بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر تحت عنوان رابطه هوش هیجانی بر میزان رضایت زناشویی در بین مزدوجین شهرستان کاشان با حجم نمونه 60 نفر - 30نفر مرد ،30نفر زن - که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از نمونه های در دسترس و با ابزار آزمون پرسشنامه هوش هیجانی - بار-ان - با اعتبار %90و پرسشنامه رضایت زناشویی ENRHCH - - با اعتبا %95در سطح شهرستان کاشان اجرا گردیده است.

در این تحقیق نتایج محاسبه شده در بین زن و مرد به شرح زیرمی باشد:همبستگی پیرسون بین رضایت زناشویی مردان با زنان %210وبین رضایت زناشویی مردان با هوش هیجانی مردان %197 و بین رضایت زناشویی مردان با هوش هیجانی زنان %95 وبین رضایت زناشویی زنان و هوش هیجانی مردان %37 و بین رضایت زناشویی زنان با هوش هیجانی زنان %65 وبین هوش هیجانی مردان با زنان %173 محاسبه شده است .

در تجزیه تحلیل واریانس برای آزمون رضایت زناشویی بین زنان و مردان مقدارF محاسبه شده برابر با 1/227 بوده که این مقدار از مقدار حداقل هنجار کمتر فرض صفر بین دو نمره آزمون رضایت زناشویی زن و مرد پذیرفته می شود همچنین برای آزمون هوش هیجانی مقدار Fمحاسبه شده برابر %531بود که این.مقدار از مقدار جدول هنجار %1=6/15 - ، - %5=3/44کمتر وفرض صفر بین دو آزمون هوش هیجانی زن و مرد پذیرفته می شود.

درمحاسبهTتک نمونه ای به عنوان شاخصه مقایسه ای با نتایج این آزمون ها بکار می رود برای هر یک از آزمونهای رضایت زناشویی برای مردان 70/966 وبرای زنان 52/738 ودر آزمون هوش هیجانی برای مردان 91/115 وبرای زنان 87/008 برآورد اختلاف سطح اطمینان %95محاسبه شده است.

واژگان کلیدی : هوش هیجانی .رضایت زناشویی

مقدمه

امروزه خیلی از افراد اعتقاد دارند که داشتن IQ یا هوشبهر بالا برای یک ازدواج موفق و داشتن یک زندگی سالم وموفق کافی است.همچنین این عقیده بر مردم حاکم است که فرادی که تحصیلات بالایی دارند و از هوشبهر بالایی مشکلات برآیند.اما نکته قابل توجهی که می توان در اینجا به آن اشاره کرد و در جامعه امروزمی توان نمونه هاب زیادی از آن را مشاهده کرد این است که خیلی از افراد که دارای مدرک عالی هستند.

در زندگی خود دچار مشکلات متعددی هستند وگاها بعضی از این زندگی ها به طلاق می انجامد ودر مقابل ازدواجهایی که هر دو طرف از تحصیلات کمتر وهوشبهر نسبتا کمتری به نظر می رسد برتی ساختن یک زندگی سالم وداشتن یک ازدواج موفق ویک زندگی که بتواند برای هر دو طرف شرایطی را آماده سازد که بتوانند حداکثر تواناییهای باالقوه خود را به کار گیرند،عنصری غیر از هوشبهر بالا لازم است ،توانایی که بتواند به شخص کمک کند هم در زندگی مشترک خود وهم در اجتماع از عهده وظایف خود به نحو شایسته ای بر آید واین به این معنا است که ما باید معنای با هوش بودن را کمی گسترده کنیم.

یعنی علاوه بر اینکه هوشبهر را جزء آن می دانیم باید هیجانات و عواطف را نیز در مرکز استعدادهای لازم برای زندگی قرار دهیم .پس برای یک زندگی موفق علاوه بر هوشبهر بالا داشتن هوش هیجانی یا هوش عاطفی بالا نیز لازم است سالها بود که دانشمندان این سوال را مطرح می کردند که برای کمک به ایجاد شرایط بهتری برای زندگی فرزندانمان چه چیزی را می توانیم تغییر دهیم ؟به عنوان مثال چرا بغضی از افراد با هوشبهر بالا در زندگی ضعیف عمل می کنند و کسانی با هوشبهر متوسط در کمال تعجب به خوبی عمل می کنند؟

اعتقاد دانیل گلمن در اغلب موارد تفاوت در توانایی نهفته است که »هوش هیجانی«نامیده می شود وشامل خویشتن داری ،شوق وذوق،پایداری و توانایی انگیزاندن خود هست که این مهارتها را می توان به کودکان آموخت به این صورت که برای آنها فرصت بهتری فراهم کنیم تا هوش باالقوه ای را که قریحه ژنتیک به آنها عطا کرده است به کار بیندازند. در اینجا بحث براثر اهمیت هوش هیجانی و عاطفی است که پیوند میان عاطفه،شخصیت وغرایز را شامل می شود.

شواهد فزاینده ای وجود دارند که نشان می دهند مواضع اخلاقی پایه در زندگی ،از قابلیتهای هیجانی اساسی نشأت می گیرند به عنوان مثال کسانی که به راحتی دستخوش تکانه ها می شوند یعنی افرادی که فاقد حس خویشتن داری هستند از نقص اخلاقی رنج می برند زیرا توانایی کنترل تکانه ها مبنای اراده و شخصیت است به همین ترتیب باید گفت ریشه نوعدوستی همدلی است یعنی توانایی دریافتن هیجانهای دیگران ،بدون درک نیاز یا ناامیدی دیگران ،نمی توان به آنها توجه واز آنان مراقبت کرد که همه اینها تحت تاثیر هوش هیجانی افراد است و افرادی که از هوش هیجانی پایین برخوردار هستند هرگز نمی توانند احساسات و عواطف طرف مقابل را به درستی درک کنند واین خود پایه بسیاری از مشکلات در طول زندگی است.

ابزار پژوهش

نظر به اینکه در پژوهش حاضر امکان دستکاری ،تغییر وتحول ،کاهش یا افزایش در عوامل موثر بر متغیرها یا خود متغیرها وجود ندارد و از طرفی امکان کنترل تمام متغیرها وجود ندارد وهدف پژوهشگر فقط مقایسه نتایج دو گروه زن ومرد است در این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است که شکل عملی آن به صورت علی مقایسه ای انجام می شود وهدف آن بررسی تأثیر هوش هیجانی برمیزان رضایت زناشویی بوده است که با استفاه از آزمون هوش هیجانی باران و همچنین پرسشنامه رضایت زنا شویی  بر روی دو گروه زن ومرد با تحصیلات دیپلم و بالاتر اجرا و نتایج تحقیق بررسی گردید.

که جامه مورد پژوهش کل مزدوجین با تحصیلات دیپلم و بالاتر شهرستان کاشان می باشد که باتوجه به اینکه جامعه دقیقی جهت برآورد حجم نمونه وجود نداشت تعداد 30 زوج - جمعا 60 نفر مرد و زن - به طریق تصادفی وبا استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید