بخشی از مقاله
چکیده :
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین دینداری با معناداری زندگی انجام شده است. گر چه در عصر حاضر با پیشرفت علوم و تکنولوژی، بشر از امکانات مادی و رفاهی فراوانی برخوردار است به لحاظ روحی و روانی بیش از گذشته مضطرب، افسرده و تنها به نظر می رسد. از همین رو برایرهایی به راه های گوناگونِ گریز از متن و واقعیت زندگی متوسل می شود .افزایش آمار خودکشی، طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به مواد توهم زا، مصرف بالای داروهای آرام بخش و رشد روز افزون خشونت و جرائم، مؤید این مسئله است . لذا بهره مندی از امکانات مادی تمام نیازهای انسان امروز را برطرف نساخته بلکه مشکلات روحی او را بیشتر و پیچیده تر کرده است. پرداختن به »معناداری زندگی« یکی از موضوعاتی است که فلسفه ورزی و تأمل در آن می تواند امید بخش باشد .در این مطالعه برای تبیین رابطه بین دینداری و معناداری زندگی از نظریههای جامعهشناسانی مانند وبر، برگر، یینگر و گیرتس استفاده شده است، این جامعهشناسان بیشتر بر کارکردهای معنابخشی دین تأکید دارند .
واژگان کلیدی : دینداری - معناداری زندگی
مقدمه :
دین داری یکی از متغیرهای مهم در حوزه مطالعات اجتماعی است، این مهم زمانی آشکار میشود که بر حجم مطالعات و نظریههای مطرح شده در این زمینه، تأملی صورت گیرد .هر یک از متفکران این حوزه، با توجه به رویکرد نظری خود بخشی از فضای مفهومی این حوزه را ترسیم کرد هاند و به اهمیت تأثیر گذاری آن بر دیگر حوزهها پرداختهاند .از جمله مثالهای بارز در رابطه با این موضوع توجه دورکیم به دین و نقش آن در همبستگی اجتماعی یا مطالعه تاریخی وبر در رابطه با اهمیت دین به عنوان عاملی مؤثر در ظهور سرمایه داری است.در رابطه با دین و معناداری زندگی تئور یهای مختلفی مطرح شده است که در این زمینه اکثر جامعه شناسان به نحوی وام دار کارهای ماکس وبر هستند وعمدتاً بر تأثیر مثبت دین بر معناداری زندگی تأکید کردهاند، وبر دین را نظامی می دانست، که قدرت توجیه شوربختیهای انسان را دارد .
اما در رابطه با دین داری و اخلاق مسئله قدری متفاوت است و این مسئله در حوزهی جامعه شناسی دین تا حدی کمتر بر آن تأکید شده است و جامعه شناسان نیز به ندرت به آن پرداختهاند، در این باره دورکیم اظهار نظرهای گذرا کرده است و یینگر نیز در حد اشاراتی مختصر به آن پرداخته است، عمدهی مسائل مطرح شده در این باره به کار فلاسفه و کلامیون باز می گردد، که نظرات آنها نیز در اکثر موارد با هم در تعارض قرار می گیرد.به صورت کلی کارهای تجربی زیادی در رابطه با سنجش دین داری یا تأثیر دین داری بر سایر متغیرهای اجتماعی در داخل کشور انجام شده است و در اکثر پژوه ها نیز از دین داری به عنوان عاملی تأثیر گذار بر این متغیرها یاد می شود .
اما در رابطه با تحقیق فوق تا به حال در داخل ایران پژوهشی صورت نگرفته است. هر چند اهمیت مسأله فوق از جانب متفکران این حوزه، تذکر داده شده است.1 بحث بر سر معناداری زندگی و اخلاق و رابطه آنها با دین، به تجربه مدرنیته ارتباط پیدا می کند، با آغاز دوران مدرن دین تاحدی فضاهای تحت تملک خود را از دست داد و به عنوان مبنایی که جهان فرد را سامان می داد مورد سؤال واقع شد؛ در نتیجه چارچوب آماده ای کهقبلاً دین در اختیار فرد قرار میداد تا از طریق آن جهان را برای خود معنادار و تفسیر پذیر سازد یا مناسبات اجتماعی خود را با دیگران هماهنگ سازد، متزلزل شد، در نتیجه افراد در این وضعیت بر سر تعریف مفاهیمی چون اخلاق و معنا دچار بحران شدند.
بخشی از این واقعیت به ماهیت زندگی مدرن باز می گردد و بخشی نیز با کشفیات علم جدید و نظریه پردازی در حوزههای مختلف علمی در ارتباط بود .تأثیر این مسائل با سرد شدن روابط انسانی، دخالت نیروهای اجتماعی در زندگی شخصی افراد، متلاشی شدن نهادها و ساختارهای سنتی مانند خانواده و نسبی گرایی ارزشها خود را نشان داده است.
یکی از مشخصات بارز زندگی در وضعیت فعلی، تولید انبوه ارزشها در عرصه نمادین است، به شیوهای که سبکهای زندگی متنوع و انواع فرقهها و جنبشهای مختلفی معرفی شدهاند و هر یک نظام ارزشی خود را معرفی میکنند، البته قابل اشاره است که در شرایط فعلی، درون این وضعیت تضادی نهفته است، از یک طرف افراد با مازاد ارزش و معنا به خاطر تنوع دیدگاهها و نظامهای ارزشی مختلف رو به رو هستند و از طرف دیگر با فقدان معنا روبه رو میشوند.
نتیجه وضعیت فوق تأمل و بازگشت به مباحثی مانند، دین و ارتباط آن با معنا و اخلاق را ضروری ساخته است زیرا میتوان چنین استدلال کرد که انسان مدرن به نحوی در بحران زندگی می کند، این انسان تکیه گاه خود را از دست داده است و این مسئله میتواند تأثیرات عمدهای در بر داشته باشد، از جمله این تأثیرات میتوان به بیتفاوتی نسبت به خود، دیگران و سرنوشت جامعه اشاره کرد، و این وضعیت میتواند بر متغیرهای اجتماعی، از جمله، میزان بزهکاری، انزوای اجتماعی، بیگانگی با جامعه و پرخاشگری افراد تأثیر بگذارد و حتی ممکن است عدهای را علیه وضع موجود بشوراند .هر یک از تبعات این مسئله میتواند مورد توجه پژوهشگران اجتماعی و برنامه ریزان حوزههای مختلف قرار گیرد .
تعریف مفاهیم :
معناداری زندگی: منظور از معنا، همان است ک هبر امری بیرون از خود دلالت میکند، - در اینجا بر زندگی - ؛ و دیگر اینکه باید به تعریفی سلبی از معنا توجه کرد، یعنی آن را در مقابل بیمعنایی قرار داد؛ که در نتیجه پوچی، بیهدفی و بیارزشی در مقابل هدفمندی، ارزشمندی و غایتمندی قرار خواهد گرفت. در این مقاله تعریف نظری معناداری زندگی چنین است: »تفسیری وجودی که افراد از تمام تجارب زیسته خود اعم از - رنج، خوشبختی، بیعدالتی، شر، سردرگمی و ... - در قالب نظمی نمادین فراهم میآورند، به شیوهای که کل هستی را در طرحی هدفمند توجیهپذیر میسازد« - دیوید ، 45 :1385 و . - 46
دینداری: دینداری یعنی دینی بودن، پایبندی دینی و التزام دینی داشتن. تجلی ارزشها و نشانههای دینی بودن فرد را در نگرش، گرایش و کنشهای آشکار و پنهان او میتوان جستجو کرد. بر این اساس به دو طریق میتوان فرد دیندار را از دیگران بازشناخت: نخست پایبندی و التزام دینیاش و دوم پیامد دینداری و آثار آن در فکر و جان و عمل فردی و اجتماعی او. پس به بیانی کلیتر دینداری یعنی داشتن التزام دینی، به نحوی که نگرش، گرایش و کنشهای فرد را متاثر سازد - شجاعی زند، . - 35-36 :1384
پیشینه تجربی پژوهش
در سالهای اخیر جامعهشناسان و روانشناسان ایرانی پژوهشهای زیادی درباره دینداری داشتهاند. در این پژوهشها یا وضع دینداری در نمونههای ملی و کشوری یا نمونهای از جمعیتهای دانشآموزش و دانشجویی مطالعه و تبیین شده است؛ و یا رابطه دینداری با متغیرهای دیگری مثل رضایت از زندگی، سلامت، کجروی و ... مطالعه شده است.دسته اول این تحقیقات از چارچوب موضوعی این مقاله خارج است. موضوع این مقاله در دسته دوم پژوهشهای مربوط به دینداری قرار میگیرد. با وجود این، پژوهشی که به رابطه دینداری و معناداری بپردازد یافت نشد. در این میان، پژوهشهایی وجود دارند که متغیر وابسته آنها به نوعی با متغیر معناداری زندگی مرتبط است مثل رضایت از زندگی - عظیمی هاشمی، 1383 و ربانی و بهشتی، - 1390، سلامت روانی و اجتماعی - ریاحی و دیگران، 1387 و سراجزاده و دیگران، - 1392، احساس شادمانی - قمری، 1389؛ جامهشورانی، 1392 و حیدری و هدایتی نوینفر، - 1389، احساس آنومی و از خودبیگانگی - قصابیان، 1386 و سراجزاده و پوریافر، . - 1386
متغیر معناداری را میتوان متغیر واسط بین دینداری و آن متغیرها در نظر گرفت. با وجود این، در این پژوهش ها متغیر معناداری به عنوان متغیر واسط وارد نشده است. در عین حال، در همه این پژوهشها، دینداری با متغیرهای رضایت از زندگی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی و احساس شادمانی رابطه مثبت و با احساس آنومی و بیگانگی اجتماعی رابطه منفی داشته است. اگر با استدلال نظری، معناداری را متغیر واسط بین دینداری و متغیرهای مطرح شده در بالا در نظر بگیریم، آنگاه این یافتههای تجربی را میتوان موید تجریی رابطه دینداری و معناداری هم دانست.در شماری از پژوهشهای خارجی، موضوع رابطه دین و معناداری زندگی به صورت تجریی آزمون شده است که به برخی از آنها اشاره میشود. هداوی - 1978 - در پژوهشی تحت عنوان »دین و رضایت از زندگی: تحلیلی دوباره« و همچنین هدن2