بخشی از مقاله
چکیده
پدیده اسکان غیررسمی، جلوهگر نارساییهای کلان، میانی و خرد در نظام برنامهریزی و عرصه کالبدی، فرهنگی، اجتماعی و... میباشد. شاید بتوان یکی از دلایل عمده این پدیده را حذف اقشار کمدرآمد از نظام رسمی برنامهریزی شهری دانستامروزه. در جهان، سیاست تخریب و تخلیه اجباری اسکان غیررسمی کاملاً مطرود و خلاف پایهایترین حقوق بشر دانسته شده است و آنچه واقعبینانهتر و نوع دوستانهتر است، راهحل مدارا گرایانه و اصلاح تدریجی در راستای یکپارچگی با شهر رسمی است. در این رابطه اجماع نظری کلی وجود دارد که توسعه سکونتگاههای مزبور را میبایست با ساز و کارهایی درونزا مدیریت و راهبری نمود تا از یک سو، ظرفیتسازی نهادینه شده در اجتماعات محلّی برای اداره امور خود به ارمغان آید و از سوی دیگر نیز تحقق توسعه مزبور چارچوبی منطقی و اجرایی به خود بگیرد.
تحقیق حاضر قصد آن را دارد که با بازشناسی برخی از مسائل و مشکلات عام در سکونتگاههای غیررسمی ارتقاء شرایط سکونت را از دیدگاه راهکارهای اجرایی در حوزه برنامهریزی شهری مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش را میتوان در قالب فرصتهای موجود و یا از دست رفته شهری در بافتهای سکونتی غیررسمی عنوان نمود که نظام برنامهریزی شهری از آن کمتر بهرهای داشته است. به عبارت دیگر این سکونتگاهها به دلیل دسترسی مناسب به مراکز اقتصادی-فعالیتی - که از عمدهترین موارد مکانیابی اقشار کمدرآمد شهری است - ، با راهکارهای اجرایی مؤثر در مقوله ارتقاء جایگاه کمّی و کیفی خود در شهرها میتوانند در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و... توسعه یابند که این امر با ظرفیتسازی در ابعاد جمعیتی و فعالیتی نیز همراه میباشد.
در حقیقت برآیند مطالعات این باب ناظر بر آن است که در بیشتر مواقع میتوان با بهرهگیری از راهکارهای اجرایی در فرآیند برنامهریزی شهری به بسترسازی نفوذ توسعه در سکونتگاههای غیررسمی نائل آمد و در مراحل بعدی به واسطه ایجاد الگوی نوسازی، آثار ناشی از نفوذ توسعه مزبور را به سطحهای خردتر تسری داد. از همین رو در یک فرآیند چند سویه از برنامهریزی حمل و نقل، کاربری زمین، جذب و هدایت توسعه، شاید بتوان این رویه برنامهریزی را به مناسبسازی بستر ورود سرمایه، ایجاد جاذبه سرمایهگذاری و ارتقاء منزلت اجتماعی و روحیه ساکنان برای پشتیبانی از فرآیند نوسازی و بهسازی در ساماندهی سکونتگاههای مزبور به شمار آورد.
کلید واژه: سکونتگاههای غیررسمی- راهکارهای اجرایی - ارتقاء شرایط- نفوذ توسعه
-1 مقدمه
امروزه یک میلیارد نفر حاشیهنشین در جهان وجود دارد - یک نفر از 6 نفر جمعیت جهان - . اگر روند کنونی ادامه یابد این تعداد در سال 2030 میلادی به 2 میلیارد نفر و در نیمه سده حاضر به 3 میلیارد نفر - بیش از یک نفر از سه نفر جمعیت جهان - خواهد رسید. بر اساس آمار رسمی در کشور ما ایران، گرایش به شهرنشینی بالاخص در شهرهای بزرگ و اصلی در دهههای آخر رشدی سرسامآور یافته و نه فقط مهاجرت روستائیان به شهرها در جهت کسب منافع اقتصادی بیشتر، بلکه بهداشت و رفاه نسبی شهرها نیز باعث این رشد سریع شده است. نتایج بدست آمده از سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن سال 1345 تا سال 1385 نشان میدهد جمعیت شهرنشین ما در عرض 40 سال، از 9/5 میلیون نفر به 50/4 میلیون نفر رسیده و این رشدی در حدود 43 درصد را نشان میدهد.[1] شهرنشینی فوق به موضوعی اشاره دارد که به » شهرنشینی بیرویه« مشهور گشته است و به همراه عدم توانایی و ظرفیت دولت و شهرداری در گسترش زیرساختها، ارائه خدمات و ایجاد اشتغال هماهنگ با توسعه شهری، سبب بروز مسائل و مشکلات عدیده شهری میشود.
برای مقابله با این شیوه سکونت که نامهای مختلفی از جمله حاشیهنشینی، زاغهنشینی، آلونکنشینی و اسکان غیررسمی به آن نسبت داده شده است، تاکنون مجموعهای از راهحلهای مختلفدر سطوح ملّی، منطقهای و شهری ارائه شده است که هر یک به نوبهای نقشی تعدیلکننده و تسهیلگر را برای سادهسازی این مسئله مرکب و پیچیده به عهده داشتهاند. اما از آنجا که در بیشتر موارد، این راهحلها تا اندازه زیادی با گرایشها و واقعیتهای موجود سکونتگاههای غیررسمی تطابق و هماهنگی ندارند، نمیتوانند زمینه شکلگیری ابزارهای مدیریتی را به لحاظ ضوابط و مقررات ملاکعمل در قالب طرحهای توسعه شهری فراهم آورند. تداوم این رویه را میتوان استمرار فرایند گسترش و تثبیت این سکونتگاهها در غیاب راهبردهای مؤثر ساماندهی به شمار آورد، که به مراتب هزینههای اجتماعی- اقتصادی بیشتری را به مدیریت شهری و شهر تحمیل مینماید.
تحقیق حاضر قصد آن را دارد که با پذیرفتن این واقعیت که سکونتگاههای مزبور دیگر پارهای منفصل از پیکره شهر اصلی نیستند، مؤثرترین ابزارهای برنامهریزی شهری را در جهت اجرایی نمودن راهکارهایی نظیر ساماندهی نحوه استفاده از زمین، بهبود نظام حرکت و دسترسی، بهبود نظام کار، فعالیت و جمعیت، ایجاد و بهبود تعادل فضایی در ساختار و استخوانبندی کالبدی - عملکردی، ارتقاء توانمندی مدیریت شهری متناسب با نیازهای توسعهای آنها مورد بازشناسی قرار دهد.
-2 تعاریف و مفاهیم اساسی
اسکانهای غیررسمی و نابسامان شهری - عبارت مختلفی برای توصیف این اجتماعات به کار میرود - با توجه به مکانیسم اشغال مکان، وضعیت مالکیت، مکان استقرار، نوع مصالح، الگوی بافت، شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم در آن میتواند نامهای مختلفی را به خود اختصاص دهد. مانند: - Slum, Squatter, Illegal Settlement, Informal Settlement, Spontaneous Settlement, … - که وجه مشترک بیشتر تعاریف را میتوان تجمع مکانی گروههای کمدرآمددر نقاطی از شهر - درون یا مجاور - دانست که به صورت کاملاً سازماننیافته - خودرو و فاقد مجوز رسمی ساخت از نهادهای قانونی - در فرایندی خودساخت ایجاد شدهاند.[2]
-1 .2 سکونتگاه غیرقانونی اصطلاح سکونت غیرقانونی برای سکونتگاههای نابسامان و نامتعارف شهری در پی ارایه تصویری جدید از مقوله
بدمسکنی در شهرها میباشد و سعی دارد که با تغییر روشهای مقابلهای و دشمنیجویانه به روشهای حمایتی، رویکرد منعطفتری را نسبت به این مسئله از خود نشان دهد. در این مقطع زمانی، سکونتگاههای غیرقانونی به عنوان یک پیروزی مناطق شهری برای ایجاد سرپناه در نظر گرفته میشوند که به وسیله قانون اجبار یا اجبار قانونی قابل ساماندهی هستند. در همین راستا با بیان نظر مثبت در مورد سکونتگاه غیرقانونی، از آن به عنوان راهحل بسیار موفقیتآمیز برای حل مشکل مسکن در مناطق شهری کشورهای در حال توسعه یاد میکنند.[3]
-2 .2 حاشیهنشینی
مسکن نابهنجار، سکونتگاههای خلقالساعه - Spontaneous Settlement - یا یک شبه بر پا شده، سکونتگاههای نابسامان و نامتعارف - Slum - و سکونتگاههای با تصرف عدوانی - Squatter Settlements - معمولاً به اشتباه مترادف یکدیگر بکار میروند که تا اندازه زیادی مفهوم حاشیهنشینی - Marginalization - را در ادبیات شهرنشینی تداعی میکنند. حاشیهنشینی در معنای صرف کالبدی تنها سکونتگاههای خودرو، نابسامان یا غیررسمی در اراضی واقع در حاشیه شهرها دلالت دارد.[4] حاشیهنشینیاصولاً اشاره به مکان را در خود مستتر دارد و این در حالی است که در اغلب کشورهای کمتر توسعه یافته این پدیده محدود به حاشیه شهرها نیست و درون بافت شهری هم یافت میشود. در تعابیر دیگر، حاشیهنشینی با توجه به نوع اشتغال، عدم جذب در بازارهای رسمی و مفهوم "انسان حاشیهای" توصیف میگردد که اساساً با شرایط کشورهای کمتر توسعه یافته مطابقت ندارد. در واقع اجتماعات آلونکنشین شهرهای بزرگ در این کشورها ارغالباً کارگران صنایع نوپا تشکیل میدهند و درصد قابل توجهی از افراد ساکن آنها در کارخانه و صنایع پیرامون شاغل هستند.[5]
-3 .2 سکونتگاه خودرو سکونتگاههای خودرو در قالب کانونهای جمعیتی شتابان رشد یافتهای بازشناسی میگردند که فقدان طرح و برنامه از پیشاندیشیده شده را میتوان از بارزترین مشخصه های این گونه از اسکان به شمار آورد که برخی یا مجموعهای از ویژگیها مزبور در زیر را آورده شده است:[6] -1 با تکیه بر حرکت خودجوش و خودانگیخته مردم - ساکنین - شکلگرفته و متکی بر خواست، انگیزش، توانها و امکانات آنها توسعه یابد - توسعه تدریجی - . -2 در غیاب نظارت، کنترل مدیریت رسمی دولت و نهادهای عمومی شکل گرفته و حداقل در دهه اول شکلگیری از رشد شتابانی برخوردار بوده باشد - به مراحل سهگانه شکلگیری، دگرگونی و انسجامنسبی اشاره دارد - . -3 هم شکلگیری و هم دگرگونی آن نه بر پایه طرح و برنامه رسمی و از پیش اندیشیده استوار نبوده، بلکه متکی بر ساخت اجتماعی و فرهنگی و خواستگاههای جمعیت ساکن شکل گرفته و رشد کرده باشد. -4 با توجه به رشد سریع خودرو و بیبرنامه، دارای حداقلی از خدمات زیربنایی و روبنایی بوده و ضعف در زیرساخت و خدمات زیستی مشخصه اصلی آنها به شمار میآید.