بخشی از مقاله
چکیده
خود تنظیمی فرایند فعال و سازمان یافته ای است که طی آن فراگیران اهدافی را برای یادگیری خودشان انتخاب و سپس سعی می کنند تا شناخت ،انگیزش و رفتار خود را تنظیم ،کنترل و نظارت نمایند. خود تنظیمی شامل یک رهبری شناختی است که مستلزم عواملی است از قبیل انطباق ها و تقصمیم گیری های مداوم و ...می باشد و راهبرد های خود تنظیمی شامل راهبرد های شناختی و فراشناختی است و این راهبرد ها با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و به همدیگر بستگی دارند . نظریه های زیادی در این زمینه وجود دارد که از جمله آنها می توان به نظریه پدیدار شناسان ،نظریه پردازش اطلاعات ،نظریه ویگوتسکی را نام برد. مقاله حاضر به بررسی این متغیر مهم خواهد پرداخت.
کلمات کلیدی: یادگیری خود تنظیمی ،راهبردهای خود تنظیمی ، یادگیری،نظریه های خود تنظیمی.
مقدمه
در ایران همه نهاد های دولتی از جمله وزارت آموزش و پرورش همه ساله مبالغ هنگفتی از بودجه کشور را صرف مسائل آموزش و پرورش از جمله تربیت معلم ،تهیه و چاپ کتاب ، حقوق کارکنان،تدارک کلاس های باز آموزی و کارآموزی و غیره... می کنند. خانواده ها نیز سرمایه و وقت زیادی را صرف یادگیری فرزندان خود می کنند و حتی بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان وقت و نیروی زیادی را صرف مطالعه ،آموزش و یادگیری می کنند اما باز هم متوجه می شویم که یادگیری درست صورت نگرفته است یا در حد مورد انتظار نیست. برای یادگیری صحیح فراگیران باید موثرترین روش ها و راهبرد های یادگیری را بدانند و در هنگام مطالعه از آنها استفاده کنند از جمله راهبرد های یادگیری که در این مقاله بررسی شده است می توان به راهبرد های خود تنظیمی اشاره کرد که در آن فراگیران به صورت فعال و آگاهانه به تعیین اهداف پرداخته و رفتار خود را تنظیم می کنند.
یادگیری خودتنظیمی
پنتریچ - 1999 - 1 یادگیری خود تنظیمی را به عنوان فرآیندی فعال و ساختاری پردازش تعریف میکند که با آن یادگیرنده اهداف فعالیت های یادگیری، شناخت، انگیزه و رفتار خود را تنظیم و کنترل میکند - ولتر2، . - 2005زیمرمن - 1986 - 3 نیز به عنوان یکی از نظریه پردازان تئوری شناختی- اجتماعی، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را نوعی یادگیری تعریف کرد، که در آن دانش آموزان به جای آنکه برای کسب مهارت و دانش بر معلمان، والدین یادیگر عوامل آموزشی تکیه کنند،شخصاً کوششهای خود را شروع و هدایت میکنند به عبارت دیگر یادگیری خودتنظیمی به مشارکت فعال یادگیرنده از نظر رفتاری، انگیزشی، شناختی و فراشناختی در فرآیند یادگیری برای بیشتر کردن یادگیری اطلاق میشود . همچنین پنتریچ - 2000 - بیان میدارد که خود تنظیمی، فرآیند فعال و سازمان یافتهای است که طی آن فراگیران، اهدافی را برای یادگیری خودشان انتخاب، و سپس سعی میکنند تا شناخت، انگیزش و رفتار خود را تنظیم، کنترل و نظارت نمایند - دانشی، . - 23 :1391
دانش آموزان میتوانند برای اجتناب از یادگیری و یا به حداقل رساندن چالشها نیز خود- رهبر باشند . وقتی که دانشآموزان به جای پیگیری موفقیت، به دنبال اجتناب و دوری از شکست هستند، عملکردشان را به نیروهای بیرونی یا کنترل ناپذیر نسبت میدهند راهبردهای خود ناتوان سازی را به کار میبرند و یا اهداف نامناسبی را بر میگزینند، آنها یادگیری خودشان را تحلیل میبرند - تباه میکنند - این رفتارها، خود تنظیمی هستند اما به تلاش های ناقص، دوری از تکلیف و دیگر اعمالی که درگیری را کاهش میدهند منجر میشود. خود تنظیمی از نظر زیمرمن و شانک، شامل یک رهبری شناختی است که مستلزم عواملی است از قبیل: انطباق ها و تصمیم گیریهای مداوم، آگاهی برای کسب برداشتی متعبر و هوشمند از موقعیت و آمادگی برای بازتاب آنچه در فعالیتهای تحصیلی و بطور کلی در زندگی باید انجام شود، آنچه انجام میشود و آنچه انجام شده است - غلامی، . - 37 :1382
راهبردهای خود تنظیمی
از آنجایی که راهبردهای خود تنظیمی شامل راهبردهای شناختی و فراشناختی است ابتدا در مورد شناخت و فراشناخت و تفاوت آنها صحبت به عمل می آوریم و سپس به مفهوم راهبردهای خود تنظیمی می پردازیم.
الف - شناخت: اصطلاح شناخت1 به فرایندهای درونی ذهنی یاراههایی که در آنها اطلاعات پردازشمیشوند، یعنی راههایی که به وسیله آنها اطلاعات را مورد توجه قرار می دهیم، آنها را تشخیص می دهیم و به رمز در می آوریم و در حافظه ذخیره می سازیم، و هر وقت که نیاز داشته باشیم آنها را از حافظه فرا می خوانیم و مورد استفاده قرار می دهیم گفته می. به سخن دیگر ما از راه فرآیندهای شناختی جهان پیرامون خود را می شناسیم، از آن آگاه می شویم، و به آن پاسخ می دهیم. از نظر سیفرت2 شناخت به فرآیندهای اشاره دارد که افراد به کمک آنها یاد می گیرند، فکر می کنند و به یاد می آورند. به طور خلاصه شناخت یعنی دانستن، و کسب شناخت درباره جهان هستی یعنی دانستن جهان هستی - سیف، . - 1392
ب - فراشناخت: اصطلاح فراشناخت، اولین بار توسط فلاول3 ، بکار رفت، او فراشناخت را دانش فرد درباره فرآیندهای شناختی و تولیدات یا هر چیز مربوط به آن توصیف کرده است. او بیان داشت این مفهوم همچنین یک مؤلفه شناختی فعال دارد که باز بینی فعال و تنظیم و سازماندهی بعدی این فرآیند را در ارتباط با داده های شناختی مربوط به عهده دارد. بعدها، بیکر4 و براون اظهار داشتند که فرا شناخت، حداقل دو مؤلفه دارد دانش فراشناختی - آگاهی - و تجربه تنظیم یا کنترل فراشناختی، دانش ناظر بر آگاهی از مهارتها، راهبردها و منابعی است که عملکرد مؤثر در یک تکلیف می باشد. کنترل، لازمه توانایی استفاده از مکانیسم های خود تنظیمی است تا از تکمیل موفق تکلیف اطمینان حاصل آید. این کار شامل وارسی پیامد تلاش های مسئله گشایی، برنامه ریزی، ارزشیابی ثمر بخش کنش انجام شده، آزمون و تجدید نظر در راهبردهای مورد استفاده در یادگیری و اقدام به کنش جبرانی برای چیدگی بر مشکلات می باشد.
سیف فرا شناخت را اینگونه توضیح می دهد، دانش ما، درباره فرآیندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها، برای رسیدن به هدف هاست، این دانش به ما کمک می کند تا نتایج تلاش هایمان را ارزیابی کنیم و میزان تسلط خود را بر مطالبی که خوانده ایم بسنجیم دانش فراشناختی به ما می گوید که راههای مختلفی، برای سازمان دادن مطالب به منظور سهولت بخشیدن، یادگیری و یاد آوری آنها وجود دارند. از آنجا که شناخت را به دانستن و یاد گیری معنی کردیم پس فرا شناخت را به دانستن درباره نحوه یادگیری و تفکر خود معنی می کنیم. از طرف دیگر اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره فرآیندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به هدفهای یادگیری گفته می شود - سیف، . - 1392
به سخن دیگر، فراشناخت از یک سو شامل دانش روش ها و فرآیندهای یادگیری و از سوی دیگر شامل روش های نظارت و کنترل بر یادگیری است. بخش نخست تعریف بالا به آگاهی یادگیرنده از نحوه تأثیر گذاری دانش او بر عملکردش اشاره می کند. یادگیرندگان، با هر تجربه یادگیری، دانش تازه ای درباره توانایی های خود کسب می کنند. و به ویژه یادگیرندگان موفق از تجارب یادگیری خود اطلاعات تازه ای می آموزند. برای مثال می آموزند که من» در ریاضیات کاملاً مهارت دارم، اما در علوم چندان موفق نیستم« همچنین تجارب موفقیت آمیز یادگیری به یاد گیرنده اطلاعات تازه ای درباره روش یادگیریاش میدهد، در حالی که تجارب شکست آمیز او را از نا کارآمدی روش یادگیری اش آگاه می سازند. دانش آموزان و دانشجویانی که در یادگیری یک موضوع درسی روش های کار آمدی را به کار می گیرند و نتایج مثبتی به دست می آورند، در برخورد با تکالیف مشابه آتی، همین روش ها را مورد استفاده قرار می دهند.
اما آنجا که روش مورد استفاده موفقیت آمیز نباشد، در آینده از آن استفاده نخواهند کرد. بدین منوال، نه تنها تجارب موفقیت آمیز برای دانش آموزان و دانشجویان دارای دانش فرا شناخت راهگشای پیشرفت آتی آنان است، بلکه شکست های گاه به گاه آنها نیز می توانند در یاد گیری آینده برایشان آموزنده باشد. دومین بخش تعریف فراشناخت، یعنی کنترل یا نظم دهی شناخت، بدین معناست که یادگیرندگان می توانند از این دانش فراشناختی برای نظم دادن و هدایت کردن روش های یادگیری خود استفاده کنند. دانش آموزان بهره مند از دانش فراشناختی، از راه وارسی، نقشه ریزی، هدایت، آزمودن، تجدید نظر کردن، و ارزشیابی کردن فعالیت های شناختی خود به طور فعالانه و تفکر درباره عملکرد شناختی خود، به این فعالیت ها نظم می دهند. تنها زمانی که دانش آموزان قادر باشند هشیارانه فعالیت های شناختی خود را تحت نظارت و ارزیابی در آورند می توانند از شکست ها و موفقیت های خود بهره بگیرند و به ادامه راهبردهای سودمند و کنارنهادن راهبردهای غیر سودمند اقدام کنند - سیف، . - 1392
راهبرد شناختی
به هر گونه اندیشه یا عملی گفته می شود که یادگیرنده در ضمن یادگیری مورد استفاده قرار می دهد و هدف آن کمک به فراگیری، سازماندهی و ذخیره سازی دانش ها و نیز سهولت بهره برداری از آنها در آینده است. راهبردهای شناختی به ما کمک می کنند تا اطلاعات تازه را برای ترکیب با اطلاعات قبلا آموخته شده و ذخیره سازی آنها در حافظه دراز مدت آماده کنیم. از طرف دیگر هندری - 1994 - 1 راهبردهای شناختی را طرح یا روش هایی برای حل مسأله می داند. او معتقد است راهبردهای شناختی اکتشاف هایی برای پردازش اطلاعات هستند. افراد در فرآیند کسب اطلاعات نیازمند نظم دهی به محرک های خارجی، فعالیت های علمی و خلاق هستند و برای این منظور استفاده از راهبردهای شناختی این نیاز را تأمین می کند - عباباف، . - 1387
سیف - 1392 - بیان می دارد راهبردهای شناختی ابزارهای یادگیری هستند و آنها را می توان تحت سه شیوه عمده بررسی کرد.
الف - تکرار یا مرور: وانیستان و هیوم2 راهبرد تکرار را به عنوان یک موضوع برای بخاطر سپردن آن تعریف کرده اند. ساده ترین نوع تکرار یا مرور ذهنی با هدف نگهدرای مطلبی در حافظه کوتاه مدت تا زمان استفاده از آن انجام می شود. بدین جهت اطلاعاتی که از طریق سیستم عصبی ماعمدتاً - دیدن و شنیدن - به حافظه کوتاه مدت وارد می شوند مدت مدیدی باقی می مانند و پس از مدت کوتاهی فراموش می شوند. اگر بخواهیم اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت را برای مدت مدیدی ذخیره و حفظ کنیم می بایست از تکنیک تکرار و تمرین استفاده کنیم.
ب: بسط یا گسترش معنایی: ولفولک3 بسط را بعنوان - افزودن معنی به اطلاعات تازه از راه ارتباط دادن آنها با دانش قبلی تعریف کرده است - . به سخن دیگر ما طرحواره هایمان را مورد استفاده قرار می دهیم و از دانش موجود استفاده می کنیم تا معنی اطلاعات تازه را بفهمیم.
ج - سازماندهی: بهترین و کامل ترین نوع راهبرد یادگیری و مطالعه است. بنابراین اگر بتوانیم مقدار زیادی از اطلاعات را سازمان دهیم، قادر به اندوزش بهتر و بعدا بازیابی آنها خواهیم بود ساده ترین شکل سازماندهی آن است که اطلاعات را در دسته هایی قرار دهیم تا آنها را آسانتر یاد بگیریم و راحت تر به یاد آوریم این روش را می توان بهترین شیوه یادگیری مطالب پیچیده و مفصل تصور نمود.