بخشی از مقاله

چکیده

با پایان یافتن دوران دفاع مقدس، به علت بیتوجهی برنامهریزان و سیاستمداران به برنامهریزي فرهنگی جهت تقویت ارزشهاي اسلامی، بدحجابی در جامعه ما رواج یافت و با مرور سالها تبدیل به پدیدهاي نگرانکننده براي نظام شد. از آنجا که حجاب در جامعه اسلامی ما یک الزام ارزشی و هنجاري - قانونی - تلقی میشود، نظام اسلامی موظف است اهتمامی جدي نسبت به این مسئله داشته باشد. براي گسترش حجاب و عفاف در زندگی روزمره و رفتار مردم، نظام اسلامی میتواند از دو راهبرد در برنامهریزيهاي خود استفاده کند: راهبرد اقناعی و راهبرد تحمیلی. در راهبرد اقناعی که مخاطب آن تمامی اقشار جامعه هستند، تلاش میشود تا با استفاده از ابزار تشویق و ترغیب به ترویج حجاب و عفاف پرداخته شود.

در این راهبرد نظام، با آموزش احکام، فلسفه و کارکردهاي حجاب، آثار بدحجابی، تعیین مصداق براي پوشش اسلامی، ایجاد احساس مثبت نسبت به حجاب و عفاف و در دسترس قرار دادن پوشش اسلامی با قیمت مناسب جهت ترغیب جامعه به استفاده از حجاب و عفاف در جامعه گام بر میدارد. در راهبرد تحمیلی که مخاطب آن گروههاي گسترشدهنده بدحجابی در جامعه هستند، نظام اسلامی از طریق برخورد با متخلفان سعی بر مقابله با بدحجابی دارد. در این راهبرد دولت میتواند از یک سو به برخورد با اصنافی بپردازد که عرضهکننده و تبلیغکننده بدحجابی هستند.

این اقدام کاملاً منطقی و ضروري به نظر میرسد. اقدام دیگر پیش روي دولت در این راهبرد برخورد با بدحجابان در اماکن عمومی است هر چند که این اقدام میتواند هزینههاي زیادي را بر نظام جمهوري اسلامی تحمیل کرده و آن را در شرایط پیچیدهاي قرار دهد. این اقدام میتواند براي برخورد با عدهاي از بدحجابان که با نظام جمهوري اسلامی مشکل ندارند و صرفاً عقاید دینی در آنها کمرنگ است مؤثر باشد اما در رابطه با حجابستیزان راهگشا نخواهد بود. غفلت از راهبرد اقناعی در برنامهریزيها و سیاستگذاريها و استفاده صرف از راهبرد تحمیلی نهتنها منجر به کاهش بدحجابی نشده بلکه سبب شکلگیري مقاومت در مقابل این راهبرد و گسترش روزافزون بدحجابی میگردد.

مقدمه

با شکلگیري انقلاب اسلامی، ترویج فرهنگ دینی از اهداف نظام جمهوري اسلامی قرار گرفت و حجاب نیز به عنوان یکی از ارزشهاي فرهنگ دینی، در جامعه الزامی شد. این الزام که به علت دینی بودن نظام جمهوري اسلامی ایجاد شده است در قانون هم مورد توجه قرار گرفته و بدحجابی به عنوان یک جرم تلقی میگردد. به عبارت دیگر حجاب در جامعه ما یک ارزش و یک هنجار محسوب میشود و پایبندي به آن امري ضروري است.

در سالهاي اولیه انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، با وجود مشکلات فراوان اقتصادي و معیشتی، حاکمیت ارزشهاي دینی و در نتیجه پایبندي مردم به حجاب، کاملاً نمایان بود اما با پایان یافتن جنگ، اولین هشدارها پیرامون افول ارزشهاي اسلامی آشکار شد. نظریات متعددي به عنوان علت این مسئله ذکر شده است که از جمله آنان میتوان به تمرکز برنامهریزان و مسئولان نظام بر توسعه اقتصادي و نوسازي، تضادهاي ارزشی ناشی از برنامههاي توسعه، تهاجم فرهنگی، بیتوجهی مسئولان به برنامهریزي کلان فرهنگی و... اشاره کرد - رفیعپور، 1377؛ زیبایینژاد، 1387؛ نرگسی، . - 1387 نتایج یک نظرسنجی که به مقایسه گرایشهاي عمومی مردم در سال 1356، 1365و 1371 پرداخته، نشان میدهد در طول این سالها ارزش حجاب و عفاف در اذهان مردم کاهش یافته است.

بر اساس این نظرسنجی در سال 1365 ، 86/2 پاسخگویان بیتوجهی به حجاب را صحیح نمیدانستند؛ یعنی زنان جامعه از آنجا که احساس میکردند در جامعه نگاه مثبتی به بدحجابی وجود ندارد و احتمال دارد مورد توهین واقع شوند، حجاب را رعایت میکردند. این ارزیابی براي سال 1371 به 41/5 درصد رسید. همچنین 81/8 پاسخگویان معتقد بودند که مردم در سال 65 به خانمهاي چادري احترام میگذاشتند، این رقم در سال 1371 به 36/8 درصد رسید - رفیعپور، . - 1377 این آمار، نشاندهنده کمرنگ شدن نقش حجاب به مرور زمان در جامعه است.

با افول ارزشهاي دینی، نگرش جامعه نیز به حجاب و عفاف دستخوش تحول گشت و پدیده بدحجابی تبدیل به یکی از مسائل نگرانکننده نظام شد. روند این تغییرات به سمت ایجاد شرایط اجتماعی است که از قبح پوششهاي غیراسلامی به مرور زمان کاسته شده و جامعه با شرایطی روبرو گشته که بدحجابی در آن تبدیل به عرفی رایج میگردد. بدینعلت و براي مبارزه با ایجاد چنین شرایطی گسترش حجاب و عفاف در برنامههاي دولت قرار گرفت. البته برنامهریزي در مورد این مسئله با افت و خیز فراوانی همراه بوده و هست.

باید توجه داشت که گسترش حجاب و عفاف یک وظیفه همگانی است و بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر بر عهده تک تک آحاد جامعه است اما از آنجا که این مسئله امري فردي نبوده و با سلامت و امنیت جامعه ارتباط تنگاتنگ دارد توجه و اهتمام حکومت اسلامی به آن، امري ضروري است - دلایل مشروعیت دخالت دولت در این مسئله فراوان است که در اینجا لزومی به توضیح آن دیده نشده است - . اما چگونه نظام اسلامی میتواند با روند رو به گسترش بد حجابی در جامعه مقابله کند؟ به عبارت دیگر راهکارها و راهبردهاي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه چیست؟ الزامات هر یک از راهبردها کدام است؟ چه اقداماتی متناسب با آنها باید انجام داد؟ در شرایط موجود جامعه هر یک از راهبردها را چگونه میتوان بهکار بست؟ آیا میان روشهاي مورد استفاده در این راهبردها اولویت معینی وجود دارد؟

راهبردهاي نظام اسلامی در برنامهریزي جهت گسترش حجاب و عفاف در جامعه اسلامی ما، گسترش حجاب و عفاف یکی از سیاستهاي اصلی نظام است. ارائه راهبرد جهت اجراي این سیاست در گام نخست مستلزم تفکیک مخاطبان میباشد چرا که نمیتوان براي تمامی آحاد جامعه تنها از یک راهبرد مدد گرفت. کسانی که همنوایی کمتري با ارزشها و هنجارهاي نظام جمهوري اسلامی دارند در مقابل اقدامات نظام به منظور گسترش حجاب و عفاف، مقاومت بیشتري در پیش میگیرند.

این مقاومت سبب میشود نظام اسلامی براي رسیدن به اهدافاش از راهبرد و ابزار متفاوتی در مقایسه با سایرین استفاده نماید. وقتی مخاطب نظام اسلامی تمامی آحاد جامعه است و به عبارتی ما با مخاطب عام روبرو هستیم هدف برنامهریزيها ترویج حجاب و عفاف است اما هنگامی که قرار است براي بدحجابان و گروههاي ترویجدهنده بدحجابی به عنوان مخاطبان خاص راهبرد ارائه شود سیاست نظام مقابله با پدیده بدحجابی است. بر این مبنا دو راهبرد کلی شکل میگیرد:

.1 راهبرد اقناعی

.2 راهبرد تحمیلی زمانی که مخاطب برنامهها، تمامی آحاد جامعهاند راهبرد اقناعی در الویت قرار میگیرد. اما زمانی که مخاطب اقدامات نظام، گروههایی که ترویجدهنده بدحجابی و افراد بد حجاب هستند، میتوان از راهبرد تحمیلی مدد گرفت. این دو راهبرد بر اساس هدف و ابزار مورد استفاده و نوع اقدامات صورت گرفته، از یکدیگر قابل تفکیک هستند.

الف - هدف: در راهبرد اقناعی، هدف شکلدهی یا تغییر نگرش و باورهاي کلیه افراد جامعه متناسب با فرهنگ حجاب و عفاف از هر قشر و گروهی با استفاده از تعقل و احساس است درحالیکه در راهبرد تحمیلی، هدف تغییر رفتار بدحجابان با استفاده از عنصر زور و اجبار - برخورد - است.  به عبارت دیگر در راهبرد اقناعی حکومت با استفاده از تغییر نگرش به دنبال ایجاد رفتارهاي دینی است اما در راهبرد تحمیلی از آنجا که معتقد است تغییر نگرش در بدحجابان رخ نمیدهد به اجبار آنها از طریق جمعآوري پوشاك نابههنجار و یا تذکر، به تغییر رفتار وادار میسازد بدون اینکه سعی کند نگرش آنها را به فرهنگ حجاب و عفاف بهبود بخشد.

ب - ابزار:از آنجا که عموماً ابزار باید متناسب با هدف انتخاب شود تا نتیجهدلخواه حاصل آید، در راهبرد اقناعی از ابزار ترغیبی تشویقی براي تغییر نگرش و باورهاي افراد استفاده میشود درحالیکه در راهبرد تحمیلی، نظام اسلامی متوسل به استفاده از زور جهت مقابله با بدحجابی میگردد. در این راهبرد تلاش میشود با عناصر ترویجدهنده بدحجابی برخورد قانونی صورت گیرد.

ج - اقدامات: هر یک از راهبردها بر اساس نوع هدف و ابزار پیش رو اقدامات متفاوتی را میطلبند. براي اینکه تمامی آحاد جامعه نگاه مثبتی به فرهنگ حجاب داشته باشند باید از اقداماتی مدد گرفت که آنها با میل خود و از طریق آگاهی از فلسفه و کارکرد حجاب به آن متمایل شوند. درحالیکه وقتی مخاطب ما گروههاي خاص - بدحجابان و اصناف گسترشدهنده بدحجابی - هستند دولت اقداماتی را در پیش میگیرد که منجر به مقابله با گسترش بدحجابی شده و از تبدیل آن به امري هنجار در جامعه میکاهد. حال باید دید هر یک از این راهبردها، شامل چه اقداماتی میشوند.

.1 راهبرد اقناعی

اقناع کوشش آگاهانه یک فرد یا سازمان، براي تغییر نگرشها، باورها، ارزشها یا دیدگاههاي فرد یا یک گروه است.

الف - برنامهریزي کلان و درازمدت: باورها و نگرشها در پروسه زمانی طولانی مدتی از طریق فرآیند جامعهپذیري در فرد به وجود میآیند. محیطی که فرد در آن بزرگ میشود - خانواده، گروهاي دوستی، محیط کار، فرهنگی که فرد در آن رشد میکند و.... - به مرور نگرشهاي او را شکل داده و نهادینه میکند. اصلاح این باورها و نگرشها نیز نیازمند برنامهریزي کلان و درازمدت است. نمیتوان در مدت زمانی کوتاه انتظار داشته باشیم باورهایی که جزء شخصیت فرد گشتهاند، تغییر کنند. در راهبرد اقناعی نیز که هدف اصلاح نگرشهاي مردم در عرصه حجاب و عفاف است - به علت افول نقش ارزشهاي دینی در اذهان مردم - ، برنامهریزي کلان و درازمدت ضروري است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید