بخشی از مقاله

چکیده 

این تحقیق به منظور بررسی رابطه خلاقیت باابعادپنجگانه شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانشجویان در دانشگاه پیام نور سمیرم انجام گرفته است .نمونه مطالعه شامل 327 دانشجوي دختر و پسر بود که به صورت سهمیه اي انتخاب شدند.براي سنجش متغیرهاي پژوهش از آزمون هاي خلاقیت تورنس ، پنج عامل بزرگ شخصیت نئو - - NEO-FFI - و معدل واحدهاي گذرانده شده دانشجویان استفاده شد.

پس از انجام تحلیل آماري داده هاي نتایج ذیل به دست آمد: بین دختران و پسرا ن تفاوت معناداري از نظر شخصیت دیده نشد. بین عوامل پنجگانه شخصیت در دختران و پسران تفاوت وجود نداشت. بین گرایش به روان نژندي و خلاقیت رابطه معنادار منفی وجود دارد. عامل هاي شخصیتی برونگرایی - E - و مسئولیت پذیري - C - با خلاقیت رابطه مثبت دارد. بین عوامل شخصیتی توافق پذیري - A - و انعطاف پذیري - O - با خلاقیت رابطه معناداري مشاهده نشد. بین خلاقیت و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد.

مقدمه

کنجکاوي و تفکر پیرامون افراد سرآمد سابقه اي درحدود دوهزارسال دارد و احتمالاٌ به زمانی برمی گردد که براي اولین بار انسان به تفاوت هاي بین افراد علاقمند شد. در جوامع مختلف همیشه افرادي بوده اند که از خود توانایی ها و برجستگی هاي خاصی نمایان می ساختند و این امر موجب تحریک حس کنجکاوي دیگران می گردید و سوءظن ، نفرت و یا ترغیب و تشویق آنها را در پی داشت.اشخاصی بوده اند که با استعداد و نبوغ فوق العاده خویش در طول زندگی تحسین همه را به خود جلب نموده و یا بدون توجه مردم زندگی کرده اند و گاه پس از مرگشان به نبوغ آن ها پی برده شده است . اگرچه تمدن و فرهنگ انسانی نتیجه تلاش تمام افراد بشر بوده است ، اما غنا و عظمت آن مدیون افراد خلاق ، متفکران نوابغ ، کاشفان و مخترعان می باشد. از این رو اهمیت شناخت و پرورش این افراد آشکارمی شود.

مونکس - 1993 - بهترین شیوه پرورش استعدادها را کشف هرچه سریع تر آن ها ، دادن آموزش ویژه و فراهم ساختن امکانات آموزشی براي رفع نیازهاي افراد پراستعداد می داندو این کشف فقط با شناخت ویژگی هاي شخصیتی آنان میسرمی شود.از طرفی تحقیقات نشان داده است که ویژگی هاي افراد خلاق بهترین وسیله براي پژوهش در زمینه پرورش استعدادها است.  قطع نظر از تک پژوهش هایی که از زاویه اي خاص به مسأله خلاقیت نگریسته اند ، پژوهش هاي متعددي با جهت گیریهاي مختلف ، میدان بررسی هاي مربوط به خلاقیت را هر روز بیش از پیش وسعت بخشیده اند . بطور خلاصه می توان این راهبردها را بر اساس محورهاي زیر مورد بحث قرار داد:

الف - محور شخصیتی: که تعیین رگه هاي مشخص کننده افراد خلاق در قلمرو علمی و هنري هدف این رویکرد است.

ب - محور آموزش و پرورش: با هدف متحول ساختن خلاقیت کودکان و نوجوانان در قالب فرد یا گروه پ - محورتحولی :که خلاقیت را در چهارچوب فرآیندهاي تحول روانی در سنین مختلف مورد
بررسی قرار داده است .

ث - روانسنجی : هدف این محورکه اساس کار تحقیق حاضر نیز می باشد ، ارزشیابی خلاقیت به کمک ابزارهاي عینی است و نتیجه آن ابداع مجموعه هایی از آزمون هاست که بتوان با استفاده از آن درباره » خلاقیت و هوش یا رگه هاي مختلف شخصیت« به پژوهش پرداخت.گیلفورد و همکاران وي از سردمداران این محوربه حساب می آیند.از این دیدگاه خلاقیت معرف شبکه هایی از استعدادهاي نخستین وقابل تغییر است که از دیگررگه هاي نخستین شامل رغبت ها، بازخوردها و مزاج تبعیت می کند.

به نظر گیلفورد ، رویکرد اکتشافی در قلمرو خلاقیت تنها با کاربرد کامل تحلیل عوامل از سطح تدوین دقیق فرضیه ها درباره استعدادهاي نخستین و ویژگی هاي آن ها پربار خواهد بود. طبق دیدگاه سنتی روانسنجی ، گیلفورد - 1950 ، - 1967خلاقیت را مجموعه اي از مهارت هاي تفکر واگرا مفهوم سازي کرد - کار،. - 2004به عبارتی حساسیت نسبت به مسائل ، سیالی جریان اندیشه ها، انعطاف پذیري ، سازش استعدادترکیب و تألیف ، روحیه تحلیل ، استعدادباز، سازمان دهی ، درون سازي داد هاي پیچیده و قریحه ارزشیابی.وقتی عوامل شاخص گستره خلاقیت تعیین شد؛آنگاه داراي پایگاهی براي گزینش افراد واجد ظرفیت هاي خلاق خواهیم بود.

به نظر روانشناسان آمریکایی، هوش و خلاقیت دو سازه متمایز هستند ،اما روانشناسان بریتانیایی مانند ورنون و برت عقیده دارند که خلاقیت مستلزم برخوداري از درجه معینی از هوش بالاست. اما حقیقت این است که خلاقیت از خصایص شخصیتی ، انگیزشی، عاطفی و شناختی گوناگون تأثیرمی پذیرد.گتزل و جکسون ، تورنس - 1962 - و مکینون - - 1962در پژوهش خود نتیجه گرفتند که میان خلاقیت و هوش تا هوشبهر 120 همبستگی وجود دارد . اما از آن به بعد این دو سازه مستقل هستند - جونز ،. - 1972طبق پژوهش بهروزي - 1375 - افراد خلاق داراي ویژگی هاي شخصیتی فردگرایی، روحیه استقلال، خود پیروي، ناهمرنگی با جامعه،هوش نسبتاً بالا، انعطاف پذیري و... هستند.

بر اساس نظریه سیکزنت میهالی - 1996 - رشد و توسعه خلاقیت مستلزم وجود ویژگی هاي شخصیتی ذیل می باشد : ذوق و استعداد در زمینه هاي خاص ، انگیزه درونی براي تلاش در حوزه اي که شخص در آن استعداد دارد ، مهارت رشد یافته در تفکر واگرا ، باز بودن نسبت به تجارب نوین و آمادگی براي رهایی از سنت گرایی.بر اساس نظریه استنبرگ و لوبارت - 1999 - خلاقیت مستلزم داشتن ویژگی هاي شخصیتی معین مانند خطرجویی پشتکار براي غلبه بر موانع ، بردباري در مشکلات وخودکارآمدي باشد. سیمونتون - - 2000 در مطالعه خود فرایندهاي شناختی ، روانی، فیزیولوژیکی ، ویژگی هاي شخصیتی ، رشد تمام عمر و بافت اجتماعی مرتبط با خلاقیت را مورد بررسی قرار داد .از نظرشریفی - 1383 - ویژگی هاي افراد خلاق عبارت است از:

□ سیالی اندیشه و پرهیز از راه حل هاي سنتی و متداول - ارائه پاسخ هاي متعدد به یک موقعیت معین - ؛

□انعطاف پذیري - ارزیابی یک موضوع ازجوانب مختلف - ؛

□تخیل - توانایی به ذهن آوردن تصاویر،، اشیاء ، روابط ، عقاید و ... - ؛

□عدم پیروي از سنت ها و الگوهاي قراردادي؛ □برخورداري از حساسیت اجتماعی؛

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید