بخشی از مقاله
چکیده
مساله نحوه برخورد با محلات خودرو که از چند دهه قبل گریبانگیر بسیاری از شهرهای بزرگ کشور شدهاند، همچنان به عنوان یکی از موضوعات چالش برانگیز حوزه مدیریت شهری مطرح است. در این میان، نحوه برخورد با این محلات از طرحهای دستوری و یکسان - تیپ - به سمت برنامههای مشارکتی و منطبق با شرایط خاص هر محله تغییر کرده است. در ارائه طرحها و برنامهها نه تنها توجه به خصوصیات اجتماعی و اقتصادی خاص هر محله ضروری است بلکه توجه به خصوصیات کالبدی محلات نیز الزامی است که از آن جمله میتوان به پیکرهبندی فضایی محلات اشاره داشت.
از همینرو برای اثبات فرضیه پژوهش مبنی بر وجود تفاوتهای بارز در پیکرهبندی فضایی سکونتگاههای غیررسمی، به مقایسه برخی مولفههای پیکرهبندی فضایی تعدادی از سکونتگاههای غیررسمی در شهر همدان پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر تحلیلی- تفسیری است و سعی شده است با تهیه نقشههای همپیوندی، عمق، اتصال و غیره برای چند نمونه موردی به مقایسه و تحلیل پیکرهبندی فضایی آنها پرداخته شود.
بنابراین پس از بررسی منابع داخلی و خارجی مرتبط با دو موضوع »پیکرهبندی فضایی« و »سکونتگاههای غیررسمی«، اقدام به تهیه نقشههای مورد نیاز با استفاده از نرمافزار Depth Map شده است. سپس مقایسه کمی و کیفی مولفههای پیکرهبندی فضایی در نمونههای انتخابی انجام گرفته است. نتیجه بررسی و مقایسه پارامترهای پیکرهبندی فضایی محلات مورد مطالعه نشان داد هیچ یک از محلات شرایط مشابهی ندارند و لذا راهبردهای متفاوتی را طلب میکنند. البته باید متذکر شد که بررسی و تفسیر پیکرهبندی فضایی به تنهایی نمیتواند ما را به راهبردهای اصلی برساند بلکه چنین بررسیهایی میتواند در کنار جنبههای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و غیره مورد استفاده قرار گیرد.
.1 مقدمه
اصولا توجه به ساخت شهر در شهرسازی متاثر از دیدگاه ساختگرایان از ابتدای دهه 1960 است. در ابتدای دهه 60 گروه ده - Team Ten - کوشیدند در مخالفت با عملکردگرایی، با شهر به عنوان یک کلیت واحد برخورد کنند. در این مکتب، نظریهپردازانی چون ادموند بیکن، کریستوفر الکساندر و لینچ به اهمیت فضاهای باز شهری که شبکه معابر بیشترین سطح آن را تشکیل میدهند به عنوان مهمترین عنصر ساختار فضایی که میتواند ارتباطات فضایی و انسانی را تقویت نماید اشاره می-کنند. پس از آن در اواخر دهه 1970 پرفسور بیل هیلیر همراه با جولین هنسن، نظریه و روش چیدمان فضا را برای شناخت ساختار فضایی و پیکرهبندی شهر ارائه کردند و بر اساس آنها به چگونگی اثر متقابل ساختار پیکرهبندی فضا و سازمان اجتماعی و رفتارهای اجتماعی پرداختند
یکی از مبانی روش چیدمان فضا وجود رابطهای دو طرفه میان فضا و الگوهای اجتماعی-فرهنگی است که این روش با کاربرد مفهوم پیکرهبندی - ترکیب - در فضاهای شهری به دنبال کشف آن است. در این معنا شکل شهرها انعکاس شیوه زندگی شهروندان است و شهرها را میتوان تبلور عینی زمینههای تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... دانست
منظور از پیکرهبندی فضایی نحوه چیده شدن فضاها در کنار یکدیگر و ارتباط متقابل آنها با هم است. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که هر تغییر در نحوه چیدمان فضاها تغییراتی را در سطح کل پیکرهبندی فضایی ایجاد خواهد کرد. به عبارتی، در سطح شهر هر گونه تغییر در نقشه شهر - اضافه یا کم شدن یک فضا مانند خیابان، فضای باز و ... - تغییراتی را در روابط پیکره-بندی فضایی کل شهر ایجاد خواهد کرد. چنین تغییراتی میتواند احتمال وقوع فعالیتها و حوادث را دگرگون سازد. تحقیقات متعدد نشان داده است که هر تغییر در چیدمان فضا، میزان و نحوه فعالیتها را در فضاها تغییر داده است
ساختار فضایی مشخص به افزایش احساس تعلق میانجامد و زمینه مناسبی برای کنترل و نظارت به وجود میآورد. ساکنان، فضای شهری را بیشتر بر مبنای محله مسکونیشان درک میکنند تا محل کارشان که به فضای کار جمعی تعلق دارد. افزون بر آن، احساس تعلق داشتن به اهالی محله به همان اندازه نیرومند است که محدودههای آن به وضوح قابل درک باشد بنابراین میتوان گفت بررسی پیکرهبندی فضایی محلات شهری کمک موثری در تحلیل و تفسیر رفتارها و خصوصیات اجتماعی ساکنین آنها دارد.
از همینرو، در پژوهش حاضر تلاش شده است مولفههای مختلف پیکرهبندی فضایی تعدادی از سکونتگاههای غیررسمی در شهر همدان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند تا از این طریق تفاوتهای درونی محلات بهتر مشخص شوند. در این صورت می-توان ادعا نمود برای ساماندهی و مداخله در هر محله، باید به طور خاص و با برنامهای مستقل وارد عمل شد و از ارائه ضوابط و دستورالعملهای تیپ خودداری نمود.
.2 اهمیت و ضرورت
بر اساس تجارب و مطالعات انجام شده در شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری، بیش از 56 هزار هکتار محلات نابسامان میانی، 21 هزار هکتار از عرصههای تاریخی مراکز شهرها و 53 هزار هکتار سکونتگاههای غیررسمی که رقمی بالغ بر 30 درصد بافتهای شهری موجود کشور را در بر میگیرند و جمعیتی بالغ بر 17 میلیون نفر - حدود 20 درصد جمعیت شهری کشور - را در خود جای دادهاند، با معضلات پیچیدهای بویژه فقر شهری، عدم ایمنی و بحران هویت روبرو هستند
این در حالی است که چندین دهه از سابقه برنامهریزی به منظور ارتقای شرایط زیست در سکونتگاههای غیررسمی میگذرد اما به جز در مواردی محدود، نتایج رضایتبخش و ملموسی مشاهده نشده است که بخشی از این عدم موفقیت را میتوان ناشی از یکسان نگری و ارائه برنامهها و ضوابط یکدست برای انواع سکونتگاههای غیررسمی در شهرهای مختلف کشور دانست. این در حالی است که سکونتگاههای غیررسمی نه تنها در شهرهای مختلف بلکه حتی در یک شهر نیز در خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی با یکدیگر متفاوت هستند.
بنابراین بررسی و تحلیل تفاوتهای سکونتگاههای غیررسمی در ابعاد مختلف ضرورتی انکارناپذیر است. دستیابی به این مهم برای شاخصهای اقتصادی و اجتماعی با مطالعات میدانی امکانپذیر است لیکن شاخصهای کالبدی و محیطی نیازمند بررسیهای وسیعتر دارد. از میان شاخصهای کالبدی، تحلیل پیکرهبندی فضایی محلات جزو مواردی است که علیرغم اهمیت بالا، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. کمتوجهی به مساله پیکرهبندی فضایی محلات را میتوان در عدم وجود سرفصلی مشخص برای آن در شرح خدمات طرحهای توانمندسازی و بازآفرینی محلات مشاهده نمود.
از سوی دیگر، مطالعات نشان میدهد بین ساختار و فرم فضایی شهر و فرایندهای اجتماعی و اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد - عباسزادگان و همکاران، 1391ب: - 49 و لذا میتوان انتظار داشت برخی از مسائل اجتماعی و اقتصادی محلات را با تحلیل پیکرهبندی فضایی آنها انطباق داد. در این میان، گام نخست، اثبات وجود تفاوتهای ساختاری در پیکرهبندی فضایی محلات مختلف است که در اینصورت میتوان در مراحل بعدی به کشف رابطه پیکرهبندی فضایی محلات با خصوصیات اجتماعی و اقتصادی آنها پرداخت. بنابراین پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه مقدماتی، به بررسی و تفسیر تفاوتهای موجود در پیکرهبندی فضایی چند سکونتگاه غیررسمی - در شهر همدان - پرداخته است.
3. روش تحقیق
پژوهش حاضر با روش تحلیلی-تفسیری و مبتنی بر مطالعات اسنادی و تحلیل پیکرهبندی فضایی چند نمونه موردی انجام شده است. در آغاز، مبانی نظری پژوهش از طریق مطالعات کتابخانهای به دست آمده است. در مرحله بعد به منظور تحلیل پیکرهبندی فضایی محلات انتخابی، اقدام به تهیه نقشه بلوکبندی هر یک از محلات شده است تا از این طریق فضاهای پر و خالی - خیابانها و میدانها - از یکدیگر تفکیک شوند. در مرحله بعد، به کمک نرمافزار دپسمپ - Depthmap - ، نقشه گراف دید - VGA Map - و نقشه خطی - Line Map - برای هر یک از محلات تهیه شده است تا در ادامه سایر مولفههای همپیوندی، عمق، اتصال و ... استخراج شوند. در پایان، بر اساس تفاوتهای میان مولفههای پیکرهبندی فضایی در محلات به تفسیر آنها پرداخته شده است.
4. پیشینه تحقیق
ارتباط و همبستگی بین فرایندهای توسعه اجتماعی-اقتصادی و فرمهای فضایی همواره مورد توجه جغرافیدانان و جامعه-شناسان بوده است. اما به طور مشخص، با طرح و ظهور پارادایم علم فضایی و نقد استثناگرایی در جغرافیا توسط کورت شیفر در سال 1953 و گسترش و تثبیت این پارادایم توسط جغرافیدانانی چون پترهاگ، دیوید هاروی و تحقیقات جامعهشناسانی مانند وبر، هانری لوفور و امانوئل کاستلز در مورد تاثیرات متقابل فرمها و فرایندها، وجود این ارتباط بیش از پیش مورد توجه جدی جامعهشناسان و جغرافیدانان قرار گرفته است
هیلیر و همکاران - 2000 - در مطالعه خود بر روی شهر سانتیاگو در شیلی نشان میدهند شیوه پیوند سکونتگاههای فقیر به سطح کلانتر یعنی کل شهر و همچنین شیوهای که از طریق آن میتوان از الگوی حرکت طبیعی در شهرها سود برد، نقش اساسی در ارتقا یا زوال این سکونتگاهها در طولانی مدت ایفا میکند. آنها برای رسیدن به این نتایج 17 شهرک مسکونی را به لحاظ شاخصهای کالبدی مسکن، شاخصهای محلی و اجتماعی مورد تحلیل قرار داده و ارتباط آنها را با ویژگیهای ساختاری آنها مورد تحلیل قرار داده اند