بخشی از مقاله
چکیده
به عقیده کوجانسیو سرمایه فکری در برگیرنده فعالیت های مختلفی است که به شناسایی سنجش، کنترل و توسعه منابع نامشهود در سازمان می پردازد. در این پژوهش بر اساس ضریب ارزش افزوده فکری، رابطه بین ارزش افزوده سرمایه فکری با عملکرد بازار سهام شرکت ها مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و داده های این پژوهش، از اطلاعات94 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه ی زمانی 1387 الی 1390به دست آمده است، آزمون ها با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه انجام و مشخص گردید که رابطه مثبت و معناداری بین ارزش افزوده سرمایه فکری با عملکرد بازار سهام شرکت ها وجود دارد.
مقدمه
به دنبال توسعه سریع فن آوری اطلاعات در دهه 1990، الگوی رشد اقتصادی دچار تغییرات اساسی شد و عامل دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی گردید. به بیان دیگر اقتصاد صنعتی با ویژگی ترکیب بهینه عوامل اصلی تولید و ثروت اقتصادی یعنی دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین، نیروی کار، پول و ماشین آلات جای خود را به اقتصاد دانش محور داد که در آن دانش به عنوان کلیدی ترین عامل ایجاد ارزش و ثروت، نقش موثری ایفا می کند.[1] در اقتصاد دانش محور، موفقیت یک سازمان در راستای کسب مزیت های رقابتی و سهم بیشتر بازار، بستگی کامل به مدیریت صحیح عنصر دانش و سرمایه فکری در کنار سایر دارایی های مشهود و فیزیکی دارد.
یک ویژگی متمایز اقتصاد مبتنی بر دانش جریان هنگفت سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. اق تصاد دانش جدید به گونه بالقوه منابع نامحدودی ارائه می کند؛ زیرا ظرفیت انسانی برای ایجاد دانش نامحدود است. دارایی های نامشهود سریعا جانشین دارایی های فیزیکی می شوند و قوانینی که بر اقتصاد مبتنی بر سرمایه حکومت داشت، الزاما در مورد اقتصاد مبتنی بر دانش صادق نیست.[2] از این رو، در هزاره سوم میلادی که در آن سرمایه فکری نه مالی، زیر بنای اصلی برای پویایی و موفقیت آتی شرکت در اقتصاد دانش است.[3] مدیران باید بدانند که منابع کلیدی و محرک های عملکرد و ارزش در سازمان هایشان چه چیزهایی هستند؛ زیرا افزایش شناخت و به کار گیری سرمایه فکری به شرکت ها کمک می کند تا کاراتر؛ اثر بخش تر، پر بازده تر و نو آورتر باشند.[4]
به دلیل اهمیت و ضرورت شرایط کنونی، پژوهش های متعددی درزمینه تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد بازار سهام شرکت ها انجام شده است .[8][7][6][5] در برخی از پژوهش ها سرمایه فکری به عنوان مهمترین عامل در تبیین عملکرد بازار سهام شرکت ها شناخته شده است. جان کالبریث در سال 1969، برای اولین بار از مفهوم سرمایه فکری استفاده کرد. اما کاربرد جدید آن به اوایل دهه ی1990 برمی گردد؛ از این رو، تاکنون تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد ارائه نشده است کمیسیون اروپا - 2005 - ، سرمایه فکری را این گونه تعریف کرده است.[9] ترکیب منابع و فعالیت های نامشهود که به سازمان اجازه تبدیل منابع مادی، مالی و انسانی را در قالب یک سیستم توانا برای ارزش آفرینی می دهد. روس[10]،
سرمایه فکری را همه یمنابع غیر مالی و غیر فیزیکی که کاملاً یا تا حدی به وسیله سازمان کنترل می شود و موجب ارزش آفرینی سازمان می گردد، تعریف می کند. صاحب نظران، سرمایه فکری را از جمله شایستگی های یک شرکت دانسته و آن را با تجربه و تخصص افراد داخل یک سازمان مرتبط می دانند. به عق یده آن ها سرمایه فکری، دانش موجود در سازمان است که در دو سطح فردی و سازمانی قابل طرح است. در سطح فردی شامل دانش، مهارت، استعداد و خلاقیت نیروی انسانی و در سطح ساختاری شامل پایگاه داده خاص مشتریان، فن آوری، فرآیند های سازمانی و ارتباطات می شود.[11]
ریاحی - بلکویی - - 2003، پژوهشی روی شرکت های چند ملیتی آمریکا انجام داد. نتایج این پژوهش بیانگر رابطه مثبت بین سرمایه فکری و عملکرد آتی شرکت ها است. وی بیان داشت، سرمایه فکری منبعی استراتژیک است که قادر است برای شرکت ارزش افزوده ایجاد کند.[12] چن و همکاران - 2004 - ، سرمایه فکری را در چهار حوزه سرمایه انسانی، سرمایه مشتری، سرمایه نوآوری و سرمایه ساختاری مورد بررسی قرار دادند.
از نظر آن ها سرمایه انسانی بیانگر شایستگش، طرز تفکر، خلاقیت و مهارت های کارکنان، سرمایه ساختاری بیانگر سامانه های اطلاعاتی، فرهنگ سازمانی و فرآیند های عملیاتی، سرمایه نوآوری، بیانگر موفقیت های نوآوری، ساز و کارهای نوآوری و فرهنگ نوآوری و سرمایه مشتری بیانگر دانش موجود در کانال های بازار یابی یک سازمان هستند. نمودار - 1 - چگونگی روابط میان اجزاء سرمایه فکری از نظر چن و همکارانش را نشان می دهد.[1]
تان، پلومن و هنکوک - - 2007، درپژوهش خود در بین 150 شرکت سنگاپور، ارتباط سرمایه فکری را با بازده مالی شرکت ها بررسی کردند. نتایج حاکی از آن است: اولا ًبین سرمایه فکری و بازده مالی فعلی و آتی شرکت ها رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ دوم این که، تأثیر سرمایه فکری دربازده مالی شرکت ها درصنایع مختلف متفاوت است.[13] در پژوهش زگال و مالول - 2010 - که در بین سیصد شرکت انگلیسی انجام شد، یافته ها حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین عملکرد مالی و اقتصادی شرکت ها با سرمایه فکری است.[14]
سرلک و همکاران - 2012 - ، پژوهشی را با عنوان تأثیر رهبری تحولی بر سرمایه در ادارات گمرگ ایران انجام دادند، دریافتند که رهبری تحولی بر سرمایه های انسانی فکری و ساختاری تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ اما برسرمایه رابطه ای تأثیر معناداری ندارد.. [15] انواری رستمی و سراجی - - 1384، در پژوهش خود پنج روش سنجش محاسبه سرمایه فکری را آزمون کردند. نتایج آزمون های آماری بیانگر آن است که روش های پیشنهادی چهارم و پنجم، همبستگی بالا و معناداری را با ارزش بازاری سهام شرکت ها نشان داده اند و با توجه به مقدار ضریب تعیین بالاتر نسبت به سه روش اول، دوم و سوم از توان تبیین بهتری برخور دارند.[17]
مدهوشی و اصغرنژادامیری - 1388 - ، ارتباط بین ارزش سرمایه فکری و بازده مالی شرکت های سرمایه گذاری فعال در بورس اوراق بهادار تهران را ارزیابی کردند که یافته های آنان حاکی از رابطه معنادار مثبت بین سرمایه فکری و بازده مالی؛ سرمایه فکری و بازده مالی آتی؛ نرخ رشد سرمایه فکری و نرخ رشد بازده مالی آتی شرکت های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران است.[22] ستایش و کاظم نژاد - 1388 - ، به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده دربورس ایران طی سال های 1380 تا 1385 پرداختند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، سرمایه فکری به طور مثبت و معناداری نرخ بازده دارایی ها و نسبت گردش دارایی ها راتحت تأثیر قرارمی دهد.
ولی این تأثیر بر نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری معنادارنیست. همچنین سرمایه فکری تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد آتی شرکت دارد.[18] مجتهدزاده، علوی طبری و مهدی زاده - 1389 - ، به بررسی رابطه سرمایه فکری - انسانی، مشتری و ساختاری - و - عملکرد صنعت بیمه - از دیدگاه مدیران پرداختند. یافته های این پژوهش بیانگر این است که سرمایه های فکری، انسانی،مشتری - رابطه ای - و ساختاری در بررسی جداگانه و مستقل از یکدیگر با عملکرد رابطه معناداردارند؛ درحالی که در بررسی هم زمان صرفاً رابطه سرمایه ساختاری و انسانی با عملکرد معنادار است.[19]
نمازی و ابراهیمی - - 1390، در پژوهش خود که طی سال های 1381 تا 1386، بین یکصد شرکت انجام دادند به این نتیجه رسیدندکه با وجود کنترل اندازه شرکت و ساختار بدهی، بین سرمایه فکری با عملکرد مالی شرکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین میان سرمایه به کار گرفته شده و کارایی سرمایه انسانی با سود هرسهم نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد امارابطه میان کارایی سرمایه ساختاری با سود هر سهم بی معنی است.[20]
بهرامی و همکاران - - 1390، طی پژوهشی با عنوان تحلیل روابط در بین 492 نفر از اعضای هیئت چندگانه سرمایه فکری و نوآوری سازمانی در آموزش عالی علمی دانشگاه های دولتی اصفهان، به این نتایج دست یافتندکه میانگین نمرات سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای، نوآوری اداری و نوآوری فنی در دانشگاه های دولتی اصفهان کمتر از حد متوسط است. نتایج رگرسیون نیز نشان داد، رابطه سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای با نوآوری اداری و نوآوری فنی معنادار است.[21]
حسن پور و یزدانی - - 1391، در پژوهش خود به بررسی ارتباط بین ارزش افزوده سرمایه فکری و عملکرد مالی، اقتصادی و بازار سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های های 84 الی 87 پرداختند و به این نتیجه رسیدند که بین ارزش افزوده سرمایه فکری و عملکرد مالی، اقتصادی و بازار سهام شرکت ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.[23] هدف این پژوهش، یافتن رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد بازار سهام شرکت ها می باشد تا رهنمودی برای سازمان ها باشد که از اقتصاد دانشی و سرمایه فکری برای ایجاد ارزش استفاده کنند. بنابراین سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که آیا سرمایه فکری با عملکرد بازار سهام شرکت رابطه ای دارد؟ در این پژوهش بر اساس روش ضریب ارزش افزوده فکری، مفهوم ارزش افزوده به عنوان شاخص اندازه گیری سرمایه فکری مورد استفاده قرارمی گیرد و به بررسی ارتباط سرمایه فکری با عملکرد بازار سهام شرکت ها پرداخته خواهد شد.