بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه استراتژیهای خودرهبری در موفقیت تحصیلی دانشجویان دانشکدههای علوم و ادبیات دانشگاه بیرجند انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه به تعدادٌَِ نفر از دانشجویان تعیین و روش نمونهگیری طبقهای با اختصاص متناسب جهت انتخاب نمونه استفاده شد. در این پژوهش، از پرسشنامه خودرهبری نک و هاگتون - ًًٍٍ - با پایایی - ًَ/ً - = استفاده شد. تحلیل عاملی اکتشافی به روش مولفههای اصلی - PC - نشان داد، دانشجویان شش استراتژی خودرهبری شامل تمرکز بر پاداشهای طبیعی و هدفگذاری شخصی، تجسم عملکرد موفق، خودتنبیهی، خودگفتگویی، خودراهنمایی و خودپاداشدهی را مورد استفاده قرار میدهند. تحلیل همبستگی نیز نشان داد، میان به کارگیری استراتژیهای خودرهبری و موفقیت تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت - ٍِr=/ً - و معنیداری سطح آلفای ًٌ/ً، وجود دارد. نتایج رگرسیون گام بهگام میان استراتژیهای خودرهبری و موفقیت تحصیلی دانشجویان نیز نشان داد، استراتژی خودتنبیهی - ًَ/ً - R2= ًَ/ً از تغییرات موفقیت تحصیلی دانشجویان را پیشبینی مینماید.
واژههای کلیدی:استراتژیهای خودرهبری، موفقیت تحصیلی، دانشجویان، دانشگاه بیرجند
1 -مقدمه
موفقیت تحصیلی دانشجویان، یکی از شاخصهای مهم ارزیابی نظام های آموزشی است و تمام کوششها و کششهای این نظام، در واقع برای پوشاندن جامه عمل به این امر است. به عبارتی جامعه و به طور ویژه نظامهای آموزشی ، نسبت به سرنوشت فرد، رشد و تکامل موفقیتآمیز وی و جایگاه او در جامعه، علاقهمند و نگران بوده و انتظار دارند فرد در جوانب گوناگون اعم از ابعاد شناختی و کسب مهارت وتوانایی و نیز در ابعاد شخصیتی، عاطفی و رفتاری، آن چنان که باید پیشرفت و تعالی یابد.[1]شعاری نژاد - ٌَُّ - عنوان میکند یکی از اساسیترین نیازهای انسان، نیاز به موفقیت است که بهترین انگیزه برای فعالیت است.موفقیت برایندی از تواناییهای گوناگون افراد شامل تواناییهای جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنان از یک سو و عوامل برانگیزاننده مانند علاقه پشتکار و پاداش از سوی دیگر است.
افزون براین خود موفقیت میتواند انگیزهای مستقل برای موفقیتهای بعدی فرد گردد یا به عبارت دیگرموفقیت، موفقیت به بارمیآورد[1] .تبیین عوامل مرتبط با موفقیت تحصیلی دانشجویان مساله پژوهشی قابل توجهی در عرصه تحقیقات مرتبط با آموزش عالی است. موفقیت و پیشرفت تحصیلی به مجموعهای از عوامل پیچیده بستگی دارد که تفکیک و بررسی هر کدام از این عوامل مستلزم انجام تحقیقات وبررسی فراوان است. مرور تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان میدهد عواملی همچون زمینه های خانوادگی - نیچمن جی علاقه به رشته تحصیلی - کولر، باومرت و اشنابل پایگاه اقتصادی-اجتماعی - ونگر ،ٌُُّ - ، هوش - سول و شاه ،ٌُّْ - ، قومیت و نژاد - جانسون، کراسنو و ادلر ،ًًٌٍ - ، سرمایه اجتماعی درون خانواده - هائو و بونستد- برانس ،ٌَُُ - ، کنترل خود و حمایت خانواده - راس و براه ،ًًًٍ - ، سلامت روان - فتحی آشتیانی، کیوانی، زعیم ،سیدنا، حقیقت و ترقی جاه،ٌََُ - بر موفقیت تحصیلی دانشجویان موثر است.[3 ]
علاوه بر عوامل فوق، [13]عنوان نمودهاند خودرهبری دانشجویان رابطه مثبت بالایی با میانگین نمرات آنان دارد. از آنجا که فرایندهای خودتاثیری ازجمله خودرهبری به صورت معدودی، دررابطه با عملکرد و موفقیت دانشجویان مورد بررسی قرار گرفته است، پژوهش حاضر به تبیین نقش استراتژیهای خودرهبری در موفقیت تحصیلی دانشجویان پرداخته است.تئوریهای خودرهبری عمیقا ریشه در تئوریهای وابستهای از جمله خودنظمدهی ، خودکنترلیو خود مدیریتی دارد. خودرهبری فرایندی است که افراد خودشان را تحت تاثیر قرار میدهند تا به خودهدایتی وخودانگیزشی لازم برای رفتار انجام فعالیتها با استفاده از روشهای مطلوب دست یابند.[10]
خودرهبری به عنوان یک فرایند خودتاثیری معنا شده است که با تفکرات و رفتارهای فردی شخص در ارتباط است[9] .خودرهبری فرایندی است که طی آن افراد در راستای نیل به خودهدایتی و خودانگیختگی لازم برای عمل، برخود تاثیر میگذارند.[11] برخی صاحب نظران، فرایند خودرهبری را مشتمل بر سه استراتژی اصلی میدانند. استراتژیهای رفتارمحور که شامل توانایی مشاهدهی رفتار، شناسایی و ارزیابی رفتارهای موثر و غیر موثر به منظور بهبود عملکرد میباشد، استراتژیهای پاداش طبیعی که توانایی فرد در دریافت جنبههای مثبت وظیفه و تمرکز بر پاداشهای درونی آن است و استراتژیهای تفکرسازنده که در آن، تفکر فرد بر رفتار او تاثیر میگذارد.[10]استراتژیهای خودرهبری، تسهیل کننده توانمندسازی روانشناختی از طریق ارتقای تصورات معناداری، هدفمداری، خود مختاری، شایستگی و خودکارآمدی میباشد.
به عنوان مثال، استراتژی های پاداش طبیعی، تسریع کننده احساس شایستگی، خودکنترلی و هدفمداری است . در حالی که استراتژیهای رفتار محورخودرهبری، احساس خودمختاری و شایستگی را ایجاد میکنند.در کل، اولین هدف تمامی استراتژیهای خودرهبری، افزایش تصورات خودکارآمدی است.[17]استراتژیهای رفتارمحور شامل خودتنظیمگری اهداف ، خودپاداشدهی ، خودتنبیهی ، خودمشاهدهگری و خودراهنمایی کردن، میباشند . این استراتژیها برای افزایش خودآگاهی به کمک گرفته می شوند.خودمشاهدهگری شامل یک ارزیابی از رفتارهای فرد است که آگاهی را افزایش میدهد. زمانی که یک فرد به طور مسلم در رفتارهایی درگیر می شود، این نوع از خودارزیابی، میتواند افراد را به رفتارهایی هدایت کند که باید آنها را تغییر دهند، افزایش دهند و یا حذف کنند. بر اساس این خودارزیابی بنیادی و اساسی، افراد میتوانند در تنظیم اهدافی که سبب بهبود عملکردشان می شود، یاری شوند - نک و مانز، ًًٌٍ - .
استراتژی های پاداش طبیعی تمرکز خود را بر انگیزش های طبیعی معطوف نمودهاند. افرادی که به وظایف شان علاقهمند هستند و فرایندهای جالب وخوبی در کارشان دارند، میتوانند بر جنبههای خوشایند و مثبت وظایف خود متمرکز شوند و جنبههای ناخوشایند کار خود را نادیده بگیرند یا جایگزین نمایند. بنابراین، آنها فعالانه میتوانند جنبههای مطلوب و خوشایندی در کار خود تعبیه نمایند[23] .[9]در پژوهش خود به بررسی تاثیر خودرهبری بر عملکرد دانشجویان پرداختهاند. نتایج نشان داد خودرهبری تحولی دانشجویان، رابطه مثبت بالایی با میانگین نمرات دانشجویان داشته است. [4] نیز به بررسی رابطه خودرهبری، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دانشجویان لیسانس پرداخته است. وی به این نتیجه رسیده است که خودرهبری با میانجیگری خودکارآمدی بر عملکرد دانشجویان تاثیرگذار بوده است و میتوان از خودرهبری و خودکارآمدی برای رشد و توانمندسازی دانشجویان استفاده نمود.
جورجیانا - ًًٍِ - در پژوهشهای خود تفاوتهای معناداری میان استراتژیهای خودرهبری مورد استفاده از دانشجویان چینی و آمریکایی را مورد بررسی قرار داده است. [20]در پژوهشهای خود عنوان نمودهاند که الگوهای فکری سازنده به عنوان یک استراتژی خودرهبری میتوانند تاثیر قابل ملاحظهای بر عملکرد فردی افراد داشته باشند. همچنین خودگفتگویی و تجسم سازی ذهنی کاربردهای زیادی برای بهبود رفتارهای خودنظم دهی افراد دارد و از طریق ایجاد اعتماد به نفس، ادراکات و شایستگیهای افراد را ارتقا میبخشد و فرایندهای هدفگذاری شخصی سبب خودنظمدهی بهتر افراد شده واین به نوبه خود سبب عملکرد بهتر آنان می شود. همچنین خودتنبیهی و خودتشویقی و خودراهنمایی پتانسیل بالایی برای افزایش رفتارهای خودنظم دهی خواهند داشت که به طور مسلم رسیدن به اهداف را بیشتر ممکن میسازد.[16]
نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدهاند که خودگفتگویی و تجسم سازی ذهنی تفکرات فرصت محوری را ایجاد میکند که فرد را در برابر چالشها و مشکلات بزرگ مقاومتر مینماید. همچنین تمرکز بر پاداشهای طبیعی و الگوهای فکری سازنده با میانجیگری ادراکات خودکارآمدی سبب دستیابی به سطوح بالای عملکرد می شود.[19]نیز در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که آموزشهای خودگفتگویی به عنوان یک استراتژی خودرهبری سبب بهبود عملکرد افراد می شود. [5] نیز در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که استراتژیهای خودرهبری مانند خودگفتگویی مثبت و تجسم ذهنی که از استراتژیهای خودرهبری میباشند، سطح خودکارآمدی را افزایش میدهد و اساس اولیهای را برای اعتماد به نفس ایجاد نموده و سبب افزایش عملکرد افراد می شود. [18]
در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که خودرهبری استراتژیهای شناختی و رفتاری را فراهم مینمایند که وقتی افراد از این استراتژی ها استفاده می کنند، سبب بهبود عملکرد آنان می شود. [8]در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد، خودرهبری از طریق میانجیگری خودکارآمدی بر عملکرد افراد تاثیر معناداری داشته است.[23] در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که استراتژیهای خودرهبری خودنظمدهی اثر بخش را به روشهای متفاوتی افزایش میدهند و استراتژیهای رفتار محور مانند خودمشاهدهگری میتوانند سبب خودآگاهی بالاتر شده و خودآگاهی تمرکز برخود را درافراد افزایش میدهد و میتواند بر عملکرد افراد موثر واقع شود. [15]نیز در پژوهشهای خود نشاند دادهاند که خودهدفگذاری میتواند تاثیر مثتبی بر فرایندهای خودنظمدهی داشته باشد و [21 ]در تحقیقات خودنشان داد که خودهدفگذاری اهداف دشوار میتواند بیشتر برعملکردافراد موثر باشد، تا هدفگذاریهای آسان و قابل دسترس.
سوالات پژوهش
-استراتژیهای خودرهبری مورد استفاده دانشجویان کدامند؟
-آیا میان بهکارگیری استراتژیهای خودرهبری و موفقیت تحصیلی دانشجویان رابطه وجود دارد؟
-آیا بکارگیری استراتژیهای خودرهبری، موفقیت تحصیلی دانشجویان را پیشبینی مینماید؟
2 -روش پژوهش
روش این پژوهش توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری است. در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشکده علوم و ادبیات دانشگاه بیرجندبه تعداد ًًٍُ نفر میباشد.برای انتخاب تعداد نمونه آماری از روش نمونهگیری طبقهای با اختصاص متناسب استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر باتوجه به تعداد جامعه آماری از فرمول نمونهگیری کوکران استفاده شدکه حجم نمونه ٌَِ نفر محاسبه شد.ابزار جمع آوری داده ها:داده های مورد نیاز در این پژوهش از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است :پرسشنامه خودرهبری : این پرسشنامه توسط نگ و هاگتون - ًًٍٍ - ساخته شده که خودرهبری توسط آن سنجیده می شود، و ضریب پایایی آن - ًَ/ً - = بدست آمده است.