بخشی از مقاله

چکیده

در این تحقیق به بررسی رابطه بین فشار روانی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان می پردازیم . یافتهها و تحقیقات حکایت از آن میکند که میزان فشار روانی دختران بیشتر از میزان فشار روانی پسران است. همچنین میزان پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر از میزان پیشرفت تحصیلی پسران است. ولی رابطهای بین میزان فشار روانی و میزان پیشرفت تحصیلی دختران دیده نشده، همچنین بین میزان فشار روانی و میزان پیشرفت تحصیلی پسران رابطه معناداری مشاهده نشده است. اثر متقابل جنس و پایه های تحصیلی بر روی فشار روانی دانشآموزان نیز معنیدار نیست.

مقدمه

تمدن و تقدس هر جامعهای مدیون آموزش و پرورش آن جامعه است. بدون داشتن یک نظام آموزشی و تربیتی صحیح، انتظار هیچگونه پیشرفت و تمدنی را نمیتوان از جامعه داشت. با بررسی و تحقیق در اوضاع و احوال ملتها و شناخت عوامل پیدایش حیات و مرگ تمدنها در مییابیم که آن قوم و ملتی در مبارزه با جهل و نادانی به پیروزی رسیده و در پیریزی و پیشبرد تمدن بشری نقش موثری داشته است که بیشترین تلاش و کوشش را صرف بهبود نظام تعلیم و تربیت آحاد جامعه خویش کرده است.

هر کشوری که قصد دارد به پیشرفت و تکامل و ترقی در زمینههای فرهنگی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و .... دست یابد، باید از یکسری اصول و قوانین علمی و عملی بهره جوید. در این راستا بدون بهرهگیری شایسته معلمان عزیز از روشهای صحیح تدریس و آشنایی با اصول مشاوره کودک و نوجوان، پیشرفتی در تحصیل دانش آموزان و در نتیجه پیشرفت جامعه حاصل نخواهد شد، چرا که همانگونه که اطلاع داریم اگر همه دانش آموزان را نگوئیم ولی اکثر دانشآموزان در طول تحصیل، مشکلات بخصوصی را دارند که در نهایت استرس و فشارهای روانی را به دنبال دارد. این روزها موضوع فشار روانی ناشی از کار و زندگی در میان عامه مردم، متخصصان آموزشی، مددکاران اجتماعی،متخصصان بهداشت و سایر کسانی که مسؤلیت بهزیستی مردم را به عهده دارند، بسیار رایج بوده و در رأس امور قرار دارد. افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به استرس و پیامدهای آن هوشیار شدهاند.

بزرگسالان و نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی محیط زیست، امکان وقوع یک جنگ هستهای، به پایان رسیدن منابع طبیعی و خطرآزمایشهای هستهای، وجود افزودنیهای غذایی و مواد سرطانزا سخنی میگویند و تمامی این مسائل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهند. والدین و فرزندان میدانندکه هسته خانوادگی دگرگون شده زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانوادهها پدر و مادر هر دو باید کار کنند تا بتوانند هزینههای روزافزون را تامین نمایند.  طلاق افزایش یافته، ازدواج مجدد هم امری ناممکن نیست. افزون بر این رسانههای گروهی افراد را به مشاهده صحنه های جنگ، خشونت، تخریب و شقاوت و بیرحمی، مرگ و کشتار عادت دادهاند. هشیاری فزاینده نسبت به رویدادهای ضربه آمیز زندگی لزوم توجه را به واکنشهای افرادوشیوهایکه در رویارویی با عناصرتنیدگیرا اتخاذمیکنند، ضروریکردهاست.

استرس میتواند پیامدهایی داشته باشد. یکی از عوارض آنی و شایع استرس، اضطراب است. و عمومیت آن در سطح بین المللی به حدی است که این قرن را قرن اضطراب نامیدهاند و میگویند این قرن، قرن دلهره و نگرانی است، انسانها در هر سطح و شرایطی که باشند، به نحوی اسیر دلهره و اضطرابند و این امر ریشه و منشا بسیاری از بیماریهای روانی میتواند باشد با وجود تمام مسائل مربوط به استرس و نتایج خطرناک آن، میتوان گفت که مهمتر از وجود عوامل استرسزا در زندگی، روشهای مقابله با آن عوامل است و تحقیقاتی که در ارتباط با نحوه جلوگیری و رفع استرس برروی آنچه که روانشناسان، رفتار سازگاری یا مقاوم بودن مینامند، انجام گرفته است، نشان میدهد که بعضی از گروههای جامعه، سالم زندگی میکنند و طول عمرشان زیاد است و به این نتیجه رسیدند که پیشرفت و موفقیت در زندگی از عوامل اساسی زندگی سالم و طولانی بوده است. - شاملو، سعید ، بهداشت روانی ، انتشارات رشد ، تهران ، - 1378

بیان مساله

همه معلمین در طول زندگی حرفهای خود همواره با دانش آموزانی مواجه شدهاند که علیرغم شروع خوب و مناسب فعالیتهای تحصیلی و کسب مدارج ممتاز و عالی در پایههای تحصیلی با افت عملکرد تحصیلی مواجه شدهاند. و برای کمک به این دسته از دانشآموزان، دنبال علت و راهکار میگردند. والدین آنها نیز برای جلوگیری از افت هرچه بیشتر آنها طالب راهکارهای عملی هستند. حتی گاهی خود دانشآموزان نیز با مراجعه به مشاورین از وضعیت تحصیلی خود رضایت نداشته و ابراز ترس و نگرانی میکنند و افت تحصیلی و شکست تحصیلی، مسائل فردی و شخصی زیادی برای یادگیرنده ایجاد میکند، مسائلی از قبیل مشکلات عاطفی، روانی مانند استرس. به طور قطع سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانشاموزان برای متوّلیان تعلیم و تربیت و سیاستگذاران سلامت و بهزیستی ، قابل توجه و اهمیت است.

همچنین والدین نیز، سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی فرزندان خود را خواهان میباشند. سالانه هزینههای هنگفتی صرف آموزش و پرورش فرزندان این آب و خاک میگردد و اگر مسئولین در جهت رشد و توسعه تعلیم و تربیت سرمایههای این مملکت ناتوان باشند، آینده کشوربه مخاطره خواهد افتاد. بنابراین ضرورت دارد که با توجه به عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، در محقق ساختن اهداف آموزش و پرورش کوشا باشیم. لذا توجه به زندگی پراسترس جامعه کنونی و اینکه آیا رابطهای بین فشارهای روانی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد یا نه، میتواند کمکی در رسیدن به این هدف باشد.

فشار روانی عبارت است از واکنشهای جسمی و روانی که افراد در مقابل وقایع » محیطی ایجاد کننده فشارهای عصبی و روانی« یا استرسور از خود بروز میدهد . - الوانی ، سید مهدی ، فشارهای عصبی و سازمان و راههای مقابله با آن ، مجله مدیریت دولتی - پیشرفت تحصیلی عبارتست از یادگیری و تغییری که به طور عمیق در اثر آموزش در فرد ایجاد می شود و برای مدت طولانی اثر آن باقی میماند. پس پیشرفت تحصیلی تنها به حفظ کردن مطالب درسی اطلاق نمیشود و نتیجه پیشرفت تحصیلی همان افزایش معلومات و مهارت دانشآموزان است.

- گروسی ، اعظم ، بررسی رابطه بین اضطراب و پیشرفت تحصیلی ، - 1387 واژه فشار روانی را اولین بار هانس سلیه1، روانپزشک و روانشناس اتریشی در سال 1936 در دانش پزشکی به کار برد. بعد از سلیه دانشمندان دیگر از جمله » کانن2«، »بن فین3« و»دلی4« آثار فشار روانی در حیوانات را نیز ثابت کردند، در حالی که هنوز هم شعور در حیوانات مسجل نشده بود. قبل از » کانن« ، » بن فین« و »دلی« ، هرچند که »فروید5« و » بلولر6« در اهمیت روان درمانی تأکید داشتند ولی تا آن زمان سبب همه بیماریها را ضایعات فیزیکی و جسمی میشناختند.

تحقیقات و بررسیهای »سلیه« این اصل را علمی تر و به زبان و بیان دانش امروزی بیان داشت. او ثابت کرد که ناراحتیهای روانی و هیجانی نیز موّلد ضایعات جسمی و عضوی هستند. در سالهای بعد از جنگ جهانی اول به خصوص جنگ جهانی دوم مطالعاتی در خصوص فشارهای عصبی و روانی نیز صورت گرفته است، که اکثر این مطالعات در ارتباط با جنگ جهانی و اثرات آن بر روی افراد، صورت گرفت. اما در سالهای بعد از 1960 گرایش بیشتری به مطالعات فشار عصبی در محیط کار و محیط های صنعتی یافته است.

محققی به نام فیلگی1 در سال 1987 در بررسی دقیق که درباره سیر تغییرات در واژهگذاری آسیبهای عصبی و روانی ناشی از جنگ انجام داده است، چنین اظهار میدارد:مجروحان» جنگی را قبل از جنگ جهانی اول که غالباً دچار ضعف و یا نداشتن نظم و یا هردو بود به عنوان » آسیب دیدگان روانی« مینامیدند.« به دنبال جنگ جهانی اول علائم همراه با فشارهای عصبی در مجروحان جنگی را » اختلالات عصبی روانی ناشی از جنگ « یا » اختلالات عصبی روانی ناشی از ضربه « نامیدند. در جنگ جهانی دوم و بعد از آن عوارضی که در مورد مجروحان روانی ناشی از جنگ وجود داشت تحت عنوان » افسردگی و فروماندگی« و سپس » فروماندگی جنگی « نامیده شد، که بعد از جنگ کره به خستگی ناشی از جنگ تبدیل گردید.

سلیه و همکارانش در سال 1952 میلادی یک نظریه تفضیلی برای نشان دادن چگونگی واکنش موجود زنده به استرس1 ارائه دادند. سلیه در این نظریه تشریح کرد که چگونه تعادل حیاتی از هم میپاشد و واکنش استرس2 تحت شرایط شدیدآشکار میگردد که به آن واکنش کلی سازگاری - G.A.S - میگویند. در اوایل دهه 1950 میلادی، روانپزشکی به نام توماس هلمز3در پژوهشهای خود به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هرنوع استرس، لزوم، ضرورت و اجبار در ایجاد تغییر و تحول مهم، در روند زندگی فرد است.

به منظور نشان دادن تأثیر استرس ناشی از » تغییرات عمده زندگی« که گفتیم عامل مشترک بین تمام انواع استرسها است ، هلمز و ریهی در سالهای 1940 و 1950 میلادی از پنج هزار نفر پرسشهایی مبنی بر اولویت دادن به اتفاقات و تغییرات مهم زندگی پرسیدند، که بر اساس آن، مقیاس معروف هلمز ریهی برای اندازه گیری درجه اهمیت وقایع زندگی ساخته شد. که مرگ همسر بالاترین استرس - 100 - و خرید خانه، کمترین استرس - 30 - را به خود اختصاص داده بود. همچنین لئونارد سایم1 نیز به سال 1978 در پژوهشی که به عمل آورد اهمیت » حمایتهای اجتماعی« را در سلامت جسم و روان تأکید کرد. در سالهای اخیر پژوهشگران عامل روانی دیگری را که سبب افزایش شدید آسیبپذیری در برابر حملات قلبی و سایر بیماریهای مربوط به استرس میشود، کشف کردهاند. این عامل روانی را رفتار نوع 2A نامیدهاند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید