بخشی از مقاله

چکیده

ازدواج به عنوان رابطه عاطفی، جنسی و اقتصادي بین زن ومرد تعریف شده است که مورد تائید شرع، اجتماع و قانون است. رضایت از زندگی بیانگر میزان ارضاي تمایلات و نیازهاي اساسی انسان است و رابطه جنسی نیز یکی از جنبه هاي مهم کیفیت و رضایت زندگی زناشویی است. عدم رضایت جنسی در بین زنان شیوع بالایی دارد که می تواند جوانب زندگی را تحت تأثیر خود قرار داده و بر روي کیفیت زندگی و بهداشت روان در خانواده تأثیر زیادي داشته باشد. این تحقیق رابطه رضایت جنسی و بهداشت روان را در زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان شیراز را مورد بررسی قرار داده است.

این تحقیق توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماري شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان شیراز در 6 ماهه اول سال 1390 بوده است که 60 نفر نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. در ابزار مورد پژوهش پرسشنامه اي شامل 3 سري سوالات بود که شامل سوالات دموگرافی، پرسشنامه رضایتمندي جنسی لارسون - - ISS و پرسشنامه سلامت روان - - GHQ بود که روایی و پایایی پرسشنامه ها مطلوب و ضریب اعتبار آن بر اساس آلفاي کرونباخ 0/89 بهدست آمده بود. نتایج بدست آمده از پژوهش فوق نشان داد که بین رضایتمندي جنسی و سلامت روانی ارتباط معنی داري وجود دارد و همچنین بین مؤلفه هاي سلامت روان با رضایتمندي جنسی همبستگی وجود دارد و هر چه رضایتمندي جنسی بالاتر باشد، افراد از سلامت روانی بیشتري برخوردار هستند.

بر این اساس مشخص می شود که مؤلفه هاي بهداشت روانی می تواند رضایتمندي جنسی را به طور معناداري پیش بینی نماید. آدمی داراي غرایز و نیازهاي متعدد و متفاوت است که این نیازها ستون هاي شخصیتی او را می سازد و ارضاي به موقع و به اندازه آن می تواند در سلامت جسم و روان افراد تأثیرگذار باشد که یکی از این نیازها رضایت جنسی می باشد. یافته هاي پژوهش بالا نشان می دهد که سلامت روانی افراد با رضایت جنسی آنها در ارتباط است و همین مسأله می تواند بر روي استحکام زندگی خانوادگی تأثیرگذار باشد. به این دلیل باید به سلامت جنسی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر سلامت جنسی افراد توجه کرد و برنامه ریزي هاي اساسی در این زمینه انجام داد.

کلمات کلیدي: بهداشت روان، سلامت جنسی، رضایت جنسی.

مقدمه

خانواده یک نهاد مهم اجتماعی است و ازدواج به عنوان رابطه عاطفی، جنسی و اقتصادي بین زن ومرد تعریف شده است که مورد تائید شرع، اجتماع و قانون است. رضایت و صمیمیت زوجین در شکل گیري و تداوم آن نقش بسیار مهمی دارد. در این بین عوامل متعددي با کارکردي که دارند، براین مسأله تأثیر می گذارند. رضایت از زندگی بیانگر میزان ارضاي تمایلات و نیازهاي اساسی انسان است و رابطه جنسی نیز یکی از جنبه هاي مهم کیفیت و رضایت زندگی زناشویی است. عدم رضایت جنسی در بین زنان که شیوع بالایی نیز دارد که می تواند جوانب مختلف زندگی را تحت تأثیر خود قرار دهد و بر روي کیفیت آن و بهداشت روان در خانواده تأثیر زیادي داشته باشد. این تحقیق رابطه رضایت جنسی و بهداشت روان را در زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان شیراز در سال 1390 را مورد بررسی قرار داده است.

روش تحقیق

این تحقیق توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماري شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان شیراز »شهداي انقلاب« در 6 ماهه اول سال 1390 بوده که از بین مراجعه کنندگان، 60 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه اي شامل 3 سري سوالات بود: -1 سوالات دموگرافیک - شامل 8 سوال - ، -2 پرسشنامه رضایتمندي جنسی لارسون - ISS - ، -3 پرسشنامه سلامت روان - . - GHQ پرسشنامه توسط افراد شرکت کننده در پژوهش پر شد، روایی و پایایی پرسشنامه ها در حد مطلوب و قابل قبول بوده و ضریب اعتبار آن بر اساس آلفاي کرونباخ 0/89 بهدست آمد. پرسشنامه هاي جمع آوري شده توسط نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها

نتایج بدست آمده از پژوهش فوق نشان داد که متوسط سن افراد شرکت کننده در پژوهش 31±9 وسطح تحصیلات آنها از اول راهنمایی تا فوق لیسانس بوده است. متوسط تعداد افراد شرکت کننده درپژوهش 1/7 می باشد. بعد از تجریه وتحلیل مشخص شد که بین رضایتمندي جنسی و سلامت روان در بین افراد شرکت کننده پژوهش، ارتباط معنی داري وجود دارد و همچنین مشخص شد که بین مؤلفه هاي سلامت روان با رضایتمندي جنسی همبستگی وجود دارد و هر چه رضایتمندي جنسی بالاتر باشد، افراد از سلامت روان بیشتري برخوردار هستند، بر اساس نتایج فوق، مشخص می شود که مؤلفه هاي بهداشت روانی می تواند رضایتمندي جنسی را به طور معناداري پیش بینی نماید.

نتیجه گیري

همانطوري که نتایج بالا نشان می دهد، افراد شرکت کننده در پژوهش همگی جوان بوده و سطح تحصیلات آنها مختلف می باشد. که این افراد در دوران اوج فعالیت و زندگی می باشند و مطمئنا مشکلات جنسی و در نتیجه روانی می تواند تأثیر سویی بر آنها داشته باشد. آدمی داراي غرایز و نیازهاي متعدد و متفاوت است که این نیازها ستون هاي شخصیتی او را می سازد و ارضاي به موقع و به اندازه هر کدام از نیازها و غرایز می تواند در سلامت جسم و روان افراد تأثیرگذار باشد که یکی از این نیازها رضایت جنسی می باشد، یافتههاي پژوهش بالا که در راستاي سایر پژوهشها بوده و آنها را تائید می کند، نشان می دهد که رضایت جنسی افراد با سلامت روان آنها در ارتباط است و همین مساله می تواند بر روي استحکام زندگی خانوادگی تأثیرگذار باشد و سلامت و رضایت جنسی به عنوان یک عامل مهم تأثیرگذار در سلامت روان مورد توجه قرار گیرد. بنابراین جا دارد، رضایت جنسی افراد به عنوان یک مؤلفه اساسی در حفظ و ارتقاء سلامت روانی فردي و اجتماعی مورد توجه سیاستگذاران، برنامه ریزان و متخصصان حوزه سلامت قرار گرفته و با اهمیت دادن و آموزش راههاي رضایتمندي جنسی بتوان به سلامت خانواده و درنهایت سلامت جامعه کمک کرد.رابطه ساختار قدرت در خانواده با خود پنداره و سلامت روانی زنان معلم مقطع ابتداییلادن معین، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاداسلامی واحد مرودشت محبوبه فرح بخش، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاداسلامی واحد مرودشت

چکیده

هدف از این تحقیق، رابطه ساختار قدرت در خانواده با خود پنداره و سلامت روانی زنان معلم مقطع ابتدایی شهر داراب بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماري این پژوهش شامل کلیه معلمان متاهل زن مدارس دوره ابتدایی شهر داراب در سال تحصیلی-1390 1389 بوده و نمونه پژوهش شامل150 نفر از معلمان متاهل دوره ابتدایی شهر داراب که به روش نمونه گیري خوشهاي تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش 3 پرسشنامه -1 پرسشنامه ساختار قدرت در خانواده که شامل 63 سوال است، -2 پرسشنامه خودپنداره کماساراسوت - - SCQ که شامل 48 سوال است و -3 پرسشنامه سلامت عمومی - - GHQ که شامل 28 سوال بود، بود. تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفته که نتایج نشان داد بین ساختار قدرت در خانواده و خودپنداره رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. ولی بین ساختار قدرت در خانواده و سلامت روانی رابطه منفی و معناداري وجود دارد. همچنین سایر مولفههاي ساختار قدرت در خانواده - حوزه قدرت زن و شوهر، روابط قدرت در خانواده - میتواند سلامت روانی و خودپنداره را پیشبینی نماید.

کلید واژه : ساختار قدرت ، خانواده ، خودپنداره ، سلامت روانی ، معلمان زن.

مقدمه

در چند دهه اخیر، دیدگاه روانشناسان درباره ماهیت خودپنداره زنان متحول گردیده است. صاحب نظران اولیه، ماهیت خودپنداره را تک بعدي، واحد و ثابت فرض میکردند. در حالیکه صاحب نظران معاصر بر این باورند که خودپنداره را یک سازه پویا و چند بعدي است - کمپل و همکاران،. - 1996 نتایج تحقیقات متفاوت نشان داده که نحوه نگرش فرد نسبت به خود در ایجاد شکست، موفقیت و سلامت روانی وي نقش مهمی دارد - تینکور، - 1999 تحولات و دگرگونیهاي اقتصادي- اجتماعی جوامع امروزي در نیم قرن اخیر، چهره خانواده ایرانی را دگرگون ساخته است. این دگرگونی در نقش افراد در خانواده و متعاقب آن در ساختار خانواده تغییراتی ایجادکرده که در نتیجه کنش متقابل زن و شوهر را دستخوش تغییرکرده است - ساروخانی،. - 1381 ذوالفقارپور - - 1381، در پژوهشی به بررسی»رابطه بین ساختار قدرت در خانواده با رضایتمندي زناشویی زنان کارمند و خانه دار« پرداخت.

نتایج نشان داد که بین ساختار قدرت خانواده با - 1 رضایتمندي زناشویی بین زنان - 2 تحصیلات شوهرارتباط وجود دارد و فرضیه دیگر مبنی بر تفاوت ساختار قدرت بین خانوادههایی که زن و شوهر هر دو شاغلند و خانوادههایی که در آن زن خانهدار میباشد، نیز مورد تایید قرار گرفت. همچنین بین ساختار قدرت درخانواده با رضایتمندي زناشویی بین زنان و همچنین تحصیلات شوهر ارتباط وجود دارد. بحرینی و همکاران - - 1388، به پژوهشی با عنوان رابطه ساختار قدرت و همبستگی درخانواده با خودپنداره دانشجویان شهر شیراز، پرداختند که نتایج نشان داد بین میزان خودپنداره دانشجویان، با ساختار قدرت و همبستگی خانوادگی آنان رابطه معنی داري وجود داشت. لازم است در برنامه هاي آموزش به خانواده و والدین، این مسئله مورد توجه قرار گیرد. دوستان - - 1388، در پژوهشی به »بررسی ارتباط ساختار قدرت در خانواده و سلامت روانی دو گروه از معلمان ابتدایی و متوسطه شهر شیراز« پرداخت.

نتایج نشان داد که همبستگی معناداري بینساختار قدرت درخانواده با سلامت روانی وجود دارد. ولی بین روابط در خانواده با سلامت روانی رابطه معناداري وجود ندارند. براساس نتایج مطالعات انجام شده، روابط منفی اعضاء خانواده یکی از عوامل موثر در بروز و تداوم مشکلات روانی، اختلال در خودپنداره، آشفته شدن محیط خانواده و بیزاري تدریجی فرزندان از خانواده شناخته میشود و رابطه مثبت والدین با فرزندان، احساس همبستگی خانواده وسلامت روانی را در پی خواهد داشت - بیهنگ واندلر،. - 2009 هدف محقق در این پژوهش، بررسی رابطه بین ساختار قدرت در خانواده با خودپنداره وسلامت روان زنان معلم میباشد و فرضیههاي پژوهش به شرح زیر می باشد:

-1  بین ساختار قدرت در خانواده با خودپنداره زنان معلم رابطه معناداري وجود دارد.

-2  بین ساختار قدرت در خانواده با سلامت روان زنان معلم رابطه معناداري وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید