بخشی از مقاله
چکیده: فرایند برنامه ریزی، متشکل از حلقه های زنجیره ای ارزش آفرینی است که همدیگر را به هم افزایی و بهبود می خوانند و از تجمیع افزونه ها، خروجی مورد نظر سازمان ببار می نشیند. این حلقه های زنجیر همان سلسله مراتب برنامه ریزی سازمانی هستند که در قالب دو برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی - جهت پیش بینی عملیات و بصورت بازوی اجرایی در راستای انسجام فرایندهای استراتژیک - تجلی می یابد. این مقاله با بهره گیری از روش کتابخانه ای و تفکر در عوامل محیطی، منعطف و باورمند به ضیافت نگاه فرایندی در گستره ی برنامه ریزی سازمانی نشسته و چنین پیوند مستحکمی را بستر ساز تمایز و دستیابی به مزیت های رقابتی در دایره ی ارزش آفرین کسب و کار می بیند.
.1 مقدمه
نگاه فرایندی به کسب و کار، مهمترین ماموریت منابع هوشمندی است که در نظر دارند با بهره گیری از سلسله مراتب برنامه ریزی در ابعاد استراتژیک و عملیاتی و در پرتو کاربست تاکتیک ها، بسان حلقه های زنجیر مسیر اشتراکی خود را به مقصدی آرمانی پیوند داده و در این مسیر با پشت سرگذاردن مخاطرات و بهره گیری از خرد جمعی، چالش های کسب و کار را در مواجهه با رقبا یکی پس از دیگری پشت سر گذارده و بصورتی هدفمند و نوآورانه در نقطه ی پایانی راه که سرآغاز راه یابی به هدفی تازه خواهد بود گام بگذارند و بیش از پیش با کسب رضایت ذینفعان، باور پذیری همگان را در نشستن بر کرسی اعتماد و اطمینان تجربه کنند.
موضوع اصلی این نگاه ، ارتباط تنگاتنگ فرایند نویسی با برنامه هایی است که در شمول مدلی باور پذیر احصا گردیده و مسیر منتهی به هدف تعیینی را بیش از پیش هموار می سازند. در این مسیر از همراهی و همگامی منابعی بهره برده ایم که با تحقیق و پژوهشی ژرف و راستی آزمایی، باورمندانه به کاوش ارتباطات » برنامه و فرایند« پرداخته و رویکرد فرایندی را در چنین پیوندی، بر تارک زرین ارتباط نشانده اند.
.2 ادبیات تحقیق
فضای کسب و کار به لحاظ سرعت تغییرات محیطی و مواجهه با عدم قطعیت و پدیده ی عدم اطمینان همواره محل چالش های مدیریتی بوده و لزوم تدوین برنامه ریزی های استراتژیک و تاسی از راهبری هوشمندانه ی مدیران فرصت مدار، ایجاب می کند که با تفکرات سیستمی و اتخاذ رویکرد فرایندی و بازشناسی فرایندهای اساسی کسب و کار و تجزیه و تحلیل عوامل محیطی اعم از داخلی و خارجی سازمان ها بیش از پیش در پاسخگویی به نیازهای مشتریان پیشتاز بوده و خردمندانه به » تبیین اقتضا« بنشینند.
راهبران فرصت مدار در سلسله مراتب برنامه ریزی و تعهد آفرینی عملیاتی برای تحقق هدف بایستی توجه ویژه ای به موضوع ترسیم چشم انداز داشته باشند. زیرا چشم انداز ماهیتا از جنس هدف بوده و موضوع کمیت و قابل اندازه گیری و قابل دسترسی بودن نقش موثری در تحقق چشم انداز دارد. بویژه اینکه تدوین بیانیه ماموریت و فلسفه ی وجودی سازمان، بوفور نیازمند بستر سازی، احصای چگونگی و تعیین گام های اجرایی درراستای دستیابی به هدف می باشد.
مدیران ارشد بایستی نهایت تلاش و مساعی خود را جهت ترسیم و نهادینه سازی چشم انداز سازمان و تربیت کارکنان باورمند بعمل آورده و ضمن درگیر ساختن ذهن آنان با چشم انداز تنظیمی، سازمان یافته و درچارچوب یک مدیریت منسجم با اتخاذ رویکرد فرایندی به احصای فرایندهای کسب و کار همت گمارند. پرواضح است که در طراحی فرایندها بایسته است فرایندها قابل اندازه گیری بوده و بگونه ای تعریف شوند که سازمان یارای ترجمه اهداف استراتژیک به کارهای موثر در سطوح عملیاتی باشد . نکته مهم در تدوین فرایندها انتخاب مدیرعامل فرایند، هماهنگ کننده فرایند و مدیر فرایند است.
موضوع ارتباط برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی با مدیریت فرایندی، موضوع بسیار با اهمیت و واجد پیوندهای تنگاتنگی است که بایستی با حساسیت ویژه ای مورد توجه راهبرد اندیشان قرار گیرد. در برنامه ریزی های استراتژیک که آینده نگرانه خطوط کلی رهنمودهای سازمانی برای رسیدن به اهداف عالیه تنظیم می شود تدوین نقشه ی فرایندی که گام های اجرایی دستیابی به هدف را مشخص می سازد بسیار مهم و قابل توجه است.اینکه چه ورودی هایی قرار است مولفه های شکل گیری برنامه باشد و چه پردازشی روی ورودی ها صورت گیرد تا درنهایت به خروجی مورد نظر که همانا حصول مقصد آرمانی است بیانجامد موضوع بسیار مهمی است که نادیده گرفتن آن بعنوان رویکردی فرایند محور خلل جبران ناپذیری به برنامه ریزی وارد می سازد.
چنین رویکردی که کلیه گام های اجرایی را بهم پیوند می بخشد در اصل بازگشت به بهره مندی از اجزایی است که بصورت کوتاه مدت بهم دیگر لینک شده و با بهره گیری از تاکتیک ها و سازو کارها و تصمیمات کوتاه مدت، کارایی و اثربخشی را بهره ورانه به مقصد غایی متصل می سازد . در رویکرد فرایندی حلقه های فرایند برنامه ریزی استراتژیک، درارتباطی عمیق با یکدیگر بوده و خط سیر ی منطقی را تا حصول مقصود طی می کنند و در برنامه ریزی عملیاتی، بصورت اجزایی هدفمند تحت شمول دایره ی شناخت، پیش بینی، تعیین مراحل و توالی عملیات به تفکیک زمان، هزینه و نیروی انسانی لازم، کنترل و حسب اقتضا تجدیدنظر در حلقه های ارزش آفرین و هم پیوند قرار می گیرند.