از این رو شامل برنامه ریزی،سازماندهی و بسج منابع، اجرا، کنترل و هدایت می شود - صرافی، ١٣٧٩الف، ٨٠ - ساختار کلان مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری در روند تاثیر خود بر ساخت فضای شهری در ایران، دو نوع نظام سنتی و شبه مدرنیستی یا شبه سرمایه داری را تجربه کرده است.
نظام سنتی - ماقبل سرمایه داری - و نظام شبه مدرنیستی - شبه سرمایه داری. در شکل گیری نظام شبه مدرنیستی در ایران، با تاثیر از جوامع غربی و الگوهای آنها و در جهت جریان تجددگرایی ضرورت برنامه ریزی و تهیه برنامه به مثابه ابزار توسعه متمرکز دولتی پدیدار شد. از این رو، برنامههای توسعه در مقیاسها و موضوعات گوناگون از جمله توسعه شهری تهیه شد. اما برنامهریزی مطلوب که فرایندی منسجم از اندیشه و عمل است در ایران تحقق پیدا نکرده است و با روندی که در پیش است، نمی توان به آیندهای نزدیک امیدوار بود - فوران، بیتا، ٧٨-٧٩ - .
نظام برنامهریزی شهری و تهیه طرح های توسعه شهری در ایران متاثر از نظام کلان برنامهریزی توسعه، متمرکز، دولتی، دیوانسالارانه و به نوعی متاثر از نظام رانتی است. بر این اساس، عوامل نهادی و غیر نهادی - رسمی و غیر رسمی - دولتی و بخش خصوصی ذی نفوذ در حاکمیت، به طور مستقیم و غیر مستقیم در سراسر فرایند برنامه ریزی توسعه شهری بیشترین نقش و تاثیر را دارند در این فرایند، اراده و حاکمیت دولت متمرکز کارفرما، مهمترین نقش را ایفا میکند و سایر بخش ها، که با حاکمیت در ارتباط نیستند نقش چشمگیری ندارند.
قاعدتا عبور از مرز نهادها و بخشهای متفاوت دولتی و وابسته به دولت و دارای منافع مشترک متداخل و لایه لایه در فضای شهری، برای هر سازمان محلی نظیر شهرداری، که خود نیز از سویی وابسته به دولت و از سویی دیگر حایز کمترین نقش و اهمیت در فرایند برنامه ریزی توسعه است، غیر ممکن به نظر می رسد. در چنین نظامی برنامههای توسعه شهری در قالب طرحهای جامع و بلندمدت، تبلور عینی اداره دولت برای شکل دادن و مدرنیزه کردن جامعه طبق الگوهای مورد علاقه و نظر خویش است.
در حقیقت طرح ها به نوعی برآمده از دل اجتماعی شهری و واقعیتهای آن و نیز با در نظر گرفتن محور تمام برنامهریزیها - مردم و نیازهایشان - نیست. از این رو چون مدیریت شهری یعنی دستگاه تصمیم گیرنده و تهیه کننده برنامههای توسعه شهری، با جامعه ارتباط مستقیمی ندارد و فقط با کالبد شهر مرتبط است و اعمال اهداف، آرمانها و الگوهایش از طریف کالبد که در اختیار و گاه در انحصارش است، انجام میشود هر گونه برنامهریزی توسعه شهری ناچار به صورت کالبدی غیر واقع گرا میباشد - زیستا، ١٣٧٢، ١ - عمران شهری در کلانشهر تهران نیز چون سایر شهرهای بزرگ و میانه ایران، به جز تفاوت در جزییات، از همان الگوها و ساختارهای مدیریتی حاکم بر کل کشور پیروی می کند. بر اساس طرح جامع شهر تهران، سلسله مراتب سازمانی فضایی این شهر و فراتر، حوزه، منطقه، ناحیه و محله تشکیل شده است.
بر همین اساس، سازمان مدیریتی شهرداری تهران از سه رده شهرداری تهران، شهرداری های مناطق و شهرداری نواحی و شورای شهر تهران شکل گرفته است. اما گذشته از بسیاری از مسائل و نارسایی های موجود در این سازمان واحد محله در ساختار مدیریتی شهر تهران مدیریت مشخص و سازمان یافته ای ندارد. در سازمان شهرداری مسئولیت اداره محلات شهری به عهده شهرداری نواحی مناطق شهر تهران است. این در حالی است که وظایف سازمان شهرداری های نواحی عموما خدمات شهری مانند رفت و روب و جمع آوری زباله، لای روبی نهرها و مسیل ها، آبیاری فضای سبز، جلوگیری از سد معبر و نظارت بر امور ساخت و ساز است.
فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری اجرایی در شهرداری تهران، فرایندی متمرکز و یک جانبه به ویژه از بالا به پایین است. در این فرایند حوزه های ستادی و معاونت های گوناگون شهرداری تهران کانون های تصمیمگیری هستند. این مراکز در حکم شبکه گسترده ای در سطح کلان شهرداری به اخذ تصمیمات، راهبردها، ارائه دستور العملها و آییننامه های گوناگون می پردازند و شهرداری مناطق به مثابه تشکیلات اجرایی و در سطوح پایینتر موطف به اجرای آن هستند این فرایند سلسله مراتبی در زمینه تصمیمات و فعالیت های منطقه ای نیز صدق می کند.