بخشی از مقاله
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه شیوههای فرزندپروری ادراک شده و تحمل پریشانی در دانشآموزان دبیرستانهای شهر یزد انجام شد. این پژوهش، از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان در دبیرستانهای شهر یزد میباشد که تعداد 167 نفر به عنوان نمونه و به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه شیوههای فرزندپروری ادراک-شده و تحمل پریشانی توسط آزمودنیها تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرم افزار spss21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی معنیدار بودن فرضیههای تحقیق و آزمون t گروههای مستقل جهت بررسی تفاوت گروهها استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین شیوههای فرزند پروری ادراکشده و تحمل پریشانی در دو گروه دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین شیوه فرزندپروری مقتدرانه رابطه مثبت و معناداری با میزان تحمل پریشانی دانشآموزان دارد و شیوه فرزندپروری سهلانگارانه رابطه منفی و معنی داری با تحمل پریشانی دارد. ولی بین شیوههای مستبدانه و سهل گیرانه رابطهای یافت نشد. بنابراین با توجه به یافتهها باید به نقش مهم والدین و شیوههای تربیتی آنها در رفتارهای بعدی فرزندان توجه بیشتری شود.
کلمات کلیدی: شیوههای فرزندپروری ادراکشده - مقتدرانه، مستبدانه، سهلانگارانه و سهلگیرانه - ، تحمل پریشانی.
-1 مقدمه
اولین جایگاه اجتماعی و مهمترین عامل تعیینکننده رفتارهای فرزندان خانواده میباشد. ارتباط والدین و فرزندان از مواردی است که سالها نظر متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. دیدگاههای گوناگونی در این باره که چگونه ارزشها، اعتقادات، اهداف و مهارتها از نسلی به نسل بعد منتقل میشوند، توسط فیلسوفان مورد بحث قرار گرفتهاند - اسپرا1، . - 2005 همگام با فیلسوفان، روانشناسان رشد و پرورشی نیز علاقهمند شدند تا درک کاملتری از فرآیند اجتماعی کردن تعاملی که بوسیله والدین انجام میگیرد، را بدست آورند - پارک و بوریل2، 1998، به نقل از اژهای و همکاران، - 1390؛ و در این میان به سبکهای فرزندپروری3 توجه خاص شده است. شیوههای فرزندپروری شامل فعالیتهای ویژهای است که از والدین سر میزند.
این شیوهها یکی از ابعاد سبک زندگی هر فرد است و بر اساس سبک فرزندپروری که خود والدین در کودکی با آن مواجه بودهاند و نیز باورها و ارزشهای شخصی خودشان شکل گرفته است که بعنوان مجموعهای از رفتارها تعریف شده و تعاملات والد-کودک1 را در طول دامنه گستردهای از موقعیتها توصیف میکند - یوسفی، . - 1386 از دیدگاه دارلینگ و استینبرگ - 1993 - 2 سبک فرزندپروری بعنوان مجموعه نگرشهایی که والدین به کودکان انتقال میدهند، تعریف میشود که خود باعث ایجاد فضای عاطفی ویژه در روابط والد-کودک شده و باعث شکلگیری رفتارهای والدینی میشود - به نقل از یوسفی، . - 1386 اینکه والدین کدام یک از انواع سبکهای مختلف تربیتی را در خانواده اتخاذ کنند خود تحت تأثیر عوامل گوناگونی است و بسیاری از این عوامل از شرایط محیط، جامعه و فرهنگ غالب ناشی میشود.
اما هدف عمده سبکهای فرزندپروری شکلدهی به شخصیت روانی و تقویت شایستگیهای کودک است - دبیری و همکاران، . - 1388 کار بنیادین دایانا بامریند - 1971 - 3 در طبقه بندی سبکهای فرزندپروری، تأثیری عظیم بر تحقیقات مربوط به شیوههای فرزندپروری و تأثیر این شیوهها بر کودکان و نوجوانان گذاشت. بامریند سه سبک فرزندپروری سهلگیرانه4، مستبدانه5و مقتدرانه6را ارائه نمود. والدین با سبک سهلگیرانه، در مقابل رفتار کودک بصورت پذیرنده و با صمیمیت رفتار کرده و از کمترین میزان تنبیه استفاده میکنند. آنها گرچه معتقدند که این شیوه تربیتی، بهترین است اما اکثرا از تواناییهای خود در تأثیرگذاری بر رفتار فرزندانشان مطمئن نبوده و از لحاظ اداره کردن خانواده خود بیکفایت و بیبرنامه هستند - دارلینگ، 1999، به نقل از پرچم و همکاران، . - 1391 بامریند - 1991، - 1971
دریافت که فرزندان والدین سهلگیر ناپخته هستند، آنها در کنترل تکانههایشان مشکل دارند و وقتی از آنها خواسته میشد کاری انجام دهند که با تمایلاتشان مغایر بود، اطاعت نمیکردند - کار7، ترجمه شریفی و همکاران، . - 1385 در سبک مستبدانه والدین مجموعهای از استانداردهای رفتاری مطلق دارند و از کنترل بسیار شدید استفاده میکنند، تا اینکه کودکانشان با استانداردها تطبیق پیدا کنند. این والدین همیشه سعی دارند کنترلگر بوده و مهربانی و صمیمیت محدودی از خود بروز میدهند، به کودکان آنچه را که باید انجام دهند گفته میشود و تعاملات کلامی بین والد و کودک تشویق نمیشود. بامریند اشاره میکند که والدین مستبد همانقدر که در خواستههایشان مصر و سختگیر هستند، در میزان پذیرش فرزندان خود ضعیفند - بامریند، 1971؛ به نقل از پرچم و همکاران، . - 1391 این کودکان مضطرب، گوشهگیر و ناخشنود هستند.
آنها وقتی با همسالان تعامل میکنند، در صورت ناکامی با خصومت واکنش نشان می-دهند - هیبتی، 1381؛ به نقل از دبیری و همکاران،. - 1388 سبک فرزندپروری مقتدرانه شامل حمایت عاطفی فراوان همراه با استانداردهای بالاست که با سبکهای دوستانه و گرم ارائه میشود. در این سبک، فرزندان میآموزند که در فراسوی تصمیماتی که گرفته میشود، دلایل منطقی وجود دارد. در این سبک، تعاملات کلامی و در عین حال استقلال و خودمختاری آنها نیز تشویق میشود. والدین مقتدر به نظرات فرزندان خود گوش میدهند و مشارکت در تصمیمگیری خانوادگی را ترغیب میکنند. بر اساس یافتههای بامریند - 1967 - فرزندان والدین مقتدر خیلی خوب پرورش مییابند، آنها شاد و سرحال هستند، در تسلطیابی بر تکالیف جدید اعتماد به نفس دارند و نیز خودگردانند. این کودکان سوگیری جنسیتی کمتری نشان می-دهند - بامریند و بلاک، 1967؛ نقل از برک، ترجمه سیدمحمدی، . - 1392
در واقع این نوع فرزندپروری به آنها امکان میدهد تا بدانند بعنوان فردی ارزشمند و شایسته مورد پذیرش والدین خود هستند و همچنین انتظارات جدی اما مناسب به کودک کمک میکند تا رفتارهای خویش را در برابر معیارهای معقول ارزیابی کند - مظلوم، 1382؛ به نقل از دبیری و همکاران، . - 1388یکی از متغیرهایی که احساس میشود شیوههای فرزندپروری والدین با آن در ارتباط باشد، تحمل پریشانی1 میباشد. تحمل پریشانی به توانایی تجربه و تحمل موقعیتهای روانشناختی منفی اطلاق میگردد. این پریشانی و آشفتگی ممکن است ماحصل فرایندهای فیزیکی و شناختی باشد، لیکن بازنمایی آن به صورت حالت هیجانی است که اغلب با تمایل به عمل جهت رهایی از تجربه هیجانی مشخص میگردد. تحمل پریشانی را میتوان توانایی فرد در تجربه و تحمل حالات هیجانی منفی تعریف کرد - سیمونز و گاهر، . - 2005
سیمونز و گاهر - - 2005 تحمل پریشانی را به عنوان یه سازه فراهیجانی توصیف میکنند. افراد دارای تحمل پریشانی پایین اولا هیجان را غیرقابل تحمل میدانند و نمیتوانند به آشفتگی و پریشانیشان بی-توجه باشند. ثانیا این افراد وجود هیجان را نمیپذیرند و از وجود آن احساس شرم و آشفتگی میکنند، زیرا تواناییهای مقابله-ای خود را دست کم میگیرند. یکی دیگر از مشخصههای تنظیم هیجانی افراد با تحمل آشفتگی پایین، تلاش فراوان این افراد برای جلوگیری از هیجانات منفی و تسکین فوری هیجانات منفی تجربه شده است. لازم به ذکر است که اگر این افراد قادر به تسکین این هیجانات نباشند، تمام توجهشان جلب این هیجان آشفتهکننده میگردد و عملکردشان بطور قابل ملاحظهای کاهش مییابد - سیمونز و گاهر، 2005، به نقل از عزیزی و همکاران، . - 1389 بنابراین کاهش سطح تحمل پریشانی ممکن است با پاسخهای ناسازگارانه نسبت به تنش، شامل به دنبال فرصت بودن برای فرار از عاطفه منفی یا اجتناب از آن همراه باشد - راترفورد2 و همکاران، . - 2013
این افراد با تحمل پریشانی پایین در یک تلاش غلط برای مقابله با هیجانات منفی خود، درگیر بینظمی رفتاری میشوند و با پرداختن به برخی رفتارهای مخرب مانند مصرف مواد درصدد تسکین دردهای هیجانی خود بر میآیند. در این زمینه خانتزیان - 1997 - 3 اعتقاد دارد، از آنجایی که مصرفکنندگان مواد، هیجانات منفی و بیقراری را غیر قابل تحمل و مستأصل کننده توصیف و نمیتوانند این حالات هیجانی را بدون اتکا به مواد مدیریت کنند، از خواص فیزیولوژیکی و روان شناختی مواد برای دستیابی به ثبات هیجانی استفاده میکنند. طبق این فرضیه، اعتیاد به مواد مخدر در حکم ابزاری برای تعدیل عواطف استرس زا است. این نظریه، بر این فرض استوار است که افراد بسیاری به خاطر تحمل پریشانی پایین و اختلال در تنظیم هیجانی به اعتیاد روی میآورند - عزیزی و همکاران، . - 1389 تحمل پریشانی بطور فزایندهای بعنوان یک ساختار مهم در رشد بینشی جدید درباره شروع و ابعاد آسیب های روانی و همچنین پیشگیری و درمان مشاهده شده است.
یک راهبرد مقابلهای هیجان محور از قبیل مصرف الکل و سایر مواد ممکن است، منتج به خلاصی سریع افراد از هیجانات منفی شود. این راهبرد خصوصا برای کسانیکه تحمل پریشانی پایینی دارند شیوه مناسبی به شمار میرود - مقدس و خالقی، . - 2013 عوامل متعددی میتواند بر تحمل پریشانی اثرگذار باشند که یکی از موارد حائز اهمیت آن، رابطه والدین با فرد در دوران کودکی میباشد. بر اساس پژوهشهای انجام شده در این زمینه مشاهده شده افرادی که در کودکی والدین طردکننده یا کنترلکننده داشتهاند، در اوایل بزرگسالی شکایات جسمانی مربوط با پریشانی و آشفتگی و همچنین شکایات عصبشناختی را تجربه کردهاند - باکر و هرگر4، . - 2012 تاکنون مطالعات فراوانی در زمینه تاثیراتی که والدین میتوانند بر فرزندانشان داشته باشند، صورت گرفته است. اما مطالعهای که تاثیر روابط والد–کودک را بر تحمل پریشانی مورد بررسی قرار داده باشد، یافت نشد. در پژوهش حاضر با بررسی این موارد سعی شده تا جنبههای دیگری از تاثیرگذاری والدین بر فرزندان مورد بررسی قرار داده شود.