بخشی از مقاله

چکیده

مقاله حاضر با هدف بررسی رابطه انسجام خانوادگی و مهارت های زندگی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان فارس صورت گرفت. این تحقیق با روش توصیفی-همبستگی بر روی جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان فارس انجام شد. برای نمونه گیری ابتدا با محاسبه حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، تعداد 282 نفر انتخاب و نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین پردیس ها و مراکز دانشگاه فرهنگیان استان فارس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه انسجام خانوادگی و مهارت های زندگی استفاده گردید. پایایی دو پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب به میزان 0/89 و 0/83 محاسبه و    تایید شد.  برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار spss-16 به کار گرفته شد.

نتایج این مطالعه نشان داد که: بین انسجام خانوادگی و    مهارت های زندگی دانشجویان مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد؛ بین دانشجویان پسر و دختر از نظر انسجام خانوادگی و مهارت های زندگی تفاوت معناداری وجود دارد؛ بین دانشجویان مجرد و متاهل از نظر انسجام خانوادگی و مهارت های زندگی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ بین دانشجویان شهری و روستایی از نظر انسجام خانوادگی و مهارت های زندگی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ بین انسجام خانوادگی و مهارت های زندگی با معدل دانشجویان مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد؛ انسجام خانوادگی قادر به پیش بینی مهارت های زندگی دانشجویان می باشد. 

مقدمه

دنیای امروز دنیای ارتباطات نامیده می شود. باگسترش رسانه های همگانی از جمله رادیو، تلویزیون اخیراً اینترنت و ... اطلاعات زیادی در اختیار مردم قرار می گیرد، بطوریکه بعضا باعث ایجاد بحران اطلاعات می شود. منظور از بحران اطلاعات، هجوم بی وقفه اطلاعاتی است که متاسفانه درونی نشده و برخلاف گذشته به مهارت تبدیل نمی شود. مهارت به معنی استفاده ماهرانه و توانمندانه از دانش است.

مهارتهای زندگی، توانایی های روانی-اجتماعی برای رفتار انطباقی و موثر هستند که افراد را قادر می سازند تا به طور موثرتری با مقتضیات و چالشهای زندگی روزمره مقابله کنند. ده مهارت را به عنوان مهارت های زندگی اصلی معرفی شده اند که شامل موارد زیر می باشد - وحیدشاهی و همکاران، - 1389 مهارت تصمیم گیری: در این مهارت افراد می آموزند که تصمیم گیری چیست و چه اهمیتی دارد. آنها همچنین با انواع تصمیم گیری آشنا شده و مراحل یک تصمیم گیری را گام به گام تمرین می کنند.

مهارت حل مسئله: این مهارت عبارتست از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبروست؛ شناسایی و بررسی راه حل های موجود و انتخاب و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مسئله تا به این ترتیب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راه های غیر سالم برای حل مشکل استفاده نکند.

مهارت تفکر خلاق: توانایی تفکر خلاق یک مهارت سازنده و پایه برای رسیدن به سایر مهارت های مرتبط با سبک تفکر است. در این مهارت فرد یاد می گیرد که به شیوه ای متفاوت بیندیشند و از تجربه های متفاوت و معمولی خویش فراتر برود و راه حل هایی را خلق کند که خاص و ویژه خودش است.

مهارت تفکر نقاد: این مهارت توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و شناسایی آثار ارزشهای اجتماعی، همسالان و رسانه های گروهی بر رفتار فردی و تفسیر این اطلاعات برای خود می باشد.

مهارت برقراری ارتباط موثر: کسب این مهارت به ما می آموزد برای درک موقعیت دیگران چگونه به سخنان آنان گوش دهیم و چگونه دیگران را از احساس و نیازهای خود آگاه نماییم تا ضمن به دست آوردن خواسته های خود طرف مقابل نیز احساس رضایت نماید. مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی: مهارتی است که به فرد کمک می کند تا به وسیله آن تعامل مثبت با افراد مختلف و اعضای خانواده داشته باشد، مرز روابط را تشخیص دهد و بتواند با دیگران همکاری کند.

مهارت خودآگاهی: کمک می کند فرد بتواند نقاط قوت و ضعف، ترس ها و نیازهای خود را بشناسد و بتواند آن ها را مدیریت کند. فرد می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای وی فشار آور هستند.

مهارت همدلی کردن: یعنی یاد گرفتن نحوه درک احساسات دیگران. در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و روابط بین فردی خود را با افراد مختلف بهبود ببخشد.

مهارت مقابله با هیجان: این مهارت به معنی شناخت هیجان ها و تاثیر آنها بر رفتار فرد و نحوه اداره هیجان های شدید و مشکل آفرین مثل خشم است.

مهارت مقابله با استرس: در این مهارت افراد یاد می گیرند که چگونه با فشارها و تنش های ناشی از زندگی مقابله کنند. نقش مهارتهای زندگی در حفظ و نگهداری نهاد خانواده و جامعه بسیار پر اهمیت است. بطوری که برای داشتن یک زندگی منطقی، سالم، هدفمند و انعطافپذیر در برابر مشکلات و فراز و نشیبهای آن، کسب مهارتهای زندگی، امری لازم و ضروری است. ثابت شده است که آموزش مهارتهای زندگی می تواند بر رویافرادِ تمام گروههای سنی - کودکان، نوجوانان و جوانان، بزرگسالان - و تمام گروههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و بر پایه نیازها و ضرورتها، اجرا شود و می تواند در رفتارهای تک تک افراد گروههای سنی مختلف، تاثیر مثبتی داشته باشد.

پژوهشهای بیشمار نشان دادهاند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی- عاطفی، ریشه های روانی- اجتماعی دارند. از جمله پژوهش در زمینه سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مهم با سوء مصرف مواد رابطه دارند که عبارتند از: عزت نفس ضعیف، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی - مک دانالد و همکاران، . - 1991 همچنین زیمرمن و همکاران - 1992 - بین احساس خود کارآمدی شخصی و موفقیت تحصیلی همبستگی معناداری یافتند.

مطالعات زیادی دلالت بر آن دارند که بین عزت نفس ضعیف و سوء مصرف الکل و دارو - سینگ و مصطفی، - 1994، بزهکاری - دوکزو لورج، - 1989، بی بندوباری جنسی - کدی، - 1992 و افکار خود کشی - چوکت، - 1993 رابطه وجود دارد. بنابراین با توجه به مدارک و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی، اعتیاد، خشونت، رفتارهای بزهکارانه و اختلالات روانی؛ لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری شود. از طرفی ماهیت مشکلات روانی- اجتماعی به گونه ای است که مقابله با آن در سطوح بعدی مداخله - پیشگیری ثانویه و ثالث - نه تنها هزینههای قابل ملاحظهای را از نظر نیروی انسانی و مسایل مالی بر جوامع تحمیل میکند، بلکه اثر بخشی و کارآمدی آن نیز بسیار محدود و حتی در مواردی ناچیز است.

به عنوان مثال بررسیها نشان میدهد که وقتی یک شخص وابستگی دارویی - اعتیاد - پیدا کرد، در خوشبینانهترین حالت 20 الی 30 درصد موارد احتمال بهبود وجود خواهد داشت و حتی تحت این شرایط نیز احتمال عود مجدد مشکل وجود خواهد داشت - کاپلان و سادوک، 1988؛ تایلور، . - 1995 این واقعیات باعث شده که صاحبنظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی در جهان تمام کوشش و توجه خود را حول محور برنامههای پیشگیری در سطح اول متمرکز سازند. به همین منظور برنامههای پیشگیری هم در سطح عام و با هدف کاهش و کنترل انواع آسیبهای روانی - اجتماعی و هم در سطح خاص و در رابطه با کاهش و کنترل مشکلات خاص - از قبیل وابستگی دارویی، افسردگی، و - … در نقاط مختلف جهان طراحی و به مورد اجرا گذاشته شده است.

با وجود تغییرات عمیقی که در شیوه ی زندگی جوامع امروزی رخ داده است، متاسفانه هنوز بسیاری از افراد در مواجهه با ناملایمات و مشکلات زندگی از روشهای ناکارآمد و سنتی گذشته تربیتی خود استفاده میکنند. اگر در دوران زندگی تربیتی خود خشم و پرخاشگری از سوی بزرگترها راهکاری هر چند موقتی برای خاموش ساختن رفتارهای غلط و نامناسب به کار گرفته شده است، علیرغم اشراف کامل به غلط بودن این شیوه ی تربیتی، هنوز بر سر فرزندان خود فریاد میزنیم و با رفتاری غیرانسانی که بیشتر برخاسته از طبیعت غریزی ماست سعی در خاموش سازی رفتارهای به اصطلاح غلط خود، فرزندان و حتی اطرافیانمان داریم. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید