بخشی از مقاله
چکیده
دیپلماسی علم ماهیتی نه چندان جدید ولی کاربردی است که بخاطر ظرفیتهای این حوزه، در این روزها توجه خاصی به آن میشود. تجربیات دیگر کشورها نشان از بکارگیری این حوزه در رویههای جاری رسمی و غیررسمی خود دارد همچنین نشان از پتانیسلهای آن و موفقیتهای حاصل از دیپلماسی علم دارد. مقاله حاضر با مرور تجربیات و ادبیات موجود در این حوزه نشان میدهد که دیپلماسی علم و فناوری ابزاری مکمل و دربرخی موارد جانشین برای دیپلماسی معمول کشورهاست و تاثیرات دیپلماسی علم و فناوری را در قالب مدلی شماتیک ارائه داده است. در ابتدای این نوشتار به بررسی تاثیرهایی که علم، فناوری و روابط بینالملل برهم دارند پرداخته شده است و در ادامه ضرورت استفاده از دیپلماسی علم و فناوری از نگاههای گوناگون پرداخته شده و سپس مطالعات موردی و نمونههایی عملی برای بهرهگیری و توسعه دیپلماسی علم و فناوری ارائه شده است که میتواند برای پیادهسازی مورد استفاده قرار گیرد.
در نهایت با توجه به مطالعات تجربیات کشورهای گوناگون نشان داده شد که دیپلماسی علم و فناوری ابزاریست که میتواند کشورها را در رسیدن به اهداف و منافع ملی، برطرف کردن مشکلات جهانی و منطقهای، پیشرفت و توسعه علمی، اعتمادسازی و ارتباطسازی و تقویت دیپلماسی رده دوم کمک کند. همچنین با توجه به بررسیهایی که انجام شد مشاهدات و مطالعات حاکی از آن است که علم و فناوری بر روابط بینالمللی و روابط بینالملل نیز بر علم و فناوری تاثیرگذار است، همچنین استفاده از دیپلماسی علم و فناوری با دیگر کشورها راهگشای بسیاری از شرایط نامساعد مدیریت روابط جهانی کشورها خواهد بود.
واژههای کلیدی: دیپلماسی علم، مدیریت جهانی، روابط بینالملل.
-1 مقدمه
باید پذیرفت که پارادایم نظام بینالملل به شکل چشمگیری درحال تغییر و تحول است، روند جهانی شدن و همچنین شکل گیری تدریجی نظامهای چندقطبی قدرت در عرصه سیاست بینالملل سبب شدهاست که ساختار قدرت شکل نوینی به خود بگیرد و مولفههای جدیدی بهعنوان ابزارهای اقتدار به صحنه بیایند، دیگر ذخایرمعدنی بهعنوان مولفه ثروت و کثرت سربازان بهعنوان مولفه قدرت به حساب نمیآیند؛ انقلاب فناوری1 باعث شده است که نوآوری، خلاقیت، علم و فعالیت های مغز افزاری بهعنوان مهمترین و قدرتمندترین سلاح مدنظر سیاستمداران دنیا قرارگیرد. [1] علم و فناوری و روابط بینالملل از اهمیت خاصی در حاکمیت جهانی برخوردارند[2] زیرا که درجایی که هیچچیز دیگری نمیتواند پاسخگوی حل مشکلات باشد، علم میتواند همدلی و همکاری ایجاد کند زیرا در علم با مجموعهای حقایق و قوانین مرجع روبرو هستیم که حتی اگر دو نفر در نگاه اول دو دیدگاه متفاوت نسبت به آن داشته باشند با آزمایشهای استاندارد به یک نتیجه واحد میرسند، درنتیجه دو فرد با ادیان و سیاستهای متفاوت میتوانند از طریق علم براحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.[3]
-2 ادبیات
-1-2 تعاریف
دیپلماسی اصطلاحیاست که در ادبیات سیاستخارجه و روابط بینالملل قدمت بسیاری دارد.2 دیپلماسی، ابزاری است که دولتها ازطریق آن به مدیریت و هماهنگی و صیانت از منافع خود میپردازند.[4] دیپلماسی، هنر مرتبط ساختن عناصر قدرت ملی به موثرترین شکل با آن دسته از ویژگیهای شرایط بینالمللیاست که به منافع ملی مرتبط میشود.[5] دائره-المعارف "مریام وبستر" دیپلماسی را بهمعنای عمل حفظ روابط خوب بین دولتهای کشورهای مختلف و هنر و فن هدایت مذاکرات بین ملتها تعریف میکند. دیپلماسی فن پیشبرد سیاستخارجه یک کشور و مدیریت امور متحول جهانیاست3، یعنی دیپلماسی روشها، رویهها و درکل عملکردهایی است که به وسیله آن سیاستخارجه یک کشور به اهدافش در سطح بینالملل میرسد؛ لذا دیپلماسی از این حیث جنبهای ابزارگونه دارد و برای رسیدن به اهداف مورد استفاده قرار میگیرد و خاصیت ابزاری سبب میشود که بتوان آن را با ابزارهای دیگر ترکیب نمود تا بتوان اهداف مورد نظر خود را تحقق بخشید.[6]
»واژهنامه مریام وبستر « علم را دانشی درباره جهان طبیعی بر مبنای واقعیتهای آموختهشده از طریق آزمایش میداند و طبق »واژهنامه آکسفورد«5 فعالیتهای فکری و عملی شامل مطالعه نظاممند ساختار و رفتار در جهان فیزیکی و طبیعی را از طریق مشاهده و آزمایش را علم گویند. درحالی که درتعاریف دانشگاهی و مبتنی بر شواهد موجود، علم بر روش تجربی و تکرار نتایج تائیدشده، بناشدهاست، علمنه ذاتاً سیاسی است و نه ایدئولوژیک، علم یک نوع زبان جهانی است و میتواند بهعنوان ابزاری برای ارتباط میان ملتها استفاده شود.[7]طبق واژهنامه مریام وبستر فناوری بهمعنای استفاده از علم در صنعت، مهندسی و غیره برای ایجاد کالا یا ابزار مفید یا حل مسئله است و طبق »واژهنامه آکسفورد« استفاده از دانش علمی برای اهداف عملی بالاخص در صنایع را فناوری گویند.
قاضینوری هم در نوشتار خود به نقل از جندرون فناوری را بهمعنای هرگونه دانش کاربردی سیستماتیک مبتنی بر تجربه و یا تئوریهای علمی که در روشها و مهارتهای تولید، سازمانها و یا ماشینآلات بکار رفته است، تعریف کرده است. بهطورکلی فناوری هم بهعنوان یک ابزار در دست انسان و نزدیکتر از علم به دارایی و استفاده از قدرت است.[7] فناوری بهعنوان عاملی از زندگی سیاسی و اجتماعی و بهعنوان ابزاری از استخراج اطلاعات و دادهکاوی و تحلیل[8] و بهمعنای راهی برای رفع عملی مشکلات ازطریق بکارگیری دانشفنیاست.[9] سوچو در مقاله خود از علم و فناوری بهعنوان راهی برای ارتباطات بینالمللی صلحآمیز دربین داشنمندان نام میبرد[10] و مالیک آن را یکی از عوامل شکلدهنده روابط بینالمللی میداند.[11]
تغییرات در سیاست جهانی تحت تاثیر سه فاکتور جنگ، اقتصاد و توسعه فناورانه1 است[11] که درواقع در مورد فناوری میتوان گفت که فناوری شیوه سازماندهی جهانی را تغییر میدهد و بهعنوان مثال میتوان به روی کاری آمدن چین و هند در کنار ژاپن اشاره کرد که دلیل آن پیشرفت فناوری بود.[11] مطالعات هم نشان میدهد که همبستگی مثبت و مستقیم بین جایگاه یککشور در سلسله مراتب جهانی و توانمندی فناورانه وجود دارد[11]، لذا با توجه به سوچو که اذعان میدارد روابط بینالملل براساس توزیع قدرت در میان کشورها و ملتها شکلگیری و مجدداً شکلگیری میشود[10]، وجود توانمندیهای فناورانه در این سلسله مراتب جهانی مهم است و از آنجایی که فناوری نشاندهنده بعدی از قدرت است بنابراین طبیعی است که این رتبهبندیها با پیدایش علوم و فناوریهای جدید دچار تغییراتی شود و یا حتی انتشار برخی فناوریها بر روابط بین کشورها تاثیرگذار باشد[2]؛مشکلاتی که امروزه با آن مواجههستیم و مواجه خواهیمشد اکثراً دارای راهحلهای علمیاند و هیچکشوری بهتنهایی پاسخی برای آنها ندارد.[3]
به عبارتی دیگر درعصر جهانیشدن، در عمیق ترین چالشها برای بقای انسان، علم و فناوری یکی از ابعاد کلیدی اکثر مسایل روابط بینالمللیاند2، که این نشاندهنده تاثیر علم، فناوری ]هم هایتکها و هم لوتکها[ و روابط بینالمللی برهم هستند9]و8و11و12و7و.[13 علاوهبراین، به گفته کاپلند نشان دادهشده است که توسعهنیافتگی و ناامنی، به-مراتب بیشتر از افراطگرایی یا خشونت سیاسی، خطرات اساسی برای نظم جهانی بههمراه دارد.[7]درگذشته دولتها از علم برای رقابتهای بینالمللی استفاده میکردند ولی امروزه علم جایگاهی نوین در سیاستگذاری خارجی پیدا کردهاست.[10] علم و فناوری بهعنوان حوزه نوینی که قابلیت تامین منافعملی کشورها درعرصه بینالمللی را داراست، مطرح شدهاست.[1]
علم و فناوری میتواند مقدمهساز دیپلماسی باشد، بهعبارتی دیگر همکاریهای علمی و فناوری به مشارکتهای گستردهتری منجر میشود و حسننیتی که در اثر همکاریهای علمی میان کشورها ایجاد میشود، زمینهساز مذاکره در موارد بحث برانگیز دیگر مانند حقوق بشر، نقش زنان در جامعه و غیره میشود و موفقیت در این زمینه به موفقیت در زمینههای دیگر کمک میکند.[3]دیپلماسی علم و فناوری بهعنوان یکی از اقسام دیپلماسیهای نوین درعرصه بینالملل، درکنار گونههایی چون دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی انرژی و دیپلماسی عمومی مطرح است، قدمت این دیپلماسی به دوران پس از جنگ جهانی دوم - جنگ سرد - باز می گردد و بهمعنای استفاده از علم و فناوری و ظرفیتها و دستاوردهای آن درعرصه روابط با دیگر کشورها و ملتها بهعنوان راه و روشی برای برقراری ارتباطات جدید، تقویت روابط میان دولتها، بهوجود آوردن قدرت نرم برای کشورها و تامین منافع ملی آنهاست[1]؛ از طریق دیپلماسی علم، همکاری میتواند ابزار مهمی برای بهبود ارتباطات، اعتمادسازی و ارتقای فهم و شراکتهای دوجانبه بین موسسات و افراد کشورهای شرکتکننده باشد.[14]
طبق گزارش "تقویت دیپلماسی علم و فناوری ژاپن"3 تهیه شده توسط شورای سیاستهای علم و فناوری ژاپن4 ، دیپلماسی علم و فناوری یک مفهوم درحال ظهور و یک منبع دیپلوماتیک برای ابراز قدرت نرم 5 نسبت به روابط بینالمللی است.[12] دیپلماسی علم اصطلاحی است که هم همکاری- توسعه به معنای رسیدن به سه هدف امکان دسترسی بیشتر به کالاها وخدمات تداومبخش زندگی انسان، افزایش سطح و استانداردهای زندگی و گسترش دامنه انتخابهای افراد و ملل در زندگی است.[15]