بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه سبکهاي فرزند پروري و اسنادي با سبکهاي هویت و همچنین پیش بینی هویت براساس سبکهاي فرزندپروري و سبکهاي اسنادي است. بدین منظور، یک نمونه 80 نفري از دانش آموزان پیش دانشگاهی هر چهار منطقه آموزش و پرورش شهر شیراز که شامل100 دختر و 80 پسر که به طور نمونهگیري خوشهاي انتخاب شدند. نمونهها به مقیاس شیوههاي فرزندپروري شیفر، مقیاس ابعاد هویت آدامز پاسخ داده و والدین آنها به پرسشنامه سبکهاي اسنادي پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که بین شیوه فرزندپروري یادآوري سهلگیرانه با هویت آشفته رابطه منفی و معناداري وجود دارد.
همچنین تحلیلها نشان داد که بین شیوه فرزندپروري سخت گیرانه با هویت زودرس رابطه منفی و معنی داري وجود دارد. از دیگر یافتههاي این پژوهش نشان داد که شیوه فرزندپروري مقتدرانه با هویت آشفته به صورت منفی و معنا دار و با هویت زودرس و هویت پیشرفته به صورت مثبت و معناداري رابطه وجود دارد. بین شیوه فرزندپروري طرد کننده با هویت آشفته به صورت منفی و معنادار و با هویت پیشرفته به صورت مثبت و معنادار رابطه وجود دارد.
همچنین بعد محبت به صورت مثبت قادر به پیشبینی هویت پیشرفته و زودرس میباشد و بعد کنترل و محبت، هر دو به صورت منفی قادر به پیشبینی هویت آشفته می باشد. از دیگر یافتهها این بود که بین سبکهاي اسنادي والدین با سبکهاي هویت فرزندان، رابطه معناداري وجود ندارد. همچنین سبکهاي اسنادي والدین قادر به پیشبینی هیچ کدام از ابعاد هویت فرزندان نیست. بین شیوه هاي فرزند پروري با هویت فرزندان رابطه وجود دارد و بین سبک هاي اسنادي والدین با هویت فرزندان رابطهاي وجود ندارد.
مقدمه
دوره نوجوانی مرحله پر کشمکش و گاه دشواري در زندگی است. مطابق تئوري رشد روانی– اجتماعی اریکسون، مهمترین تکلیف دوره نوجوانی غلبه کردن بر بحران هویت و اکتساب هویتی مستحکم و منسجم می باشد. اگر فرایند هویت یابی نوجوان مختل شود، نوجوان دچار آشفتگی هویت یا آشفتگی نقش اجتماعی خود خواهند شد که می تواند سبب بزهکاري، ناسازگاري هاي اجتماعی، اختلال در هویت جنسی و حملات روان پریشانه گردد - رفیعی،. - 1382 هر خانواده شیوه خاصی را در مدیریت فردي و اجتماعی فرزندان خویش بهکار میبردکه شیوه فرزندپروري نامیده می شود و متاثر ازعوامل فرهنگی، اجتماعی و غیره می باشد - هاردي و همکاران،. - 1993 هر کدام از این شیوههاي خاص تربیتی می تواند در شکل گیري شخصیت و هویت کودك نقش اساسی داشته باشد.
الگوهاي مختلفی در مورد فرزند پروري وجود دارد. اما تقریباً همه الگوها در چهار شیوه فرزندپروري والدین قاطع، والدین سهلگیر، والدین مستبد و والدین مسامحهگر خلاصه میشود. همچنین والدین در شکل گیري اسنادها تأثیر زیادي دارند. بیشتر تحقیقات، این واقعیت را نشان می دهد که شکل گیري منبع کنترل به رفتارهاي والدین، رویدادهایی که افراد با آن روبرو می شوند و چگونگی برخورد با این رویدادها، بستگی تام دارد و این منبع کنترل تا حدودي از ویژگیهاي ثابت شخصیتی است.
با توجه به این که در مورد موضوع پژوهش حاضر، تاکنون در ایران تحقیقات کمی انجام شده و نیز از آنجا که کشور ما یکی از جوانترین کشورهاست، لزوم انجام پژوهش حاضر در جامعهي ایرانی ضروري به نظر می رسد. همچنین بررسیهایی از این قبیل به افرادي که به گونه اي با تعلیم و تربیت جوانان جامعه سروکار دارند، اهمیت در نظرگرفتن شیوههاي فرزندپروري والدین و سبک هاي اسنادي در مورد مسائل هویتی جوانان راگوشزد می کند. هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطهي سبکهاي فرزندپروري و اسنادي با سبکهاي هویت و همچنین پیش بینی هویت بر اساس سبکهاي فرزندپروري وسبکهاي اسنادي است.
روش
جامعه آماري این پژوهش، کلیه دانش آموز دختر و پسر پیش دانشگاهی شیراز است که روش نمونه گیري خوشهاي است و تعداد نمونه 180نفر - 80پسرو100دختر - می باشد. روش اجرا از نوع توصیفی همبستگی می باشدکه به صورت گروهی انجام شده است. در این پژوهش به منظور رعایت موازین اخلاقی از پرسش درباره مسائل خصوصی آزمون شوندگان خودداري شد. ابزار پژوهش: در این پژوهش از سه پرسشنامه استفاده شد. - 1 مقیاس شیوه فرزندپروري شیفر: این مقیاس یک مقیاس خودگزارشی است که مرکب از 77 گویه است و هرکدام 5 گزینه دارد - "=1کاملا مخالفم"تا"=5کاملا موافقم" - . این مقیاس توسط نقاشیان - - 1358 بر مبناي کار شیفر ساخته شده است. ضریب پایانی براي کل پرسشنامه به ترتیب %92 و %83 گزارش شده است.
- 2 مقیاس هویت آدامز و بنیون: این آزمون از 64 گویه تشکیل گردیده و چهار سبک هویت آشفته، زود هنگام، به تعویق افتاده و هویت پیشرفته را میسنجد. شکر کن - به نقل از امیدیان، - 1381 اعتبار آن را قابل قبول گزارش کرده است. - 3 پرسشنامه کنترل درونی- بیرونی راتر: این پرسشنامه داراي 29 جفت گویه با انتخاب اجباري است که آزمودنی باید در هر سئوال یک گزینه را انتخاب کند. همچنین با روش دو نیم کردن اسپیرمن، براون و کودر ریچاردسون در نمونههاي مختلف همبستگیهاي بیش از %70 بدست آمده است - به نقل از بیابانگرد، - 1370
یافته ها
همان طور که جدول2 نشان می دهد بین هویت آشفته با سبک فرزند پروري مقتدر و سبک فرزند پروري طرد کننده رابطه منفی و معناداري وجود دارد. بین هویت زودرس با سبک فرزندپروري سخت گیر رابطه منفی و معنا داري وجود دارد و با سبک فرزندپروري مقتدرانه رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. بین هویت پیشرفته با سبک فرزند پروري مقتدرانه رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. بین سبکهاي اسنادي با سبکهاي هویت رابطه ي وجود ندارد.
بحث و نتیجه گیري
نتایج پژوهش نشان داد که بین شیوهي فرزندپروري سهل گیرانه با هویت آشفته رابطه منفی و معناداري وجود دارد. یکی از دلایل نتیجهي بهدست آمده، می تواند این باشد که هرچه والدین آزادي بیشتري به فرزندان دهند و کنترل کمتري داشته باشند، بچه ها فرصت بیشتري براي استقلال هویت و افزایش اعتماد به نفس خود پیدا می کند. بین شیوهي فرزندپروري سختگیرانه با هویت زودرس رابطه منفی و معناداري وجود دارد. به این معنی که هرچه سختگیري والدین بیشتر شود یعنی کنترل بیشتر و آزادي کمتر باشد، هویت زودرس کمتر خواهد بود.
یعنی هویت فرزندان خیلی سریع شکل نمی گیرد. سختگیري والدین قدرت تجربه کردن و افزایش اعتماد به نفس را از فرزندان می گیرد. شیوهي فرزندپروري مقتدرانه با هویت آشفته به صورت منفی و معناداري وجود دارد و این بهترین سبک فرزندپروري است. پس طبیعی است که چنین سبک تربیتی با هویت آشفته در تضاد است. چرا که فرزندانی که با این سبک بزرگ می شدند، با اعتماد به نفس، فرصت خوبی براي تجربهکردن داشتهاند و از محبت والدین به خوبی برخوردار بوده اند. همچنین سبک فرزندپروري مقتدرانه با هویت زودرس و پیشرفته رابطه مثبت و معناداري نشان داده است. در واقع فرزندانی که با سبک هویت مقتدرانه رشد یافته اند، سریعتر از سایر همسالان خود هویت خود را مییابند و در آن هویت موفق خواهند بود.
این سبک فرزندپروري بهترین شرایط را براي دست یابی به یک هویت موفق و زودهنگام در فرزندان ایجاد می کنند. به این دلیل که این فرزندان فرصت تجربه کردن را به صورت مثبت پیدا می کنند که نشانگر این است که آنها مسائل منفی را که می تواند تاثیر نامطلوبی بر زندگی آنها بگذارد، به واسطه کنترل والدین تجربه نمی کنند. همچنین بین شیوه فرزندپروري طرد کننده با هویت آشفته به صورت منفی و معنادار رابطه وجود دارد.
نتیجه به دست آمده به این صورت قابل تبیین می باشد که وقتی والدین فرزندان را طرد میکنند و ارتباط غیردوستانه اي دارند، فرزندان ناچارند که سریعتر به یک انسجام هویت دست یابند. یافتههاي پژوهش حاضر نشان داد که بعد محبت به صورت مثبت قادر به پیش بینی هویت پیشرفته و هویت زودرس می باشد و بعد کنترل و محبت هر دو به صورت منفی قادر به پیش بینی هویت آشفته می باشند. در تبیین این فرضیه می شود گفت، فرزندانی که در یک خانواده گرم و به لحاظ عاطفی پذیرنده رشد یافتهاند، قادر خواهند بود که در یک شرایط مناسبتر، سریعتر هویت خود را شکل داده و به یک هویت منسجم دست یابند. این بعد همچنین قادر است به صورت منفی هویت آشفته را پیش بینی کند.
در واقع هرچه محبت والدین بیشتر شود، سردرگمی هویت در فرزندان کمتر میشود که نتیجه کاملا قابل توجیه است. فرزندانی که در یک محیط عاطفی گرم و پذیرنده رشد یافته باشند، هویت منسجم تري خواهند یافت و همچنین بعدکنترل به صورت منفی قادر به پیش بینی هویت آشفته می باشد. در واقع هرچه میزان کنترل والدین بیشتر شود، سردرگمی هویت کمتر میشود. نتایج این پژوهش نشان داد ارتباط معناداري بین هیچ کدام یک از سبکهاي - درونی- بیرونی - اسنادي والدین و سبک هاي هویت فرزندان وجود ندارد.
همچنین سبک هاي اسنادي قادر به پیش بینی هیچ کدام از ابعاد هویت فرزندان نیستند. یکی از دلایلی که براي این عدم رابطه می توان مطرح کرد این است که نسل جدید نوجوانان که آزمودنی هاي ما را نیز تشکیل می دهند، افرادي مستقلتر بوده که کمتر تحت تاثیر خانواده بوده و شکل گیري هویت آنها تحت تاثیر عوامل خارج از خانه از جمله گروه همسالان، رسانه ها و ... می باشد. از محدودیتهاي این پژوهش، تعداد زیاد سوالها بوده که باعث کاهش دقت پاسخگویی آزمودنیها شده است. از پیشنهادهاي این پژوهش میتوان گفت که ابعاد هویت دختران و پسران به طور جداگانه بررسی شود.