بخشی از مقاله

خلاصه

هدف این تحقیق بررسی رابطه بین سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه بجنورد بود.شرکت کنندگان 347 نفر - 134مرد و 213 زن - پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ- واگنر را تکمیل کردند. برای بررسی موفقیت دانشجویان، میانگین معدل دو ترم تحصیلی آنها از طریق دانشگاه جمع آوری گردید. یافته های پژوهش در روش آماری رگرسیون چندمتغیره نشان داد که سبک تفکر قانونی، سلسله مراتبی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی بالا و سبک تفکر داخلی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین است.

کلمات کلیدی: سبک های تفکر، پیشرفت تحصیلی

.1 مقدمه

یک اصل اساسی در روانشناسی معاصر این است که سطح توانائی ، یکی از مهمترین پیش بینی کننده های موفقیت و پیشرفت قلمداد می شود . هر چند که ممکن است روان شناسان و مربیان به پشتوانه نظریه های متفاوت درباره این موضوع ، با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند ، اما شواهدی در دست است که نشان می دهد توانایی ها از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردارند.[1] با این وجود توانایی ، نمی تواند عملکرد تحصیلی را به طور کامل پیش بینی کند ، به عبارت دیگر ، بر مبنای تفاوت در توانایی دانشجویان ، نمی توان به این سؤال که » چرا برخی از دانش آموزان در مدرسه نمره الف می گیرند ، در صورتی که دانش آموزان دیگر با همان توانایی در امتحان رد می شوند ؟ « پاسخ داد.[2]

بر این اساس ، با آگاهی از این که تفاوت در توانایی فقط می تواند بخشی از تفاوت در عملکرد تحصیلی را تبیین کند، تعداد زیادی از محققان نقش با اهمیت و پیش بینی کننده متغیر ها ی غیرمرتبط با توانایی یا عوامل غیر تحصیلی را بر پیشرفت تحصیلی سرلوحه فعالیت های پژوهشی خود قرار داده اند . یکی از عوامل تاثیر گذار می تواند سبک های تفکر باشد که پژوهشگران در مطالعات مختلف تاثیر سبک های تفکربر پیشرفت تحصیلی را نشان داده اند .[1-3-4-5] سبک های تفکر، روش های فکر کردن هستند و به عبارت دیگر ترجیحاتی هستند درباره این که چگونه افراد از توانایی های هوشی خویش استفاده می کنند. چنین سبک هایی، توانایی های هوشی نیستند، هوش اشاره دارد به آنچه شخص می تواند انجام دهد؛ در حالی که سبک اشاره دارد به آنچه شخص ترجیح می دهد، انجام بدهد. ایده اصلی این نظریه آن است که چنین سیکی خود هوش نیست، بلکه روش استفاده از هوش است .[6]

سبک های تفکر بر نظریه خودحکومتی ذهنی استرنبرگ - 1997 - استوار است و از آن برای نشان دادن روشی که ذهن کار می کند، استفاده کرده است. دقیقا همان طور که روش های مختلفی برای اداره جامعه وجود دارد، روش های مختلفی نیز برای اداره فعالیت های روزانه وجود دارد. این روش های متفاوت اداره فعالیت های روزانه، همان چیزی است که استرنبرگ - سبک های تفکر - نامیده است.[7-8] این نظریه 13 سبک تفکر را توصیف می کند که در پنج بعد از یکدیگر متمایز می شوند:کارکردها، اشکال، سطوح، حوزه ها و گرایشها.

-1 کارکردها: برای خودحکومتی ذهنی سه کارکرد می توان تصور کرد که عبارتند: قانونی، اجرایی، قضایی. فرد قانونی از وظایفی که نیازمند استراتژیهای خلاقانه است لذت می برد.[8-9-10] کارکرد اجرایی شامل اجرای برنامه هایی است که توسط کارکرد قانون گذارانه تدوین شده است.[3] افراد قضایی در ارزیابی قوانین، ایده ها، روشها ، سازه ها موفق هستند .[4]

-2 اشکال: خودمدیریتی ذهنی فرد چهار شکل به خود می گیرد: سبک پادشاهی، سبک سلسله مراتبی ، سبک الیگارشی، سبک بی قانونی. یک فرد با سبک پادشاهی از انجام تکالیفی لذت می برد که به او اجازه می دهند در یک زمان صرفا بر یک تکلیف به طور کامل متمرکز شود.[5] افراد سلسله مراتبی توجه خود را بر تکالیف اولویت بندی شده متمرکز می کنند.[11] فرد با سبک الیگارشی ترجیح می دهد که بر روی چندین تکلیف در یک محدوده زمانی کار کند، بدون اینکه هیچ اولویتی را در نظر بگیرد.[12] افراد با سبک بی قانونی تمایل دارند مشکلات را به روش تصادفی حل کنند در نتیجه این افراد بسیار انعطاف پذیر هستند .[13]

-3 سطوح: خودمدیریتی ذهنی فرد در دو سطح انجام می پذیرند: کلی ومحلی. افراد با سبک کلی تکالیف ، پروژه ها و موقعیت های نیازمند درگیری با عقاید بزرگ، کلی و انتزاعی را ترجیح می دهند. افراد با سبک جزئی تکالیف، پروژه ها و موقعیت های نیازمند درگیری با جزئیات خاص و انتزاعی را ترجیح می دهند .[14] -4 حوزه ها: خودمدیریتی ذهنی شامل دو حوزه داخلی و خارجی است. افراد با سبک داخلی به انجام تکالیفی علاقه مند هستند که بتوانند به طور مستقل انجام دهند .[5-10-11] و در جهان ایده ها به تنهایی کار کنند .[3] افراد دارای سبک خارجی به تکالیفی علاقه نشان می دهند که در آنها امکان تعامل با دیگران وجود داشته باشد و بتوانند با دیگران کار کنند.[5-9-11] و تمایل به کار با دیگران در جهان بیرونی دارند.[3]

-5 گرایشها: خودمدیریتی ذهنی شامل دو گرایش است: محافظه کار، آزاد اندیش. افراد با سبک ترقی خواهانه تکالیف، پروژه ها و موقعیت های را که غیر رسمی، فراتر از قواعد و شیوه های موجود و با حداکثر تغییر باشد را ترجیح می دهند و افراد با سبک محافظه کارانه تکالیف ، پروژه ها و موقعیت های را که نیازمند قواعد و شیوه های موجود است را ترجیح می دهند. این افراد حداقل تغییر و ابهام را در کارها دوست دارند.[14] این 13 سبک تفکر قابل تقسیم به دو نوع است. اولین نوع سبک های تفکر - از قبیل قانونی، قضایی، کلی، سلسله مراتبی و آزاد اندیش - مولد خلاقیت هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده ای نیاز دارند، افرادی که این سبک تفکر را به کار می گیرند متمایل به چالش طلبیدن هنجارها و پذیرش خطر هستند. دومین نوع سبک های تفکر - از قبیل اجرایی، جزیی و محافظه کارانه - به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند. افرادی که این سبک تفکر را به کار می گیرند مایل به حفظ هنجارها بوده و اقتدار- محور می باشند .[9-15-16-17] سبک تفکر نوع اول ارتباط مثبت معناداری با صفات انسانی مثبت دارد - مانند رویکرد عمیق به آموزش، سطوح بالای شناختی - ودر مقابل سبک تفکر نوع دوم ارتباط معنی داری با صفات انسانی منفی دارد - مانند اعتماد به نفس پایین ،سطوح پایین شناختی - .[17]چهار سبک تفکر باقیمانده - از قبیل آنارشی، الیگارشی،درونی و بیرونی - بسته به تکلیف خاص می تواننددر هر یک از دو نوع سبک های تفکر پیچیده و یا ساده انگارانه قرار گیرند [15-.17]

محققان نقش سبکهای تفکر در پیشرفت تحصیلی را در فرهنگ های مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. گریگورنکو و استرنبرگ - 1997 - رابطه بین سبک های تفکر و عملکرد تحصیلی را مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند، سبک تفکر قضایی و قانونی به طور مثبت و سبک تفکر اجرایی به طور منفی با پیشرفت تحصیلی دانش آموان رابطه دارد.[1] ژانگ و استرنبرگ - - 1998 نشان دادند پیشرفت تحصیلی بالا با سبکهای محافظه کارانه، سلسله مراتبی، درونی، همبستگی مثبت و با سبک های قانونی، آزادمنشانه، بیرونی همبستگی منفی دارد.[18] گارسیا و هوقس - 2000 - در مطالعه رابطه بین سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی دانشجویان اسپانیایی نشان دادند که دانشجویان دارای سبک های تفکر اجرایی و درونی پیشرفت تحصیلی بیشتر و دانشجویان دارای سبک تفکر قانونی پیشرفت تحصیلی کمتری دارند.[19] پارک و همکاران - 2005 - در مطالعه ای با عنوان - رابطه بین سبک های تفکر و سرآمدی علمی درکره - نشان دادند که دانش آموزان مستعد سبک های قانون گذاری، قضایی،آنارشی، جهانی ، برونی و لیبرال را ترجیح دادند در حالی که دانش آموزان غیرمستعد سبک های اجرایی، الیگارشی و محافظه کارانه را ترجیح دادند.. [5] تساگاریس - - 2006 نشان داد که سبک تفکر سلسله مراتبی پیش بینی کننده مثبت و سبک تفکر مونارشی پیش بینی کننده منفی پیشرفت تحصیلی بودند.[3]

کیم - 2009 - نشان داد که سبک تفکر سلسله مراتبی پیش بینی کننده منفی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.[4] ژانگ - 2001 - در مطالعه رابطه بین سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی نشان داد که سبک تفکر محافظه کارانه به طور مثبت و سبک تفکرکلی و آزاد اندیش به طور منفی عملکرد تحصیلی دانشجویان را پیش بینی می کند .[10] یافته های امامی پور - - 1382نشان داد که سبک های تفکر آزادمنشانه و سلسله مراتبی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی بالادر بین دانش آموزان است و سبک تفکر الیگارشی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین در بین دانشجویان است.. [20] فرخی - - 1383 در تحقیق خود نشان داد که دانش آموزان دارای سبک تفکر قانون گذارانه و قضایی در درک مطلب نمره بالاتری را کسب کردند.. [21] رضوی و شیری - - 1384 نشان داده است که ارتباط سبک تفکر کلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی وسن،معنادار نبوده اما با جنسیت رابطه ای معنا دار داشته است. .[22] شکری و همکاران - - 1385 در مطالعه خود نشان داد از میان مولفه های سبک تفکر، سبک تفکر قضایی، اجرایی، سلسله مراتبی، قانونی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی دانشجویان بودند.. [23]

.2 روش

آزمودنیهای پژوهش حاضر را 347 نفر 134 - پسر و 213 دختر - دانشجویان کارشناسی دانشگاه بجنورد که با روش نمونه گیری خوشه ای- طبقه ای انتخاب شدند تشکیل دادند. ابزارهای این پژوهش عبارتند از:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید