بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری والدین با خودکنترلی در دانشآموزان مقطع دبیرستان شهرسلماس انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دبیرستان های شهر سلماس که در نیمسال دوم تحصیلی 94 - 95 مشغول به تحصیل بودند که از طریق نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای نمونهای به حجم 192 انتخاب شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه شیوههای فرزندپروری - بامریند - و پرسشنامه خو کنترلی تانجنی و همکاران استفاده شد. دادهها به کمک نرم افزار SPSS20 و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین سبکهای فرزندپروری سهگانه با خود کنترلی رابطه معنیداری در سطح 0/01 وجود دارد و میزان همبستگی آنها بهترتیب -0/50 و0/36 و-0/27 میباشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که سبک فرزندپروری سهلگیرانه با ضریب پیشبینی کنندگی =0/38 - - ، سبک فرزندپروری قاطع با ضریب پیشبینی کنندگی - 0/17 - و سبک فرزندپروری استبدادی با ضریب پیشبینی کنندگی - =0/14 - قادر به پیش بینی خودکنترلی بودند. از بین متغیرهای مورد بررسی سبک فرزند پروری سهلگیرانه ضریب اثر یا ضریب پیشبینی کنندگی - =0/38 - بیشتری نسبت به سایر متغیرها دارد. همچنین این نتایج تلویحات مهمی در زمینه نقش سبک های فرزند پروری والدین در خودکنترلی دانشآموزان دارد.

مقدمه

خودکنترلی شامل توانایی در کنترل توجه، افکار، تکانهها و هیجانات برای هدایت رفتار به سمت اهداف بلندمدت است - تانگنی، بامیستر و بون1، . - 2004 خود کنترلی به ویژگی روان شناختی مرتبط با کنترل و نظارت شخص بر رفتار خود اشاره دارد و نشانگر آن است که شخص قادر به تعویق انداختن رفتار خویش و هدایت دوباره آن به شیوهای روشن و هدفگرا است. خودکنترلی در دوران کودکی با پیامدهای مثبت متعددی همچون کاهش بزهکاری و مصرف مواد و بهبود کارکرد جنسی، میزان تحصیلات و    کسب مدرک دانشگاهی، استخدام در مشاغل مناسب در بزرگسالی همراه است. البته در ارتباطاتی که بین خود کنترلی و پیامدهای مذکور وجود دارد.

با جود اینکه خودکنترلی بالا در کودکان و نوجوانان با گسترهای از پیامدهای مثبت در بزرگسالی رابطه دارد با این حال، درباره عوامل موثر در رشد این متغیر در دوران کودکی اطلاعات کمی وجود دارد - مفیت3 و همکاران، . - 2011 یکی از عوامل و تاثیرگذار در رشد خودکنترلی، شیوههای فرزندپرورری است. به نظر می-رسد که خودکنترلی در اثر تعامل بین ویژگیهای فردی و عوامل خانوادگی رشد میکند و مجیط خانوادگی بستر مناسبی برای رشد خودکنترلی است در این میان در یک محیط خانوادگی که روابط بین والدین و فرزندان مناسب باشد به نوبه خود به رشد خودکنترلی خوب و مناسب کمک میکند.

خانوادهاوّلین و مهمترین نهاد برای رشد و پرورش محسوب میشود رفتار هر عضو خانواده بر رفتار دیگر اعضا تأثیر دارد و سیستم خانواده یک سیستم پویا است ودائماً با رویدادهای تازه، تغییرات رشدی اعضای خانواده و تغییرات اجتماعی سازگار می شود.امّا علیرغم این تغییرات میتوان ویژگیهای باثباتی را در اعضای خانواده یافت که ناشی از سبک فرزندپروری والدین و ارتباط خواهران و برادران ناشی میشود - ثنائی، . - 1380 تجربه روابطی ایمن و پایدار با والدین و پرورش در فضایی آرام و منظم لازمه بهزیستی روانی و جامعه پذیری کودک - واندلر و همکاران، 2007 - ، تحولشمتأثّر از نگرش ها و نوع روابط والدین است.

شیوههای فرزندپروری یکی از مولفههای اساسی در رشد و تربیت میباشد و اغلب با مهمترین دستاوردهای فرزندان مانند توانایی های شناختی، اجتماعی و ویژگی های شخصیتی آنها ارتباط دارد. شیوههای فرزند پروری را میتوان در ابعاد مختلفی توضیح داد مانند پذیرش، محبت،کنترل، مهربانی، گرمی، انعطاف پذیر بودن، محدود کردن و    پر توقع بودن - دستجردنس و همکاران، 2008 ؛ به نقل از ودودی مفید و همکاران، . - 1391 شیوههای فرزندپروری بهعنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد کودک را در طول دامنه گستردهای از موقعیتها توصیف میکند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود میآورد.

شیوه فرزندپروری، عاملی تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی را در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان ایفا میکند. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری والدین،تقریباً غیرممکن است - علیزاده و آندرایس1، . - 2002 بنابراین نگرشها، اعتقادات و رفتارهای والدین که در قالب الگوی خانوادگی یا شیوههای فرزندپروری نمود پیدا میکند، عامل بسیار مهمی در تکوین شخصیت و تثبیت خصوصیات اخلاقی فرزندان و هویت محسوب می شود.

شیوههای فرزند پروری ابعاد روانشناختی مختلفی را در طول تحول فرزندان تحت تاثیر قرار میدهد که یکی از این متغیرهای روانشناختی، خودکنترلی است. تعدادی از مطالعات مقطی نشان دادهاند که بین خودکنترلی نوجوانان و ویژگیهای متعدد فرزندپروری رابطه وجود دارد - برادی و گی2، 2001؛ فینکنائر، اینگلز و بامیستر3، 2005؛ لنگائو4، . - 2008 شواهد پژوهشی نشان دهد که بین شیوههای فرزندپروری و تغییرات بلندمدت در خودکنترلی نوجوانان رابطه معنیداری وجود دارد - کیف، لنگائو و زالوسکی5، . - 2011 برای نمونه در پژوهشی مشخص شد که سبک فرزندپروی مثبت با تغییرات بلند مدت در خودکنترلی کودکان و نوجوانان رابطه دارد - ایسنبرگ و همکاران، . - 2005 این یافته اهمیت بالقوه بافت تحولی نظیر سبک فرزندپروی را در خودکنترلی نشان میدهد.

خودکنترلی بالا در کودکان و نوجوانان با گسترهای از پیامدهای مثبت در بزرگسالی رابطه دارد. با این حال، درباره عوامل موثر در رشد این متغیر در دوران کودکی اطلاعات کمی وجود دارد. به نظر می رسد که یکی از عوامل موثر در این فرایند، سبک فرزندپروری است. هر یک از سبکهای فرزندپروری تأثیر متفاوتی در توانایی روانشناختی، اجتماعی، تحصیلی، و همچنین خصوصیات شخصی آینده کودک دارد.

بنابراین با توجه به اهمیت خودکنترلی در کودکان و نوجوانان و همچنین با توجه به کمبود منابع پژوهشی در زمینه بررسی رابطه بین سبکهای فرزند پروری - مقتدرانه، استبدادی و سهلگیرانه - و خودکنترلی در داخل کشور، پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این سئوال است که آیا بین سبکهای فرزند پروری - مقتدرانه، استبدادی و سهلگیرانه - با خودکنترلی دانشآموزان دبیرستانهای شهر تهران رابطه وجود دارد؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید