بخشی از مقاله

چکیده:

علم اقتصاد به بحث درباره ی روابط مالی و همکاری تجاری در تامین نیازهای انسانها با یکدیگر می پردازد و ارزش انسانها را به عنوان عامل تولید مورد توجه قرار می دهد.در نظریه های اقتصادی قدیم ،آموزش و پرورش را مانند یک کالای مصرفی در نظر می گرفتند .و نقش آنها را در تولیدات اقتصادی ، تنها از این منظر که در نیروی کار تاثیر میگذاشت ، مورد توجه قرار می دادند.البته صاحب نظران حوزه ی آموزش و پرورش و نیز اقتصاد دانان به بررسی های خود در این زمینه ادامه دادند.

برخی از آنها به این نتیجه رسیدند که آموزش و پرورش به لحاظ سود و بهره ی اقتصادی ، هم زود بهره است و هم دیر بهره.هم یک کالای مصرفی است و هم سرمایه. لذت و رضایتی که در حین تحصیل بدست می آوریم زود بهره و از نظر اقتصادی مانند کالای مصرفی است.از طرف دیگر ، دانش و مهارتی که از راه تحصیل کسب کرده ایم از بین نمی رود بلکه ذخیره می شودو زمانی که به کاری مشغول شدیم نتیجه اش را می بینیم از این منظر دیر بهره است و سرمایه گذاری محسوب می شود. - فیوضات ، - 1388 آموزش و پرورش تغییر و تحولات وسیعی در جامعه بوجود می آورد و باعث گسترش ظرفیت تولیدی و رشد اقتصادی جامعه و همچنین موجب افزایش درآمد و توزیع عادلانه ثروت می گرددو همچنین نقش موثری درتشکیل سرمایه انسانی خواهد داشت.

مقدمه:

آموزش و پرورش از گذشته تا حال، به عنوان یک پدیده ی اجتماعی اثر گذار در تحقق اهداف فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی و سیاسی نقش موثری ایفا کرده است .یکی از اهداف رسمی و اساسی آموزش و پرورش ، آماده کردن افراد برای زندگی کردن افراد برای زندگی آینده از طریق یادگیری موثر و مفید است. در این روزگار که فناوری اطلاعات و گسترش و پیشرفته شدن صنایع و ماشین آالات به سرعت در جریان است نیاز است تا شیوه های آموزش با نیازهای جامعه هماهنگ شود .آموزش و پرورش باید مسئولیت های اقتصادی و اجتماعی بیشتری را بر عهده گیرد .سرمایه گذاری در آموزش و پرورش به رفع بحران های اقتصادی و اجتماعی کمک شایانی می کند.

کشوری که در حال اجرای برنامه ها ی توسعه است به نیروی کار آموزش دیده و متخصص نیاز دارد .وظیفه آموزش و پرورش کشف استعدادهای جوانان و بارور نمودن آنهاست.به این خاطر است که علت موفقیت انقلاب صنعتی در کشورهای غربی را ایجاد مراکز تحقیقاتی و پژوهشی میدانند زیرا این مرکز بودجه ی لازم را در اختیار جوانان مستعد قرار می دهند آنها نیز به دستاورد های عظیم علمی و تکنولوژی دست می یابند و بدین ترتیب گامی بزرگ در اقتصاد جامعه ی خود بر می دارند. دیدگاهها ی موجود در باب اهمیت اقتصادی آموزش و پرورش را میتوان به سه دسته دیدگاههای اقتصاد دانان کلاسیک ، نئو کلاسیک و معاصر تقسیم نمود.

توسعه اقتصادی به فرآیندی اشاره می کند که هدفش به وجود آوردن رفاه جامعه از طریق افزایش تولیدات، استفاده بهینه از منابع طبیعی ،بالا بردن سطح اشتغال و درآمد ، مهیا کردن شرایط بهتر مصرف کالا و خدمات است. توسعه ی اقتصادی چیزی بیش از رشد اقتصادی است و میتوان گفت که توسعه به معنای رشد به اضافه تغییر است - شیخعلی زاده ، - 1383 امروزه آموزش و پرورش معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم کردن و ارتقا بخشیدن دانش ، مهارتها و نگرش های مورد نیاز کارکنان فنی و مدیریتی و نیروی کار آینده به توسعه ی اقتصادی کمک می کند به عبارت دیگر ، توسعه ی اقتصادی نیازمند حرکتی به سوی علم و فناوری است. اگر آموزش و پرورش به جای توجه زیاذ به توانایی محض و دانش به سوی مهارتهای حرفهای و استعداد ها سوق داده شود نقش اقتصادی موثری ایفا می کند . - مختاری پور، - 1382

آموزش و پرورش از دو نظر در توسعه ی اقتصادی موثر است یکی از نظر تامین نیروی انسانی کارآمد با افزایش کارایی و بهره وری افراد ، دوم، از نظر گسترش مرزهای دانش و فن و پیش بردن فناوری .چون مسئولیت پرورش نیروی انسانی و افزایش بهره وری و کارایی بر عهده ی آموزش و پرورش است بنابراین آموزش و پرورش در توسعه ی اقتصادی نقش زیر بنایی دارد. کمبود و نارسایی نیروی انسانی ، چه از نظر تعداد و چه از نظر نوع و کیفیت ، یکی از مهمترین و اساسی ترین تنگناهای توسعه ی اقتصادی به شمار می رود.

همچنین توسعه ی آموزش و پرورش احتیاج به منابع مالی و مادی دارد و چون منابع مالی و مادی محصول توسعه ی اقتصادی است.یکی از مشکلات و تنگناهای اساسی کشور های رو به توسعه از نظر رشد آموزش و پرورش این است که از عهده ی هزینه های سنگین برنمی آید. پس توسعه ی اقتصادی و توسعه ی آموزش و پرورش دارای رابطه ی متقابل و لازم و ملزوم یکدیگرند آموزش و پرورش معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم آوردن و ارتقا بخشیدن دانش ها، مهارت ها و نگرش ها به توسعه ی اقتصادی کمک میکند.

آموزش و پرورش به طور قطع نه تنها موجب ترویج دانش میشود بلکه با پیشرفت های تحقیقاتی ، تکنولوژیک و علمی، دانش جدید نیز به وجود می آورد بدین ترتیب آموزش و پرورش سهم مضاعفی در اقتصاد دارند. موسوی و عادلی در سال 1387 در پژوهشی با عنوان نفش آموزش و پرورش در رشد و توسعه اقتصادی، به این نتیجه رسیدند که اجرای برنامه های توسعه ، نیازمند بکارگیری نیروی آموزش دیده و افراد متخصص و تحصیل کرده است و نیروهای آموزش دیده ، به وجود جوانان با استعداد و با توان بستگی دارد و نقش آموزش و پرورش در این میان، کشف استعدادها و نیز بارور نمودن آنهاست. ریزه وندی در سال 1388 در تحقیقی با عنوان روش های اندازه گیری هزینه ها و منافع سیستم های آموزشی ،  به این نتیجه رسید که آموزش و پرورش ، اساسی ترین عامل در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی است و رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی به نوبه خود امکان آموزش و پرورش بیشتر را فراهم می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید