بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف شناخت تاثیر سبک های دلبستگی بالا و پایین به خدا، بر میزان تحمل پریشانی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی ساوه انجام شد . به همین منظور از روش تحقیق علی مقایسه ای و با استفاده از نمونه گیری تصادفی هدفمند تعداد 333 دانشجو از گروه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه انتخاب شدند. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه های سبک های دلبستگی به خدا، تحمل پریشانی و با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که میانگین مولفه های تحمل با دلبستگی بالا به خدا به طور معنی داری بالاتر از دانشجویانی است که دلبستگی به خدای آنها در سطح پایین تری قرار دارد. در حالی که تفاوت بین دو گروه در مولفه جذب معنی دار نبود. همچنین این پژوهش نشان داد دانشجویانی که از دلبستگی بالاتری نسبت به خدا برخوردارند دارای سازگاری و تحمل بیشتری هستند در حالی که میانگین مولفه پنهان کاری افراد با دلبستگی بالا به خدا، به طور معنی داری کمتر از افراد با دلبستگی پایین به خدا به دست آمد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی به خدا بر تحمل پریشانی دانشجویان موثر می باشد .

واژگان کلیدی : دلبستگی،سبک های دلبستگی به خدا،تحمل پریشانی.

مقدمه 

خدا به عنوان چهره دلبستگی، پایگاه امنی برای رفتارهای کاوش و پناهگاه ایمن در زمان پریشانی یا تهدید برای مؤمنان در نظر گرفته میشود و زمانی که مؤمنان از خدا دور یا جدا میشوند، احساس پریشانی میکنند. مؤمنان خواستار نزدیکی به خدا هستند و این تماس برای آنان در میان ارتباط با خدا در شکلهای دعا و مشارکت در فعالیتهای مذهبی دلپذیر است. همچنین زمانی که مؤمن خبرهایی در مورد مرگ و از دست دادن عزیز خود دریافت میکند، تمایل دارد که به خدا به عنوان پناهگاه امن، نزدیک شود تا دوباره حس امنیت و آرامش را به دست آورد.

به نقل از خراشادیزاده، همچنین فرد با اعتقاد به اینکه خدا اساس ایمنی است، احساس قدرت نموده، اعتماد به نفسش هنگام ترس یا افکار پریشان افزایش مییابد. این احساس ایمنی به آرامش درونی در فرد منجر شده، وی را برای مقابله با مشکلات و چالشهای زندگی آماده میکند. بنابراین، این احساس ایمنی، پادزهری در برابر پریشانی است ،هیجانات ، شامل غم، اندوه، اضطراب، ترس و نیز خوشحالی و نشاط و شادابی و موارد شبیه به آن هم در بخش هیجانات انسان وجود دارد. باورهای دینی و اعتقادات هر شخص نیز در بخش شناختی او جای دارد که اساس احساس و رفتار اوست.

باورهای دینی سالم می تواند موجب رشد شخصیت و سلامت روان شود و باورهای غلط و توام با تعصب نه تنها کمکی به رشد شخصیتی نمی کند بلکه موجب نزول رفتار و شخصیت می شود. از دیدگاه قرآن یکی از هدفهای اصلی دین ایجاد آرامش در انسان است. اگر باور دینی موجب عدم آرامش و ایجاد مشکل برای خود و دیگران باشد نمی تواند یک باور دینی سالم باشد. در قرآن کریم آمده است که خواست خدا و اراده خدا بر این است که شما در آسایش و راحتی باشید، نه این که در سختی و تنگنا باشید.

دین برای سلامت روان است اگر ما دلبسته واقعی به خدا باشیم به بیماری های روانی و مشکلات اجتماعی و خانوادگی دچار نخواهیم شد. یاد خدا به ما ایمان، شهامت و امید می بخشد و هیجان، ترس و اضطراب و نگرانی را از ما دور می سازد و برای زندگی مسیر و هدفی تعیین می کند و موجب می شود که انسان دچار دغدغه های فکری نشود. یاد خدا موجب افزایش صبر و تحمل در انسان می گردد. زمانی که انسان خود را تنها احساس می کند و دچار یاس و نا امیدی است ، دچار تشویش و دلهره می شود، زمانی که آستانه تحملش لبریز میشود، خدا و میزان باور شخص به نیروی قدرتمند خدا، موجب شجاعت و پیدا کردن مسیر درست در زندگیش می گردد.

همچنین یاد خدا در تحمل آشفتگی ها نیز به کمک انسان آمده و او را در مقابل موقعیتهای ناخوشایند روانشناختی کمک می کند. آشفتگی ممکن است ماحصل فرایندهای شناختی و فیزیکی باشد لیکن بازنمایی آن به صورت حالت هیجانی است که اغلب با تمایل به عمل، جهت رهایی از تجربه هیجانی مشخص می گردد. تحمل آشفتگی به توانایی تجربه و تحمل موقعیتهای روانشناختی منفی اطلاق می گردد. افراد دارای تحمل پریشانی پایین هیجان را غیر قابل تحمل می دانند و نمی توانند به آشفتگی و پریشانی غلبه یابند.

این افراد وجود هیجان را نمی پذیرند و از وجود آن احساس آشفتگی و شرم می کنند ، چرا که فکر می کنند توانایی مقابله با هیجانات را ندارند . این افراد دارای تحمل آشفتگی پایین در تنظیم هیجانات خود سعی در جلوگیری از ایجاد هیجانات منفی و تسکین فوری آنها دارد. لازم به ذکر است که اگر این افراد قادر به تسکین این هیجانات نباشند تمام توجه شان جلب این هیجان آشفته کننده می گردد و عملکردشان به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.

در گزارش رابینز و لینچ  به این نکته اشاره شده است که تحمل پریشانی به توانایی تجربه و تحمل موقعیت های روان شناختی منفی اطلاق می گردد. پریشانی ممکن است ماحصل فرآیندهای فیزیکی و شناختی باشد، لیکن بازنمایی آن به صورت حالت هیجانی است که اغلب با تمایل به عمل جهت رهایی از تجربه هیجانی مشخص می گردد. افراد دارای تحمل آشفتگی پایین، اولا هیجان را غیر قابل تحمل می دانند و نمی توانند به آشفتگی و پریشانی شان رسیدگی نمایند ثاناًی این افراد وجود هیجان را نمی پذیرند و از وجود آن احساس شرم و آشفتگی می کنند، زیرا که توانایی های مقابله ای خود با هیجانات را دست کم می گیرند.

سومین مشخصه عمده تنظیم هیجانی افراد با تحمل آشفتگی پایین، تلاش فراوان این افراد برای جلوگیری از هیجانات منفی و تسیکن فوری هیجانات منفی تجربه شده، می باشد. لازم به ذکر است که اگر این افراد قادر به تسکین هیجانات نباشند ، تمام توجه شان جلب این هیجان آشفته کننده می گردد و عملکردشان به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.

دیدگاه های مختلف روانشناسی و جامعه شناسی عصر جدید، بر این اصل استوار اند که یک عامل به تنهایی تعیین کننده رفتار افراد نیست، بلکه عوامل متعددی در ایجاد و شکل گیری رفتار نقش دارند و بیشتر رفتارهای انسان تابع چندین عامل مختلف می باشد . تحمل پریشانی و مقابله با مشکلات و تنظیم هیجانات نیز از این قاعده مستثنا نیستند و به نظر می رسند که ارتباط افراد با خداوند و ادراک سبک های دلبستگی به خدا بر میزان تحمل پریشانی و تنظیم هیجانات موثر می باشد و نمی توان نقش آنها را نادیده گرفت.

انسانها تمایل دارند به برخی اشخاص احساس دلبستگی داشته باشد و در حضور آنها احساس امنیت کنند. به نظر می رسد وقتی انسان دارای دلبستگی ایمن به خداوند باشد از عواطف مثبت تر و عزت نفس بالاتری بهره مند می شود و در حل مسائل و تحمل پریشانی ها و تنظیم هیجانات ابتکار و پشتکار بالاتری پیدا می کند و از سازگاری بهنجارتر و عاطفی بیشتری بهره مند می شود و بالعکس دلبستگی ضعیف به خداوند می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات اجتماعی و عاطفی و روانی برای افراد شود.

همچنین تحمل آشفتگی در زمینه تنظیم هیجانی سازه ای معمول می باشد. برای مثال، رفتار درمانی دیالکتیکی مارشال لینهان بر این اصل بنا شده است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دارای تحمل هیجانی پایینی می باشند. هنگامی که فرد با یک موقعیت هیجانی روبرو می شود احساس خوب و خوش بینی، برای کنترل هیجان کافی نیست بلکه وی نیاز دارد که در این موقعیت ها بهترین کارکرد شناختی نیز، داشته باشد.

در اصل در تنظیم هیجان به تعامل بهینه ای از شناخت و هیجان جهت مقابله با شرایط منفی نیاز است زیرا انسان ها با هر چه مواجه می شوند آنرا تفسیر می کنند و تفسیرهای شناختی تعیین کننده واکنش های افراد است - لینهان6 ، 1993به نقل از عبدی و از آنجایی که مفهوم سبک های تنظیم هیجان شناختی در حال حاضر در عرصه ارائه پژوهش های روان شناختی وارد شده است و درباره تاثیر این سبک ها با سلامت عمومی مطالعه ای انجام نشده بود. لذا مطالعه حاضر با هدف تاثیر بر تحمل پریشانی و سبکهای عاطفی صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاضر می تواند در مداخلات بالینی مورد توجه قرار گیرد.

روش

در پژوهش حاضر با توجه به هدف و موضوع پژوهش از روش علی مقایسه ای استفاده گردیده است. حجم جامعه پژوهش حاضر 3359 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ساوه بود. شیوه نمونه مورد پژوهش حاضر با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. با توجه به فرمول کوکران تعداد نمونه 333 نفر انتخاب شدند و این تعداد نمونه به شیوه نمونه گیری تصادفی هدفمند گزینش شدند .ابزار این پژوهش پرسشنامه میباشد و ما برای این پژوهش دو پرسشنامه را مورد استفاده قرار داده ایم .

سبک های دلبستگی به خدا : برای اندازه گیری سبکهای دلبستگی به خدا از پرسشنامه سبک های دلبستگی به خدا M-16SAS ماده ای استفاده می گردد . این پرسشنامه دارای 16 سوال بوده و هدف آن بررسی ابعاد دلبستگی به خدا - جوارجویی، پناهگاه امن، پایگاه امن، اعتراض به جدایی - نگرانی از جدایی از دلبستگی - ، ادراک مثبت از خود، ادراک مثبت از خدا - است. در پژوهش غباری بناب و همکاران روایی درونی سازه را با استفاده از تحلیل عاملی و رواسازی بیرونی مقیاس مورد آزمایش قرار دادند و نتایج نشان داد که نمره های پرسشنامه دارای همبستگی منفی و بالا با نمرات استرس، اضطراب و افسردگی بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید