بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیت با جهت گیری مذهبی و شادکامی انجام گرفت. طرح پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل جوانان بین ردههای سنی 20 تا 35 بود. نمونه پژوهش، شامل 50 آزمودنی 23 - نفر مرد و 27 نفر زن - بود که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی فرضیهها از پرسشنامههای نئو - فرم کوتاه - ،پرسشنامه سنجش نگرش مذهبی براهنی و پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. فرضیات زیر در این پژوهش مطرح شد: بین ویژگیهای شخصیتی و جهت گیری مذهبی، ویژگیهای شخصیتی و شادکامی، جهت گیری مذهبی و شادکامی رابطه وجود دارد.

برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. شاخصهای آماری توصیفی و استنباطی به کاررفته در پژوهش حاضر عبارتند از: میانگین، واریانس، انحراف معیار، جداول و آزمون t مستقل جهت مقایسه دو گروه و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون جهت رابطه و شدت متغیرهای تحقیق استفاده شده است. تحلیل نتایج نشان داد بین ویژگیهای شخصیت و جهت گیری مذهبی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین؛ بین ویژگیهای شخصیت و شادکامی و بین جهت گیری مذهبی و شادکامی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.

.1 مقدمه

دورههای طفولیت،کودکی و نوجوانی را میتوان به عنوان نوعی آماده سازی برای ورود به مرحله جوانی تلقی کرد، مرحله ای که در آن فرد می باید به عضو مفید و سازگاری از جامعه تبدیل شود. جوانی زمانی است که تواناییهای جسمی و پاره ای از قابلیتهای ذهنی به اوج میرسد، زمانی که فرد بخش عمده ای از بحرانهای گذشته را پشت سرگذاشته و اکنون باید با مشکلات جدیدی روبرو شود. این دوره از زندگی زمانی است که فرد عملا باید سبک زندگی خود را مشخص کند و به نقشههایی که قبلا در ذهن خود تدارک دیده است جامه عمل بپوشاند و در این دوره رشد و تحول در حیطههای جسمانی، شناختی و شخصی جریان دارد.

در طی مرحله جوانی تغییرات جسمانی آهنگی بسیار تدریجی دارد و    حتی تا حدود 40 سالگی، اکثریت مردم احساس افزایش سن نمیکنند. بدن انسان بین سنین 19 تا 26 سالگی به اوج رشد جسمانی و سلامت کلی میرسد - ترنر،جفری،س.1 هلمز، دونالد.ب. - 1991.2 دوره بلوغ تا اواسط زندگی جوانی نامیده میشود. جوانان میکوشند استقلال جسمی و روانی از والدین خود کسب کنند، همسری پیداکنند، خانواده تشکیل دهند و    جایگاهی در این دنیا بیابند.جوانی دوره افزایش فعالیت، پختگی جنسی، افزایش هشیاری و پی بردن به این موضوع است که دوران بدون مشکل کودکی برای همیشه گذشته است.

مشکل اصلی جوانان؛ غلبه بر گرایش طبیعی چسبیدن به هشیاری محدود زندگی و از این رو، اجتناب از مشکلات مربوط به این دوره از زندگی است. این تمایل به زندگی کردن در گذشته اصل محافظه کار نامیده می شود. افراد بعد از دست یابی به درک هویت در دوره نوجوانی باید توانایی ترکیب کردن این هویت با هویت فردی دیگر را کسب کرده و در عین حال، درک فردیت خود را حفط کنند. جوانی دورهی تقریبا 19 تا 30 سالگی است که با فراگیری صمیمیت درآغاز این مرحله و پرورش زایندگی در پایان آن مشخص میشود.

دوره جوانی در برخی افراد نسبتا کوتاه مدت است و شاید فقط چندسال ادامه یابد اما در برخی دیگر میتواند چند دهه ادامه داشته باشد. تعریف ون هوون - 1992 - 1 از شادکامی به نظر جامع و مانع می آید "شادکامی درجه و میزانی است که با آن یک فرد کیفیت کلی زندگیاش را به عنوان یک زندگی کاملا مطلوب مورد قضاوت قرار میدهد - ون هوون،1992،به نقل از آزموده و همکاران،. - 1386در روابط انسانها شادی به عنوان یکی از حقوق جدایی ناپذیر انسان یاد شده است - آیزنک 2،ترجمه فیروزبخت وبیگی،. - 1375در این جا ذکر این نکته ضروری است که شادی و احساس شادکامی امری نسبی میباشد و عوامل ایجاد نشاط در زندگی افراد متفاوت بوده و به نوع نگرش انسان به مسائل مربوط است.

سلیگمن - 2000 - 3 اظهار میدارد افرادی که امور مذهبی را به جا می آورند شادتر از سایر اشخاص هستند. - والریت4 1995،به نقل از روحانی و معنوی پور،. - 1387گزارش میدهد که بین انجام امور دینی و شاد بودن رابطه مثبت وجود دارد. دین میتواند به عنوان یک نظام پیچیده بررفتار و بازخوردهای مهم، ازجمله برنامه ریزی خانواده، کار،چگونگی تفسیر زندگی روزانه و برداشت از امور مختلف تاثیر بسزایی داشته باشد.

به باور برخی از پژوهشگران، شادکامی سه جزء دارد: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجان منفی هم چون افسر دگی و اضطراب این پژوهشگران دریافتند که روابط مثبت با دیگران هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی، دوست داشتن دیگران و زندگی از اجزاء شادکامی هستند - آرگایل5، مارتین6 و لو 7، 1995، به نقل از علی پور و همکاران،. - 1379برخی معتقدند که میتوان شادکامی را به عنوان یکی از مولفههای سلامت روان در نظرگرفت و وجود رابطه بین شادکامی و جهت گیری مذهبی را اثبات کرد. مذهب و جهت گیری دینی یکی از عوامل تاثیر گذار بر رفتار و شناخت میباشد. بسیاری از جنبههای مذهب برامید، خوش بینی، همدلی، پیوندجویی، عفو و بخشش تاکید کرده و پیوسته از تجاوز رفتارهای ضداجتماعی مانند: فساد، خودفروشی و دزدی نهی کرده است.

ویلیام جیمز8 که پدر روانشناسی معاصر شمرده شده است، معتقد است عشق و نیروی مذهبی به وقار و سنگینی و صبرو شکیبایی و اعتقاد و اطمینان در فرد منجر میشود. احساسات مذهبی نیروی روز افزون در کار و زندگی شخصی وارد میکند - جیمز، ترجمه مهدی قائنی،. - 1372 از میان رویکردها ونظریههای مختلف درباره جهت گیری مذهبی، دیدگاه گوردون آلپورت9 درباره مفهوم »جهت گیری مذهبی درونی وبیرونی « بیشترین تاثیر و کارایی را داشته است.در مورد جهت گیریهای مذهبی درونی و بیرونی باید گفت: در یک شخص دارای مذهب درونی قاید محکم شخصی محوریت و اهمیت دارد در حالی که جنبههای اجتماعی مذهب اهمیت ندارد.

اما برای افراد دارای مذهب بیرونی انگیزههای مذهبی بودن به ارزشها و عقاید بیرونی و اجتماعی تاکید دارند - هانس برگر 10 به نقل از آزموده و همکاران،. - 1386 دین الهی به حقیقت انسان و نیازهای او توجه دارد.از این رو برنامه همه جانبه ای را برای زندگی وی ارائه میدهد. پای بند به ارزشها و آموزههای دینی که مبتنی بر ویژگیها و نیازهای فطری انسان است، تأمین کننده آرامش،سلامت روان،بهزیستی و شادکامی دین داران خواهد بود.

خدای متعال درباره اهل هدایت میفرماید: آنان کسانی هستند که ایمان آورند و دلهای شان به یاد خدا مطمئن است. - جان بزرگی و علیمحمدی، . - 1387 دین داران راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روان شناختی را در پرتو توجه به ارزشها و هدفهای معنوی، نیازهای بنیادی، انسانی و توحیدی می دانند و معتقدند که بین شادکامی و اعتقادات مذهبی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. - حیدری رفعت و عنایتی نوین فر،. - 1389

رسول گرامی اسلام نیز نزدیک ترین حالت انسان به خداوند مهربان را هنگامی دانست که در قلب برادر مومن خویش مسرت، شادی و شادمانی وارد مینماید - پسندیده،. - 1389 همانظور که شادی و مذهب در زندگی فردی موثر است. بین آنها نیز روابط مستقیم وجود دارد. یعنی کسی که در ظاهر و باطن شاد است چهره ای گشاده دارد. امیدواری، پویایی و تفکر منطقی بر وجودش حکم فرماست. احساس مثبت به زندگی دارد، تصمیم گیری را برای او آسان میسازد و تلاش و قدرت بهره مندی از فکر و عقل را برای او راحت مینماید. اتکا به خداوند موجب احساس برخورداری دائمی او از حمایتهای خدا میشود. در نتیجه از زندگی کردن لذت میبرد و وجودش برای خود و دیگران ارزشمند میگردد.

مذهب میتواند به عنوان یک اصل وحدت بخش و یک نیروی عظیم برای سلامت روان مفید و کمک کننده باشد. اعتقادات افراد مذهبی به آنان در مقابله با فشار روانی کمک میکند. اعتقادات و رفتارهایی مانند توکل به خدا، صبر و انجام رفتارهای مذهبی همچون دعا، نماز، روزه و... میتواند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرشهای مثبت موجب آرامش درونی فرد شود. کسانی که از اعتقادات مذهبی قوی تری برخوردارند، نسبت به مقابله با فشارهای روانی، تحصیلی، شخصی و... از نیروی بیشتری برخوردارند و کمتر دچار بیماری میشوند و درواقع از سلامت روان بالاتری برخوردارند.عوامل شادکامی و سرور موضوعی قابل توجه و معرفت آفرین در قرآن است که آگاهی از آن ره توشه ای برای زندگانی ما خواهد بود.

عشق به قرآن یا آیات الهی عامل نخستین است که برای دین باوران موجب شادی و شادکامی میشود. انفاق در راه خدا و توجه به بندگان نیازمند، نیکی به پدر و مادر عامل دیگری است که در نگاه قرآن موجب سرور و شادمانی صالحان و پاکان میشود - لقمانی،. - 1389 انسانها تنها گونه ای نیستند که اعضای آنها منحصر به فرد و تغییر پذیرند. موجودات در هرگونه زنده ای تفاوتها و تغییر پذیریهایی را نشان میدهند. در واقع، حیواناتی نظیر هشت پا، پرندگان، خوکها، اسبها، گربهها و سگها تفاوتهای فردی در رفتار را آشکار میسازند که به عبارت دیگر میتوان آن را شخصیت درون گونه آنها نامید.

اما درجه ای که انسانها با یکدیگر تفاوت دارند، هم از لحاظ جسمانی و هم روانی بسیار حیرت انگیز و تا اندازه ای منحصر به فرد در بین گونههاست.برخی افراد ساکت و درون گرا هستند. دیگران مشتاق تماس اجتماعی و تحریک هستند، برخی آرام و متعادل در حالی که دیگران تند مزاج و همواره مضطرب هستند.روانشناسان در رابطه با معنی شخصیت باهم تفاوت دارند.اغلب قبول دارند که کلمه » شخصیت « از واژه لاتین پرسونا به دست آمده است. پرسونا به ماسک نمایشی اشاره دارد که هنرپیشههای رومی در نمایشهای یونانی بر چهره میزدند.

گرچه یک تعریف واحد برای تمام نظریه پردازان شخصیت قابل قبول نیست، ولی ما میتوانیم بگوئیم که شخصیت، الگوی صفات نسبتا دا ئمی و ویژگیهای منحصر به فرد است که به رفتار شخص ثبات و فردیت میبخشد. صفات به تفاوتهای فردی در رفتار،ثبات رفتار در طول زمان و پایداری رفتار در موقعیتهای مختلف کمک میکنند. در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت و نخست هرشخص یگانه و بی همتاست زیرا هیچ دونفری از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگیهای شخصیتی کاملا مشابه نیستند.دوم افراد در همه موقعیتها به شیوه ای یکسان رفتار نمیکنند. رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد.سوم گرچه هرفرد یگانه و بی همتاست و رفتارش در همه موقعیتها کاملا یکسان نیست.

در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ای وجود دارد.به طور نظری برای توصیف رفتار و خصایص شخصیتی دو دیدگاه کاملا متفاوت وجود دارد.یکی دیدگاه صفت گرای محض و دیگری دیدگاه موقعیت گرای محض. اولی محیط را به کلی نادیده میگیرد و به شخص تاکید میورزد در حالی که دومی شخص را نادیده میگیرد و محیط را مورد تاکید قرار میدهد.در یک دیدگاه جامع تر که هردو دیدگاه را مدنظر دارد، شخصیت چنین تعریف شده است: شخصیت شامل مجموعه ای از خصایص یک شخص یا اشخاص است که الگوهای پایدار پاسخ به موقعیتهارا تبیین میکند.

شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله میتوان این خصلتهارا شامل اندیشه، احساسات، ادراک شخص از خود، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. واژه شخصیت در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع صفت اخلاقی یا برجسته است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر میشود. دیدگاه روانشناسی در مورد شخصیت چیزی متفاوت از دیدگاههای مردم و جامعه است. در روانشناسی افراد به گروههای با » شخصیت و بی شخصیت« یا »شخصیت خوب و شخصیت بد« تقسیم نمیشوند، بلکه از نظر این علم همه افراد دارای» شخصیت« هستند که باید به صورت علمی مورد مطالعه قرار بگیرد.

این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او مربوط میشود. هرجامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد پرورش میدهد. در حالی که برخی تجربهها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید