بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با توجه به ماهیت توسعه ای و رویکرد سیستمی آن، و همچنین در نظر گرفتن نقش محیط سازمان به عنوان یک مدل سیستم باز، مفهوم هوشمندی سازمانی را از نگاه فرآیند محور مورد بررسی قرار داده و در جهت ارائه مدل سنجش متوازن هوشمندی سازمانی در سازمان های دانش بنیان، در تلاش بوده است. در این تحقیق، سازمان دانش بنیان به عنوان سیستم مورد مطالعه در نظر گرفته شده است.
سازمان دانش بنیان، سازمانی است که در فراگرد تولید، و ارائه محصول/خدمت از خلاقیت، نوآوری و دانش جدید استفاده می کند. بر اساس نتایج حاصل از تبیین مدل های هوشمندی سازمانی و استخراج شاخص های سنجش آن، الگوی سنجش متوزان هوشمندی سازمانی - OIBM - به منظور سنجش میزان هوشمندی در سازمان های دانش بنیان ارائه شده است. طبق الگوی متوازن، چهار عامل شامل راهبردهای دانش، جوامع دانشی، ساختار ویژه موقت، و سرمایه های فکری به عنوان شاخص های سنجش هوشمندی سازمانی شناسایی شده اند.
مقدمه
امروزه روش های قدیمی اداره سازمان ها پاسخگوی تغییرات سریع محیط اطراف نیستند. شیوه مدیریت در سازمان های امروزی از حالت سنتی خارج شده و متحول شده است و همه اعضای سازمان را در امور جاری سازمان ها مشارکت داده است. این تغییرات سبب شکل گیری انواع جدیدی از سازمان ها مانند سازمان های مجازی، سازمان ها افقی و .... شده است که تحت عنوان سازمان های دانش بنیان از آن ها یاد می شود. یک سازمان دانش بنیان دارای کمترین سلسله مراتب اختیارات، ساختار انعطاف پذیر و پویاست که می توان از طریق آن از فرصت های محیطی به بهترین شکل بهره گرفت.
کسب هوشمندی سازمانی یکی از الزامات غیر قابل انکار برای اغلب سازمان های دانش بنیان است تا بتوانند از طریق کسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، تصویر کاملی از وضعیت فعلی و آتی صحنه رقابت کسب نمایند. تحقیقات نشان داده است که با توجه به تاثیر هوش سازمانی برخلق و حفظ مزیت رقابتی پایدار در اقتصاد دانایی محور امروزی و اثر گذاری بر ظرفیت نوآوری سازمان، ارائه الگوی جامع و کل گرا برای هوشمندی سازمانی و شناسایی پیشایندهای آن، به عنوان منبع کسب مزیت رقابتی و افزایش توان عملکردی سازمان های دانشی، امری ضروری است.
با توجه به تحلیل و ارزیابی برخی از مطالعات و پژوهش های مربوط به هوش سازمانی و شناسایی محدویت های نظری و پژوهشی، مشخص می شود که تحقیقات اندکی موجود است که با رویکرد جامع و منسجمی به سنجش درجه و میزان هوشمندی پرداخته باشند. این امر نشان دهنده وجود یک خلاء نظری و پژوهشی در این حوزه است. پژوهش حاضر با توجه به ماهیت توسعه ای آن و نگاه سیستمی به تعامل عناصر و درنظر گرفتن نقش محیط سازمان، به عنوان یک مدل سیستم باز، مفهوم هوشمندی سازمانی را از نگاه فرآیند محور مورد بررسی قرار داده و در جهت ارائه مدلی برای سنجش متوازن هوشمندی سازمانی با توجه به رویکرد سیستمی1 و نظام مند در سازمان های دانش بنیان، در تلاش بوده است.
.1 سازمان دانش بنیان
در این تحقیق، سازمان دانش بنیان به عنوان سیستم مورد مطالعه در نظر گرفته شده است. سازمان دانش بنیان، سازمانی است که در فراگرد تولید، و ارائه محصول/خدمت، از خلاقیت، نوآوری و دانش جدید استفاده می کند. یک سازمان دانش بنیان تلاش می کند تا سازمانی یادگیرنده باشد که در آن اعضای سازمان هم به طور فردی و هم به طور گروهی به دنبال ارتقای ظرفیت تولید دانش و انطباق با شرایط در حال تغییر محیطی هستند.
تعریف یک سازمان دانش بنیان بر سه جنبه متمرکز است: - الف - مأموریت اصلی یک سازمان دانش بنیان، کسب، دستکاری و بکارگیری دانش و اطلاعات است. - ب - یک سازمان دانش بنیان تلاش می کند تا سازمانی یادگیرنده باشد که در آن اعضای سازمان هم به طور فردی و هم به طور گروهی به دنبال ارتقای ظرفیت تولید دانش و انطباق با شرایط در حال تغییر محیطی باشند. - ج - سازمان دانش بنیان از طریق جستجوی جایگاه برتر در بازار، بهترین شیوه فعالیت، و تقویت نمودن روابط مبتنی بر همکاری متقابل به دنبال رسیدن به کمال سازمانی است.