بخشی از مقاله

چکیده

بررسی وشناسایی عوامل موثر اثربخشی سازمانی می تواند دارای اهمیت فراوانی برای تمامی سازمان ها و شرکت ها و از جمله بانک ها باشد. دراین راستا تحقیق حاضر با هدف تعیین بررسی رابطه بررسی رابطه بین آموزش و اثربخشی سازمانی با نقش تعدیل گر مدیریت دانش در بانک های خصوصی استان گیلان انجام شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی بوده و از نظر هدف کاربردی محسوب می شود.

جامعه آماری این تحقیق شامل کارکنان بانک های خصوصی استان گیلان بوده و شیوه نمونه گیری دراین تحقیق به صورت غیر احتمالی در دسترس است که 285 نفراز کارکنان بانک ها به عنوان نمونه ، از جامعه آماری تحقیق حاضر انتخاب شد. روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق میدانی و ابزار آن پرسشنامه می باشد. جهت اثبات روایی پرسشنامه از روش روایی محتوی وجهت تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. جهت آزمون فرضیه های تحقیق از روش رگ رسیون خطی چندگانه استفاده شد، که در نهایت تمامی فرضیه ها - به جز فرضیه فرعی چهارم - تائید شدند.

مقدمه

امروزه سازمان ها و به ویژه بانک ها، به دلیل ماهیت عصری که در آن به سر می برند، تفاوت های بسیار زیادی را با سازمان های گذشته دارند. ویژگی برجسته سازمان های قرن بیست و یکم، مسئولیت پذیری، خودگردانی، خطرپذیری، و ناپایداری است. ازسوی دیگر در اواخر قرن بیستم، اثربخشی سازمانی به مفهومی اولیه در تئوری سازمانی تبدیل شد - اردلان وهمکاران . - 1391اثربخشی سازمانی به عنوان مهّم ترین هدف هر سازمان، مقصدی است که تمام تلاش های سازمانی در راستای رسیدن به آن صورت می گیرد.

در واقع اثربخشی مقصدی است که تمام تلاش های سازمانی در راستای رسیدن به آن صورت می گیرد و آن پدیده ای چند بُعدی است که در تحلیل و بررسی آن باید به ابعاد و عوامل سازمانی و ساختاری و انسانی به صورت همزمان توّجه شود. در زمینه عوامل مؤثر بر اثربخشی سازمانی تحقیقات متعددی صورت پذیرفته و نتایج مختلفی نیز حاصل گردیده است - الوانی و همکاران، .[7] - 1387 این تحقیق نیز به دنبال بررسی رابطه بین آموزش و اثربخشی سازمانی در بانک های خصوصی استان گیلان با توجه به نقش تعدیل گر فرایند مدیریت دانش است.

بیان مساله

در یک دیدگاه ساده، می توان اثربخشی را میزان یا حدی که یک سازمان به اهدافش می رسد توصیف کرد؛ اما در نگاه گسترده تر علم مدیریت و سازمان، زمانی که هدفی برای سازمانی تعریف می گردد ، آن هدف بقا سازمان می باشد یا فرض می نماییم که سازمانها جهت بقای خود به دنبال اثربخشی هستند. به این ترتیب یکی از مباحث اساسی در نظریه سازمانی، اثربخشی سازمانی است که آن را ملاکی برای ارزیابی عملکرد سازمانی محسوب می کنند - رحیمی وهمکاران، [8] - 1391 پیتر دراکر1 معتقد است که اثربخشی یعنی انجام کارهای درست. ازدیدگاه دراکر اثربخشی کلید موفقیت سازمان است - ساعتچی، . [9] - 1382 اثربخشی سازمانی نشان می دهد که سازمان تا چه اندازه توانسته است ماموریت هایش را مشخص کند وبه هدف و یا حالت مطلوب دست یابد.

امروزه سازمان های پیشرفته و موفق سعی می کنند که تا برای اثربخشی سازمان 2 اهداف روشن و مشخصی در نظر گرفته و سپس در جهت نیل به آن ها همه توان خود را به کار گیرند - نجف بیگی، .[11] - 1388 اثربخشی سازمانی در دنیای پر رقابت امروز بعنوان یک دیدگاه، مهمترین هدف سازمانها را تشکیل می دهد و می تواند بعنوان موتوری کلیه فعالیتهای سازمان را به حرکت درآورد. سازمانهای غیر اثر بخش که مصرف کننده صِرف منابع محسوب می گردند باعث می شوند تا سازمان ها در چرخه رقابت در دنیای امروزی فنا گردند، لذا این سازمانها بدلیل اینکه دورنمای حرکت و چشم انداز آینده آنان فاقد اثربخشی است بتدریج ماهیت و فلسفه وجودی خود را از دست داده و  در نهایت از بین می روند.

اثربخشی سازمانی عبارت از میزانی است که یک سازمان بااستفاده از منابع خاص و بدون هدر دادن منابع خود و  بدون فرسوده کردن غیرضروری اعضا و جامعه خود، اهدافش را برآورده می کند. در واقع اثربخشی سازمانی، درجه نزدیکی یک سازمان به هدفهایش را نشان می دهد - رضایی صوفی وهمکاران، .[12] - 1391 از سوی دیگر بیش از 50 درصد سرمایه گذاری ها در شرکت ها و سازمان ها در امر آموزش و توسعه کارکنان است، به طوری که سالیانه شرکت ها میلیون ها دلار صرف آموزش کارکنان می نمایند. هرچند آموزش کارکنان را برای به دست آوردن مهارت و دانش قادر می سازد، اما نمی تواند تضمین کننده بهبود نتایج باشد، بویژه اگر دانش بدست آمده توسط کارکنان به کار برده نشود، به اشتراک گذاشته نشود و مستند نگردد و این به این معناست که پول بسیار زیادی هزینه شده است ولی در نهایت هیچ نتیجه ای برای سازمان دربرنداشته است.

گزارش های بسیار زیادی در ارتباط با هزینه های آموزشی سازمان ها هرسال منتشر می شود که در نهایت هیچ تاثیری برعملکرد سازمان ها وشرکت ها ندارد .[2] - Lager & Frishammar, 2010 - وبا توجه به این امر تعدادی از شرکت ها آموزش را دست کم می گیرند .[3] - Tzafrir, 2005 - در ارتباط با آموزش باید گفت که آموزش فرایندی است که طی آن مجموعه ای از دانش های مرتبط و منظم همراه با عادات و مهارت های حاصل از آن انتقال می یابد .آموزش فعالیتی مداوم ، جامع و برای همه ، به منظور رشد و تعالی انسان ، غنای فرهنگ و تکامل جامعه است. این فرایند را می توان به عنوان انتقال معلومات ، نگرش ها و مهارت ها از فرد یا گروهی برای تغییرات در ساختار های شناختی ، نگرشی و مهارتی در نظر گرفت.

یکی از کارآمدترین ساز و کارهای بازسازی و نوسازی دانش و تجربیات انسان برای سازگاری و همنوایی وی با تغییرات و تحولات محیطی ، بهره گیری از آموزش است .به همین سبب علاوه بر اینکه آموزش همواره به عنوان امتیاز زندگی اجتماعی و سازمانی محسوب می شده ، امروزه عدم توجه به آن اسباب اضمحلال سازمان ها را به طور حتمی و قطعی فراهم می نماید. در این راستا اصول آموزش کارکنان با توجه به مقتضیات سنی ، شغلی ، زمانی ، محتوی و ... شرایطی را بر آموزش ها حاکم می کند که از یک سو فراگیران ، توانایی سازگاری با آن را داشته باشند و از سوی دیگر آموزش ها قادر باشند حداکثر اطلاعات ، دانش و مهارت های مورد نیاز کارکنان را در شرایط زمانی محدود منتقل نمایند .

به این ترتیب می توان گفت که آموزش عبارت است از انتقال دانسته ها وآموخته ها به دیگری، بدین معنی که فرد تحت تعلیم قرار می گیرد تا آنچه را که معلم آموخته است به او نیز بیاموزد - رضازاده وهمکاران، .[13] - 1390آموزش کارکنان به عنوان موثرترین راه همسازی با تغییرات در سازمان ها است و هر زمان که این جریان متوقف یا کند شود ، اثرات ناخوشایندی بر عملکرد سازمانی خواهد داشت. بنابراین انجام فعالیت آموزشی در سازمان های امروزی امری اجتناب ناپذیر است. آموزش کارکنان ضمن تسهیل تحقق اهداف سازمانی از طریق بهبود عملکرد فردی و گروهی ، ایجاد انعطاف پذیری در مقابل تغییر و کاستن از مقاومت های ناخواسته و بی مورد ، موجب می شود کارکنان از طریق شناخت منافع خود و سازمان ، از منابع محدود سازمان حداکثر بازدهی را به دست آورند.

به این ترتیب ملاحظه می شود که بررسی رابطه بین آموزش و اثربخشی سازمانی می تواند مفید باشد. از سوی دیگر اگر کارکنان آموزش ببینند کافی نیست بلکه باید دانش اموخته شده را در سازمان استفاده نمایند. سازمان ها نیازمند این هستند که با مدیریت سیستماتیک، دانش نیروی انسانی خود را حفظ نمایند. بنابراین کسب دانش، سازماندهی، انتقال و به اشتراک گذاشتن با سایر کارکنان دیگر، هم چنین بروز کردن آموخته ها طی زمان امری بسیار حیاتی و ضروری است.

در حقیقت مدیریت دانش کارآمد، منجر به کاهش خطاها و دوباره کاری ها می شود، سرعت حل مسائل و تصمیم گیریها را افزایش می دهد ، باعث کاهش میزان تخلفات و فساد اداری می گردد. کاهش هزینه ها را در پی دارد تفویض اختیارات بیشتر به اعضاء موجب روابط اثربخش تر و خدمات مطلوب تر به مشتریان خواهد شد و در نتیجه سبب افزایش اثربخشی سازمانی شده و اهداف سازمانی بیشتری محقق می شود - شیرین حصار،.[14] - 1389 با توجه به مجموع موارد فوق تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه بین آموزش کارکنان و اثربخشی سازمان ها با توجه به نقش تعدیل گر متغیر فرایند مدیریت دانش می باشد.در این راستا سوال اصلی تحقیق به شرح زیر است: آیا بین آموزش کارکنان و اثربخشی سازمانی دربانک های خصوصی شهرستان رشت با توجه به فرایند مدیریت دانش رابطه وجود دارد؟

چهارچوب نظری تحقیق

چهارچوب نظری مبنایی است که تمام تحقیق بر مبنای آن اجراء می شود. چهار چوب نظری یک شبکه منطقی، توسعه یافته، توصیف شده و کامل بین متغیرهایی است که از طریق فرآیندهایی مانند مصاحبه، مشاهده وبررسی ادبّیات موضوع - پیشینه تحقیق - فراهم آمده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید